آفتابنیوز : آفتاب- سرویس سیاسی: در آستانه دوم خرداد، جمعی از جوانان اصلاحطلب در دیداری صمیمانه با سید محمد خاتمی به طرح دیدگاههای خود و گفتوگو پرداختند.
به گزارش آفتاب، رئیسجمهوری سابق ایران در این دیدار با تبریک زادروز حضرت فاطمه زهرا علیها السلام به همه رهروان راه سعادت و خواستاران فضیلت و آزادگی و سربلندی و نیز به ملت شریف ایران بخصوص زنان بزرگوار، سالروز آزادی خرمشهر، نماد مقاومت و ایمان و دینداری و وطنخواهی ملت ایران را گرامی داشته، به روان پاک شهیدان درود فرستاد.
متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در این دیدار صمیمانه در پی میآید:
خوشوقتم که امروز در جمع شما جوانان عزیز که نمونهای از نسلی سرافرازید هستم؛ نسلی که بیش از 70 درصد جمعیت رو به آینده ما را تشکیل میدهد و خوشآمد میگویم به شما که در میان همه راههای رسیدن به هدفهای والای الهی و انسانی زندگی، اصلاحطلبی را برگزیدهاند. بهرهمندی از نظرات شما برای من غنیمت است.
در باب "دوم خرداد" کم و بیش گفتهایم و گفتهاند، از جمله در سال 1388 در جمع انبوه بزرگوارانی که شور انتخابات و امید به آینده بهتر آنان را پرنشاط گرد هم آورده بود مطالبی را عرض کردم که مراجعه به آن را برایتان مفید میدانم.
دوم خرداد 1376 یکی از سی و چند روزی است که به برکت انقلاب اسلامی که هدفش حاکمیت انسان ایرانی بر سرنوشت خود بود انتخاباتی صورت گرفت که صرفنظر از نتیجه آن، آنچه مهم بود و در همه انتخابات مهم است حضور مردم و اعمال اراده آزاد آنان است. امری که اگر بود و مردم بتوانند آزادانه رأی و نظر خود را ابراز و مبنای عمل اجتماعی قرار دهند و معتمدان خود را به عنوان نمایندگان خود در جایگاه مسئولیت بنشانند. "مردمسالاری" که خواسته مردم روزگار و نیز موردنظر انقلاب اسلامی و امام ما بوده است تحقق یافته است. گرچه استقرار مردمسالاری امری است و پاسداری از آن تا مورد تحریف و انحراف قرار نگیرد امری دیگر است. اما اهمیت دوم خرداد را در این میدانم که واقعهای که در آن روز اتفاق افتاد نماد روح تاریخی ملت است که همواره در جستجوی عدالت و آزادی بوده است.
دوم خرداد نیز خود نمادی دارد که در آیینه آن باید واقعه را دید و شناخت و آن را پاس داشت.
بعد از دوم خرداد دو اصطلاح بیش از پیش رایج شد که در واقع نماد دوم خرداد است. یکی اصلاحات و دیگری گفتوگوی تمدنها.
درباره دومی که در واقع ارائه دهنده سرمشق رابطه میان انسانها و ملتها در جهان به هم پیوسته امروز بوده و هست در جای دیگر سخن گفتهام و باز هم خواهم گفت و امروز بیشتر به عنوان اول یعنی "اصلاحات" میپردازم که آن را روح دوم خرداد میدانم که متأسفانه در عرصه رسمی مورد بیوفاییهای فراوان قرار گرفته است و امروز هم میبینید که در تبلیغات رسمی و محافل خاص چه تهاجمی به اصلاحات و اصلاحطلبان میشود. البته از نظر دور نداریم که به نام اصلاحات هم کجفهمی و کژتابی و احیاناً جفا کم نبوده است.
اصلاحات در مرحله اخیر تاریخ ما هنگامی مطرح میشود و رواج مییابد که در ادبیات رایج سیاسی و فکری امروز، "عنوان" اصلاحات با معانی و مفهومهای گوناگون و پیشینهای متفاوت از آنچه در جامعه ما است مطرح است و اگر دقت نشود ممکن است موجب پارهای سوءتفاهم ها هم بشود. گرچه اصلاحات در هر جا که باشد و به هر عنوان مشابهتهایی میان آنها هست ولی عین یکدیگر نیستند.
همه میدانیم که اصطلاح "رفرم" و "اصلاح دینی" در غرب مدرن جایگاه مهمی دارد که به نظر بسیاری از جامعهشناسان و فیلسوفان اجتماعی منشاء اصلی دنیای جدید یا دستکم از مهمترین عوامل پیدایش آن است.
و این واقعه متعلق به تاریخ و جامعه غربی است و سرایت دادن آن به جوامعی با پیشینه و خصوصیات دیگر ممکن نیست و اگر باشد مطلوب نیست.
از سوی دیگر اصلاح و اصلاحات در برابر واژه "انقلاب" مطرح میشود و مراد از آن دگرگونیهای تدریجی و به تعبیر مارکسیستی روبنایی است که البته هم در مفهوم انقلاب و هم مصداقهای روبنا و زیربنا آنگونه که مارکسیستها میگویند حرف و حدیث و چون و چرای فراوان وجود دارد.
ولی به هر حال اصلاح و انقلاب به این معانی مفهوم جدیدی است که در ظرف تحولات غربی معنی پیدا میکند.
همچنین در تحلیلها و بحثهای جدید نوعاً این تلقی از انقلاب وجود دارد که همراه با خشونت است، در حالی که اصلاح، با خشونت بیگانه است.
در حوزه فرهنگی، فکری و سیاسی جامعه خودمان نیز اصطلاحات اصلاح و احیاء اندیشه و اندیشه دینی اصطلاحاتی آشنا است که میتوان در آثار 200 سال گذشته از بزرگانی سراغ گرفت که پیشگامان یا رهروان جریان اصلاح و احیاء بودهاند.
اصلاحاتی که در دوره اخیر در اینجا مطرح شده است گرچه میتواند با همه این موارد از جهاتی مشابهت و همسویی داشته باشد ولی عین آنها نیست.
اصلاحات در ایران به نواندیشی دینی میاندیشد و دین را پایه اصلی فرهنگ و هویت تاریخی ملت میداند با این تذکر که اندیشه دینی امری بشری است و مراد از نواندیشی دینی و نوسازی آن دگرگون کردن و تحریف گوهر دین که امری حقانی و قدسی است نیست، بلکه تلاشی است برای نزدیکتر شدن به آن گوهر که همواره دیدار مینماید و پرهیز میکند و نیز روزآمد شدن و کارآمدتر شدن موازین دینی برای رفع نیازهای بشری و پاسخگویی به پرسشهایی که در این زمان و حتی فردا برای بشر امروز و فردا پیش میآید و دین که جاودانه است باید بتواند به آن نیازها و پرسشها پاسخ دهد و در مصاف به پاسخهای دیگر جذابتر و کارآمدتر باشد. البته اصلاح و نوسازی اندیشه دینی با بوالهوسی میسر نمی شود و نیازمند اندیشههای نوی است که هم در سنت و میراث دینی ریشه دارند و هم جهان امروز و نیازها و پرسشهای روزگار را میشناسند.
اصلاحات با انقلاب اسلامی نیز پیوندی استوار دارد و برخلاف اصطلاح رایج حتی انقلاب اسلامی را نیز صورتی از اصلاحات میداند، همچنانکه نهضت مشروطیت نیز یک حرکت اصلاحی است و ایرانی در سایه این دو نهضت بخصوص انقلاب اسلامی توانسته است خواست تاریخی خود را با هویت تاریخیاش که بنیاناً دینی است همسو کند.
و جنبش اصلاحی جنبش ضدخشونت است که جز به شیوههای مدنی برای رسیدن به خواستهای خود نمیاندیشد، همچنانکه انقلاب اسلامی فارغ از خشونت بود، بلکه در برابر رژیمی صورت گرفت که ابزاری جز خشونت و سرکوب و تحقیر ملت نداشت و اگر احیاناً خشونتی در جریان انقلاب رخ داده است امری عرضی است و خشونتگران با این انقلاب همسویی و همراهی نداشتهاند و اگر ادعای وابستگی به انقلاب کنند ادعای باطلی است. رهبر بزرگ انقلاب نیز هیچ گاه حرکتهای خشونتگرا و قهرآمیزی که پیش از انقلاب بود روی خوش نشان ندادند و مردم را به خشونت ترغیب نکردند و نتیجه اینکه انقلاب ما انقلاب کلام در برابر سلاح و گل در برابر گلوله بود.
آنچه در خور یادآوری است اینکه آنچه به نام اصلاحات طرح و جاری شده است به اصطلاح یک "پروژه" و یک برنامه تنظیم و دیکته شده از یک فرد و یک مرکز نیست. اصلاحات را آنگونه که من میفهمم و به آن پایبندم استنباطی است از روح تاریخی ملت ما و جهتی که حرکت این ملت در یکی دو قرن اخیر داشته است و چون در عمق وجدان اکثریت جامعه ما و بخصوص فرهیختگان و نسل جوان و نو جو ریشه دارد و همسو با این پدیده تاریخی است ماندگار است و با حذف اصلاحطلبان هرگز از صحنه خارج نخواهد شد. هر چند که ایستادن در برابر اصلاحطلبان و تلاش برای خارج کردن آنان از صحنه سرنوشت در کوتاه مدت دو اثر منفی را به بار خواهد آورد.
اولاً؛ در غیاب اصلاحات و پرهیز از انتخابات آزاد و مطلوب و فراگیر و با محدود کردن اصلاحطلبان واقعی چه بسا که دروغ و ناکارآمدی و هدر رفتن سرمایههای ملی و نادیده انگاشتن حقوق اساسی مردم و بیاعتبار شدن قانون، بخصوص قانون اساسی و مهجور ماندن بخشهایی که به حقوق ملت مربوط است رایج شود و موجب دلسردی و حتی بدبینی بخشهای مهمی از جامعه بخصوص فرهیختگان نسبت به نظام و حاکمیت شود.
ثانیاً؛ موجب نوعی یأس و ناامیدی از کارآمدی اصلاحات گردد و زمینه رشد بینشها و گرایشهایی را فراهم آورد که راه کار را قهر انقلابی میدانند و گرایشهایی که به تغییر نظام میاندیشند و تجربه نشان داده است که این گرایشها اگر غلبه پیدا کنند بر ناامنی میافزایند و هزینههای فراوانی را به جامعه تحمیل میکنند و خود نیز در صورت غلبه به قدرتهای جباری مبدل میشوند که عرصه را بر جامعه تنگ میکنند.
به هرحال در فضای بسته و آشفته زمینه ضربه زدن به نظام و انقلاب و کشور برای دشمنانی که در بیرون کمین کردهاند آسانتر و کم هزینهتر میشود.
البته معتقد نیستم که جریان اصلاحات از عیب و کاستی خالی بوده است، چه در دورانی که بخشی از حکومت را در دست داشته و چه پیش و پس از آن و با همه نارواییها و جفاهایی که بر ما میرود هیچگاه باب نقد را بر خود نمیبندیم و اصلاحات را نیز امری میدانیم که از اصلاح مداوم بینیاز نیست.
باری؛ اصلاحات پایبندی به اسلام و متکی به چهره رحمانی دین خداست که چهره غالب آن است و مگر نه اینکه خداوند سبحان از میان همه اسماء و صفات خود طلیعه سورههای کتابش را با صفت رحمان و رحیم متبرک کرده است نه با اسم جبار و قهار و منتقم.
اصلاحات به انقلاب اسلامی وفادار است و آن را مهمترین رخداد تاریخی معاصر ایران میداند و نقطه عطف درخشانی برای گذر از دوران خودکامگی و فساد و وابستگی و بداخلاقی به فضایی که در آن انسان آزاد با تکیه بر اخلاق و معنویت و همت والا برای پیشرفت همهجانبه کشور و جامعه حضوری چشمگیر دارد و باید داشته باشد. اصلاحات خواستار جامعهای است آزاد و پیشرو که اساس رابطه میان مردم با مردم و مردم با حکومت در آن عدالت، اخلاق و حرمت نهادن به یکدیگر و پاسداشت حقوق متقابل است.
اصلاحات اگر در حرکت مردم ایران ریشه دارد و آیینه آن است نمیتواند نسبت به خواست بنیادین و تاریخی این مردم بیتفاوت باشد. همچنانکه انقلاب اسلامی در جهت تحقق این خواستها رخ داد و چنانکه بارها گفتهام این خواست از جنبه سلبی آن عبارت است از نفی استبداد با هر شکل و هر توجیه و نفی وابستگی در هر صورت آن و نفی عقبماندگی که با حاکمیت استبداد وابسته به استعمار تعمیق هم شده بود و طبعاً در جنبه ایجابی عبارت است از آزادیخواهی و طلب حق حاکمیت بر سرنوشت و استقلالطلبی و پیشرفتجویی.
تا در سایه حکومتی برآمده از اراده مردم و مسئول در برابر آنان و معطر شدن فضای آزادی با معنویت و اخلاق، ملت ایران نه تنها آرمانهای خود را تحقق یافته ببینند بلکه الگویی باشد برای کشورهای تحت ستم، به خصوص در منطقه و جهان اسلام.
و اگر درد بزرگ تاریخی ما استبدادزدگی است اصلاحات نیز همواره این دغدغه را داشته است که مبادا در اثر غفلت دوباره حاکمان و مردم در طاس لغزنده استبدادزدگی که مزمن و عمیق است سقوط کنند. از این جهت است که اصلاحات همواره بر تعمیق و گسترش فرهنگ مردمسالاری و بالابردن دامنه تحمل یکدیگر و همکاری و احترام به حقوق فرد و جامعه تأکید داشته و دارد.
و در اینجا به نکته پایانی این بحث برسم و آن اینکه اگر هیچ حرکتی جز بر پایه خواستهای اصیل یک جامعه و تأمین آنها به نتیجه نمیرسد و اگر هدف اصلی مردم در حرکت دو قرنه خود استقرار مردمسالاری سازگار با دین و اخلاق و عدالت بوده است، پافشاری بر امر انتخابات آزاد و سالم و فراگیر را دقیقاً مسئولیت شرعی، قانونی و انقلابی و ملی خود میدانیم و معتقدیم که هیچ نیرویی با هیچ توجیهی حق ندارد که ملت و بخشهای مهمی از آنان را از حقی که خدا و انقلاب به آنان داده است محروم و یا زمینه اعمال آن را محدود کند. و این امر نه به منظور رسیدن به قدرت، بلکه به عنوان یک وظیفه الهی و ملی است که بر آن تأکید میشود.
و انتخابات مطلوب و سالم در هر مقطعی آن است که به بهانه احراز صلاحیت بخشهای مهمی از جامعه و آنان که به هر حال با سلیقهای متفاوت هستند و برای بهبود وضع مملکت و در جهت تأمین مصلحت و خواستهای ملت دارای نظر، انتقاد و اعتراض هستند از حضور در عرصه منع و محدود نشوند و نیز باید جلوی دخالت نیروها و نهادهایی که شرعا و قانونا در امور سیاسی و بخصوص انتخابات منع شدهاند، نظیر نیروهای نظامی و امنیتی جلوگیری به عمل آید و برگزار کننده انتخابات همانگونه که در قانون آمده است معتمدان واقعی مردم متشکل از همه طیفها و گرایشها باشند و نمایندگان نامزدهای مختلف در همه مراحل انتخابات قبل از انجام تا مرحله شمارش و اعلام نتایج انتخابات حضور فعال و مؤثر داشته باشند و امید آنکه چنین شود و طبعاً ایجاد فضای امن و آزاد و گذر از فضای امنیتی به فضای سالم سیاسی و تأمین آزادیهای مشروع و در طلیعه آن آزادی زندانیان سیاسی و فضای پرنشاط و پرامیدی را فراهم خواهد آورد که بیشترین بهره آن را خود نظام خواهد برد.
امیدوارم به عنوان گام اول به سوی رفع حصرها و حبسها و ایجاد و تأمین آزادیهای اساسی و مدنی به میمنت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها شاهد آزادی همه زنان زندانی باشیم که زندگی آنان و بستگان و خانوادههایشان با این وضع تلختر از دیگران است.
در آغاز این دیدار چند نفر از حاضران از خاطرات خود از دوم خرداد 1376 و تأثیری که در زندگی اجتماعی، فکری و سیاسی آنان داشته و نیز بیمها و امیدهای جوانان امروز سخن گفتند و یاد عزیزانی را که در حصر و حبس به سر میبرند گرامی داشته، اظهار امیدواری کردند که هر چه زودتر شاهدی آزادی آنان و ایجاد فضای مناسبی باشیم که در آن هم حقوق مردم و آزادیهای اساسی پاس داشته شود و هم مصالح کشور و نظام تأمین گردد.
همچنین از رنجهایی که خانوادههای زندانیان سیاسی متحمل میشوند سخن به میان آمد و در عین حال از رشد عمیق آگاهی و بیداری در جامعه و بخصوص زنان و نیز پافشاری بر راههای مسالمتجویانه با حفظ اصول و آرمانها و خواستهای اساسی تأکید شد.
در این نشست جوانان مخالفت خود را با هرگونه خشونت ابراز نموده، اصلاحات و جنبش را در ذات خود حرکتی در چارچوب قانون و براساس شیوههای مدنی دانستند.
همچنین بر لزوم نقد اصلاحات و جنبش و نقد خویشتن به عنوان یک اصل مهم دینی، انقلابی و اصلاحی در همه حال و همه جا تأکید نمودند.