کد خبر: ۹۱۴۱۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۴:۳۱
در گفتگوی مخترع اصلی با اعتماد ملی مطرح شد؛

افشای نقش احمدی‌نژاد در سرقت اختراع اتاق امن

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: روزنامه اعتماد ملی در شماره روز پنج شنبه خود در گفتگویی با مخترع اصلی "اتاق امن" که از سوی وزیر کنونی صنایع به سرقت رفته و در دادگاه نیز به اثبات رسید، علاوه به پرداختن بیشتر به این موضوع به نقش محمود احمدی‌نژاد هم در این ماجرا پرداخته است. 

متن این گفتگو به این شرح است:

نوروز امسال تلویزیون دولتی فیلمی را نشان داد به نام «نابغه مهاجر» ماجرای جوان مبتکری که ابتکارش از سوی شرکت خوردوسازی فورد به سرقت رفته بود و او در پی احقاق حقش بود در جریان دادگاه نماینده فورد خطاب به دادگاه گفت این جوان کاری نکرده است فقط چند پیچ را به هم وصل کرده، جوان در دفاع از خود جمله‌ای به نقل از یکی از مشاهیر نقل کرد و از هیات منصفه خواست نام آن را بگویند وقتی نام گوینده جمله گفته شد جوان گفت چرا نام کسی دیگر را نمی‌گوید چون صاحب جمله کاری نکرده فقط حروف الفبا را به هم وصل کرده است. در ایران هم برای فرزاد سلیمی طراح اتاق امن، تاریخ به مانند آن جوان تکرار شد ابتکاری که او برای مقابله با زلزله ارائه کرد از سوی مسوولان وقت شهرداری در سال 83 به نام خود ثبت شد و پس از آنکه آنها به دولت رسیدند او 4 سال مبارزه کرد تا توانست حقش را بگیرد.

به سابقه شما که نگاه می‌کنم تحصیلاتتان در حوزه مدیریت است و معلم آموزش‌وپرورش تعلیم‌وتربیت کجا، مباحث مربوط به زلزله کجا. چگونه شد که بحث خانه امن را طرح کردید؟

من اصالتا اهل رودبار هستم. (رودبار شهر زیتون) به یاد دارید که در سال 69 زلزله‌ای اتفاق افتاد که بسیاری بر اثر آن جان خود را از دست دادند. در این حادثه من هم نزدیک به 300 نفر از اقوام نزدیک خود را از دست دادم صحنه خیلی ناراحت‌کننده بود به اتفاق برادرم بسیاری از اقوام را از زیر آور بیرون آوردیم و دفن کردیم.زلزله رودبار و حواشی آن همیشه این انگیزه را در من ایجاد کرده بود که به‌دنبال راه‌‌حلی برای کاهش مرگ‌ومیر ناشی از زلزله پیدا کنم.
خیلی فکر کردم تا اینکه طرح اتاق امن را که بسیار ساده و داری هزینه تمام‌شده پایینی است به نظرم رسید.

طرح به چه شکل بود؟

در این طرح بخشی از خانه ایمن می‌شود و روی آن دوباره نازک‌کاری می‌شود تا شرایط ایجاد شده برای بالا بردن ایمنی به چشم نیایید و نمای اتاق خراب نشود. تجربه نشان داده اگر چنین خانه‌ای در درون ساختمان‌ها ایجاد شود مرگ‌ومیر در صورت وقوع زلزله کاهش می‌یابد. من یک مثالی می‌زنم زلزله بم وقتی اتفاق افتاد خیلی‌ها کشته شدند (بیش از 40هزار نفر) اگر در بم اتاق امن احداث می‌شد میزان کشته شده‌ها این میزان نبود. زیرا در تلویزیون زن و شوهری در شب حادثه را اینگونه تشریح کردند، ساعت 1:30 شب اولین زلزله اتفاق افتاد ما دویدیم به سمت حیاط و بچه‌ها را هم بیدار کردیم، منتها چون ایام امتحانات بود بچه‌ها خسته‌ بودند و به زحمت بیدار شدند گفتیم بچه‌ها آماده باشید که زلزله آمده بیرون هم نمی‌توانستیم برویم چون هوا آنقدر سرد بود که نه‌تنها ما هیچ‌کس نمی‌توانست بیرون برود. برای همین همه به اجبار به خانه‌هایشان برگشتند. دوباره زلزله ساعت 3:30 اتفاق افتاد و همان ماجرا تکرار شد ولی پس از مدتی چون بیرون نمی‌توانستیم بمانیم دوباره به خانه برگشتیم.وقتی زلزله ساعت 5:30 صبح اتفاق افتاد ما چون بیدار بودیم ناخودآگاه به سمت حیاط رفتیم اما سه‌فرزندمان زیر آوار ماندند. در واقع سه‌دخترشان در یک لحظه کشته شدند.
حالا اگر اتاق امن، که هزینه در حدود 300 هزار تومان داشت ایجاد می‌شد هزار نفر هم نمی‌مردند چون طراحی آن به‌گونه‌ای بود که در صورت تخریب دیگر بخش‌های خانه آن اتاق از هر آسیبی مصون می‌ماند.

این طرح را شما خودتان به تنهایی کارهای مطالعاتی‌اش را انجام داده‌اید؟


بله، به محض اینکه به ذهنم رسید به دلیل آنکه مطمئن نبودم مشابه این طرح وجود دارد به استادان درجه یک این رشته مراجعه کردم افرادی نظیر آقای پرفسور خالوت، دکتر کاظمی از استادان دانشکده شریف به پژوهشگاه زلزله مراجعه کردم و با آقای دکتر ناطق‌الهی که در دنیا طراز اول هستند در بحث مقالات زلزله کار کرده‌اند درباره طرح صحبت کردم.

قبلا نسبت به این استادان شناخت داشتید؟

خیر همینطور رفتم و جست‌وجو کردم که در مورد زلزله چه کسانی طراز اول هستند که این آقایان را به من معرفی کردند و من رفتم که مطمئن بشوم که آیا این طرح بدیع هست یا نه و قبلا اجرا شده است.

واکنش‌ها چگونه بود؟

همه تعجب کردند و تشویقم کردند که طرح را دنبال کنم گفتند این طرح جدیدی است و خوب است آن را ادامه دهی. مخصوصا آقای دکتر ناطق‌الهی.
این تشویق‌ها بیشتر ترغیبم کرد تا طرح را دنبال کنم و بخش‌های ناقص آن را تکیمل کنم چون طرح اولیه ماکت یک پناهگاه بود که زیاد کارایی نداشت اما کم‌کم طرح را تغییر دادم تا به طرح اتاق امن رسید.

مرحله اول شما سال 82 است؟

بله، این طرح را من خرداد 82 اختراع کردم. به صورت دو مدل داخل ساختمانی و بیرون ساختمانی.

