آفتابنیوز : آفتاب: عضو مرکزی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که دغدغه اصلی خود را اجرای بدون تنازل قانون اساسی در کشور میداند، معتقد است که اگرچه هم اکنون فضا برای فعالیت اصلاح طلبان فراهم نشده اما جریان اصلاحات هیچگاه فعالیتهای خود را تعطیل نکرده و نخواهد کرد. بنابراین با توجه به اینکه بر خلاف جناح مقابل، اصلاحات یک جریان دموکراتیک و از پایین است نقدهای فراوانی در آن مطرح میشود که این از نقاط قوت اصلاح طلبان محسوب میشود، به اعتقاد حکیمیپور امروز گفتمان اصلاح طلبی میتواند رفتار مردم را تنظیم کند چرا که تبدیل به یک فرهنگ عمومی در سطح کشور شده است. وی از آن قبیل اصلاح طلبانی است که معتقد است مطرح کردن نام برخی گزینهها برای انتخابات ریاست جمهوری نه تنها مفید نیست بلکه به سیر طبیعی کار نیز لطمه میزند.
احمد حکیمیپور سیاستمدار اصلاحطلب و عضو سابق شورای مرکزی مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی است. وی سابقه نمایندگی زنجان در دورهٔ چهارم مجلس شورای اسلامی، عضویت دورهٔ اول شورای اسلامی شهر تهران، دبیرکلی حزب اراده ملت و ریاست دورهای شورای هماهنگی جبههٔ اصلاحات را دارد، با حضور در خبرگزاری ایلنا، به سوالات خبرنگار ایلنا پاسخ داد که مشروح آن را در ذیل میخوانید:
آیا ضرورت حضورفعال اصلاح طلبان در عرصه سیاسی کشور احساس شده است؟ اصلاح طلبان هیچگاه فعالیت سیاسی خود را تعطیل نکردند تنها خواسته اصلاح طلبان تامین حقوق سیاسی است که قانون اساسی برای فعالیت احزاب به رسمیت شناخته اما متاسفانه فضا و مجال لازم داده نمیشود و جریان حاکم شرط لازم رقابت سیاسی را که برابری فرصت است هیچگاه برای اصلاح طلبان فراهم نمیکنند.
ما برای انتخابات مجلس نیز برنامه ریزی کرده بودیم و تمایل داشتیم که بیش ازاین فعال باشیم اما حتی امکان برگزاری گردهمایی نیز به ماداده نمیشود. بنابراین اصلاح طلبان فعال هستند اما با توجه به اقتضائات و شرایط باید فعالیت خود را تنظیم کنند.
اصلاح طلبان یک جریان دفعتی و تازه نیستند بلکه با شناسنامه و ریشه دارند و نهادها و سازمانهای آن هنوز باقی هستند اما هنوز بطور جدی فعال نشدند در حالیکه اگر شرایط مهیا شود میتوانند به سرعت تجدید سازمان بدهند در نتیجه جریان اصلاحات آمادگی این را دارد که وقتی فضا فراهم شد، خود را بسیج کند.
آیا از عدم اجماع میان اصلاح طلبان دربرخی موارد میتوان این برداشت را داشت که پراکندگی آرا در این جریان بسیار چشمگیراست؟
اتفاقا من معتقدم این یکی ازنقاط قوت اصلاح طلبان محسوب میشود چرا که جریان اصلاحات یک جریان دموکراتیک و از پایین است که نقدهای بسیاری نیز در آن مطرح میشود و اینطور نیست که یک نفر از بالا تصمیم بگیرد و دیگران اطاعت کنند بنابراین در این جریان انتقادات به شکل طبیعی مطرح میشود ولی نهایتا جهت گیریها یکی است و اختلافی در مسیر، جهت و اهداف وجود ندارد.
