آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله امروز 3 مرداد 88 آورده است:
سایت شورای روابط خارجی آمریکا مقالهای دارد با عنوان «مذاکره با یک ایران مسالهدار». در مقدمه این مقاله به عنوان یک راهکار پیشنهاد شده است دور جدیدی از مذاکره با ایران میتواند بن بست مذاکرات هستهای را بشکند. نکته مهم تر مقاله تاکید میکند که یک انتخابات مساله دار در ایران برگزار شده و در این شرایط میتوان امتیازات بزرگ تر و بیشتری از ایران گرفت. برنارد گرتزمن نویسنده مقاله تاکید میکند دولت ایران به دلیل مشکلاتی که در داخل با آن مواجه است در تلاش است مشروعیتی برای خود دست و پا کند و همین جاست که از این نقطه حساس طرف مذاکره کننده ایرانی میتوان بهره برد تا غرب به امتیازهای بزرگ دست یابد و دولت ایران نیز فقدان مشروعیتش را جبران کند.
راهکارهایی که از سوی شورای روابط خارجی آمریکا مطرح میشود معمولاً خیلی زود در ردههای اجرایی سیاست خارجی آمریکا جای خود را پیدا میکند و معمولاً به یک فرمول سیاست خارجی تبدیل میشود. ممکن است ذهن خواننده ایرانی تحلیل فوق را تکهای از یک توطئه بینالمللی تلقی کند که «دشمن» همیشه مواردی از تر و تازه آن را در آستین خود برای ما نگه داشته است و نوبت به نوبت یکی از آنها را علیه ما به کار میگیرد. اما تحلیل فوق فارغ از یک نگاه غیرکارشناسانه «دشمن پندارانه»، منطق حاکم بر مذاکره بینالمللی با طرفی است که مسائل داخلی خود را حل نکرده و اصرار میکند ما هیچ مشکلی نداریم و همه دنیا در مورد ما دچار توهم شده است. اگر نگاه و مدل توطئه پندارانه ایرانی را کنار بگذاریم نگاه غیرایرانی بررسی مسائل یک عضو جامعه بین الملل به نام ایران به این شکل است که یک انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شده که عواقب آن هنوز پایان نیافته است و ادعاهای له و علیه انتخابات به نحو کشداری ادامهدار است.
براساس این نگاه غیرایرانی، اصلی ترین نامزدهای ریاست جمهوری هنوز به نامزد پیروز انتخابات تبریک نگفته اند. طیفی از کسانی که با انتخابات ریاست جمهوری کنار نیامده اند خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات جدید هستند و حتی پیشنهاد برگزاری رفراندوم را ارائه داده اند تا انتخابات و مسائل مهم تر از آن را یکجا حل کنند. جهان همچنین مسائل جامعه ایران را به این ترتیب میبیند و نقد و تحلیل میکند که مذاکره طرفهای درگیر برای حل ابهامها یا ادعاهای علیه انتخابات به نتیجه نرسیده و فقط ساکت شده است.
از همه مهم تر، نگاه تحلیلگران خارجی در بررسی پرونده انتخابات ریاست جمهوری ایران بیش از همه بر این نکته متمرکز است که پس از برگزاری انتخابات، تظاهرات و درگیری در خیابانهای تهران و تعدادی دیگر از شهرها جریان داشته که منجر به کشته شدن تعدادی و دستگیری تعداد بیشتری از مردم شده است. ناظران بینالمللی این نکته را نیز از نظر دور نمیدارند که جمعیتی از فعالان سیاسی، روشنفکران و روزنامهنگاران ایرانی نیز پیرو بحثهای انتخاباتی دستگیر شده و هنوز آزاد نشدهاند.
در بازگشت به مقدمه یادداشت حال میتوان به ریشههای این استنتاج شورای روابط خارجی آمریکا پیرامون آینده مذاکرات با ایران پی برد. از نگاه کسانی که از این به بعد طرف مذاکره با نمایندگان ایران خواهند بود جامعه ایران دچار بحرانی داخلی است که حداقل تا یک ماه بعد از اعلام نتایج انتخابات، نتوانسته به اقناع داخلی دست یابد. تاثیر توانایی تحصیل و تولید اقناع داخلی و آشتی ملی در روابط و مذاکرات خارجی به این لحاظ اهمیت دارد که نمایندگان کشورها در تماسهای دیپلماتیک در واقع نماینده همه نکات مثبت و منفی کشورشان به حساب میآیند. طرفهایی نیز که با آنان گفت وگو میکنند این نمایندگان را تکه و نمایندهای از همه آن جریانهای سیاسی، اجتماعی خوب و بد آن کشور تلقی میکنند.
تاریخ دیپلماسی بارها شاهد بوده است که نمایندگان کشورهای باثبات از مذاکرات بینالمللی امتیاز روی امتیاز گرفتهاند و نمایندگان کشورهای فاقد ثبات سیاسی اجتماعی همواره امتیاز داده اند برای اینکه مجبور نشوند چند تا امتیاز بیشتر و بزرگ تر بدهند. نمایندگان بلشویکها در جریان مذاکرات سال 1918 با آلمانها کل سمت چپ کشورشان را به آلمانها واگذار کردند چون سراسر اتحاد شوروی را فقر و گرسنگی و درگیری داخلی فرا گرفته بود. پاکستانیها در جریان رقابت منطقهای با هند در سال 1971 مجبور به دست شستن از بخش شرقی کشور خود شدند چون سراسر پاکستان دچار ناآرامیو درگیر بحران هویت بود.
رژیم صدام حسین در سال 1991 در پی عقب نشینی از کویت مجبور شد به صورت ضمنی جدا شدن استان کردستان و ممنوعیت پرواز هواپیماهای عراقی در بخش مهمیاز آسمان خود را بپذیرد، زیرا سراسر عراق از امنیت و آرامش بی بهره بود. سوریها هیچ گاه نتوانستند حتی ادعای جدی برای بازپس گیری اراضی جولان از چنگال اسرائیل مطرح کنند، زیرا رژیم سوریه از سوی یک نظام تک حزبی پلیس امنیتی اداره میشد که هیچ گاه نتوانسته بود ثبات سیاسی خود را به نحو مطلوبی برقرار سازد.
در واقع امتیاز دادن موتور محرکه پذیرفته شدن کشورهای مساله دار در مناسبات بینالمللی است، به خصوص اگر واحدهای سیاسی در جریان درگیریهای داخلی خود دچار بحران مشروعیت نیز شده باشند. به عبارت دیگر و به تعریف ساده تر، کشورها در مناسبات و بده بستانهای بینالمللی به میزانی که از ثبات و آرامش و وفاق ملی برخوردار باشند امتیاز میگیرد، به ویژه اگر این ثبات و آرامش با رشد اقتصادی نیز همراه باشد؛ و برعکس به میزانی که در تحصیل یا حداقل اعمال وفاق ملی یا تحصیل آشتی ملی دچار معضل شوند یا باید امتیازهای سیاسی اقتصادی و امنیتی بدهند یا دیواری به دور خود بکشند و انزوا پیشه کنند.
نکتهای که شورای روابط خارجی آمریکا به آن اشاره و تاکید کرده که الان وقت امتیاز گرفتن از ایران در مذاکرات هستهای است ناظر به چنین سابقهای در مناسبات بینالمللی و تاریخ دیپلماسی است. در مورد مذاکره احتمالی با ایران باید به یک نکته توجه داشت که در هر حال حضور هر نوع ایرانی- ایران ضعیف یا حتی قوی- بر سر میز مذاکره برای آمریکاییها مهم است. به زبان ساده شاید بدترین انتخاب برای آمریکاییها غیبت ایران از مذاکرات باشد زیرا غیبت ایران از مناسبات منطقهای همواره ماموریت آمریکاییها را دشوارتر و حضور ایران رایزنیها را تسهیل میکند.
در پایان یادآوری این نکته ضروری است که کشور ایران به عنوان یک عضو جامعه بینالملل از معدود کشورهایی است که اجرای همزمان سه تحریم بینالمللی اعلام شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل را تحمل میکند و از راه رسیدن تحریمهای بینالمللی بیشتر مشروط و منوط به نتیجه مذاکرات آتی احتمالی با ایران است. حتی اگر از محاسبه هزینه و فایده ادامه تنشهای داخلی و مقاومت در برابر واقعیتهای انکار ناپذیر انتخابات برگزارشده غافل شویم، نمیتوانیم انکار کنیم که در عرف بینالملل ادامه شرایط بی توافقی و بلاتکلیفی، استقبال از خسارات کلانی است که کوچک آن میلیاردها دلار ضرر ناشی از رکود و ورشکستگی اقتصادی است و بزرگ آن تهدید بلافصل امنیت ملی.