پس از تکمیل طرح را کجا بردید؟

برای ثبت به ادره ثبت اختراع بردم یعنی وقتی مطمئن شدم طرح بدیع است برای ثبت اقدام کردم اما رئیس اداره ثبت اختراعات به من گفت:نمونه ساخته‌اید گفتم که نمی‌شود ساخت چون خیلی پرهزینه است گفتند پس برو با یکی از ادارات مثل شهرداری یا وزارت مسکن شریک شو وقتی نمونه ساختید آن‌وقت یک CD یا فیلمش را بیاورید یا بگویید ما خودمان می‌آییم آنجا و به نام شما ثبت می‌کنیم. گفتم باشد.



پس از آن چه کردید؟

به وزارت کشور نامه زدم و طرح را معرفی کردم. دقیقا2 ماه قبل از زلزله بم در هشت آبان‌ماه 82 نامه ثبت شده آن را هم دارم بعد از یک ماه دیدم که هیچ خبری نشد آنها جواب مشخصی به من ندادند. بعد از آنجا من این طرح را به سازمان تحقیقات مسکن ارائه دادم به خانم دکتر پرهیزکار که رئیس آنجا بودند.پس از آنکه من سه نامه برای این مرکز ارسال کردم به من جواب دادند و تایید کردند که طرح من برای طبقه قدیمی مناسب و بافت‌های جنوب شهر یا فرسوده و روستا‌ها خیلی خوب است این نامه را دی‌ماه 82 داده‌اند به خانم دکتر پرهیزکار که برای من فرستادند. بعد به پژوهشگاه زلزله مراجعه کردم در آنجا آقای دکتر محمود حسینی، معاون پژوهشی خیلی من را تشویق کردند اما گفتند ما ردیف بودجه نداریم و تنها جایی که می‌تواند برای نمونه‌سازی و اجرای طرح کمکت کند شهرداری است چون بودجه دارد.

اینگونه به شهرداری وصل شدید؟

بله اتفاقا روزی بود که زلزله بم اتفاق افتاد نامه را به دفتر دکتر مازیار حسینی رئیس سازمان مدیریت بحران شهرداری که از شاگردان آقای دکتر محمود حسینی هستند تحویل دادم. به من گفتند شما نامه را اینجا ثبت کردید بروید ما خبرتان می‌کنیم چیزی حدود 10 روز الی 2 هفته بعد آقایی به نام دکتر روحانی‌منش معاون آقای دکتر حسینی با من تماس گرفتند که راجع به این طرح با هم صحبت کنیم من به دفتر ایشان رفتم حدود یک ساعت کامل من راجع به طرح توضیح دادم. سوالی‌هایی کردند راجع به جزئیات و اینجور مسائل. چیزی که ایشان در طول گفت‌وگو تاکید داشت این بود که آقا این طرح اورجینال است گفتم من که نمی‌دانم شما که در این زمینه در دانشگاه آمریکا تحصیلکرده هستید شما جایی شنیده‌اید اگر شنیده‌ای که من کاسه کوزه‌ام را جمع کنم بروم گفت نه بنده هم اولین بارم است که می‌شنوم. گفتم بنابراین من آمده‌ام که با شما برای ثبت اختراع شریک بشوم. گفت من به شما خبر می‌دهم. یک هفته بعد از آن دیدار متوجه شدم که تقدیرنامه‌ای پست کرده‌اند به درب منزلمان که ضمن تشکر از تلاش صادقانه شما، برای اینکه این موضوع به ما مربوط نمی‌شود به وزارت مسکن مراجعه کنید در صورتی که من به وزارت مسکن رفته بودم و تاییدیه‌ای هم گرفته بودم آنها هم مرا به شهرداری حواله داده بودند اما شهرداری در این تقدیرنامه گفت به ما مربوط نمی‌شود.

بعد چه کردید؟

من گفتم که یک مخترع هستم و اختراع و سرگرمی‌های دیگری هم داشتم رفتم سراغ کارهای دیگرم. گفتم که من به اندازه کافی تلاشم را کرده‌ام تا ببینم چه پیش می‌آید. رفتم به‌دنبال طرح‌های دیگر یا مدل بیرون ساختمانی را که بر رویش کار می‌کردم.

دیگر طرح درون ساختمانی خانه امن را رها کردید؟

بله موقتی گذاشتم کنار تا زمان بگذرد.

این اتفاقات همه مربوط به سال 82 است؟

بله، دی ماه سال 82 بود البته در طول این مدت تلاشی‌هایی برای معرفی طرح کردم در بهمن 82 در نشریه‌ای به نام زمین‌لرزه که نشریه‌ای تخصصی انجمن زلزله ایران است مقاله‌ای را در معرفی خانه امن به چاپ رساندم. در این مجله تمام اساتید زلزله عضو هیات تحریریه هستند به مقاله من با اینکه نشریه‌تقریبا 30 صفحه بیشتر ندارد 4 صفحه اختصاص دادند یک بیوگرافی هم از من نوشتند و در پایان هم نقد و بررسی کردند گفتند که چه محاسنی و چه معایبی دارد روزنامه جام‌جم هم با من مصاحبه‌ای داشت چون موضوع زلزله بم داغ بود از این بحث‌ها استقبال می‌شد. ماهنامه‌راه‌وساختمان به مدیریت آقای دکتر شجاعیان هم مصاحبه‌ای با من کردند. دیگر قضیه را رها کردم تا اینکه در تابستان 83 روزنامه همشهری دوباره مقاله‌ای را درباره اتاق امن چاپ کرد. ولی اسم مرا در مقاله ننوشت فقط نوشته بود این آقا، این مخترع اسم به نام سلیمی داخل مقاله نبود. من رفتم به دفتر روزنامه رفتم و اعتراض کردم که چرا اسم مرا ننوشته‌اند عذرخواهی کردند و گفتند که اشتباه شده است. 2 روز بعد یک اصلاحیه نوشتند مبنی بر اینکه ما از حضور آقای سلیمی عذرخواهی می‌کنیم اسم ایشان از قلم افتاده بود. ایشان اولین مخترع اتاق امن نه‌تنها در ایران بلکه در جهان هستند که من این روزنامه همشهری را دارم در تابستان 83 بود روزنامه همشهری بنده را به عنوان اولین مخترع اعلام کرد.
بعد از آن در اسفند 83 که با همسرم خرید عید رفته بودیم دیدم که در صفحه اول روزنامه همشهری با فونت درشت نوشته است که اتاق امن توسط کارشناسان شهرداری اختراع شده است. (روزنامه‌اش را هم دارم) من و خانم از این موضوع شوکه شده بودیم من فکر کردم که خواب می‌بینم طرحی که یک سال بود ازش هیچ خبری نبود یک مرتبه اینچنین سروصدا کرد. 19 اسفند 82 بود شب عید بود من هیجان‌زده متن را نگاه می‌کردم. دیدم بله این آقایان در طی یک سالی که ما در سکوت بودیم از دی ماه 82 تا الان که بنده از همه جا بی‌خبر بودم مخفیانه روی طرح کار ‌کرده‌اند.

کدام آقایان؟

آقای مازیار حسینی آقای علی‌اکبر محرابیان، آقای موسی مظلوم.
بر چه اساسی این حرف را می‌زنید.
طبق شواهد و مصاحبه‌هایی که خودشان داشتند.آنها در مصاحبه‌هایشان گفتند ما به شکل محرمانه روی این طرح کار می‌کردیم. در بیابان‌های سعادت‌آباد که زمینش متعلق به شهرداری تهران بود یک ساختمان 3 طبقه را نمونه‌سازی کردند. اتاق امن در آن به کار بردند و آدمک گذاشتند، پس از اتمام کار با زلزله مصنوعی این ساختمان را خراب کردند از تمام مراحلش فیلم و عکس تهیه کردند، ساخت، تخریب و... .بعد که این کارها را انجام دادند به قول خودشان دیدند این طرح جواب داده چون اتاقک امن سالم مانده بوده و بقیه آپارتمان‌ها تخریب شده بودند. آدمک‌هایی را که خودشان می‌گویند حتی به صورت ایستاده گذاشته بودند تکان نخورد دقیقا آنچه ارائه شد طرح من بود اما دیدم که هیچ اسمی از بنده نیست. من خودم تحویل شهرداری داده بودم، رسید داشتم خودشان تقدیرنامه برای من فرستاده بودند اما اسمی از من نبود حالت بدی به من دست داد متوجه شدم که یک حرکت زشتی انجام داده‌اند، طرح من را به اسم خودشان معرفی کرده‌اند.

بعد چکار کردید؟

بعد از این ماجرا آرام و قرار نداشتم به شدت عصبی شده بودم و خیلی این طرف و آن‌طرف رفتم با دفتر آقای مازیار حسینی تماس گرفتم به منشی‌اش گفتم به آقای دکتر بگویید که چرا طرح من به اسم دیگری ثبت شده است. دکتر حسینی وقت ملاقات نمی‌داد اما از طریق منشی به من پیغام داد که به من هیچ ربطی ندارد. به آقای محرابیان بگویید. گفتم آخه این طرح من چطور به دست آقای محرابیان رسیده، خانم منشی گفت: آقای دکتر گفتند که هیچ‌ربطی به من ندارد و از من هیچ سوالی نپرسید، بروید پیش آقای محرابیان گفتم من ایشان را نمی‌شناسم. گفتند ایشان مشاور آقای احمدی‌نژاد (شهردار) هستند و دفترش هم در ساختمان شهرداری است. من با یک ترفندی شماره موبایل محرابیان را پیدا کردم و با همراهش تماس گرفتم. تا جواب دادند گفتم فرزاد سمیعی هستم مخترع اتاق امن، از شهرداری هم رسید دارم شما چرا طرح مرا به اسم خودتان مطرح کرده‌اید. پای تلفن خیلی عصبانی شد. گفت آقا از این حرف‌ها خیلی زدن شما اولین نفری نیستید که این حرف رو می‌زنید. خیلی‌های دیگر گفتند که طرح متعلق به آنهاست ما جوابشان را دادیم و رفتن. گفتم پس من هم خدمت شما می‌آیم و شما جواب من را هم بدهید. اگر کسی رسیدی داشت که قبل از تاریخ رسید تحویل طرح از طرف من به شهرداری بود حرفی برای گفتن ندارم ولی این رسیدی که بنده دارم کسی ندارد، ایشان بعد از این جملات من، گوشی را قطع کرد.دو یا سه روز بعد از آن مکالمه به شهرداری رفتم و دفتر محرابیان را پیدا کردم با آقایی به نام ترابی هم اتاقی بود.

این موضوعات مربوط به چه زمانی است؟

این موضوع شب عید است (اسفند 83) چند روز بعد از درج آگهی، خودم را به آقای محرابیان معرفی کردم و گفتم این رسید، تقدیرنامه‌ای را که آقای مازیار حسینی داده بود، نشان دادم.

واکنش محرابیان چه بود؟

گفت بروید پیش خودشان (مازیار حسینی رئیس سازمان مدیریت بحران) مگر از شما تعریف و تمجید نکرده‌اند خب از ایشان جوابتان را بگیرید، بنده عرض کردم که ایشان گفتن که از شما جواب بگیرم محرابیان گفت اصلا طرح شما چه چیزی است برایش توضیح دادم. در جواب من گفت خب طرح ما فرق می‌کند، من گفتم چه فرقی می‌کند من تیرآهن‌ها را ضربدری زده‌ام، شما افقی زده‌اید اینکه تاثیری ندارد به هر حال اتاقک است هیچ ربطی ندارد.گفت رشته تخصصی شما چیست؟ گفتم مدیریت گفت خب رشته شما اصلا هیچ تخصصی ندارد. در جوابش گفتم خب آقای محرابیان این حرف‌ها یعنی چه شما باید جواب من را بدهید. این طرح ما مثل یک نیمه سیب است بنده برای طرح اتاق امن از شهرداری رسید دارم. این کار شما معنی بدی می‌دهد. بعد دیدم یک زونکن خیلی بزرگ و خاص که داخلش پر از عکس و CD بود نشانم داد، گفت: ببینید ما اینجا نمونه‌سازی کرده‌ایم. کلی فیلم و عکس گرفتیم، این پکیج را برده‌ایم لندن ایراد گرفتند برگردانده‌اند دوباره درست کرده‌ایم و فرستاده‌ایم در لندن ثبت اختراع شده در تهران هم همین‌طور حالا شما از راه رسیده با توجه به اینکه رشته تخصصی‌تان هم مدیریت است می‌گویید که طرح مال خودتان است. گفتم آقای محرابیان عزیز اگر همین چند برگ و توضیحات اولیه بنده نبود این پکیج به قول شما قطور هم وجود نداشت شما طرح و ایده مرا برداشته‌اید و نمونه‌سازی کرده‌اید. خب اگر من هم این سرمایه را داشتم قطورتر از این پرونده تشکیل می‌دادم آزمایشات مجهزتر از این انجام می‌دادم در ضمن آزمایشات شما هم خیلی ایراد فنی دارد، اعتبار علمی ندارد ولی به هر حال این کار رو هم کرده‌اید این دلیل نمی‌شود، شما برای انجام این کار بودجه داشته‌اید من نداشتم، آمدم با شما شریک بشوم و بگویم آقا بودجه را بیاورید با هم کار کنیم شما به تنهایی بودجه را برداشتید و خودتان کار کرده‌اید و طرح را به نام خودتان ثبت کرده‌اید. حدودا یک ساعت با یکدیگر بحث کردیم ولی نتیجه‌ای نداشت بنابراین با عصبانیت از اتاقش بیرون آمدم. حدود 6 روز بعد آقای ترابی که هم اتاقی محرابیان بود با بنده تماس گرفت.

