کد خبر: ۹۶۶۷۷
تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱۳۸۹ - ۰۷:۵۵

فرزندانمان را مال خود بداریم!

علی درستکار
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب - علی درستکار: همین‏که دم‏دم عید می‏شد، چند موضوع، ذهن ما را به خود مشغول می‏کرد و از اضطراب چند مسأله ناآرام می‏شدیم؛ پوشیدن لباس نو و نشان‏دار شدن در کوچه و خیابان، منازل و محافل، پیش روی هم‏سن‏وسال‏ها و بزرگ‏ترها، فقیران و پول‏دارترها؛ به این معنی که در برخورد با بچه‏ها به این فکر مشغول می‏شدیم که پوشاک من از او برتر است یا مال او از من؛ در برابر بزرگ‏ترها، اندیشه این‏که آیا چقدر پوشش ما کودکانه است و آن‏ها چقدر به کودکی رفتار و انتخاب کودکانه ما نگاه تحقیرآمیز دارند یا نه؛ در برابر فقرا، غصه این‏را داشتیم که آیا موجب دل‏شکستگی ایشان نباشیم و در برابر پول‏دارترها هم کم‏وبیش، احساس حـقــــارت - به‏درست یا به‏غلط- ما را به خود مشغول می‏کرد.

موضوع دیگر، تعدد آزاردهنده روبوسی‏ها و مسائل حاشیه آن، مثل تردید در اصل بوسیدن و پس‏وپیش کردن صورت در نتیجه این تردید، زبری و بوی مطبوع و نامطبوع صورت‏ها و افراد و نحوه بوسیدن بود.

سوم اما موضوع دریافت عیدی، عدم دریافت و از آن‏سو، پرداخت عیدی بود. برای ما جاافتاده بود که عیدی، هدیه‏ای از سوی بزرگ‏تر است به کوچک‏تر، کوچک‏‏تر هم آموخته می‏شد که نه تنها عادت به انتظار دریافت نکند، تا حد امکان، از دریافت هم خودداری نموده، در نهایت امتنان و تشکر، به‏عنوان «برکت کیسه» و «شگون» و «تیمن»، بی‏اعتنا به ارزش مادی هدیه، ممنون از لطف بخشنده و احترامی که برای گیرنده خرد قائل شده‏اند، بگیرد، اظهار خرسندی کند و در شعف آید؛ آن سکه یا اسکناس را که – گفتم- لزوماً هم از نظر مالی، پربها نبود، نزد خود یا بزرگ‏ترها می‏اندوخت و به یادگار، نگه‏داری می‏کرد.

این دریافت شرم‏گنانه و خودداری از عادت دریافت و انتظار برای وصول یک طلب، مایه و پایه خصلتی بسیار پرارج، با عنوان «مناعت طبع» بود. هم‏واره در وصف بزرگانی در فرهنگ و تاریخ خود، اتصاف ایشان به مناعت طبع و بلندطبعی، یک امتیاز چشم‏گیر بود و برای افراد، نقشی بسیار سازنده و بالنده داشت؛ وقتی کسی می‏آموخت که نباید به دارایی دیگری چشم داشته باشد، دارایی و ثروت افراد، تماماً به خود ایشان تعلق دارد، فقر و غنای هرکس، محصول کوشش یا سستی خود اوست و هر دارایی، مستلزم طی دوره‏ای ناداری هم‏راه با تلاش و جدیت است، ایجاد حرکت جدی در فرد می‏کرد تا بکوشد روی زانوی خود، برج عمران زندگی و شخصیت مستغنی خود را بنا کند و اگر هرگاه هر پیش‏نهادی، معارض یا مخل جدیت و خیز او برای بالاکشیدن خود یافت، آن را دفع کند و کوشاتر و جدی‏تر، ارتفاع خود را پرسرعت‏تر بالا ببرد. 

اساساً استغنا و اظهار بی‏نیازی، یک ارزش ریشه‏دار بوده است که در آموزه‏های بومی، دینی و ادبی ما، پیوسته القا می‏شده است:

«با دهان تشنه، مردن بر لب دریا خوش است
با کمال احتیاج از خلق، استغنـا خوش است»

گذشته از بی‏توجهی به معنای سنت‏ها، افراط در تحسین و توجه به رسومی از قبیل عیدی دادن، گویا در این دوران، ما را به این پندار رسانده که باید در دریافت عیدی، نه تنها شرم نداشت بل‏که برای آن، باید درخواست هم نمود! جسارت در درخواست و تصریح طلب، آن‏قدر دراین‏باره بالا می‏گیرد و قوت که کوچک و بزرگ، و دارا و نادار، در فضای خانه و کار، به‏طور جدی، و نه به معنای تذکر به اجرا و اعتنای یک سنت، در ایام پایانی سال و حلول سالی نو، چشم به دست یک‏دیگر داشته، منتظر دریافت وجوه نقد و مسکوک و البته پرارج از نظر مالی هستند؛ اسکناس‏های صدی و دویستی که فراموش باید شود، دوهزاری و پنج‏هزاری هم در حال سیر نزولی سریع، جای خود را به چک‏پول‏های عجالتاً محترم می‏دهد؛ ربع‏سکه و نیم و تمام‏‏بهار البته خوب، کم‏وبیش ارجی دارد؛ تا سال‏های آینده ببینینم که به کجا برسیم و برسد.

