آفتابنیوز : اگر خيلي خلاصه بخواهيم به اين سؤال پاسخ بدهيم بايد بگوييم آژانس، محل حصول برآيند نفوذ كشورهاي مختلف عضو آن است. به عبارت ساده تر، تصميمات آژانس، توسط ميزها و صندليهاي آن گرفته نمي شود، بلكه اين كشورهاي مختلف اند كه هر كدام به اندازه نفوذشان، تصميمات آن را پديد مي آورند؛ با اين عنايت كه تصميمات آنان، لزوماً حقوقي- فني هم نيست؛ بلكه پارامترهاي سياسي و امنيتي را نيز در برمي گيرد.
بازتاب، اين پاسخ را برنمي تابد و معتقد است كه آژانس، نهادي صرفاً حقوقي – فني است و لذا رويكرد صرفاً حقوقي – فني و منتزع از پارامترهاي سياسي، ما را بهتر به سر منزل مقصود مي رساند. اين پاسخِ خطا آلوده، سرمنشا رشته تحليلهاي غلط بعدي بازتاب شده و به اين نتيجه منتهي گرديده كه ما نمي بايست با اروپاييها وارد مذاكره مي شديم. در حالي كه به راستي چيزي به نام آژانس، آن هم در خلأ كه كاركردحقوقي- فني صرف داشته باشد و ما بتوانيم با گفتگوي صرفاً فني- حقوقي، مسائل فيمابين را با آن، حل و فصل كنيم، وجود ندارد و لاجرم براي تأثير گذاشتن در تصميمات آن بايد فرآيندهاي پيچيده سياسي و ديپلماتيك را به كار برد. ضمناً بازتاب متوجه نيست كه وقتي مي گويد نبايد با اروپا مذاكره مي كرديم و بايد در چارچوب حقوقي – فني، با آژانس كار مي كرديم معنايش آن است كه يا بايد تن به قطعنامه مي داديم و ظرف 50 روز تعليق اجباري همه جانبه را اجرا مي كرديم و يا به شوراي امنيت راهي مي شديم!
بازتاب براي اثبات ادعاي خود مبني بر اينكه كار حقوقي- فني با خود آژانس، مسائل را حل مي كرد و نيازي به مذاكرات سياسي و امنيتي با كشورهاي مختلف از جمله اروپا نبود، مي نويسد: «گزارشهاي مكرر البرادعي، حاكي از آن است كه بخش اعظم مسائل فني و حقوقي پرونده ايران، حل شده است و بزرگ ترين اتهام ايران كه مربوط به وجود «قطعات آلوده» بوده، با اثبات خارجي بودن منشأ آنها، از بين رفته است.»
بازتاب غافل از آن است كه آژانس اگر به آن نقطه رسيد و اعتراف به حل مسائل كرد، تنها به خاطر يك سال و نيم تلاش ديپلماسي ايران بود. اگر نبود ديپلماسي متكثرانه و مذاكره (از آژانس گرفته تا اروپا، چين، روسيه، و غير متعهدها) و توافقها، نه تنها اين دستاورد، بلكه بقيه دستاوردها نيز حاصل نمي آمد.
بازتاب همچنين در مقاله كذايي در ادامه فرافكنيهايش، برخي مسائل ديگر را برشمرده و آنان را به قول خودش، مقصد ايجاد وضعيت امروزين دانسته است. از اين قرار:
1- بازتاب اصرار مي ورزد كه ايران در جريان مذاكرات تهران (سعدآباد)، صرفاً امتياز دهنده بوده، و اين واقعيت را كه ايران در مذاكرات تهران، اجبارهاي قطعنامه ي كاملاً حقوقي سپتامبر 2003 شوراي حكام را در هم شكست و سطوح تحميلي آن را به شدت از خاصيت انداخت را ناديده مي گيرد.
بازتاب ظاهراً متأثر از رسوبات ايدئاليستي سردار رضايي و تمايل به انديشيدن در خلاء، تصور مي كند كه مسئولان كشور يك روز صبح از خواب بيدار شدند و تصميم گرفتند با سه كشور اروپايي مذاكره كنند، همين كار را هم كردند و سپس اقدام به تعليق هسته اي نمودند! نويسنده بازتاب توجه ندارد كه مذاكرات تهران، مسبوق به قطعنامه سپتامبر 2003 است كه اگر در قبال آن، برخورد فني - حقوقي صرف، صورت مي گرفت و به همان شكل اجرا مي شد، جز خفت مردم و نظام، چيزي برجاي نمي گذاشت. به زبان ساده، كاري كه مذاكرات تهران كرد اين بود كه:
اولاً: اجبار حقوقي تعليق، شكسته شد و تبديل به داوطلبانگي گرديد (اين مسئله به لحاظ حقوقي و فني بسيار اهميت دارد)؛
ثانياً: مهلت تحميلي 50 روزه، در هم شكست و ايران شمشير الزام و مكانيسم ماشه را از روي خود برداشت؛
ثالثاً: قطعنامه كه محتوايي كاملاً ضد ايراني داشت، مردود دانسته شد؛
رابعاً: توافق شد كه مسائل در داخل آژانس حل و فصل شود و از ارجاع پرونده، جلوگيري به عمل آيد؛
خامساً: اروپا و ايران تعهد متقابل به همكاريهاي گسترده دادند (كه اين خود شكستي براي تحريمهاي آمريكا بود)؛
سادساً: اروپا تعهد به عاري سازي منطقه خاورميانه از سلاح هسته اي داد.
2- بازتاب مي نويسد: «تعليق اوليه غني سازي، در مراحل بعدي به تعليق مونتاژ سانتريفيوژها تعميم داده شد، سپس UCF به حالت تعليق رفت و بعد از آن، تحقيقات هسته اي مهر و موم شد».
بازتاب كه اينجا اين سخن را مي گويد، در جاهاي ديگر از ضرورت برخورد فني- حقوقي با آژانس دم مي زند، در حالي كه دامنه تعليق دقيقاً براساس تعريف (Definition) خود آژانس معين شده و به موجب آن، ساخت قطعه، مونتاژ و UCF نيز در دايره آن قرار مي گيرد. البته تدبيري كه نظام در مواجهه با الزامات ناشي از اين تعريف و ضرورت همكاري با آژانس (براساس توافق تهران) انديشيد، آن بود كه در كش و قوس مذاكرات سياسي، توانست آنقدر زمان بخرد كه اولاً در كار نطنز، پيشرفت قابل ملاحظه اي حاصل بشود و ثانياً كاري كند كه اصفهان در فاصله ي ژوئن 2004 تا اكتبر 2005 بتواند فعال باشد؛ به عبارت ديگر اگر اين زمان خريدن ها نبود، با قاطعيت مي توان گفت كه اصفهان، هرگز به بهره برداري نمي رسيد.
3- بازتاب بدون آنكه رويدادهاي قبل و بعد از ژوئن 2004 را مورد توجه قرار دهد، مي پرسد: «مگر قرار نبود پرونده در ژوئن 2004 بسته شود؟ پس چه شد؟». بازتاب ظاهراً دوست ندارد به ياد بياورد كه كشف P2 مقارن همان ايام، چه جنجالي كه درست نكرد و چگونه توافق بروكسل را از بين برد و در واكنش به اختلال در توافقات بود كه ايران، كار توليد قطعه و مونتاژ را ادامه داد. خلاصه در واكنش به مسائل جديدي كه بعد از كشف P2 مطرح شد، ديوار بي اعتمادي، بالاتر رفت و اكثريت اعضاي آژانس به ايران نسبت مخفي كاري دادند، و همين امر، اجراي توافقات قبلي را - براي هر دو طرف- نامقدور ساخت كه يكي از آن موارد، اجراي تعهد اروپا در مورد بسته شدن پرونده هسته اي ايران تا ژوئن 2004 بود.
در نهايت: شخصاً متأسفم از اينكه در تحليلهاي غلاظ و شداد و حماسي(!) بازتاب درباره پرونده هسته اي در 30 ماه گذشته، جز تورش و خطا، چيزي به ديده نمي آيد و بنابراين اميدوارم اين چند مقاله - كه در تراز با ادبيات خود «بازتاب» نگاشته شده- توانسته باشد قدري از تاريكي شب وُش ذهن نويسندگان بازتاب و مخصوصاً آن «جماعت خاص»، بكاهد.
اگرچه مي دانم كه شب دراز است....
ژاژخايي هاي سايت سردار (1)
ژاژخايي هاي سايت سردار (2)
وقتی آب سر بالا می رود!
زيرا به نكات درستي اشاره كرديد. از زحمات شما در اين چندساله به عنوان عضو كوچكي از جامعه دانشجويان تشكر نموده و ارزوي موفقيت براي شما و همكارانتان را دارم .
كساني كه مذاكرات گذشته را زير سوال مي برند نزد افكار خود حداقل به اين نكته فكر نمايند كه موقعيت الان ايران ( اينكه قدرتهاي غربي هيچ گونه توجيه فني براي ارسال پرونده ايران به شوراي امنيت ندارند و صرفا يك تصميم سياسي است در راستاي منافعشان مي باشد )مرهون تدبير و درايت شما در راهبرد پرونده هسته اي است .
التماس دعا
اگر موقعيت
ايجاب ميكرد تحليل جامعي از عملكرد ايشا ن در سازمان مجاهدين انقلاب سپس دوران جنگ با عراق پس ازآن درانتخابات رياست جمهوري ارايه ميگرديد تا بي پايگي و ژست متفكرانه ايشان برهمگان آشكار گردد.
http://www.baztab.com/news/34695.php
Bad sari be in site ha bezanid:
http://www.afterdowningstreet._org/whitehousememo
http://www.opednews.com/articles/genera_david_sw_060206_iran__and_venezuela_p.htm
http://michaelo.dailykos.com/st_oryonly/2006/2/6/1421/34158
Dige kolle majararo ta tah bekhonid. Vaghean ina fekr kardan ba ki taraf hast_and? Savad ham khob chizie!
بيان اين واقعيات باعث مي شود خوانندگان هرچه بيشتر با عوام فريبي هايي كه در سايت بازتاب صورت مي گيرد اشنا شوند.
بيشتر مردم از سطحي و مبتذل بودن تحليلهاي بازتاب مطلع هستند و مطالب شما اين موضوع را بيشتر روشن مي كند.
يك دليل عمده براي اثبات تنگ نظري و انجماد فكري در بازتاب اينكه اين سايت هيچيك از نظرات مخالف خود و مطالب خوانندگاني كه با انها موافق نيستند را منتشر نمي كند.
از مسكو
ضمنا به عنوان خواننده هميشگي سايت شما ضمن تشكر از توضيحات فني و جالب در خصوص بحث هسته اي استفاده از عبارات نه چندان حرفه اي و بعضا غير مودبانه را در سه پاسخ اخير به سايت بازتاب نمي پسندم.
پيش از آن هم کسي نگفته بود شوراي امنيت آخر دنيا است. فقط هشدار داده بود
بازتاب در نوشتن تحلیل ها وبرخی مقالات متاسفانه از کارشناسان و تحلیل گران ناشناس ، کم اطلاع ، گاهی دلسوز واحساساتی - کمک می گیرد....از این نویسندگان که منافع ملی را درک نمی کند،چه انتظاری می توان داشت، داستان دختر آقای خاتمی که یادتان هست ، شاید هم با زتابی ها می خواستند آقای خاتمی را نمک گیر کنند!! اما چند نفر پیدا می شوند مثل دختر آقای خاتمی مطالب کذب را تکذیب کنند؟ من فکر می کنم خیلی زیاد، فقط زمان لازم است...
بزرگ فلسفه قتل شاه دین اینست
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
مي دهد ولي مظلومند و مورد جفاي هياهو گران موج
سوار قرار مي گيرند
مسولين هسته اي سابق كارنامه درخشاني دارند
بنده چند روزي بيش نيست كه به سايت شما مراجعه ميكنم از بينندگان هميشگي بازتاب هستم . در نگاه اول تفاوتي كه شديدآ احساس مي شود چاپ نظرات بينندگانتان ميباشد كه اين احترام به نظرات جاي سپاس فراوان دارد متاسفانه در بازتاب از اين خبرها نيست .
با تشكر علي
واين كار امدترين سلاح است . درصورتي كه غربيان دنبال جنگ افروزي هستند تا برتري خود را به رخ بكشند ولي ما با درايت مي توانيم انان را از اهدافشان دور كنيم