بطور مثال رای آقای خاتمی که بارها نیز از سوی ایشان در مورد آن توضیحاتی داده شد باعث تشتت میان اصلاح طلبان نمیشود چراکه برخلاف جریان مقابل اصلاح طلبان که جریان بستهای هستند و خود را در معرض عموم قرار نمیدهد ما ادعا داریم که جریان بازی هستیم و این طبیعت اصلاح طلبی است که آرای مختلف بیان شود تا نهایتا به یک خرد جمعی برسیم این تفکر نیز هیچگاه درمیان اصلاح طلبان از بین نرفته است. ما صرفا برای کسب قدرت مبارزه نمیکنیم بلکه در صدد این هستیم تا مشی اصلاح طلبی نیز در جامعه نهادینه شود. چراکه اگر غیر از این بود نام خود را اصلاح طلب نمیگذاشتیم. بطورمثال در شورای اول شهر تهران بحثها کاملا باز و جلسات برای حضور خبرنگاران آزاد بود و به عبارت دیگر کاملا در اتاق شیشهای قرار داشتیم به گونهای که خودمان نیز به یکدیگر انتقاد میکردیم البته شاید جریان مقابل توانست از این مساله سوءاستفاده کند اما مشی اصلاح طلبی همین است و تغییر نمیکند.
برخی معتقدند بزرگترین حسن اصلاح طلبان شفافیت بیش از حد آنها بودٰ، نظر شما چیست؟
نمیتوانیم همانند ديگران برای اینکه بیشتر در قدرت بمانیم از اصول خود کوتاه بیاییم در مجلس ششم هم بحثهای جدی میان اصلاح طلبان بود. من معتقدم باید در گفتار و رفتار سیاسیون شفافیت باشد و مردم در جریان تمام امور قرار گیرند چراکه مردم نامحرم نیستند بنابراین اگرچه ممکن است این شیوه شفاف عمل کردن اصلاح طلبان از نظر برخي نادرست به نظر برسد اما من شخصا معتقدم که اين روش حسن بزرگي است كه اصلاحطلبان از آن بهرهمند بودند.
متاسفانه بعد شورای اول شهر تهران همه چیز پشت درهای بسته قرار گرفت و اخبار به ندرت به بیرون انتقال یافت. آنچه از بیرون اختلاف به نظر میرسد در واقع گرایشهای مختلف در درون اصلاحات است که بسیارخوب است. ما معتقدیم که اصلاحات طیف وسیعی است که در آن نحلههای مختلف وجود دارند که اتفاقا همه آنها سیاسی هم نیستند بلکه نیروهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را نیز در برمیگیرند اما از نظر راهبردی این تشکلهای سیاسی اصلاح طلب هستند که بیشتر در عرصه فعالیت میکنند.
شاید اگه ما هم به گذشته بازگردیم بسیاری از عملکردهای خود را اصلاح کنیم اما وجود اختلاف نظر در طیف اصلاح طلبان امری طبیعی است که متکی به خرد جمعی است و وقتی به نتیجه برسیم قطعا همه گروهها نیز باید از آن تبعیت کنند.
نظر شما در مورد ایجاد برخی جریانات بدلی و نوظهور در درون طیف اصلاح طلبی چیست؟
امروز افرادی هسته اصلی اصلاحات شدند که قبل از آن نامشان در ادبیات سیاسی کشور نبود لذا جریانات نوظهور باعث شدند که اصلاح طلبی تا حدی دچار آفت فرصت طلبی شود.البته آقايان در كنار تلاش براي تشكيل اصلاحطلبان بدلي،درصددند برای خانه احزاب هم این تشکیلات را ایجاد کنند اگرچه خانه احزاب نهادی است که واقعا مولود دوران اصلاحات است و میتواند برای نهادی کردن فرهنگ کار حزبی در کشور بسیار کارآمد باشد اما امروز شاهد این هستیم که اصل این تشکیلات را که متکی به آرای مجمع عمومی است تعطیل میکنند بنابراین این خطر نیز وجود دارد که برای جریان اصلاحات هم یک تشکیلات بدلی ایجاد شود اما مردم ما تشخیص میدهند که تشکیلات بدلی که پیش از این ایجاد کردند کارآمد و مردمی است یا خیر!
جریانات بدلی جواب نخواهد داد چون اسمها در کشور ما کاری نمیکند بلکه اشخاص و پیشینه و سوابق آنها است که کار میکند پس باید دید چه کسانی این عنوان را نمایندگی میکنند. لذا اختلاف رای برای ما فرصت و یک نقطه قوت محسوب میشود مشروط بر اینکه نهایتا به عقل جمعی برسد.
از نظر شما نحوه برخورد اصلاح طلبان با جریانهای حذفی باید چگونه باشد؟
مهم این است که روندها اصلاح شود. سیاست عرصه نبرد حق و باطل نيست. بلکه عرصه تعامل و مقدورات است.جریان مقابل همیشه فضا را سیاه و سفید میبینند در حالیکه همه عضو یک کشور هستیم و برای آن دلسوزی میکنیم ببینید در کشورهای پیشرفته وقتی انتخابات تمام میشود برخوردشان با یکدیگر به چه شکل است در کشور ما متاسفانه وقتی شخصی قدرت را در دست میگیرد شروع به انتقاد از نفرات پیش از خود میکند گویی وی به عنوان ناجی آمده است و افراد پیش از وی همه منحرف و ناکارآمد بودند.
امروز گفتمان اصلاح طلبان تبدیل به فرهنگی در کشور شده است. فرهنگ اصلاح طلبی نه از بین رفته و نه به تاریخ سپرده شده، بلکه در عرصههای مختلف جامعه کار خود را انجام میدهد و رفتارهای جامعه در مسیر و لایههای اصلاح طلبی است. من معتقدم امروز اصلاح طلبی است که رفتار مردم را تنظیم میکند.
از دیدگاه شما آیا ضرورتی برای بازتعریف جریان اصلاح طلبی وجود دارد؟
ما معتقدیم تکلیف همه را قانون مشخص میکند و ما در چارچوب قانونی حرکت میکنم که در آن تکلیفمان روشن است چراکه اصلاح طلبان تنها خواهان اجرای درست و بدون تنازل قانون اساسی هستند ضمن اینکه طبیعی است هر جریانی که میخواهد خود را برای وضعیتی آماده کند نیاز به برنامه ریزی دارد و باید برای خود نقشه راه تدوین کند اما در اصول اصلاحات تغییری صورت نگرفته است.
اصلاح طلبان ناشناخته نیستند و حرفهایشان روشن است بنابراین تعریف جدید از اصلاح طلبی بحث اضافی است که برخی در جناح مقابل آن را مطرح میکنند چراکه خواستهها و رقابت اصلاح طلبان در چارچوب قانون است.
البته تعریف خط مشیها ضروری است و هم اکنون نیز در داخل جریان اصلاحات در حال انجام است به گونهای که با گروها و طیفهای مختلف این جریان تعاملاتی ایجاد شده که نهایتا این بحثها وارد شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که نهاد شناخته شده حقوقی اصلاح طلبان در کشور است، میشود و این نهاد تصمیمات نهایی را به مردم و رسانهها منتقل میکند.
علاوه بر این در دیدار با آقای خاتمی نیز بر این تاکید شد که شورای هماهنگی باید کار جمع بندی نظرات اصلاح طلبان را انجام دهد و با سایر مجموعهها که در درون شورای هماهنگی نباشند تعامل برقرار کند.
