آفتابنیوز : فریدون مجلسی تحلیلگر روابط بینالملل در سرمقاله ای در روزنامه شرق، نوشته است: چند سال قبل وقتی تهدیدهای احمدینژاد با بهرخکشیدن توانمندیهای هستهای تشدید شد، مدعی شدند منظور ایران ساختن سلاح هستهای و تهدیدهای منطقهای است؛ موضوعی که منجر به صدور شش قطعنامه تحریم کذایی و الزامآور بینالمللی شد.
ایران برای خنثیسازی این فضا، به حضور جدی در مذاکره بینالمللی و امضای برجام و اثبات حسن نیت و تمایلنداشتن به ساخت بمب هستهای پرداخت. رفتار ستیزهگران در آمریکا و اسرائیل و برخی اقدامات ناهماهنگ در ایران، از همان آغاز برجام را به چالش کشیدند؛ چالشی که با توجه به مواضع متقابل دو طرف، هنوز هم ادامه دارد. متحدان عرب منطقهای اتحاد اسرائیل و آمریکا دلایل متفاوتی دارند. اینان که از اسرائیل اهانت دیده و شکست خورده و دم فروبستهاند، هرگز درباره اسرائیل احساسات صمیمانهای ندارند. اینان در 70 سال گذشته در بخش مهمی از هزینههای جنگی با اسرائیل و در التهاب و تشویشی که مانع سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورهایشان میشد، سهیم و شریک بودهاند.
اکنون که عربستان، کویت، امارات و قطر طعم پول و امکانات حاصل از آن را چشیدهاند، دیگر به قایق تفریحی و هواپیمای شخصی و ویلاهای اروپایی دلخوش نیستند، به دنبال توسعه اقتصادی و کسب حیثیت بینالمللی از طریق اروپاییسازی جوامع خود هستند. برای این کار هزینهکردن بیشتر برای شکستدادن اسرائیل را کنار گذاشته و با بهرهمندی از گسترش ایرانهراسی از طریق لابیهای مقتدر و بهرهگیری از برخی اشتباهات داخلی ایران، کوشیدهاند مسئله قدیمی عرب-اسرائیل را به مسئله ایران-اسرائیل تبدیل کنند و ضمن تنهاگذاشتن ایران علیه آن جبهه بگیرند.
آمریکا از این وضع راضی است؛ زیرا بازاری برای فروش دهها میلیارد دلار اسلحه یافته است که اگر کار به استفاده از آنها نیز بکشد، ویرانهای در خاورمیانه بر جا خواهد گذاشت که خیالشان را از بابت بازار بزرگتری برای بازسازی منطقه راحت خواهد کرد؛ اما در بین این تحولات خطراتی نیز نهفته است که موجب نگرانی آنهاست. اول اینکه اگر این کشورها با توسعه اقتصادی و صنعتی و علمی به مرحله قدرت واقعی متکی به خود برسند، دیگر چه نیازی به سرسپردگی خواهند داشت؟ و دوم اینکه چه اطمینانی میتوان داشت که این دولتها که فاصله طبقاتی و فرهنگی فزایندهای با مردم اغلب قبیلهای پیدا میکنند، با توجه به مهاجرتهای گسترده از روستا و قبیله به شهرها، روزی سهمی متناسب با اکثریت خود نخواهند و بر حاکمان نشورند؟
در هر دو حال تکلیف سلاحها و امکاناتی که در اختیارشان قرار گرفته است، چه خواهد شد و در چنان روزی علیه چه کسی به کار خواهد رفت؟ اروپاییان نیز در این نگرانی شریک بوده و طرفدار نوعی اعتدال بوده که اوضاع را آنچنان دوقطبی نکنند که خصومتهای حاصل از تحریم اروپا را نیز قربانی تفرعن آمریکایی کند؛ بههمیندلیل تحریمهای آمریکا را سلاحی نمیدانند که قرارگرفتن در پناه آن به سودشان باشد.