شما مگر شماره تماستان را داده بودید؟

بله داده بودم چون نامه‌های زیادی به شهردار آقای احمدی‌نژاد، شخص آقا محرابیان و آقای مازیار حسینی در همین مدت کوتاه نوشته بودم و در این نامه‌ها همیشه شماره تماس می‌نوشتم. خلاصه آقای ترابی تماس گرفتند که آقای محرابیان از آن روزی که شما تشریف برده‌اید خیلی ناراحت هستند دوست ندارند که کسی از ایشان آزرده باشد می‌خواهند دوباره شما را ببینند، من گفتم اگر بحث جدیدی است بیایم دیدم تاکید دارند فردای آن روز یعنی دقیقا یک هفته بعد از دیدار اولی با محرابیان روز دوشنبه 4 بعدازظهر این دیدار انجام شد. رفتم و دیدم دوباره همان آقای ترابی به‌اتفاق آقای محرابیان در اتاق هستند. این بار و بر خلاف دفعه قبل آقای محرابیان برخورد خوبی داشت. خیلی تعارف کرد و از پشت میزشان آمد و کنارم نشست با میوه و شیرینی هم پذیرایی کرد. به محض اینکه شروع کرد به صحبت دقیقا این جمله را به کار برد، گفت: یعنی شما می‌گویید که ما طرح شما را دزدیده‌ایم. وقتی این حرف را زدند من یک مقدار شک کردم و پیش خودم گفتم نکند که در حال ضبط کردن صدای من هستند چون بی‌مقدمه این چنین حرفی را زد کمی محتاط شدم و جواب دادم نخیر من نمی‌گویم شما طرح مرا دزدیده‌‌اید من گفتم شما طرح مرا به اسم خودتان ثبت اختراع کرده‌اید. حالا اسمش هرچی هست، من نمی‌دانم اسمش دزدی است یا خیر. دوباره بحث کردیم دیدیم که باز همان صحبت‌هاست و حرف جدیدی نیست. بعد از نیم ساعت و 3 ربع بحث کردن دوباره من با عصبانیت خارج شدم و گفتم من به دادگاه شکایت می‌کنم. گفت شما اگر خیلی ناراحت هستید بروید پیش آقای احمدی‌نژاد گفتم من با ایشان هیچ کاری ندارم. اسم شما در ثبت اختراع آمده و همه هم می‌گویند شما مدیر پروژه هستید من فعلا مشکلم را با شما باید حل بکنم با آقای احمدی‌نژاد کاری ندارم.

آقای محرابیان واکنش خاصی نشان ندادند؟

چرا، گفت ما در حال چاپ یک ویژه‌نامه هستیم.چند هفته دیگر در روزنامه همشهری از زیر چاپ بیرون می‌آید و شما تازه از راه پیدا شده‌اید و کاری هم که نکرده‌اید.

منظورش از کاری نکرده‌اید، چه بود؟

گفت: شما هیچ کاری نکرده‌اید فقط یک طرحی داده‌اید. من هم پاسخ دادم این مسلم است هر اختراعی از ایده ساده شروع شده همین تلفن همراه را اگر به آقای گراهام بل که تلفن را اختراع کرده، بدهید نمی‌داند چه هست ولی اختراع ایشان بود. هواپیما با آن عظمتش ابتدا دو تا تخته را به یکدیگر میخ زدند گفتم شما آدم علمی هستید شما فوق لیسانس عمران هستید از شما بعید است اینجوری حرف زدن این حرف منطقی نیست کتاب فارسی چهارم ابتدایی را مطالعه کنید در توضیح داستان اختراع تلفن آقای گراهام بل در متن کتاب نوشته که هر اختراع بزرگ از ایده ساده شروع شده و شما این ایده ساده را از بنده گرفته‌اید. بعد خوردیم به تعطیلات عید و سال بعد. من رفتم روزنامه همشهری بخش ایرانشهر سال 84. چون شنیده بودم که قرار است ویژه‌نامه در این‌باره چاپ کند.با مسوول ویژه نامه صحبت کردم گفتم این طرح مال من است و شما در حال چاپ ویژه‌نامه‌ای درباره آن هستید شما نباید این کار را بکنید چون طرح من مصادره شده و این کار شما اشکال دارد. او خیلی عصبانی شد و با حالت ناراحتی گفت که به بنده هیچ ربطی ندارد من مامورم و معذور. شما مشکلتان را با آقای محرابیان حل کنید به ما دستور دادند باید چاپ کنیم. بعد از آن من خیلی ناامید برگشتم اما به جاهای متعددی مراجعه کردم به آقای چمران و اعضای شورای شهر نامه نوشتم پیش آقای شریعتمداری عضو شورای شهر در دانشگاه علم و صنعت رفتم. منتظر شدم که از سر کلاس بیرون بیایند. وقتی ماجرا را توضیح دادم گفت ما کاری نمی‌توانیم بکنیم. گفتم آقای دکتر این طرح دزدیده شده شما عضو شورای شهر هستید باید از طرح من دفاع بکنید. آقای دکتری را که همکارش بود، صدا کرد.

اسمش چه بود؟

اسمش الان در خاطرم نیست ظاهرا آن آقا معاون آقای احمدی‌نژاد
بود، گفت ‌آقای دکتر ایشان حرف‌های جالبی دارند مرا به اتاقش برد و گفت قضیه چیست گفتم چنین چیزی است و من چنین طرحی را پارسال ارائه داده‌ام و الان آقای محرابیان، آقای احمدی‌نژاد و آقای مازیار حسینی می‌گویند این طرح برای ماست و خیلی هم تبلیغ می‌کنند. ایشان گفت بله اتفاقا این طرح به ذهن خود من هم قبلا رسیده بود یک شب در عالم خواب و بیداری بودم گفتم بهتر است که با چوپ و خرید چند ستون از چوب اتاقم را محکم درست کنم که یه وقت اگر زلزله آمد من با بچه‌ها و خانم در امان باشیم. طرح ساده‌ای است این جواب یک آقای دکتر عمران که استاد دانشگاه است به من بود. گفتم آقای دکتر ببخشید پس جواب بنده، شما که تخصصتان این است مدیر پروژه عمران هستید استاد دانشگاه هستید این طرح اگر به ذهنتان رسید برای اجرایش چه کار کردید.آنجا هم نتیجه نگرفتم. آقای شریعتمداری و شورای شهر هیچ کاری نکردند رفتم پیش آقای چمران وقت ملاقات نداد 3 – 4 بار رفتم رئیس دفترشان کاملا بنده را می‌شناسد نامه هم دادم به آقای چمران و ثبت دفترم هم کردم بعد دیدم ایشان پاراف کرده برای بایگانی و هیچ جوابی به من نداد. آقای چمران متاسفانه خیلی بی‌تفاوت بودند از آقای حمزه شکیب هم که حتی در بحث اتاق امن در ویژه‌نامه اظهارنظر هم کرده بود بارها وقت گرفتم گفت وقت ندارم.

با شخص آقای احمدی‌نژاد ارتباطی نگرفتید؟

نامه‌های زیادی برایشان ارسال کردم اما بی نتیجه بود دوباره رفتم پژوهشگاه زلزله دست به دامن آنجا شدم. آقای دکتر محمود حسینی که معاون پژوهشی ضد زلزله دقیقا در جریان قضیه بودند. آقای دکتر سروقد مقدم دبیر انجمن زلزله هم همینطور. خلاصه آنان لطف کردند نامه‌ای از طرف پژوهش زلزله به صورت رسمی به شخص آقای احمدی‌نژاد نوشتم مبنی بر اینکه جناب آقای احمدی‌نژاد همکار محترم در دانشگاه علم و صنعت آقای فرزاد سلیمی مخترع اتاق امن است و ایده اولیه از ایشان است. برای اولین بار سال گذشته طرح را به ما عرضه کرد ولی ما به‌دلیل کمبود امکانات و بودجه به شما (شهرداری) معرفی کردیم. متاسفانه الان شهرداری ادعا می‌کند که ثبت اختراع برای شهرداری است و از آقای سلیمی هم هیچ اسمی برده نشده است، در نامه درخواست اصلاح شده بود.