برنامه اصلاح طلبان در صورت فعال شدن بیشتر در عرصه سیاسی چیست؟ وقتی اصلاح طلبان تصمیم بگیرند که در آینده حضور فعال تری در عرصه سیاسی داشته باشند، قطعا باید آماده پاسخگویی به افکار عمومی باشند. طیف اصلی اصلاح طلبان را مجموعههای جوان و تحصیلکرده تشکیل میدهند که قشر نو گرا و تحول خواه جامعه هستند بنابراین باید پاسخی برای سوالات آنها داشته باشیم و این وظیفه ما است که اگر میخواهیم وارد عرصه شویم باید نحوه تعامل و ارتباط خود را با طرفداران جریان اصلاحات سامان دهیم.
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات دارای سه کمیته است که تا کنون تنها کمیته سیاسی آن فعال شده ضمن اینکه هم اکنون ما در حال ارزیابی اوضاع سیاسی هستیم و این ارزیابی به ما نشان میدهد که آیا کمیته انتخابات و استانها را فعال کنیم یا خیر.
اگر عموم اصلاح طلبان به این نتیجه برسند که باید در انتخابات به شکل فعالی حضور پیدا کنیم طبیعتا دو کمیته دیگر نیز فعال خواهد شد. با این همه دائما در حال رصد وضعیت کشور هستیم و جلسات شورای هماهنگی تعطیل نشده است اگرچه فعالیتهای بیرونی این شورا تعطیل شده ولی جلسات ما مرتبا هر دو هفته یک بار برگزار میشود و امروز به این نتیجه رسیدیم که وقت آن است تا کمیته سیاسی فعال شود چراکه باید برای دغدغهها و سوالاتی که در بدنه اصلاح طلبان وجود دارد پاسخهای قانع کنندهای داشته باشیم و این وعده را میدهم که در آینده ارتباطاتمان با مردم و رسانهها بیشتر خواهد شد.
از نظر شما ایجاد ابزارهایی هم چون تشکیل اتاق فکر برای انسجام بیشتر اصلاح طلبان تا چه حد ضرورت دارد؟ ضمن اینکه هیچ یک از این ابزارها و راهکارها را نفی نمیکنم، معتقدم همه این راهکارها عملی و مفید است اما مهمتر این است که بدانیم شرایط پیش رو برای ورود اصلاح طلبان تا چه حد مساعد است بنابراین باید از آینده یک تحلیل درست داشته باشیم تا بتوانیم خود را سازمان بدهیم.
آقای خاتمی با همه گروههای رسمی و غیر رسمی که برای بهبود شرایط کشور نظراتی دارند همواره در تعامل است و تاکید دارند که بحثها باید در جایی جمع بندی شود که تا کنون برای این کار شورای هماهنگی را بهترین نهاد میدانند. البته شورای هماهنگی نیز خود را قیم اصلاح طلبان نمیداند اما به لحاظ سابقه از قابلیتهای بالایی برخوردار است. لذا اگرچه از همه ایدهها استقبال میکنیم اما در نهایت کاری را انجام میدهیم که برآیند خرد جمعی اصلاح طلبان باشد. چراکه ما از تاریخ دوم خرداد ۷۶ آمدیم تا فرهنگ کار جمعی را نهادینه کنیم و دنبال کار بلند مدت بودیم.
دیدگاه شما در خصوص بازگشت آقای هاشمی به تریبون نماز جمعه چیست؟ من معتقدم که هم اکنون زمان آن رسیده که آقای هاشمی به نماز جمعه بازگردد چراکه این به نفع نظام خواهد بود. تریبون نماز جمعه جایگاه مهمی است که نه تنها ملت ما و بلکه دنیا به اعلام مواضع آقای هاشمی پشت این تریبون عادت کرده است.
هاشمی از شخصیتهای طراز اول و داخل نظام است که متاسفانه در سالهای اخیر ظرفیت وی مورد غفلت قرار گرفته است درحالیکه باید در این مورد به شکل جدی تجدید نظر بشود چرا که ایشان از پشتوانه کشور هستند که حضورشان قطعا باعث رونق نماز جمعه خواهد شد.