اروپا ثروت خود را مدیون توسعه صنعتی و صدور محصولات برتر خود است. آیا این محصولات باید به آمریکا و ژاپن صادر شود؟ چین، هند و برزیل (چپ باشد یا راست) و ترکیه، مالزی، تایوان و کرهجنوبی که خودشان غولهای رقیب هستند، روسیه هم بالقوه رقیب صنعتی مهمی است. میماند کشورهای دیگری که یا اندوختههای بانکیشان در خطر بلوکهشدنهای سیاسی آمریکا و اروپاست یا صادرات و وارداتشان در خطر تحریمهای زورمدارانه آمریکاست. روسیه هم از تحریمهای غربی بر سر مسائل کریمه و اوکراین ناراضی است. اگر قرار باشد ترکیه کالاهای شناختهشده خود را به بازار ایران در همسایگی صادر نکند، چه کسی زیانش را جبران خواهد کرد؟ اگر ترکیه از خرید نفت و گاز کمهزینه و سایر مواد اولیه پتروشیمی ایران محروم شود، چه کسی زیانهای ترکیه را که تولیداتش را با هزینه کمتر رقابتپذیر میکند، جبران خواهد کرد؟
این است که اروپا با استناد به پایبندی ایران به شرایط برجام با تشدید متعصبانه تحریمها از سوی آمریکا و شعار به صفر رساندن صادرات نفت ایران مخالفت میکند؛ هرچند هنوز نتوانستهاند صندوق اروپایی مبادله با ایران را هم وارد فاز عملیاتی کنند.
آمریکا در تهدیدهای خود در به صفر رساندن صادرات نفت ایران، شاید ایران را با کشورهای دیگر عضو اوپک مقایسه میکند و شاید غافل است از اینکه مصرف روزانه انرژی ایران (از نفت و گاز) بیش از معادل چهار میلیون بشکه نفت خام است که از کل تولید برخی از کشورهای عضو اوپک بیشتر است. شاید این نکته برای سیاستگذاران ایران شوک بیدارکنندهای باشد که با چنین مزیت برجستهای در مقایسه با رقبایی مانند ترکیه، پاکستان و کرهجنوبی-که مصارف داخلیشان را هم باید وارد کنند- چرا درآمدهای خود را به عرصههای پرمخاطره ببرند که برخی نارضایتیهای داخلی و توطئه بینالمللی را در پی دارد؟
میگویند از هزینههای تولید نفت شِیل آمریکا کاسته شده و میتواند جایگزین نفت ایران و رقبای دیگر شود، گذشته از تبلیغات شایع در بازار نفت، باید گفت که بههرحال هزینه نوع حفاری و داغکردن شنهای نفتی نمیتواند از هزینه انرژی گرمکردن آن کمتر باشد و ضمنا تخفیف در فروش غیرمتعارف نفت در وسط دریا، میتواند در بهای پایه نفت اثرگذار باشد. چین درحالحاضر در حال مذاکره با آمریکا برای بهبود شرایطی است که بر اثر افزایش تعرفههای آمریکا به صادرات آن کشور به آمریکا آسیب رسانده است.
با خصوصیاتی که از دیدگاه سوداگرانه چین سراغ داریم، بعید نیست بخواهند با بازی با مهره ایران، نظر لطف آمریکا را به خود جلب کنند؛ اما مبادلات ایران و چین که در حدود یکدهم مبادلات آن کشور با آمریکاست، رقم کمی نیست که برای چین قابل گذشت باشد. منظور این نیست که ایران از تحریم آسیب نمیبیند؛ و منظور تشویق کسانی نیست که این روزها با تشویق ایران به خروج از انپیتی یا برجام، دقیقا به اهداف ستیزهجویانه آمریکا کمک میکنند؛ بلکه باید مشوق شرایطی بود که شرایط التهاب و مخاطره را که مانع اصلی توسعه اقتصادی در کشور است، از میان بردارد.