آفتابنیوز : آفتاب: سید محمد خاتمی در یادداشتی خطاب به آمنه بهرامی، با بیان اینکه “مگر میشد آنچه را آمنه خانم عزیز از دست داده به او برگرداند و تنها نقطه امید شکیبایی و بالا بودن توان تحمل این خانم بزرگوار بود”، نوشت که “وقتی در خبرها آمد که «آمنه» آموزگاری کرد و از حق قصاص خود گذشت، بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و نفرتپراکنی و کینتوزی هنوز میتوان از مهربانی، دیگرخواهی و بزرگ منشی سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست.”
رییسجمهور سابق کشورمان همچنین یادآور شد: سالها پیش، در دوران ریاستجمهوری هنگامی که خبر رسید سنگدل منحرف و بیانصافی بر چهره دختر جوانی که شادابی و زیبایی از جمله سرمایههای زندگی اوست اسید پاشیده است، بر خود لرزیدم، نه تنها بر اساس یک احساس شخصی که به خاطر مسئولیت بزرگ اجتماعی که ملت بزرگ بر عهده ما گذاشته بود؛ و مگر از مهمترین مسؤولیتهای دولت حفظ و بسط امنیت اجتماعی در کنار حفظ و بسط امنیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیست؟
به گزارش آفتاب، متن کامل این یادداشت را به نقل از سایت شخصی محمد خاتمی در ادامه بخوانید:
به نام خدا
دلها پر از درد میود، هنگامی که آسیبهای اجتماعی و خشونتهایی را روبهگسترش مییابیم که موجب تباهی جانها و از هم پاشیدن زندگیها و گسست پیوندها و از میان رفتن سلامتها و افزایش نفرتها و نگرانیها میشود.
سالها پیش، در دوران ریاستجمهوری که همواره دغدغه امنیت عمومی و نگاهداشت حق و حرمت مردم را داشتیم (هر چند در این باب آنگونه که دلخواه بود موفق نبودیم) و مشکلات و مسائل اجتماعی و پرخاشگریها و آسیبها هرگز قابل مقایسه با امروز نبود، هنگامی که خبر رسید که سنگدل منحرف و بیانصافی بر چهره دختر جوانی که شادابی و زیبایی از جمله سرمایههای زندگی او است اسید پاشیده است و حاصل جنایت، محرومیت آن دختر جوان از نعمت بینایی و آسیب جدی به همه صورت و چهره او بوده است، بر خود لرزیدم، نه تنها بر اساس یک احساس شخصی که به خاطر مسئولیت بزرگ اجتماعی که ملت بزرگ بر عهده ما گذاشته بود؛ و مگر از مهمترین مسؤولیتهای دولت حفظ و بسط امنیت اجتماعی در کنار حفظ و بسط امنیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیست؟ هر چند که نمیتوان جامعهای را در نظر آورد که هیچ نقطه ناامنی در آن نباشد. ولی نگرانی از اینکه ناامنیها گسترده شود امری بجا است. آن روز این داستان غمانگیز پیگیری شد، ولی مگر میشد آنچه را آمنه خانم بهرامی عزیز از دست داده است به او برگرداند و تنها نقطه امید شکیبایی و بالا بودن توان تحمل این خانم بزرگوار و خانواده شریف او بود و آن سوی داستان جوان نگونبختی که شکوه زندگی خود و دیگری را نگونسار کرده بود و بدترین روزهای خود را میگذراند تا از یک سو حکم دادگرانه دادگاه او را به کیفر عمل زشت خود برساند و از سوی دیگر تازیانه تابسوز ملامت وجدان.
امروز وقتی در خبرها آمد که «آمنه» در کمال بزرگواری، آموزگاری کرد و از حق قصاص خود گذشت بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و بیآزرمی و نفرتپراکنی و خودخواهی و کینتوزی هنوز میتوان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگمنشی هم سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست. آنچه آمنه از خود نشان داد حکایتگر آن است که جان زیبا و شکوهمند را هیچ عاملی جز نفرت و نابردباری و خشونت نمیتواند زشت کند و یا زشت بنمایاند.
درود به آمنه خانم!
آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمیتوان از آمنه آموخت و بحران را با آرامش و تنش را با احترام به یکدیگر و پاس داشت حق و حرمت انسان و دوری از غرور – بخصوص آنان که قدرت بیشتری دارند – سودا کرد؟
سید محمد خاتمی
۱۰ مرداد ۱۳۹۰
***
آمنه بهرامی، قربانی معروف اسیدپاشی، که قرار بود صبح دیروز اقدام به قصاص کند و چشمان خواستگار سابقش را از او بگیرد، از قصاص وی صرفنظر کرد و چشمان مجید را به او بخشید.
قرار بود آمنه در بیمارستان دادگستری تهران و با حضور پزشکان متخصص قانونی و دادیار اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت، حکم قصاص مجید موحد را اجرا کند.
خانم بهرامی آبان ماه سال ۸۳ در خیابان رسالت تهران از سوی آقای موحد مورد اسیدپاشی قرار گرفت و چشم چپ وی کاملا از بین رفت.
از طرف یک معلم
درود بر هاشمی و ...
شما که در حال حاضر روش صحابی پیامبر ابوذر را برگزیدهاید و سعی دارید از حقوق مردم دفاع کنید
آیهای از سعدی تقدیم به روح بزرگوارت:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نرود...