آقای احمدی‌نژاد بعد از نامه چه دستور داده بودند؟

کپی نامه را دارم پاراف‌های مختلفی زیر نامه خورده.

آقای احمدی‌نژاد چه پاراف کردند؟

رئیس دفتر ایشان آقای شیخ‌الاسلام پاراف کرده بود به آقای محرابیان
که جوابشان را بدهید محرابیان در دو صفحه به پژوهشگاه زلزله پاسخ دادند ولی متاسفانه این جزو مسائل شرم‌آوری است که در پرونده «اتاق امن» است چون دو صفحه نامه با لحنی توهین‌آمیز به پژوهشگاه زلزله و آقای محمود حسینی که خودشان استاد زلزله هستند و فردی بسیار وارسته و ارزشمند هستند نوشتند.

پس از این طریق هم نتیجه نگرفتید

خیر، بعد از آن تبلیغات شروع شد که در این فاصله با بحث انتخابات ریاست جمهوری همراه بود آقای احمدی‌نژاد هم کاندیدا شد.
در سطح شهر تابلوهای12 متری برای تبلیغ اتاق امن زدند. سایت اینترنتی ویژه برای آن راه انداختند بعد در آن آورده بودند که این طرح متعلق به شهرداری تهران است و هیچکس حق دخل و تصرف در آن را ندارد و حقش محفوظ است آقای احمدی‌نژاد هم تبلیغات گسترد‌ه‌ای کرده بود در انواع روزنامه‌ها.

چه می‌گفتند؟

آقای احمدی‌نژاد می‌گفت که کارشناسان شهرداری اتاق امن را اختراع کرده‌اند. طرح ابتکاری شهرداری تهران است شخص آقای احمدی‌نژاد هم مصاحبه می‌کرد و کسی به جز ایشان راجع به اتاق امن مصاحبه نکرد. حتی آقای محرابیان هم هیچ حرفی راجع‌به اتاق امن نزده چیزی حدود یک ماهی آقای احمدی‌نژاد تبلیغات گسترده‌ای کردند و گفتند که روی این طرح حدود 30 هزار نفر ساعت کار شده و 60 آزمایش تخصصی انجام شده و 1200 مقاله بین‌المللی و خارجی مطالعه شده و طرحی است که کارشناسی شده و بسیار کارایی دارد این طرح تنها راه مقابله با زلزله است. اینها عین همان گفته‌هایی است که در مصاحبه آورده شده.

آقای احمدی‌نژاد آن زمان در جریان بودند که شما طراح این طرح هستید؟ شاید اطلاع نداشتند؟

من به قدری نامه داده بودم که حد نداشت به صورت مسلسل‌وار نامه می‌دادم.
بعد از آن آقایان درگیر انتخابات شدند. ولی در جریان همین نامه‌نگاری‌ها و در نزدیک انتخابات آقای احمدی‌نژاد به یکی از نامه‌های بنده دستور بررسی داد اگر حق با ایشان است باید در تمامی تبلیغات اصلاح شود و نام ایشان ذکر شود. عین دستورشان که نامه رسمی است وجود دارد.‌ آقای شیخ‌الاسلام رئیس دفترشان پاراف کرده بود برای آقای اعلایی مدیر کل روابط عمومی منشی او با منزل تماس گرفت که آقای اعلایی می‌خواهد شما را ببیند، رفتم پیش آقای اعلایی.
گفت که آقای احمدی‌نژاد دستور داده ‌که من به این موضوع رسیدگی کنم بعد از اینکه مدارک من را دید و در یک نامه خوب و کاملی نتیجه را به ‌آقای احمدی‌نژاد جواب دادند که جناب آقای احمدی‌نژاد بنا به دستور شما بررسی کردیم بر اساس مدارک و نامه‌ها حق با ایشان است و اسم ایشان باید به عنوان اولین طراح اتاق امن اصلاح شود و در تبلیغات بیاید این نامه در 5/4/84 بود درست روزی که‌ آقای احمدی‌نژاد به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شدند. طبعا نامه بلاتکلیف رها شد و همه آنها به صورت اتوبوسی به نهاد ریاست‌جمهوری رفتند و دیگر کسی در شهرداری نبود که به نامه‌ها پاسخ بدهد، مدتی گذشت حدود یک یا 2 ماه بعد متوجه شدم آقای اعلایی مدیرکل تشریفات ریاست‌جمهوری شده دوباره پیگیر شدم اما از طریق منشی‌جواب داد به آقای سلیمی بگویید دیگر به ما مربوط نیست ما در ریاست جمهوری هستیم و موضوع شما مربوط به شهرداری می‌شود و ما اکنون در شهرداری نیستیم بنده نامه‌ای به ایشان فکس کردم که آقای اعلایی درست است که شما در ریاست جمهوری هستید اما بحث شخصی است و اداری نیست آقای محرابیان، آقای احمدی‌نژاد طرح من را به اسم خودشان ثبت کردند و همان آقایان الان در کنار شما هستند بگویید حق من را بدهند.

بعد چه کردید؟


مجبور شدم شکایت کنم من در قسمت خواندگان اسم 4 را نوشته بودم یعنی از 4 نفر در آن واحد شکایت کرده بودم در جدول.
آقای دکتر احمدی‌نژاد، آقای علی‌اکبر محرابیان آقای مازیار حسینی و موسی مظلوم.

چرا آقای مظلوم؟

چون شنیده بودم که اسم ایشان در ثبت اختراع بود. در ثبت اختراع اسم آقای محرابیان و آقای مظلوم بود وگرنه من ‌آقای مظلوم را ندیده بودم و نمی‌شناختم ولی چون اسمش در ثبت اختراع بود و در ویژه‌نامه هم عکس ایشان چاپ شده بود و به عنوان دبیر پروژه معرفی شده بود از او شکایت کردم.

و چرا آقای احمدی‌نژاد؟

اتفاقا دادیار هم همین را گفت و پرسید چرا از آقای احمدی‌نژاد چرا اینجا به عنوان خوانده ردیف اول شکایت کرده‌اید.
گفتم چون تمام کارها با مسوولیت ایشان انجام شده و طبق مستندهایی که بنده دارم آقای مازیارحسینی تعریف کرده چون زلزله بم اتفاق افتاده بود آقای احمدی‌نژاد نگران تهران بودند آمدند به همه اخطار دادند که برای تهران راه‌حل بدهید که ما طرح اتاق امن را به ایشان ارائه کردیم. آقای مازیار حسینی گفته طرح اتاق امن را به آقای احمدی‌نژاد ارائه کردیم و ایشان این طرح را پسندیدند و دستور پیگیری و اجرا دادند. این جمله خیلی مهم است چون بعد از این می‌خواهم به موضوعی اشاره بکنم که اهمیت زیادی دارد.
بعد از آن گفتم چون آقای احمدی‌نژاد هم شهردار هستند این قضیه به ایشان هم بر می‌گردد که گفتند نه اسم ایشان را لاک بگیرید تا من دادخواست شما را بپذیرم. من هم همین که دادخواست را نوشته بودم ترسم داشتم. آقایان دیگر رئیس‌جمهور شده بودند و ایشان هم مشاور رئیس‌جمهور بود جو از لحاظ روانی مساعد نبود من اولین نفری بودم که در این وادی قدم می‌گذاشتم یعنی علیه رئیس‌جمهور دادخواست می‌دادم. بنابراین تسلیم نظر خانم دادیار شدم گفتم باشد با دستوردادیار لاک گرفتم پرونده‌ها را دادم و 2 آبان 84 شکایت کردم.
یک ماه بعد اولین جلسه دادگاه تشکیل شد و آقای دکتر مظلوم به جلسه دادگاه آمدند. آقای مظلوم تا مرا دید گفت به من بگو که باید بیایم وقتم را با توی بی‌سواد در دادگاه تلف کنم.
من به ایشان گفتم الحمدلله خداوند شما آدم باسواد را محتاج من بی‌سواد کرده که بیایید طرح من بی‌سواد را به اسم خودتان ثبت اختراع کنید.

شما قبلا آقای مظلوم را دیده بودید؟

بله. ایشان عضو هیات علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی است، در نارمک هم با آقای محرابیان و احمدی‌نژاد همسایه است. بار دوم که رفتم پیش آقای محرابیان شواهدی خوب گیرم آمد.

چه شواهدی؟

در دیدار دوم آقا محرابیان به من گفت: چرا اینقدر حساسیت نشان می‌دهید شما نیت خیری دارید و می‌خواهی جان انسان‌ها را نجات بدهی بنده نیز می‌خواهم چنین کاری بکنم حال چه فرقی می‌کند این طرح به اسم بنده باشد یا شما. گفتم جناب آقای محرابیان اگر عکس و اسم خودتان را در ویژه‌نامه چاپ نمی‌کردی من می‌گفتم که نیت شما خیر است ولی چون با امکانات شهرداری این کار را کرده‌اید اینچنین شعارهایی را برای من ندهید نکته دیگر بحث بر سر ایده اختراع بود.
به محرابیان گفتم: اصلا همه ایرادها به کنار من از شما سوالی دارم، مگر شما نمی‌گویید که شما 3 نفرآقای احمدی‌نژاد، آقای محرابیان و آقای مظلوم اختراع کرده‌اند. گفت چرا. سوال کردم یک اختراع در یک زمان به ذهن 3 نفر نمی‌رسد حتما ابتدا به ذهن یکی از شما رسیده کدامتان اولین نفر بودید؟ گفت به ذهن آقای دکتر مظلوم که استاد دانشگاه هم هستند و رشته تحصیلی‌شان هم این است.
پیش آقای مظلوم رفتم و اولین‌بار دانشگاه دیدمش. خودم را معرفی کردم کمی جا خورد همان سوال را از آقای مظلوم پرسیدم در جواب گفت شما خبر دارید که ما کتاب چاپ کردیم، گفتم خیر، گفت در ماشین دارم بیا تا یک نسخه هدیه کنم. از اتاقش تا پارکینگ حدودا 10 دقیقه در راه بودیم مسافت خیلی طولانی بود من در این فاصله پرسیدم از شما یک اسم می‌خواهم این طرح به ذهن کدام‌یک از شما زودتر رسید.
گفت الان کتاب را می‌دهم داخل کتاب نوشته شده اسم را نگفت از داخل ماشین نشان یک نسخه از آن کتاب را به من داد. بعد نشست داخل ماشین و با سرعت رفت من هر چه گشتم که متوجه شوم اسم چه کسی داخل کتاب نوشته شده اما چیزی نبود یعنی هیچکس جرات نکرد به صراحت بگوید چه کسی این طرح را اختراع کرده چون می‌دانستند که این طرح را از جای دیگری برداشتند این جسارت را نداشتند فقط گفتند طرح ابتکاری شهرداری تهران.

در دادگاه چه اتفاقی افتاد؟

قاضی ارجاع کرد برای کارشناس. چون آقایان مدعی بودند که طرح ما فرق می‌کند و هیچ شباهتی به طرح این آقا ندارد ادعای اولشان این بود که قاضی در سوالاتی از کارشناس پرسید از قاضی آیا این دو طرح یکی هستند یا خیر متفاوت‌اند.
کارشناس جواب داد این دو طرح کاملا شبیه به هم است. طرح آقای فرزاد سلیمانی چون در سال 82 در روزنامه‌های مختلف چاپ شده مقدم‌تر از طرح خواندگان است.
یک ماده قانونی در قانون ثبت اختراعات است که اگر کسی طرحی را در رسانه‌ها به یک شکلی علنی کند همان روز می‌شود روز ثبت اختراعش. حتی اگر ثبت اختراع نکرده باشد و اگر بعد از آن تاریخ کسی برود و ثبت اختراع کند ثبت اختراعش باطل است ماجرای من هم همینطور بود اما مسائل دیگر به آن اضافه شد و آن اینکه آقایان تصادفی نیامده‌اند طرح مرا کپی‌ بردارند طرح من در اختیارشان بود که برداشتند به نام خودشان ثبت کردند نه اینکه به صورت تصادفی باشد یا اینکه اینها هم به ذهنشان این طرح رسیده است.

بعد از نظر کارشناس چه واکنشی از طرف خواندگان اتخاذ شد؟

قبل از اینکه به این سوال جواب دهم باید یک نکته را بگویم، عنوان اختراع ثبت شده از سوی محرابیان و مظلوم ایمنی ساختمان با بافت فرسوده در مقابل زلزله بود که کارشناس اعلام نظر کرده بود این عنوان با طرح و اجرای اتاق امن همخوانی ندارد، چون آقایان در مصاحبه‌ها گفته‌اند اتاق امن اما عنوان اختراع فرق داشت.
نظر کارشناسی رفت برای دادگاه و دادگاه ابلاغ کرد وکیل آنها کلی اعتراض نوشته بود که این آقای کارشناس تخصصش را ندارد و بی‌سواد است. من تقاضای 3 نفر کارشناس دارم که قاضی پذیرفت.

اینها در چه سالی انجام شد؟

فکر می‌کنم وارد سال 85 شده بودیم. یا اواخر 84.
اما در این مرحله کار کمی طول کشید.

چرا؟

فکر کنم تحت فشار بودند و حتی در مراحلی قصد استعفا داشتند اما سرانجام نظر کارشناس اولیه را پذیرفتند.
وکیل این دو نفر مجددا تقاضای 5 کارشناس را داد این بار که قاضی رای صادر کرد به این مضمون که به علت تقلید و مشابه‌سازی، ثبت اختراع آقایان باطل و به ‌نام فرزاد سلیمی منتقل می‌شود. وکیل آنها اعتراض کرد. رفت برای دادگاه تجدیدنظر در آنجا متاسفانه آنجا بیش از حد معمول طول کشید.

چه سالی؟

تقریبا مهرماه 87

حکم قاضی چه زمانی صادر شد؟

یک ماه قبل از آن در تابستان 87 حکم قاضی صادر شد.

یعنی شما از سال 85 تا 87 در رفت و آمد بودید برای گرفتن حکم؟

بله البته من سال 84 شکایت کردم.
از سال 84 تا 87 سه‌سال طول کشید تا حکم صادر شود?
بله. اطاله دادرسی بود. چون یکی از ترفندهای آقای وکیل آقایان این بود که به یک بهانه‌ای حکم به عقب بیندازد. مثلا آمدند قضیه را دور زدند و رفتند سراغ دفاعیه دیگری گفتند اصلا می‌دانید چی است طرح را نه ما اختراع کردیم نه آقای سلیمی بلکه یک آقای انگلیسی مخترع آن بوده که در سال 1950 کتابی در آن باره نوشته این باز مشکلات دیگری ایجاد کرد که شما می‌گویید این طرح از طرف یک آقای انگلیسی است پس چرا به اسم خودتان ثبت کرده‌اید چه جوابی دارید البته من بعدا تحقیق کردم و دیدم این حرف موضوعیت ندارد، این آقا یک قفس توری برای جنگ جهانی دوم برای مقابله با بمباران هوایی ابداع کرده که ظرف و عتیقه‌جات را در آن بگذارند که زیر آوار نماند یا اگر شد 2 تا آدم به صورت درازکش می‌توانند داخلش بروند، چون در بمباران هوایی از 15 دقیقه قبل آژیر می‌کشند و مردم متوجه می‌شوند که قرار است بمباران نزدیک است، ولی زلزله که اینچنین نیست، زلزله ناگهانی است و 2 الی 3 ثانیه بیشتر وقت نداری، در بمباران هوایی یک ربع طرف وقت دارد. بنابر این رد شد.
قاضی تجدید نظرهم اردیبهشت ‌ماه سال حکم داد یک ماه طول کشید تا حکم از تایپ بیرون بیاید و رای ابلاغ شود رای هم قطعی بود و آخر اردیبهشت 88 به من ابلاغ شد.

در طول این مدت کار را از مسیر دیگر پیگیری کردید؟

بله از طریق حاج داوود احمدی‌نژاد و آقای غرقی رئیس شکایت‌های مردمی.با حاج داود 45 دقیقه درب منزلش صحبت کردم موضوع را توضیح دادم گفت مساله زیاد مهمی نیست حاج داوود اصلا به تحقیقات زلزله اعتقاد نداشت و می‌گفت نمی‌توان از این طریق با زلزله مقابله کرد طرح خاص خود را داشت.

چه طرحی؟

معتقد بود با توجه به آنکه بر اساس تحقیقات مختلف حیوانات کمی زودتر از انسان زلزله را متوجه می‌شوند در چهار گوشه تهران چهار طویله احداث کنیم و تجهیز آنها به علایم هشداردهنده به محض دریافت علایم سیستم هشدار به صدا درآید تا از این طریق مردم از وقوع زلزله متوجه شوند.

برای شما کار خاصی انجام نداد؟

چرا نامه‌ای داشتم که به دفتر تحویل داد البته فکر نمی‌کردم این کار را کند اما انجام داد ولی جوابی دریافت نکردم آقای غرقی هم پس از مدتی پیگیری گفت به من مربوط نیست.
احتمالا آقای احمدی‌نژاد مطلع نشده و گرنه در سال 84 به دنبال احقاق حق بود.
من 4 سال جان کندم ابتدا چنین نظری داشتن اما بعد به نتایج دیگری رسیدم.

چه نتایجی؟

من سه سال مزاحم یکی از معتمدان نظام می‌شدم که الان نمی‌توانم نام ایشان را بیاورم در جریان کار قرارش دادم ابتدا باور نمی‌کرد و قصد ورود به ماجرا نداشت اما بعد از رای دادگاه قصد میانجیگری داشت و اواخر سال قبل با آقای احمدی‌نژاد شخصا در این باره حرف زده بود. آقای احمدی‌نژاد عصبانی شده و گفتند که این آقا برای خودش گفته این طرح مال من بوده و به آقای محرابیان هدیه دادم که به اسم خودش ثبت کند.

مطمئنید؟

بله. این شخص که آدم متینی است خودش بدون واسطه شنیده بود و برای من نقل کرد. او شاهد است و چون انسان متدینی است دروغ در کارش نیست.

شاید واقعا به ذهن آقای احمدی‌نژاد هم رسیده؟

به چند دلیل نمی‌شود. اول صحبت آقای محرابیان که گفت به ذهن آقای مظلوم رسیده، دوم مصاحبه آقای مازیار حسینی، رئیس سازمان مدیریت بحران که در مصاحبه‌ای با خبرنگاران اعلام کرد: این طرح به آقای احمدی‌نژاد ارائه شد و ایشان آن را پسندیدند نکته سوم نامه ایشان قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 اگر طرح مال خودش بود چرا دستور بررسی داد، کدام حرفش درست نامه رسمی یا ادعای آنکه طرح ایده خودش بوده.

با این حساب قضیه را چگونه پیگیری می‌کنید برای شما با احقاق حق تمام شده؟

نه قصد دارم دنبال کنم چون ماجرا چند بعد دارد.
در دادگاه اول فقط راجع به ابطال ثبت اختراع شکایت بررسی می‌شد و به مسائل دیگر وارد نمی‌شد اما راجع به ضرر و زیان باید کیفری اقدام کرد.

این کار را می‌خواهید انجام دهید؟

بله این قضیه از چند بعد قابل پیگیری است آقای احمدی‌نژاد همه‌جا گفته‌اند که طرح برای شهرداری تهران است و حق‌وحقوق برای شهرداری محفوظ است. پس چرا به نام شخص ثبت اختراع شده آیا این سوءاستفاده از عنوان دولتی نیست. تمام هزینه‌های اجرای طرح با منابع شهرداری بوده پس چرا به اسم آقای محرابیان ثبت شده چرا به اسم شهرداری ثبت نشد چون فرد این کار را نکرده و با بودجه دولتی انجام شده باید به اسم دولت ثبت اختراع شود.
به اسم اتاق امن آقای مظلوم رفته 2 بار هم استرالیا. تاریخ‌های سفرش را هم دارم مالزی رفته ایتالیا رفته و راجع به اتاق امن کنفرانس داده. چرا؟ می‌دانید در این چهار سال چه بر سر خانواده من آمده زندگی خانواده 4 سال زیر سایه اتاق امن بود یک بار دخترم از عصبانیت تمام کاغذها را پاره کرد هنوز کاغذ پاره‌ها را دارم خسته شده بود از این مساله. چهار سال دویدم. خانم من جانباز شیمیایی است 4 سال زندگی‌اش وقف یک طرح شده بود که از شوهرش دزیده بودند آیا اینها قابل پیگیری نیست. منتظر واکنش آقایان هستم اگر همچنان مغرورانه برخورد کنند حتما شکایت خواهم کرد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Sweden
|
۱۵:۳۳ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۸
0
8
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
به خواست خدا طرح ایشان مراحل عملی را هم توسط [...]پشت سر گذاشته و حالا به ثمر رسیده.
ایشان باید از خدا سپاسگزار باشند چون هم زمینه عملی و تست طرحشان فراهم شد و هم عده ای را که باید رسوا می شدند رسوا ساخت.
با تشکر از طراح که این طرح را دادند و سپاس مجدد برای پیگیری کارشان با وجود گرفتاریهایی که برایشان پیش آمده. ولی در نهایت باعث خوشحالی خانواده و مردم شد.
ناشناس
|
Netherlands
|
۱۸:۰۸ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۸
0
8
آقا واقعا دمت گرم با این پشت کار، امیدوارم در ادامه اش هم موفق باشی
ناشناس
|
Australia
|
۱۹:۵۵ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۸
0
5
آفرین به این پیگیری
ناشناس
|
Netherlands
|
۰۲:۲۲ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۹
0
5
افرین ،با اطاق امن به موقع امنیت اقایون بهمزید
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۰۲:۳۲ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۹
0
5
پشتکار و ایستادگی ایشان بر حق خود تحسین برانگیز و الهام بخش است. در زمانه ای که انسان های خوش روحیه و پر از اعتماد به نفسی مثل جناب دکتر احمدی نژاد و جناب مهندس محرابیان زمام دار امور در کشورمان هستند، لازم است این شخصیت های الهام بخش هم بیشتر جلوه کنند، کسانی که به بهانه ی مصلحت و این که هر دو کار خیر می کنیم و غیره کنار نمی روند. میر حسین موسوی هم یکی دیگر از این شخصیت هاست که با این همه مصلحت اندیشی کنار نرفته و الحق که پرده ی فریبکاری و تقلب چنان ضخیم است که تنها ایستادگی طولانی مدت این شخصیت هاست که می تواند باعث کنار رفتن یا از هم گسیختن آن شود.
ناشناس
|
Romania
|
۱۴:۲۸ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۹
1
5
درد آورست......و شرم آور.... همین....خداوند [...] را ازسر کم کند..و این [...] کذاب و کثیف.
ناشناس
|
Malaysia
|
۱۸:۰۳ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۹
0
5
ادم های متقلب در همه جا تقلب میکنند ولی بالاخره رسوا میشوند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۹ - ۱۳۸۸/۰۵/۱۰
0
1
خيلي جالب بود .چقدر آرزو دارم يك روز خانمي از فاميلمان كه در زوجيت [...] 35 سال پيش در آمده يك روز همانند اين مخترع داستان دادگاههاي متعددش را در مورد اخذ نفقه كه از حقوق مسلم زنان است همچنين تهيه طلاقنامه جعلي توسط كلهر را تنها به دليل فرار از تاديه حقوق قانوني برايتان تعريف كند فكر مي كنم جذابيت آن كمتر از اين مصاحبه نباشد .يك رجل سياسي با آن همه ادعا زماني كه مانند عصرغزنويان در يك محفل خصوصي اقدام به جاري نمودن صيغه طلاق مي نمايد و به استناد آن مي خواهد دادگاه خانواده را مجبور به پاك نمودن نامش از شناسنامه همسر و بالعكس كند بسيار خواندنيست و مهمتر اينكه اولين بار اين زن مظلوم به ريس جمهور اطلاع مي دهد اما در مقابل به او خانه اي از نهاد مي دهند كه با منشي مطلقه و صيغه خود خوش باشد اخيرا از اين زن موقت بچه دار هم شده آن هم در 60 سالگي جالب نيست ؟اگر ريز مسايل را بدانيد شاخ روي سرتان سبز مي شود از اينكه قانونمداران چه بي قانونند
ناشناس
|
France
|
۲۲:۰۹ - ۱۳۸۸/۰۵/۱۰
12
1
خوب به زور هم که شده میخواید اسم احمدینژاد را در دزدی طرح وارد کنید!! خوبه والا!!!

البته این جور مدرک گرفتنها و دزدیها در دورانهای قبلی مثل زمان آقای خاتمی و قبلش زیاد بوده! چون اکثر مسئولین در اون زمان بهشون القا شده بود که حقی بیشتر از حق مردم دارن.
ولی دیدید در زمان آقای احمدینژاد حتی اگه طرف وزیر هم باشه در برابر قانون با بقیه برابره و در صورت گناهکار بودن محکوم میشه و این یعنی عدالت و قانون گرایی.
نمیدونم چرا به زور میخواید خودتونو به اون راه بزنید!!
ناشناس
|
United States of America
|
۱۹:۲۶ - ۱۳۸۸/۰۵/۱۱
0
6
خدا همه این آدمهای متقلب و ظالم رو به زمین گرم بزنه و سزاشونو بده.
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۲۳:۳۱ - ۱۳۸۸/۰۵/۱۱
0
4
کاش مدارک آقای سلیمی رو هم وارد می کردید که جای شکی داخلش نمونه
ناشناس
|
United States of America
|
۲۳:۰۳ - ۱۳۸۸/۰۵/۱۶
0
4
امیدوارم این معلم فهیم و تیزهوش و کوشای ایران عزیزمان تا انتها و رسیدن به نتیجه ی مطلوب و گرفتن حقشون راه را ادامه دهند، هم حق خود را بگیرند و هم به دیگران در شرایط مشابهی که با دولتی ها در می افتند نشان دهند هر کس پیگیر حقش باشد، کارش طول می کشد اما به نتیجه خواهد رسید.
باید همگی به یاد داشته باشیم که هر مسئولی در هر مملکتی و همینطور ایران هم، یک شهروند عادی است که بار سنگین انجام امور مردم را به عهده گرفته و باید در ازائه دستمزد و مزایایی که می گیرد به مردم خدمت کند، این هیچ دلیل نمی شود که چون به مقامی رسیده برای عده ای عوام بشود تافته ی جدا بافته و از سادگی آن عده سواستفاده کند در جهت خلاف کردن و پایمال حق مردمی که در واقع ولی نعمت مسئولین هستند.
امیدوارم که پیام مرا بدون دستگاری و کامل به نمایش بگذارید
برای این مخترع عزیز میهنمون و تمامی مردمان فهیم ایرانمان آرزوی سلامت می کنم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۰ - ۱۳۸۸/۰۹/۲۶
0
1
باید کامل مطالعه نمایم.
آرزو
|
-
|
۱۷:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
6
1
آقای محترم از خدا بترسید اینهمه دروغ و افترا به کسی که جز زحمت برای ایران نمی کشد بردارید.من در جریان موضوع اتاق امن بوده ام.کلا کسانی که در ویرایش و تصحیح یک طرح نقش داشته باشند هم جز مولفان و یا نویسندگان و مخرتعان به حساب می آیند.از کل حرفهای شما دروغ و تهمته.ایشالله خدا سزات بده متهم اصلی شماها هستید که برای خودشیرینکی به دولتها این حرفها رو میزنید.آقای متقلب دروغگو حتما بعد از این دولت ،اگر دولت بعد جزء جناح احمدی نژاد باشد می گویید این حرفهای من نبوده و سایت آفتاب از خودش در آورده.مرد بودی همون موقع از حقت دفاع میکردی ،؛خدا با احمدی نژاده و قلبهای سیاه از اون دورند......................
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین