کد خبر: ۷۲۸۴۸
تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱۳۸۷ - ۰۴:۵۳
نگاه جامعه شناختی بر یک سریال تلوزیونی

هزار چهره برای یک مرد

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب-سودابه قیصری: در میان مجمو عه های تلویزیونی که به مناسبت عید نوروز پخش شد، مجموعه «مرد هزار چهره»از اقبال بیشتری نسبت به بقیه برخوردار بوده است. 

شخصیت اصلی، مسعود شصت چی که یک کارمند ساده در ثبت احوال شیراز است، بر حسب اتفاق به عرصه ای رانده می شود که جریان زندگی عادی وی را به کلی دگرگون می سازد. شصت چی برای فرار از موقعیت هایی که دچار شده است به موقعیتی جدید و عرصه ای نا آشنا وارد می شود و در هر شخصیتی که قرار می گیرد با زبان طنز به انتقاد های درآن عرصه می پردازد.

 شاید، نقد اگر به درستی بیان شود، مؤثرترین وسیله برای تغییر و اصلاح نا هماهنگی های جامعه باشد. اگر در این مجموعه به فعالیت گروهی از پزشکان نقدی وارد شده یا دیوانسالاری اداری با اغراق به تصویر کشیده شده و یا حتی حلقه های هنری و فعالیت هایشان با دیدی انتقادی به نمایش گذاشته شده ، نباید به دلیلی بر واکنش علیه آن تبدیل شود، زیرا که نه تمام این شغل ها و فعالیت هایشان، بلکه تنها مسائل خاص هر یک را با زبان طنز بیان کرده است. 

محتوای مجموعه با نگاهی انتقادی و با گفتاری نغز به بررسی ناهمانگی های اجتماع می پردازد. طنز بیانی غیر مستقیم به ناهماهنگی هایست که در جامعه و بین رفتار و کنش مردم جامعه رواج دارد ؛ اما این ناهماهنگی نه در کل روابط بلکه روابط و اعمالی که تعجب آور و نا متعارف باشد و به بیان مسئله ای اجتماعی بپردازد ، طنز اجتماعی خوانده می شود و مسئله اجتماعی را که در فضای رسمی شاید نتوان به گونه ای که خوشایند عموم هم باشد مورد نقد صریح قرار داد ، مورد کنکاش و نقد قرار می دهد. 

می توان گفت که در این مجموعه،جامعه به عنوان یک «داده اجتماعی» مورد توجه قرار گرفته و محتوای داستان و مناسبات اجتماعی آن، بنا بر سه فرضیه «میلتون آلبرشت» به عنوان بازتاب جامعه تلقی شده است، یعنی مناسبات اجتماعی و وضعیت جامعه در محتوای ادبی بازتاب پیدا می كند.این بار انتقادها به دیوانسالاری ادارارت ، کسب منافع مادی بیشتر برخی بیمارستانها ، ناهماهنگی های کادر نیروی انتظامی، فعالیت های هنری و ... بر خلاف مجموعه های دیگر مهران مدیری که از مکان ها و شهر های فرضی استفاده می شد،کاملا آشکار و مشخص است. 

«لوئیس گلدمن» بر این باور است که اثر ادبی تنها بازتابی از آگاهی جمعی واقعی و موجود نیست. بلکه عبارت است از یک بیان عمیقا همبسته ای از تمایلات تصعید یافته که ویژه آگاهی گروهی خاص است. چنین آگاهی یک واقعیت پویاست که به سمت یک نقطه معین تعادلی جهت گیری شده است.

 به زعم گلدمن می توان بیان کرد که انتقاد های فیلم نه فرد اجتماعی را به سوی کمال انسانی می رساند و نه وی را در قعر ناهماهنگی اجتماعی باقی می گذارد، بلکه با برجسته کردن برخی ناهنجاری های جامعه سعی در نشان دادن چهره نامطلوب آن در افکار عمومی و سوق به سوی بهبود روابط و بالاتر بردن کیفیت ارتباطات اجتماعی است و «هرچقدر آدم کمتر، جرم هم کمتر» از سوی سرهنگ غفاری (مسعود شصت چی) دقیقا تاکید بر این مسئله است که کیفیت روابط با کاهش کمیت روابط نسبت عکس ندارد.
 
به طور کلی می توان گفت که در این مجموعه نوروزی به سبک مدیریت و عدم هماهنگی بین تخصص و کارآمدی فرد و سابقه و شهرت وی،اشاره مستقیم شده است به طوری که در یکی از قسمت های فیلم ، «مسعود شصت چی» در دادگاه می گوید که «من قصد داشتم همه چیز رو خوب کنم ولی راهش رو بلد نبودم».
 
«آلبرشت» معتقد است که در بررسی ای كه ادبیات مناسبات اجتماعی را بازتاب می‌كند،مناسبات اجتماعی و وضعیت جامعه در محتوای ادبی بازتاب پیدا می كند. مطابق این فرضیه، ادبیات بیان مناسبات اجتماعی است و  از دید او ادبیات منعكس كننده «روح زمانه» است.

 در بررسی یک اثر باید به تولید کننده،واسطه و دریافت کننده اثر هم توجه شود. از دلایل موفقیت مجموعه می توان به پذیرش مردم از طریق تلویزیون ( واسطه ) اشاره کرد. هر یک از متفکرین دلایلی را برای راز شهرت یک اثر هنری بر شمرده اند؛ «هگل» بزرگی شاهکار ادبی را به نبوغ خالقان آنها نسبت می دهد،یعنی در دیدگاه هگل صرفا نبوغ «مدیری» و «قاسم خانی» ، دلیل شهرت مجموعه شده است، در حالی که «باغ مظفر» یا «جایزه بزرگ»این چنین نبوده اند. 

باید توجه کرد که محتوا و سبکی که آنها برای طنز برگزیده اند از ویژگی های ممتاز اثر به شمار می آید، اما تنها دلیل نیست.یا سخن «سارتر» که توافق بین سبک و محتوا را به عنوان دلیل ارائه می کند، در صورتی که می توان گفت که در بین بسیاری از طنزهایی که در نوروز و یا قبل از آن پخش شده است ( در تلویزیون )،این مجموعه نوروزی سبک خاص خود را در بیان و توصیف مسائل دارد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۰۷:۲۵ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
1
0
البته با سرو سري كه آقاي مديري با بعضي ها دارد نبايد زياد نگران شكايت و شكايت بازي آنهم از سوي يك ارگان دولتي ناكارآمد باشد
ناشناس
|
-
|
۰۷:۳۷ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
بنام خدا وبا سلام هر چند كه اين كار مديري از ضعف هايي نيز رنج مي برد اما بايد به چيره دستي او در انتقام پيام به مخاطب تبريك گفت بينندگان آثار مديري طنز معنا دار او را از تحصن گروهي از نمايندگان مجلس شششم ! را از ياد نبرده اند كه موج تاثير آن تا مجلس هشتم هم ادامه پيدا نمود.
ناشناس
|
-
|
۰۷:۴۲ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
سلام
واقعيت اين است كه در مملكت ما همه تصور مي كنند مركز دنيا هستند و هيچ عيب و مشكلي ندارند و اگر عيبي هست از ديگران است از اين رو هيچگاه پذيراي كوچكترين نقدي نيستند و به محض اين كه بخشي از واقعيتهاي درونشان آشكار گردد به شدت لب به اعتراض مي گشايندو فرد منتقد را به انواع و اقسام اغراض و گناهان ناكرده محكوم مي نمايند. علت اين است كه در بين ما نوعي كمال گرايي نامطلوب وجود دارد كه ما خود را به آن متصف مي دانيم و اين ناشي از تربيت نسل ما در جامعه قبل از دوران مدرنيسم است دراين جامعه مديريت و مسئوليت داشتن به معناي تمام و كمال بودن است اگر به هسته هاي اين نوع جامعه نگاه كنيم مي بينيم مثلا دركي خانواده پدرسالاري مطلق وجود دارد وپدر كمال مطلق است. هيچ انتقادي از وي جايز نيست. حال ما با اين ساختار تربيتي مسئوليت گرفته ايم و مدير شده ايم. باتوجه به كمالي كه براي خود متصور هستيم نقش پدر را در هسته زندگي ماقبل مدرن در تشكيلات خود باززي ميكنيم و حاضر نيستيم هيچ نقدي را بپذيريم! همه مجرم هستند بغير از ما! همه گناهكارندغير از ما! اگرهم ايرادي دركار ما وجود دارد از ما نيستبلكه اين ديگران هستند كه آن را ايجاد نموده اند! در ضمن چقدر ديگران ايراد دارند!
ناشناس
|
-
|
۰۷:۴۳ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
بنظر من اين سريال انعكاس شعور اجتماعي جامعه ي ماست . جامعه اي كه بررسي و تحقيق نمي كند اهل تحقيق و شناسايي نيست وتابع جو غالب قرار مي گيرد و مسعود شصت چي هم يك مدير فاقد آگاهي و دانش است كه از فقدان شعور اجتماعي سود مي برد وجالب اينكه همان جمعيت هم مشوق او در خرابكاري هستند. شخصيت هاي مسعود ( پروفسور - رييس كلانتري - شاعر شهير ) آنقدر هيمنه دارد كه كسي به خود اجازه ترديد در شخصيت اورا نمي دهد و كار از همين جا خراب مي شود. در جامعه فعلي چنين موضوعي غريب نيست.
ناشناس
|
-
|
۰۸:۰۸ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
1
0
برخلاف ساخته هاي قبلي اقاي مديري ُاين سريال با توجه به صرف هزينه هاي بيشتر نسبت به ساخته هاي قبلي ايشانُ متاسفانه بسيار ضعيف بود.
ناشناس
|
-
|
۰۸:۴۷ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
با سلام
تشكر مي كنم از آقاي پيمان قاسم خاني و آقاي مهران مديري به خاطر كار ارزشمندشان كه به نظر من به مفهوم واقعي كلمه طنز بوده و تنها برنامه اي است كه در نوروز با اشتياق به آن تماشا كرده‌ و لذت مي برم. اما بيان نكاتي را هم لازم مي دانم:
1- اگرچه تحليل سايت شما سعي كرده است واقع بينانه به اين اثر نگاه كند اما به نظر مي رسد براي داوري و نقد اثر و همچنين نقد منتقدان آن اثر لازم است ابتدا كل اثر هنري مورد توجه قرار گيرد بنابر اين هم اكنون كه هنوز اين مجموعه در حال پخش است قدري براي داوري زود است.
2- فكر مي كنم نويسنده مطالب بالا بيشتر نگران واكنش گروههاي مورد انتقاد اين برنامه طنز است تا اينكه قصد نقد اثر را داشته باشد كما اينكه در اولين روزهاي پخش اين مجموعه خبري مبني بر شكايت ثبت احوال شيراز از تهيه كنندگان آن انتشار يافت.
3-ويژگي بارز طنز برجسته كردن اغراق آميز تضادها است و سازندگان اين مجموعه و حتي به نظر من ديگر كارهاي آقاي مديري از اين ويژگي برخوردار است بنابر اين خوب است كه بتوانيم ظرفيت جامعه را در برابر اينگونه انتقادها هر چند گزنده باشند براي رفع اشكالات و كاستي ها بالا ببريم.
در پايان آرزوي موفقيت هنرمندان دلسوز كشور را دارم.
ناشناس
|
-
|
۰۹:۳۰ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
من كاملاْ با نظرات خانم سودابه قيصري در مورد نقد مجموعه مرد هزار چهره موافقم و از نظر من هم موفقيت اين مجموعه فقط بخاطر نبوغ منحصر به فرد آقاي مهران مديري در ساخت اين مجموعه ست.
ناشناس
|
-
|
۰۹:۳۴ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
سلام وسال نو مبارك
من به نوبه خودم از آقاي مديري بخاطر كارهاي موفقشان تشكر وقدرداني ميكنم .
ايشان بي ترديد در هنر طنز يك نابغه به تمام معني هستند وبايد قدر چنين افرادي را بدانيم بخصوص در روزگاري كه ديگر لبخندي بر لبان مردم نقش نمي بندد با كارهاي او ميخنديم ولااقل براي دقايقي غم از وجودمان رها ميشود
ناشناس
|
-
|
۱۱:۱۲ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
هرگاه هرچيز در جايي باشد كه شايسته ان است عدالت محقق شده است. رنج بشر ناشي از افراط و يا تفريط است. گويا ما درزندگي حد وسطي براي خود نمي شناسيم. يك مثل ساده مي تواند گويا باشد. شما توجه كنيد به رسانه ها! از هرنوع و شكل! يك وقت يك ورزشكار را به عرش مي برند و پس از چندي همان آدم مي شود منفورترين! در عرصه سياست - فرهنگ و هنر ... نيز همين طور. وقتي تعريف از شخصي بيشتر شايستگيش باشد. تملق و هنگامي كه كمتر از آن باشد حسادت ... و جمله زيباي معصوم: هرگاه جاهل سكوت كند اختلافي پيش نمي آيد. اگر سرلوحه ما باشد بسياري از نابساماني ها سامان خواهد يافت. والسلام
ناشناس
|
-
|
۱۱:۲۷ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
بنام حق
به به! عجب مرد «بی چهره» و هزار «لباس» خوبی
یک چهره و چند لباس و صد ادا و هزار شکلک
وقتی در جامعه ای که تنها در طی یک دهه، از شعار«توسعه سیاسی» و «اصلاحات خاتمی» به شعار «عدالت احمدی نژاد» رسیده و رئیس سازمان صدا و سیمای آن ضرغامی و وزیر فرهنگ و ارشادش صفار هرندی و چهره شاخص طنزش «مدیری» است، «پزشکان» متخصص و «ماموران» و «درجه داران» نیروی انتظامی، براحتی و بسادگی و بخاطر اشتباه در «تشخیص» یک «فرد»، چهره ای را جایگزین چهره ای کرده، خود خواسته، فریب یک کارمند «ساده» و «دست» و «پا چلفتی» را خورده و او را در قالب و قیافه «قهرمان» با «مدح» و «تمجید» به اوج رسانده، بعنوان متخصص جراح و سرهنگ کارکشته قبول و باور کرده و به اتاق عمل و ماموریت نظامی می فرستند، باید به تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، که بعد از انتخابات مجلس هشتم، برای مقابله با تهاجم فرهنگی، روی دست شبکه های خارجی و ماهواره ای بلند شده و اینگونه زود باوری و ساده انگاری اقشار تحصیل کرده جامعه امروز و آشفتگی «بیمارستانها» و «کلانتری ها» و «ادارات» و «بانکها» را در لباس طنز با لودگی بتصویر کشیده است، تبریک و خسته نباشید گفت، و منتظر تماشای ادامه جریان «مرد هزار چهره» ماند.
براستی! در آئینه ای که «مدیری ها» با «عینک» شبکه «ضرغامی» به آن نگاه می کنند، چه دیده می شود و چی می بینند و نشان می دهند!؟
آیا در ادامه تغییر لباس، شصتچی مدیری، که تابحال لباس «پزشکی» و «سرهنگی» را به تن نموده، برای خنداندن مردم، لباس مدیرمسئولی روزنامه و کارگردان و نویسنده و نماینده مجلس و شهردار و فرماندار و استاندار و وزیر را نیز به تن خواهد کرد!؟
محمد رضا شوق الشعراء 7/7/87 یزد
ناشناس
|
-
|
۱۱:۳۲ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
تحلیل خوبی بود،اما جا داشت تقویت شود و کمی ساختارش استوارتر باشد،به هر حال از آفتاب متشکرم که در این ایام، مطالب خوبی را در حوزه اجتماعی در اختیار خوانندگان می گذارد و فقط از زاویه سیاسی به موضوعات نمی نگرد.
ناشناس
|
-
|
۱۱:۳۲ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
احسنت به اين تحليل
ناشناس
|
-
|
۱۱:۳۳ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
احسنت به اين تحليل
ناشناس
|
-
|
۱۳:۰۲ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
سلام دوستان
نكته اي كه در اين سريال است كه من بايد مي گفتم.البته اين يك نظر شخصي مي باشد.
شباهت بين مرد هزار چهره و دکتر احمدی نژاد
1- هر دو آدم هاي سالمي هستند.
2-هر دو سابقه كار اجرايي بزرگ و قابل توجه را نداشتند.
3-هر دو دارای صداقت و صراحت لهجه و راستگو هستند.
4- هر دو دوست دارند كه امور تحت مسپوليت شان را اصلاح كنند تا مردم راحت تر باشند و حق به حقدار برسد.
5- ولي..........
نمي توانند از چه راهي.........چون تخصص و تجربه در آن زمينه ندارند.و كار را خراب تر مي كنند.
ولي اميد وارم دكتر احمدي نژاد را دستگير نكنند.
با تشكر
دكتر ارش قليان چي
ناشناس
|
-
|
۱۴:۲۳ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۱
0
0
راستي بك نكته يادم رفت بگم:
هر دو تا اشتباها انتخاب شدند.

دکتر آرش قلیان چی
ناشناس
|
-
|
۰۹:۲۹ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۲
0
0
سريال بي سر وته و حيف از اين همه هزينه براي سريال بي خود....
ناشناس
|
-
|
۰۹:۴۸ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۲
0
0
این ....که می گویید؟ فقط باید اینهمه اسامی را ردیف می کردید که بگویید آقا درست فرموده اند. که چی؟ بس کنید ... این روزها روزهای شماست. امّا یادتان باشد این نیز بگذرد.
گلدمن و سارتر و.... هم بگذارید به وقتش ... فعلا روزگارشما و مسخرگی ست ـ آقای مدیری و شما هم باید جواب بدهید ... دیر و زود دارد؛ امّا سوخت و سوز ندارد. مطمئن باشید و باشند.
و خاک بر سرما که شما ها شده اید دلقک و خود نمی دانید داری حتا شأن دلقک را داریدخراب می کنید.
.......خاک برسرما...
باش تا صبح دولتت بدمد[ البته ظاهرا صبح شما که دمیده] یک کم صبر کنید ــ هم شما و هم رفیقتان وآقا مدیرتان .
ناشناس
|
-
|
۲۱:۴۸ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۲
0
0
معلومه نويسنده چه مي‌خواسته بگه. رديف كردن چند اسم و نتيجه گيري ياجوج وماجوجانه!! شاهكاره در نوع خودش. نويسنده باسوادتر نبود توي آفتاب؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
|
-
|
۱۳:۳۴ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۳
0
0
سلام
اينجا ايران است... پس نقد صحيح مفهومي پيدا نمي كند... شخصيت ايراني نقد پذير نيست حتي اگر بالاترين درجات تحصيلي را هم داشته باشد.
تازه فهميده ام چرا ابراهيم گلستان اينگونه باديگران برخورد مي كند. بايد گستاخ بود نسبت به اين جماعت بددل.
ولي ممنون از مطلب شما... در اين سرزمين ذهنهاي كوچك و محدود ، مهران مديري و گروهش هميشه بهترين و متفاوت ترين ها را خلق كردند. آرزوي موفقيت برايشان دارم
ناشناس
|
-
|
۱۴:۰۲ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۳
0
0
از همه عزیزان در خبرگزاری آفتاب تشکر می کنم،مطلب به جایی بود.
ناشناس
|
-
|
۰۰:۴۴ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۴
0
0
افرين بر انتخاب سوژه اي به اين زيبايي . در جامعه امروز ما چه شخصيتهايي با ديدن يا شنيدن موضوع اين طنز در درون خودشان چهره واقعي خود را تماشا كردند . سخنراني هاي شصت چي كاملا شبيه سخنراني هاي بعضي از اقايان است
ناشناس
|
-
|
۰۷:۴۸ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۴
1
0
ديشب كه قسمت آخر اين مجموعه پخش شد مشخص شد كه چطور امكان دارد به آن اجازه پخش داده باشند چون آقاي شصت چي با وجود همه خسارتها و مشكلاتي كه پديد آورد كاملا بيگناه نشان داده شد و به عنوان يك شخصيت شريف !! كه مورد سو استفاده ديگران!! قرار گرفته است معرفي شد. نتيجه اخلاقي اين سريال اينكه روشنفكران و پزشكان و اقشار فرهيخته همگي افرادي نفهم و پول دوست هستند و آقاي شصت چي و همراهانشان !! شريف و با وجدان !!
واقعآ كه آقاي مديري خيانت خود را به اثبات رساندند.
ناشناس
|
-
|
۰۸:۵۸ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۴
0
0
سلام.
اين برنامه نقد بسيار به جايي داشت از روزگاري كه در آن هستيم .
شايد كساني متوجه نشدند كه چه چيزهايي مورد نقد قرار گرفت .
مثلا وقتي در اداره دولتي كار شما گير مي كند ، يا بايد قدرتي داشته باشي ( مثل شخصيت سرهنگ غفاري ) و داد بزني سر كارمند تا سه سوته كارت را بيافته .
درسته در ادارات دولتي اصولا به زنگ خوردن تلفن اهميت نمي دن.
مجبوري كلي راه رو با ماشين و تاكسي و ... بري آخرش هم كارت راه نمي افته .
توي اغلب ادارات دولتي بي نظمي حاكمه .
كارمندها دل به كار نمي دن چون به شغلشون علاقه اي ندارند .
اينهايي كه مهران مديري در اين برنامه زير ذره بين گذاشت قسمت كوچكي از معضلات جامعه ي مريض ماست .
فقط كسي كه با اين مشكلات درگير بوده مي فهمد كه چيست.
ناشناس
|
-
|
۰۹:۲۹ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۴
0
0
واي بر ذهن كوچك ما.....
واي........
ناشناس
|
-
|
۰۹:۳۵ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۴
0
1
بنظر من ما طاقت طنز و انتقاد را نداريم و فقط مي خواهيم همه از ما تعريف كنند و همه بما بگويند حتي كارهاي غلط و پر اشتباهمان هم درست است . سوال اينجاست كه اگر همه چيز درست است چرا اين همه مشكل داريم .
ايا تا كنون پليس اشتباه نداشته ، ايا پزشك خطا كار و ساده انگار نداشته ايم و يا بايگاني و سيستمهاي اداري ما همه درست هستند ، ايا همه مسولين از سر لياقت و شايسته گي بر سر قدرت هستند و ايا همه حرفهايي كه در جامعه زده مي شود درست هستند ، بنظر من اين گونه طنزها ما را بيدار مي كنند تا يكبار ديگر باورها و فرمولهاي اراپه شده را بازنگري كنيم .
ناشناس
|
-
|
۱۲:۵۲ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۴
1
1
آفرين بر شجاعت آقاي مديري. به نظر شما ايا اين مساپل در جامعه امروز ما وجود ندارد! آيا امثال اين آدمها در جامعه ما نيست آيا ساعت كار مفيد درادارات كشور ما بيشتر از 10دقيقه مي باشد ! بيايد نقدپذير باشيم تا همچنان حزكشورهاي توسعه نيافته و جهان سوم نباشيم.
ناشناس
|
-
|
۱۶:۱۷ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۴
0
0
شايد نمايشي زيبا و به جا بود .اميدوارم طنز ما همينطوري ادامه پيدا كنه . اما اميدوارم كه تو اين سريال رو دست نخوريم
ناشناس
|
-
|
۱۳:۴۸ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۵
0
0
be nazare man ma hich moshkeli dar keshvar nadarim va osoolan enteghad be nezame moghadase elahi jayez nist....
ناشناس
|
-
|
۱۴:۰۴ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۵
0
0
يكي از بهترين فيلمهاي سال 86بود .
انتقاد خوبي بود . مي توانستي آن را ادامه دهي و تمام انتقادها
را به آنها مي گفتي
ناشناس
|
-
|
۱۶:۵۷ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۵
0
0
اصولا آقاي مديري سريالهايي مي سازند كه واقعا بي نظير هستند. تازه دست ايشان هم زياد باز نيست.
به راستي كدام يك از مواردي كه در اين سريال يا سريال هاي قبلي ايشان مطرح شد دروغ است؟.
ناشناس
|
-
|
۱۸:۵۳ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۵
0
0
این سخن
"من از اول هم اشتباهی بودم"
منظور شخص شخیص احمدی نژاد است که از اول هم اشتباهی با ذوق و شوق و با تفکر اشتباه مردم از آنچه فکر می کردند انتخاب شد و رئیس جمهور شد و ...
ناشناس
|
-
|
۱۹:۴۵ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۵
0
0
شجاعت مديري و قاسم خاني ستودني است به ويژه هنگامي كه مديري از يك بيسواد سه ذونكن اعتراف مي گيرد.
ناشناس
|
-
|
۰۱:۲۲ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۹
0
0
حيف است مهران مديري سريال طنز با سانسور بسازد
ناشناس
|
-
|
۰۹:۳۱ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۹
0
0
بهترين و دوست داشتني ترين كار آقاي مديري(مرد هزار چهره)بود...به به
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین