آفتابنیوز : آفتاب: مرتضی اشراقی فرزند آخر مرحوم آیتالله شهابالدین اشراقی و نوه امام خمینی(ره)، موقع پیروزی انقلاب اسلامی یک ساله بود. وی دوران دبستان و راهنمایی را در مدرسه نیکان تهران و دبیرستان را به دلیل علاقه به فراگیری علوم دینی با مشورت آیتالله امامی کاشانی، در دبیرستان علوم و معارف اسلامی شهید مطهری گذراند و مهرماه 74 وارد قم شد و دوره مقدمات را در مدرسه علمیه عترت آل محمد(ص)، دوره سطح را نزد حضرات آیات استادی و بیگدلی و حجج اسلام والمسلمین حسینی بوشهری عظیمی و خادمی گذراند و اکنون 7 سال است که مشغول خواندن درس خارج فقه و اصول نزد حضرات آیات مکارم شیرازی، سبحانی، شیخ صادق لاریجانی و هماکنون آیتالله گنجی است که علاوه بر آن، به تدریس در حوزه علمیه قم نیز مشغول است.
مرتضی اشراقی همچنین نزدیک به 6 سال است که با نوه دختری آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد ازدواج کرده است.
وی در این گفتوگو امتیاز برجسته امام را نسبت به سایر جریانات آن دوره در این امر دانست که ایشان مبارزه با ظلم را به هر قیمتی واجب میشمردند و هنگام تشکیل حکومت نیز بحث ولایت فقیه را از قلمرو فقه بیرون آورده و به جایگاه اصلی اش که مساله کلامی است نشاندند.
اشراقی همچنین دو دیدگاه که یکی رای مردم را تزئینی می پندارد و دیگری معتقد به جمهوری ایرانی است را تفکرات انحرافی مقابل امام خمینی می داند و همچنین از ارائه چهره خشن از امام در داخل و خارج کشور، توسط برخی شخصیتها و جریانات گلایه میکند.
اشراقی همچنین در سخنانش تصریح میکند: «آیتالله سید حسن خمینی پرچمدار بیت امام برای پاسداری از تفکر و اندیشه امام است.» وی تاکید کرد که او و سایر اعضای خانواده امام در این مسیر تردید به خود راه نمیدهند.
نوه دختری امام در پایان با تاکید بر پایبندی اکثر جریانات سیاسی کشور به قانون اساسی و راه امام(ره) گفت: این اراده ملت است که چه جریانی بر سر کار آید و چه جریانی هم فعلا باید منتظر برگزاری انتخابات آتی باشد.
مشروح این گفتوگو در پی میآید:
امام (ره) بحث ولایت فقیه را در قلمرو کلام گنجاندند
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی اشراقی در ابتدای این گفت و گو، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه «با توجه به مرجعیت دینی امام خمینی(ره)، دیدگاه فقهی ایشان و مکتبی که بدان معتقد بودند چه تاثیری در آغاز نهضت اسلامی داشت؟»، اظهار کرد: قبل از ورود به بحث باید مروری گذرا بر تاریخ فقه سیاسی شیعه داشته باشیم، زیرا در این صورت راحتتر میتوانیم به موضوع مرجعیت دینی و تعیین سرنوشت رهبری در عصر غیبت امام معصوم (ع) بپردازیم.
وی در این زمینه یادآور شد: در عصر حضور امامان معصوم، رهبری جامعه مسلمین به عهده آن بزرگواران بوده و مردم نیز برای رفع مشکلات دینی و پرسشهای خود با رجوع مستقیم به آن بزرگواران آنان را حل میکردند؛ آنان علاوه بر رسیدگی به امور عامه مسلمین به تربیت شاگردانی چون زراره بن اعین، ابا بصیر، محمد بن مسلم، برید بن معاویه، یونس بن عبدالرحمان و... برای ترویج وتبیین و تحکیم مبانی اسلامی همت گماشتند تا زمینه را برای آغاز دوره غیبت امام معصوم (ع) فراهم آورند.