اخیرا نام برخی چهرههای اصلاح طلب برای انتخابات آتی ریاست جمهوری مطرح میشوند، آیا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در مورد این گزینهها به نتایجی رسیده است؟
البته ما فعال شدن برخی افراد و چهرههای اصلاح طلب را به فال نیک گرفته و از آن استقبال میکنیم و معتقدیم اگرچه مطرح شدن نامها طبیعی است اما شورای هماهنگی تا کنون در این مورد به نتیجه نرسیده و هنوزبرای گرفتن نتیجه زود است و آنچه امروز مطرح میشود اغلب گمانه زنی رسانهها است. بنابراین به لحاظ زمان بندی کار اگر از هم اکنون مصداقها مطرح شوند سیر طبیعی کار لطمه میخورد. تصور من بر این است که عجله در این کار میتواند دامی برای اصلاح طلبان باشد که باید مراقب آن باشند. استراتژی ما حضور فعال در انتخابات پیش روی است اما تاکتیکها بستگی به شرایط دارد
چرا در ایران احزاب صرف نظر اینکه وابسته به چه جناحی هستند، از مشکلات زیادی برخوردارند؟
متاسفانه در کشور ما فعالیت حزبی در حال تبدیل شدن به یک ضد ارزش است و این خطر بزرگی است که من آن را مشکوک میدانم چراکه تحزب در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده و اگر امروز عدهای آن را بحثی غیر ضروری میدانند باید از آنها سوال کرد که در اینصورت چرا در قانون اساسی تا این حد روی تحزب تاکید شده است؟
قانون احزاب در بحبوحه ترورهای خیابانی دهه ۶۰ به تصویب رسیده است که این نشان از اهمیت بالای آن دارد اما متاسفانه در این میان عدهای حزب و کار حزبی را میکوبند و از آن با عنوان حزب بازی یاد میکنند در حالیکه احزاب هم برای خود بازی و قاعده خاصی دارند و اینکه کسی بگوید من به هیچ گروهی وابسته نیستم کاملا بیارزش است چراکه لازمه سیاست ورزی در نظام دموکراتیک و متکی به آرای مردم داشتن حزب است.
اساسا نظام حزبی آن روی سکه پارلمان است بنابراین امکان ندارد کسی در نظام انتخاباتی کار سیاسی کند و مدعی این باشد که به هیچ حزبی وابسته نیست و این را نیز برای خود افتخار بداند.
چرا امروز افراد ترجیح میدهند خود را جدا از احزاب معرفی کنند؟
امروز افرادی به خود این حق را میدهند که درمعرض انتخاب مردم قرار گیرند و چون در حزبی حضور نداشتند و به عبارتی گذشته سیاسی فعال و شتاخته شدهای ندارند به راحتی صلاحیت آنها تایید میشود اما کسانی که سالها در این وادی هزینه کردند کنار گذاشته میشوند.
نظر من بر این است که دیواری کوتاهتر از سیاست در ایران وجود ندارد و این ظلم بزرگی است که نسبت به نظام سیاسی کشور میشود در حالیکه در دیگر کشورها برای توسعه سیاسی احزاب را تقویت میکنند البته در دوره آقای خاتمی هم این اتفاق تا حدی رخ داد اما پس از آن یارانه احزاب قطع شد در صورتیکه همچون سایر امور باید برای پروژههای سیاسی هم هزینهای پرداخت کنیم.
امروز متاسفانه وضعیت احزاب مساعد نیست و علیه آنها به شدت کار فرهنگی صورت میگیرد به گونهای که تلاش میشود تا غیر حزبی بودن ارزش تلقی شود.
وظیفه احزاب پاسخگویی است بنابراین اگر امروز شخصیتهای برجسته از کار حزبی پرهیز میکنند برای این است که نمیخواهند پاسخگو باشند اما به عنوان گروههای ذی نفوذ پشت صحنه کار میکنند که این بسیار به ضرر کشور است و از همین طریق فسادهای مختلف ایجاد میشود.