حالا البته دست‏وپاهایی برای تبدیل عیدی نقد به کالا زده می‏شود و کوتاه‏زمانی است اهدای کتاب و هدایایی از این‏دست، تبلیغ و ترویج می‏شود، با این‏حال، همین هم، بیش‏تر شکل ظرف عیدی پیدا کرده تا آن‏که خود، عیدی و مظروف باشد و بشود؛ باید لای کتاب و جوف هدیه غیرنقدی، نقدی باشد تا آرامش دهد، وگرنه با واکنش خوشایندی روبه‏رو نمی‏شوید!

دیگر فضا طوری شده است که دغدغه بوی صورت افراد، چشم‏گیری لباس نو و نظیر آن، هنگام نوروز، همه، جای خود را به دریافت یا عدم دریافت و ارج و قدر عیدی داده یا به‏تر است بگویم: «عیدی، جای آن دیگران را گرفته است»؛ جالب این‏جاست که این جای‏گیری یا جابه‏جایی در شرایطی واقع شده و قوت می‏گیرد که شکم‏ها سیرتر از پیش و اوضاع عمومی معیشتی، نسبت به سال‏ها پیش، به‏تر شده است؛ حرص مردمان برای انباشت بیش‏تر مال و اموال و رساندن خود به حد اغنیا - بی‏ملاحظه جای‏گاه اجتماعی و اقتصادی اصلی خود و میزان تلاشی که کرده‏اند تا قابلیت بیش‏تر بیابند یا تلاشی که می‏کنند تا رسیدن به درآمد بالاتر- افزون‏تر از هرسال شده است و «هل من مزید»، ذکر شب و روز هر یک از من و ما گشته؛ نسبت دارندگان ماشین را با سال‏های پیش‏تر مقایسه کنید؛ نوع خودروها را مقایسه کنید؛ تعداد خودرو در یک خانواده را ببینید؛ تغییر سطح زندگی و تبدیل لوازم زندگی به احسن را در نظر بگیرید؛ سطح زندگی خانواده‏ها، انصافاً و البته نسبتاً ارتقا یافته است؛ (البته فشار زندگی و عموم هزینه‏های آن برای افراد جامعه، به‏خصوص برای گروه کوچک و ضعیف اجتماع، آزاردهنده و قابل بحث جدی است.) ....

من البته قابل عرض این‏گونه تذکرات نیستم، با این‏حال، طعن خردی به حس مسئولیت می‏خرم و عرض می‏کنم:

باید در پی درک و شناخت بنیادهای آداب و رسومی بود که از قرن‏ها پیش، در این آب و خاک، تأسیس شده، شکل گرفته و دست‏به‏دست، به امروز، به من و شما رسیده است؛ باید در تلاش برای انتقال مغز و محتوای هر رسم و ادب هم به نونسلان و فرزندان خود بود، تا تنها پوسته آداب، برای ایشان موضوعیت و اهمیت نیابد؛ باید برای مغز و پوست و رو و توی هر رسم و ادب، هردو و هم‏زمان، اهمیت قائل بود و برای این میراث، یعنی محصول زحمت‏ها، همت‏ها و تفکر و بلنداندیشی‏های پدران و مادران و خالقان آن، حریص بود و دقیق و غیرت‏مند؛ حواسمان جمع باشد، امتیاز ما با فرهنگ و ملل دیگر در همین ریزدانه‏های رفتاری و فکری است؛ کاری نکنیم، راهی نرویم و طوری نشود که خردخرد، از درون، تهی شویم و غافل یا آگاه - خدای‏ناکرده! فروپاشیم و فروریزیم؛ فرزندانمان را فرزندان خودمان نگه‏داریم؛ مال خود بداریم و از تسخیر ایشان توسط هرکسی غیر از خود، بترسیم!

بدانیم و هوشیار باشیم که گذشت زمان، در کنار هزارویک عامل دیگر طبیعی، طبعی و بومی و جهانی، خصمانه و غیرخصمانه، خواه‏ناخواه، در فراموشاندن این مهم تأثیر دارد و در این میدان، بزرگ‏ترهای سنی و بالغین عقلی و فرهنگی، پرمسئولیت‏تر از پیش، ضمن هزار دغدغه فردی و اجتماعی و دیگر، مکلف‏اند و مأمور به پاس‏بانی از ذره‏ذره میراث و موروث پرارج فرهنگ و تمدنی که به همه ایرانیان، بل‏که به همه بشریت تعلق دارد؛ مگر سازمان ملل، نوروز ایران را قابل ثبت جهانی ندانست؟! نوروز و محتوای آداب آن را جدی بگیریم، دریابیم و آن‏را به جوانان و آیندگان هم منتقل کنیم!
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین