آفتابنیوز : روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم علیرضا اکبری، نوشته است: جمهوری اسلامی ایران، آماده میشود تا اقداماتی متقابل و ابتکاراتی را برای رویارویی با نقض عهد ایالات متحده امریکا در برجام و ترک فعل دیگر طرفهای برجام، برای تامین امتیازهای ایران از توافق انجام دهد. جمهوری اسلامی ایران، در شرایط کنونی لازم است به جای اقدامات عکسالعملی، ابتکارهایی در همه زمینههای ممکن، از جمله حقوقی و سیاسی، هستهای و امنیتی در سطح منطقه و اقتصادی در سطح بینالمللی به کار گیرد تا بتواند بر اساس حقوق طبیعی خود در توافق برجام، مکافات طرفهایی که از طریق نقض تعهد یا ترک فعل باعث ایجاد هزینه برای ایران شدهاند را بدهد.
حداقل دو شاخص در مورد واکنش به فشارهایی که از سوی ایالات متحده امریکا به ایران وارد میشود وجود دارد. نخستین شاخص، مساله منافع ملی و تامین آن از طریق اقدامات واکنشی است و دیگری میزان تعهد ما به میثاق و سندی که پای آن امضا کردهایم. مکانیزمهای مشخصی در برجام برای تضمین کارآمدی و اجرای تعهدات طرفین پیشبینی شده است. تمهیدات مختلفی برای راستیآزمایی فرآیند لغو تحریمها پیشبینی شده است از جمله در مواد 27، 28 و 29 برجام پیشبینی شده است. در بخش حل اختلافات در ماده 36 و ماده 37 مواردی برای پیگیری نقض تعهدات طرف 1+5 پیشبینی شده است.
بر اساس نص برجام جمهوری اسلامی ایران حق دارد در صورت نقض یا نقص اجرای تعهدات از سوی طرف مقابل، اقداماتی متقابل انجام دهد، چرا که هزینههای زیادی را پرداخت کرده، امتیازهای زیادی در اختیار طرف مقابل گذاشته است و منفعت برجام را هم باید دریافت کند. طبیعتا منافع ملی ما با بازگشت تحریمها و هجومی جدی علیه منافع مردم ایران صورت گرفته است. واقعیت این است که اقدام غیرقانونی امریکا و ترک فعل اروپاییها و چین و روسیه، عملا باعث شده است که تحقق منافع ملی ما بر اساس برجام متوقف شود. این حق طبیعی دولت ایران است که در مقابل این اقدامات و تعللها واکنش نشان دهد.
به شخصه معتقدم که جمهوری اسلامی ایران، باید پیشبینی چنین شرایطی را در حین انعقاد برجام انجام میداد. ادبیات کنترل تسلیحات تا قبل از برجام برای نظارت و کنترل در محدوده خاصی فعالیت میکرد. اگر مجموعه نظارتهای آژانس بینالمللی را به صورت دایرههای متداخل در نظر بگیریم، داخلیترین دایره و کوچکتر آن پروتکل مدل است که بر اساس پیمان عدم اشاعه، در سال 1974 عمومی شد. در مجموعه فراگیرتر دایره دوم، موضوع پروتکلهای الحاقی است که مجموعهای گستردهتر از نظارتها و...
راستیآزماییها را در بر میگیرد. بیرونیترین دایره، معاهده منع جامع آزمایشهای هستهای یا CTBT است که گستردهترین مجموعه محدودیتهای هستهای را برای کشورها ایجاد میکند. حلقه چهار بسیار فراختر و بزرگتر در چهار سال گذشته ایجاد شده است که یک حلقه نظارتی بسیار بزرگتر است. هیچ یک از کشورهای عضو آژانس، امضاکنندگان پیمان عدم اشاعه، امضاکنندگان پروتکلهای الحاقی و CTBT تا چنین سطحی از نظارت و محدودیت را نپذیرفتهاند. این حلقه بسیار فراگیر نظارتی، همان نظام نظارت، کنترل و بازرسی مربوط به برجام است که به صورت اختصاصی از سوی ایران پذیرفتهشده است.
یک گفتمان تازهای در میان متولیان برجام در حال شکل گرفتن است که گروهی از مسوولان کشور از این عبارت استفاده میکنند که «برجام جزئی از نظام کنترل تسلیحات بینالمللی است.»
من با این ارزیابی اخیر مخالفم، برجام جزئی از نظام کنترل تسلیحات و عدم اشاعه «بینالمللی» نیست. در تمام متن برجام تمام نظارتها، کنترلها و اعمال محدودیتها و محرومیتهایی که برای برنامه هستهای ایران در نظر گرفتهشده است و در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد آمده است، تاکید شده که این تعهدات «مختص ایران» هستند.
باید توجه کنیم که نظام عدم اشاعه بینالمللی هنوز موفق به فراگیر کردن و همهگیر کردن دو دایره نظارتی پروتکلهای الحاقی و پیمان منع جامع آزمایش هستهای، نشده است و حتی CTBT هنوز به مرحله اجرایی شدن نرسیده است. اما ایران فراتر از هر دو این دایره نظارتی تعهداتی را پذیرفته است که هیچ کشور دیگری در دنیا حاضر به پذیرش آن نشده است. در نتیجه امتیازهایی که ما بر اساس برجام دادیم بسیار فراتر از همه تعهدات موجود بینالمللی است.
به جز کشورهای اروپایی، بخشی از سیاستمداران و مسوولان امنیتی کارکشته و بالغتر امریکایی هم آگاه هستند که وجود برجام تا چه اندازه برای نظام کنترل تسلیحات بینالمللی ارزشمند است. در واقع میتوان گفت ایران بدون دریافت امتیازهایی چندان، بزرگترین امتیازهای ممکن در حوزه نظارت هستهای را در اختیار بخشی از نظام بینالمللی قرار داده است که به دنبال انحصار توانمندیهای هستهای هستند. با وجود این علم به اهمیت، ترامپ و تیم او ادعا میکنند که به اهمیت این قرار داد اعتنا ندارند.
فروپاشی برجام، زمینهسازی 40 ساله در نظام حقوق بینالمللی هستهای را نابود و بینتیجه خواهد کرد. تهدید ایران بر اینکه امکان فروپاشی برجام وجود دارد، یک تهدید بسیار بزرگ است.
با تعهد به برجام، ما در حال چشمپوشی از بخش مهمی از امتیازهای بینالمللی خودمان هستیم. در حالی که بسیاری از کشورهای جهان با اجرای پروتکل مدل انپیتی، در حال بهرهبردن از شرایط عادی بینالمللی هستند، جمهوری اسلامی ایران، پذیرفته است که تعهداتی بسیاری فراتر از سختگیرانهترین پیمانهای بینالمللی و فراگیرترین نظامهای نظارتی بینالمللی بپذیرد و در مقابل آن هم امتیازهای ناچیزی گرفته است.
اقدامی که ایران با پذیرش برجام برای جهانیسازی نظامهای کنترلی و نظارتی هستهای به وجود آورده است، قابل بازگشت است. ایران به عنوان یک عضو جامعه بینالمللی، حق دارد حتی اگر تمایل داشتهباشد، از برجام بازگردد و به پروتکل مدل پیمان عدم اشاعه بدون هیچ الحاق و تعهد اضافهای بازگردد.
حتی در چنین شرایطی ایران میتواند درخواست بازنگری در ترتیبات اجرایی و پادمانی بدهد و تعهدات پادمانی خود را نیز کاهش دهد. به لحاظ حقوقی مادامی که ایران تمایل داشتهباشد تعهدات خود را بر اساس NPT بدون پروتکلهای الحاقی و بدون برجام ادامه دهد کسی نمیتواند ایرادی حقوقی به رفتار ایران وارد کند. اما چنین اقدامی عملا به معنای فروپاشی کامل دستاوردی برای نظام کنترل تسلیحاتی، با عنوان برجام است.
من معتقدم که ایران با توجه به شرایط موجود، نباید عکسالعملی و واکنشی عمل کند، بلکه باید رفتاری ابتکاری داشتهباشد.
ایران باید اعم از ابتکارات حقوقی، سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی به کار ببرد. دیدگاه من این است که به واسطه اینکه هزینههای زیادی از سوی جمهوری اسلامی ایران برای برجام پرداخت شده است، قاعدتا باید آخرین نفری باشیم که از امتیازات برجام چشمپوشی بکنیم. هر زمان که جمهوری اسلامی ایران احساس کند که هزینه ماندن در برجام بیش از دستاورد در آن است، آنگاه باید فروپاشی برجام را به عنوان یک گزینه برای افزایش هزینههای طرف مقابل در نظر بگیرد. اینکه چه زمانی برآورد هزینه و فایده برجام، سر به سر میشود، یک تصمیم بسیار ظریف استراتژیک است که نباید در مورد آن اشتباه انجام شود.
مساله حفظ یا فروپاشی برجام، مساله کارشناسی نیست، هیچ .کارشناس یا ناظری نمیتواند به تنهایی نظر بدهد که ماندن یا خروج از برجام درست یا غلط است. این یک تصمیم جمعی، استراتژیک و بسیار حساس است که باید محاسبات دقیق و گسترده در همه ابعاد راهبردی چنین تصمیمی را در زمان لازم اتخاذ کند.
مادامی که احساس شود منافع ماندن در برجام، بیشتر از هزینههایش است، باید در آن ماند، اما درست لحظهای که این حساب هزینه و فایده سر به سر شد، زمان فروش برجام و نقد کردن تمام هزینههای قبلی فرا میرسد. پیدا کردن این زمان، نیازمند محاسبات دقیق استراتژیک است.