این مدرس حوزه علمیه گفت: با شروع دوره غیبت صغری و عدم دسترسی عامه مردم به امام معصوم (ع) و برای جلوگیری از تشتت در صفوف مسلمین، نواب خاص از سوی حضرت حجت (عج) انتخاب شدند تا علاوه بر اینکه آن حضرت ارتباط غیر مستقیم خود را با مردم حفظ کند، مردم نیز آمادگی و اعتماد لازم را برای رجوع به شخص غیر معصوم (ع) در رابطه با مسائل امور دینی خود پیدا کرده و شوک حاصل از خلاء ظاهری امام معصوم (ع) در جامعه کمتر احساس شود.
اشراقی با بیان اینکه با یک بررسی در مورد حیطه اختیارات نواب خاص، به این نتیجه میرسیم که آن بزرگواران نه فقط یک وکیل، بلکه جانشینان آن حضرت به حساب میآمدند، یادآور شد: در مکاتبه ای از توقیعات شریف حضرت حجت (عج) خطاب به «حسن بن عبدالحمید» که درباره یکی از وکیلان امام تردید کرده بود، میبینیم که امام خطاب به ایشان می نویسند، «لیس فینا شک ولا فی من یقوم مقا منا بأمرنا»؛ در این عبارت به طور وضوح سخن از قائم مقامی و جانشینی گفته شده است و نه صرفا وکالت.
وی ادامه داد: با شروع دوره حساس و خطیر غیبت کبری، علمای عظام شیعه برای جلوگیری از فروپاشی نظام تشیع به تالیف کتب متعدد و تنظیم مبانی فقه اسلامی با استمداد از روایات رسیده از ائمه معصومین و استنباط ازآن پرداخته و آثار فقهی بدیعی مانند کتاب شریف «المقنعه»، «النهایه» و «المبسوط» را به جهان فقاهت عرضه کردند. همچنین با توجه به حساسیت های موجود و حائز اهمیت نخستین سالهای پس از غیبت کبری و تعیین و تکلیف سرنوشت رهبری جهان اسلام، مرحوم شیخ مفید دست به قلم شده و در کتاب شریف المقنعه به تمام گمانهزنیها در مورد سرنوشت مسلمانان پس از غیبت کبری پاسخ میدهد.
این مدرس حوزه علمیه گفت: مرحوم شیخ مفید معتقد است که احکام دین اختصاص به عصر حضور ندارد وغیبت امام، دوره هرج و مرج و بلاتکلیفی و تعطیلی دین نیست، بلکه دورهای از تکامل فکری بشریت است که طبق حکمت الهی تقدیر شده است. ایشان در کتاب شریف المقنعه میفرمایند، «کسی که توان اقامه حدود و تنفیذ احکام و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با کافران و فاجران را دارد باید از این توان خود بهره گیرد و بر مردم واجب است که چنین شخصی را در راه این اهداف یاری رسانند».
اشراقی با اشاره به اینکه در قرن هشتم هجری «شهید اول» کتاب شریف «لمعه» را برای گروه سربداران خراسان نوشته است، ادامه داد: «ابوطالب محمد» فرزند شهید اول میگوید که کتاب لمعه به درخواست شمسالدین محمد آوی که یکی از نزدیکان سلطان علی بن موید از سلاطین سربداران خراسان میباشد نگارش شده تا مرجع احکام فقهی و حکومتی باشد.
وی در ادامه شرح تاریخ فقه سیاسی شیعه، با بیان اینکه با آغاز قرن دهم و حاکمیت صفوی بر ایران و با به رسمیت شناخته شدن مذهب تشیع و دعوت از فقها برای همکاری با حکومت، بستری جدیدی برای پایه گذاری فقه سیاسی فراهم میشود، اظهار کرد: با بررسی تاریخ آن دوران (و تا حدودی عصر قاجار) به ویژه در زمان جنگ ایران و روس ما شاهد همکاری فقیهان با دستگاه سلطنت البته به صورت مشروط هستیم که از جمله این فقها محقق ثانی است میباشد که مشارکتی فعال در دستگاه صفوی داشته است. وی در کتاب رسائل خود بر نیابت فقیه در حال غیبت امام معصوم (ع) در جمیع امور که نیابت در آن دخیل است، تاکید کرده و ادعای اجماع دارد و طبق همین نظریه صریح، ولایت سیاسی برای فقیه را ثابت میداند و با این نظریه فقهی به همکاری با صفویان دست زده است.
اشراقی یادآور شد: در این دوره فقیهان چون «شیخ بهائی»، «محقق کرکی» و فرزندش و مرحوم «مجلسی اول» و «مرحوم مجلسی» صاحب کتاب شریف «بحارالانوار» در حکومت صفوی منصب شیخ الاسلام را که بالاترین و مهمترین منصب دینی و اجرایی در آن عصر بوده است را پذیرفتهاند.
نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی همچنین با اشاره به اینکه در دوره سلسله قاجاریه به شاخصترین و بارزترین فقیه عصر خود مرحوم «کاشف الغطاء» - که در تحولات اجتماعی و سیاسی آن دوره که همزمان با جنگ ایران و روس بوده – میرسیم، افزود:وی در مورد جهاد دفاعی در عصر غیبت میفرماید که «مجتهدان باید به این امر که همان جهاد دفاعی است قیام کنند و افضل مجتهدان یا ماذون از طرف افضل واجب است که مقدم گردد و دیگران حق دخالت ندارند مردم باید اطاعت کنند و اگر مجتهد نبود نوبت به مومنان عادل میرسد» و بر طبق همین فتوا هم بود که مرحوم کاشف الغطاء به فتحعلی شاه قاجاربرای جنگ با روسیه و اخذ زکات و دریافت مالیات از مردم، اذن دادند. وی چون اقامه حدود را وابسته به امام و نایب خاص یا نایب عام میدانند معتقد است که مجتهدان در زمان غیبت میتوانند اقامه حدود کنند.
اشراقی در جمعبندی خود از تاریخ فقه سیاسی شیعه، اظهار کرد: با نگاهی گذرا به این تاریخ در می یابیم که مساله ولایت فقیه در تمام اعصارشیعه به نحوی وجود داشته است و علما و فقها هر جا که فرصتی مناسب برای پیاده و اجرا کردن احکام الهی به دست میآمده به این امر مهم همت گماردهاند. لذا امام در حقیقت مبتکر نظریه ولایت فقیه نبودهاند بلکه ادامه دهنده راه فقها پیشین میباشند.
نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی یادآور شد: ایشان در واقع مبحث ولایت فقیه را در خلال مباحث فقهی کتاب «بیع» در بهمن ماه سال 1348 در 13 جلسه درس خارجشان مطرح کردهاند، ولی اینگونه هم نبود که از چهارچوب فقه خارج نشوند، بلکه ضرورت ایجاد حکومت اسلامی را به رهبری ولی فقیه، در علم کلام نیز ثابت کردند و کاری که ایشان کردند این بود که بحث ولایت فقیه را از قلمرو فقه بیرون آورد و به جایگاه اصلی اش که مساله کلامی است نشاند.
این مدرس حوزه علمیه ادامه داد: آیتالله جوادی آملی در همین رابطه میفرمایند، «ابتکار امام خمینی در دین و فقه شناسی نه مانند سایر اخباریون بود که از روزنه زبون تحجر و ثبقه کم نور جمود و خمول به آن مینگرند و نه مانند اصولیون بود که از تنگنای مباحث الفاظ و اصول عملیه در آن نظر مینمایند، بلکه دین شناسی امام در فقه اصغر و اوسط و اکبر تابع دین شناسی امامان معصوم(ع) بوده است».
اشراقی با بیان اینکه امام با نگارش کتاب کشف الاسرار در سال 1323 شمسی ضمن پاسخگویی به اتهاماتی که نویسنده اسرار هزار ساله و دیگران به اسلام زدند حمله به رژیم پهلوی را نیز به نحو بارزی آغاز کردند، یادآور شد: ایشان در این کتاب میفرمایند، «خدای عادل هرگز تن دادن به حکومت ظالمان را نمیپذیرد؛ تنها حکومتی که خرد و شرع آن را حق میداند حکومت خدا یعنی حکومت قانون الهی است و این نوع حکومت اگر به دست فقیه هم نباشد باید حکومت با اساس و قانون الهی که صلاح کشور و مردم در آن است اداره شود و چنین حکومتی بدون نظارت فقها امکانپذیر نیست». لذا ایشان به عنوان ابداع گر فرضیه انقلاب دینی، طغیان علیه مناسبات غاصبانه و مستقر را نه تنها مجاز، بلکه وظیفه واجب همه مسلمانان بر میشمارند.
امام اولویت کار را با تربیت عناصر آگاه و یاران همدل میدانستند نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی با بیان اینکه از این زاویه تفاوت امام (ره) با عالمان پیش از او هر چه بیشتر آشکار میشود، تصریح کرد: یک گروه، براندازی حکومتهای موجود را اگر با ضرر و خطر همراه بود واجب شرعی و لازم عقلی نمیدانستند و اصولا اکثر فقها مبارزه با ستم را نوعی نهی از منکر تلقی کرده و انجام آن را تحت شرایط ویژهای که مهمترین آن در پی نداشتن خطر جانی بود مطرح میکردند، در حالی که امتیاز برجسته امام این بود که ایشان مبارزه با ظلم را به هر قیمتی واجب میشمردند و اگر منکر، ظلمی کلی و فراگیر بود نهی و مبارزه برای انهدام آن حتی اگر به کشتار و شهادت منتهی میشد واجب دانسته میشد و این معنایی جز انقلاب نداشت.
وی تاکید کرد: به این ترتیب اندیشه تاسیس حکومت اسلامی از آغاز مبارزات مورد نظر امام بود، ولی اولویت کار با ساختن و تربیت عناصر آگاه و یاران همدل بود؛ کاری که با جو آن روز هم شجاعت می خواست و هم نیاز به زمان داشت و ایشان با این نگاه وارد مبارزه با رژیم پهلوی شدند و سرانجام نیز به پیروزی نهایی رسیدند و پایه گذار حکومتی اسلامی به شکل ومحتوایی نوین و سازگار با متد حکومت داری روز، یعنی «جمهوری اسلامی» را بر پا کردند.
اشراقی گفت: حضرت امام با تشکیل جمهوری اسلامی به جهانیان ثابت کردند که می توان حکومتی اسلامی تشکیل داد که با آراء و نظر مستقیم مردم و تحت نظارت کامل همه مردم شکل بگیرد و با تشکیل جمهوری اسلامی این وعده الهی را محقق ساختند.
تزئینی دانستن رای مردم و جمهوری ایرانی؛ جریانات انحرافی در مقابل دیدگاه امام عضو بیت امام خمینی(ره) در ادامه این گفت و گو در پاسخ به این سوال که «گاهی اوقات سخن از انحراف در تفکر امام گفته می شود و فکر می کنید نمونههای عینی این انحراف چیست؟»، اظهار کرد: بزرگترین یادگار امام، جمهوری اسلامی است و وقتی که ایشان می گویند «جمهوری اسلامی نه یک کلام کمتر نه یک کلام بیشتر»، یعنی یک نوع حکومت جدید با متد امروزی را بنا کرده اند که منظور از جمهوریت در این کلامشان یعنی اینکه شکل حکومت و نحوه اداره حکومت کاملا با آراء و خواسته مستقیم مردم است و مردم به طور مستقیم و یا غیر مستقیم برای انتخاب هر شخص در هر جایگاه اختیار کامل دارند؛ مثلا برای اداره اجرایی کشور به طور مستقیم رییس جمهور را انتخاب میکنند و یا برای سیستم قانون گذاری کشور برای خود نماینده انتخاب میکنند، یعنی تمام مراحل اداره و تشکیل حکومت با خواست و اراده ملت صورت میگیرد.
وی با بیان اینکه «وقتی هم که امام از اسلامیت سخن می گویند به این معناست که ماهیت حکومت و قوانین جاری بر کشور باید بر گرفته از قوانین الهی باشد و نباید تمرد از احکام الهی انجام گیرد»، تصریح کرد: این حرف کاملا درست است، زیرا ایران کشوری مسلمان و پایبند به مبانی و اعتقادات دینی است و به همبن خاطر باید موازین دینی هم در آن اجراء شود، چون خود همین موضوع باز خواست عمومی جامعه است.
اشراقی با اشاره به اینکه اگر بخواهیم نگاهی دقیق به علتهای پیدایش انقلاب اسلامی در ایران بیاندازیم، میبینیم که بارزترین و شاخص ترین علت این مساله دینستیزی رژیم پهلوی بوده است، یادآور شد: رژیم پهلوی با بکارگیری ترفندهای مختلف، قصد دینزدایی و گسترش لاابالیگری در سطح جامعه داشت و از این رو با جلو گیری از بر پایی مجالس مذهبی و ترویج فسادهای اجتماعی، جامعه متدین و مومن ایرانی را رو به زوال اجتماعی و اخلاقی سوق داده بود؛ بر پایه همین علت نیز وقتی صدای مبارزه با این رژیم از طرف یک شخصیت مذهبی و یک مرجع تقلید بلند میشود و خواستار تاسیس حکومتی بر اساس مبانی دینی و احکام الهی شده است به یک باره صدای میلیونها نفر از مردم متدین و مذهبی ایران به پا خاسته و به ندای مرجع تقلیدشان لبیک گفتند و او را تا به ثمر رساندن حکومتی بر پایه شریعت همراهی می کنند که در این جا هم خواست و اراده عمومی جامعه مبنیبر تشکیل حکومتی بر پایه مبانی و احکام اسلامی بطور وضوح نمایان است.
وی سپس گفت: متاسفانه در مقابل دیدگاه صریح و روشن امام نسبت به نوع و شیوه حکومت که همان جمهوری اسلامی می باشد، دو دیدگاه انحرافی وجود دارد؛ یک نگاه این است که برخی آقایان دارند و بر اساس آن رای مردم را تزئینی و بیتاثیر در سرنوشتشان میدانند؛ آنان میگویند که امام به خاطر رو در بایستی و به عنوان دروغ مصلحتی از رای مردم گفته اند که این سخن قطعا خلاف واقع و جفای بزرگ در حق امام است، زیرا ایشان به نظر و خواست مردم در اداره امور کشور اعتقاد قلبی داشتند و این امر بارها هم در کلام ایشان و هم در کردارشان ملاحظه شده است.
اشراقی تصریح کرد: وقتی امام میگویند مجلس در راس امور است در پس این حرف اعتقاد راسخ به نظر و خواست ملت در اداره امور کشورنهفته است و چون مجلس خانه واقعی ملت است، چکیده واقعی خواست عمومی است؛ یعنی مردم در سراسر کشور با حضور در انتخابات و با انتخاب نمایندگان خود، برای شیوه قانونگذاری در نحوه اداره امور کشور، وکیل معرفی میکنند و همین نمایندگان و وکلاء مردم در مجلس شورای اسلامی با تدوین قانون و نظارت دقیق بر امور تمام دستگاههای اجرایی، به خواست و اراده واقعی مردم در شیوه حکومتداری جامه عمل میپوشانند.
وی ادامه داد: دلیل این دیدگاه آن است که اینان نمایندگان ملت هستند و باید به نمایندگی از طرف مردم به وظیفه اصلی شان که هم قانونگذاری و هم نظارت بر اجرای صحیح قانون، پایبند باشند و با رای و نظر مردم هر منطقه، خواست و اراده ملت را به طور دقیق و روشن درک کنند تا در قالب تدوین قانون و نظارت بر صحت اجرای دقیق آن پیگیری کنند. پس در اینصورت است که خواست و اراده ملت در اداره امور کشور تبلور پیدا میکند.
نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی با تاکبد بر اینکه با همین جمله شیوای امام اعتقاد راسخ به رای و نظر مردم در رابطه با اداره امور کشور و تعیین سرنوشت خودشان به دست خود مردم کاملا مشخص میشود، یادآور شد: البته امام صحبتهای فراوانی در رابطه با نقش و جایگاه مردم دارند که بر هیچکس هم پوشیده نیست و میتوان طومارها از آن نوشت. بطور مثال ایشان میفرمایند، وقتی ملتی چیزی را خواست کسی نمی تواند مخالفت کند و یا در جایی دیگر میفرمایند هر ملتی سر نوشت خودش را باید خودش تعیین کند.
اشراقی سپس به تشریح نگاه انحرافی دوم در مقابل دیدگاه امام(ره) پرداخت و گفت: این گروه، تفکری است که قائل به شکلگیری «جمهوری ایرانی» است و خواستار حذف اسلام از کشوری هستند که برای زنده نگه داشته شدن نام اسلام صدها هزار شهید و جانباز داده است؛ کسانی که این شعار را می دهند کاملا از مسیر امام دور و از خط اصیل امام منحرف شدهاند.
وی یادآور شد: این تفکر از آغاز انقلاب اسلامی ایران هر از چند گاهی از ناحیه بعضی از گروهها و دسته جات معاند با نظام شنیده میشد؛ مانند سالهای اول انقلاب که این افرادعلم مخالفت با اجرای قانون الهی قصاص و یا حجاب را برداشتند و یا به مخالفت با اجرای حدود الهی می پرداختند (که البته اینها نه به اسلام اعتقادی دارند و نه به احکام الهی). گرچه در حال حاضر این تفکر غلط و انحرافی در بعضی از موارد به گوش میرسد ولی خود این افراد هم می دانند تا این خیل عظیم مردم انقلابی و مومن و متعهد به انقلاب و نظام در این کشور بسر میبرند راه به جایی نخواهند برد.
اشراقی در پایان این موضوع تصریح کرد: این دو تفکر دو لبه یک قیچی هستند که هر دو جریان کاملا انحرافی و از خط اصیل امام دور هستند.
باید به شرایط زمانی و مکانی سخن و رفتار امام (ره) توجه داشت نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی در ادامه، در پاسخ به سوال دیگری مبنیبر اینکه «فکر می کنید تلاش برخی جریانات داخل و خارج کشور برای نشان دادن چهره خشن از امام، به چه نتیجهای منتهی میشود؟»، اظهار کرد: متاسفانه برخی از افراد که در دوره امام مسئولیتهایی هم داشتند و دچار تندروی بودند، امروز اشتباهات خود را به پای ایشان می نویسند و چهره مهربان و رئوف آن خورشید درخشان و تابناک را به دروغ، خشن معرفی میکنند و در کمال تاسف همان عده بخاطر مطامع و مقاصد فرومایه خود در خارج از کشور دست به مصاحبههایی هم میزنند و با ارائه مدارک دروغ و تقطیع شده از جملات امام قصد خشن نشان دادن این چهره فروزان و درخشنده را دارند.
اشراقی ادامه داد: میبینید که این افراد حتی مهدویت را هم زیر سوال بردهاند، البته از آنان انتظار بیشتری هم نیست، زیرا کسی که به مسلمات دین خود هم پایبند نیست ؛ البته اگر دینی هم برایش باقی مانده باشد و فقط هم بخاطر مقاصد شخصی خود و با تفکری واپسگرایانه دست به چنین کاری میزند هیچ انتظاری بیش از این، از او نمیرود.
وی با تاکید بر اینکه چهره و عملکرد امام واضح و روشن است، گلایه کرد که این عملکرد اشتباه در داخل و حتی بین دوستداران نظام و انقلاب هم مشاهده میشود، در حالی که معرفی چهرهای دروغین و خشن از امام رئوف و اسوه پاکی و صداقت و مهربانی و زیبایی، معنایی جز خیانت به آن امام میتواند داشته باشد.
این مدرس حوزه علمیه تاکید کرد: وقتی به سخن یا رفتاری از امام اشاره میشود، باید به شرایط زمانی و مکانی آن توجه شود و نمیتوان با تقطیع کلمات، به نتیجهای دلخواه رسید و چنین عملی استفاده ای ابزاری از امام است، که متاسفانه در داخل هم شاهد آن هستیم که امیدوارم این روند کاملا اشتباه و مقطعی هر چه سریعتر خاتمه یابد.
اشراقی در پاسخ به سوال دیگری در مورد دعواهای سیاسی در کشور، اظهار کرد: هر دو طرف سیاسی کشور به خاطر دعواهای سیاسی پیش آمده باید خیلی مراقب و مواظب باشند تا خدای ناکرده دعوا را به جایی نرسانند که به بزرگترین میراث امام که همان جمهوری اسلامی است لطمه ای وارد شود و من به هر دو طرف میگویم که این انقلاب به سادگی به دست نیامده است و حاصل خون هزاران شهید است؛ حال چرا باید حد دعواهای سیاسی را تا جایی بالا ببرند که خدای ناکرده به اصل نظام و انقلاب آسیب وارد شود؟
وی تاکید کرد: البته مردم هوشیار و بیدار و انقلابی هم باید مواظب باشند و پایبند به خط اصیل انقلاب بمانند که بحمد الله اینگونه است و توده مردم خود پاسدار آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی هستند.
پاسداری از اندیشههای امام فقط مختص به بیت ایشان نیست اشراقی در ادامه در پاسخ به سوال دیگری در مورد نقش خانواده امام از ابتدا تا پیروزی نهضت اسلامی، گفت: وقتی امام بزرگترین قیام قرن را سامان می دادند، نقش خانواده و همسر ایشان بسیار مهم بود و اگر نبود، ایشان دچار کاستی میشدند. همسر امام در سختترین وضعیت در کنار امام زندگی کردند و لحظهای در همراهی با امام و کمک به هدف ایشان تردید نکردند؛ ایشان تمام مشکلات را به جان خریدند تا امام بتوانند در سایه آرامشی که خانم در خانواده درست کرده بودند به مبارزات خود ادامه دهند و میتوان گفت «مرحومه خانم» پشتوانه اصلی امام به حساب می آمدند و تمام اعضای خانواده امام نیز بدون هیچگونه تردید به هدف والای امام در خط ایشان و همراه ایشان بودند.
وی یادآور شد: در دوره سخت تبعید امام به نجف و از آنجا به فرانسه تمام اعضای خانواده ایشان برای رسیدن به هدف والای آن بزرگوار یعنی تشکیل جمهوری اسلامی از هیچ کوششی دریغ نکردند و تمام دشواریها و سختیهای حاصل از تبعید را به جان خریدند و همیشه همراه و پیرو آن بزرگوار بودند.
نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی گفت: امام در این راه ، عزیزترین و محبوبترین شخص نزدشان شهید آیتالله سید مصطفی خمینی را از دست میدهند و کلیه اعضای خانواده امام نیز برای رسیدن به هدف والای امام یا مانند مرحوم والد درتبعید بودند و یا همراه امام در مبارزات بودند و لحظهای هم در راهی که انتخاب کرده بودند شک و تردیدی نداشتند و همیشه و در همه جا یار و همراه امام بودهاند، زیرا پرورش یافته مکتب خمینی کبیر بوده و از آن بزرگمرد جاودانه تاریخ درسها آموخته بودند.
اشراقی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه «به عنوان عضوی از خانواده بنیانگذار جمهوری اسلامی، نقش خانواده امام را در پاسداری از میراث ایشان چگونه ارزیابی میکنید؟»، با بیان اینکه مهمترین وظیفه خانواده امام پاسداری از آرمانهای ایشان است که بحمد الله تا به امروز بر سر عهد خود با امامشان هم ایستاده اند، اظهار کرد: باید از شخصیت فاضل و اندیشمند، آیتالله حاج سید حسن خمینی تشکر و قدردانی کنم، زیرا ایشان واقعا به عنوان پرچمدار بیت امام برای پاسداری از تفکر و اندیشه امام از هیچ کاری دریغ نکردهاند تا جایی که حتی همگان شاهد بی مهری به ایشان هم بودیم، اما ایشان و بقیه اعضای بیت امام برای پاسداری از تفکر و اندیشه امام لحظهای تردید به خود راه نخواهند داد.
وی تاکید کرد: البته پاسداری از تفکر و اندیشههای امام فقط مختص به بیت ایشان نیست بلکه وظیفه همه علاقه مندان به ایشان است؛ لذا امروز همه افرادی که دوستدار امام و علاقه مند به تفکر امام هستند موظفند از یادگار ارزشمند و گرانبهای امام که همان نظام مقدس جمهوری اسلامی است پاسداری کنند و جلوی هجمهها و تبلیغات سنگین دشمن برای ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی در اداره امور کشور را با پایبندی به قانون اساسی بگیرند.
نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی تصریح کرد: بحمد الله بیت امام و به خصوص جناب سید حسن آقای خمینی با درایت و ذکاوتی که در ایشان سراغ دارم، بر این امر مهم پا فشاری دارند و هرگز لحظه ای از پاسداری از خط و آرمانهای والای آن عزیز سفر کرده دست بر نخواهند داشت.
هر جریان سیاسی که پیرو واقعی خط امام باشد، بیت امام با آن سازگاری دارد وی در پاسخ به سوال دیگری در مورد ارتباط بیت امام با جریانات سیاسی کشور، با بیان اینکه موضع بیت امام روشن است و آن «خط امام» است و این بیت به هیچ حزب و گروهی هم وابسته نیست، اظهار کرد: هرگروه و جریان سیاسی که پیرو واقعی این خط و پاسدار آن باشد، بیت امام با آن تفکر سازگاری دارد و از سوی دیگر این خط آنقدر روشن است که قابل مصادره نیست و مشخصات اصلی آن، «پاسداری از انقلاب و آرمانهای امام» و «احترام به جایگاه واقعی مردم» است.
اشراقی گفت: بر این اساس گروههای گوناگون سیاسی که پایبند به قانون اساسی و اندیشه امام و در چهارچوب خط امام حرکت میکنند، در این چهارچوب می گنجند و اصولا سیاست حذف یک جریان سیاسی که در چهار چوب نظام و انقلاب حرکت کنند در تفکر امام نیز وجود نداشت؛ اینکه یک جریان سیاسی پایبند به قانون اساسی را حذف کنیم، بر خلاف تفکر امام است و اینکه چه جریانی بر مسند مختلف کشور بنشیند باید توسط مردم مشخص شود؛ یعنی مردم اگر جریانی را نپسندیدند، با رای ندادن به آن جریان در انتخابات، این نظر را نشان میدهند.
این مدرس حوزه علمیه تاکید کرد: مردم باید خودشان نسبت به سرنوشت کشور خودشان هم احساس مسولیت کنند و هم تصمیم گیرنده باشند و اینکه می بینیم امام این قدر سفارش و تاکید بر حضور گسترده مردم بر سر صندوقهای رای دارند، به این دلیل است که کشور باید تحت خواست عمومی مردم اداره شود و خود مردم برای سرنوشت خود و کشورشان تصمیم بگیرند؛ این نظر صریح امام است که هیچ کس حق قیمومیت بر مردم را ندارد و مردم آزادانه به هر شخص و یا گروه و جریان سیاسی که موافق با نظام جمهوری اسلامی هست میتوانند رای دهند و آنان را به عنوان نماینده خود برای اداره امور کشور معرفی کنند.
اشراقی تصریح کرد: البته جریانهای سیاسی که نه به انقلاب اعتقاد دارند و نه پایبند به قانون اساسی هستند، در این چهار چوب قرار نمی گیرد زیرا امام به همه دوستداران انقلاب این هشدار را داده بودند و فرموده بودند که نگذارید این انقلاب به دست نا اهلان و نا محرمان بیفتد که با توجه به این فرمایش امام همه چیز روشن و مشخص است و گروه هایی که منحرف هستند از جریان خط امام خارج بوده و جزء نا اهلان و نا محرمان به حساب می آیند و قطعا همه باید از اینگونه جریانات ناهمگون با نظام، فاصله گرفته و دوری نمایند.
وی گفت: راه امام باید راه همه گروه های سیاسی معتقد به قانون اساسی باشد و رهنمود های امام مشعل فروزنده این راه است که لحظهای هم دوستداران امام از پاسداری از آرمانهای امام نباید غافل شوند، زیرا راه سعادت و پیروزی و اعتلای ایران اسلامی فقط با پیمودن این مسیر حق میسر خواهد شد.
نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی با بیان اینکه اگر پایبند به قانون اساسی که چکیده افکار امام است، باشیم، میتوان به بسیاری از اهداف رسید، یادآور شد: قانون اساسی به طور واضح همه مسائل را روشن کرده است و پایبندی به قانون اساسی یعنی پایبندی به تفکرات امام؛ بحمد الله اکثر جریانات و گروههای سیاسی موجود در نظام پایبند به این اصول هستند و این اراده و خواست ملت است که مشخص می کند چه جریانی بر سر کار آید و اداره امور مملکتی را به دست بگیرد و چه جریانی هم فعلا باید منتظر برگزاری انتخابات آتی باشد.
گفتوگو از روزبه علمداری