آفتابنیوز : آفتاب: معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به اظهارات اخیر احمد مسجدجامعی -وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی- درباره سخنرانی محمدحسین صفار هرندی -وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- در قم پاسخ گفت.
به گزارش سرویس سیاسی آفتاب، در جوابیه معاونت فرهنگی وزارت ارشاد آمده است: «مطلبی به اسم آقای مسجدجامعی تنظیم و در برخی رسانهها منتشر شده است. چند اشتباه فاحش در آن به چشم میخورد؛ چون احتمالا با تأیید ایشان منتشر شده، لازم است مسائلی را شرح دهیم.
در این مطلب که ظاهراً به نقل از آقای مسجدجامعی منتشر شده است، به بهانه پاسخگویی به بخشی از سخنرانی آقای صفار هرندی -وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- به جای پاسخگویی به مشکلات مطرحشده در سخنان ایشان (که آن هم مربوط به رعایت نکردن ضوابط صدور مجوز نشر کتابها با اشاره به گزارش مجلس بود)، دو قسمت از سخنان مختلف آقای وزیر با هم آمیخته شده و مبنای ارزیابی غلط قرار گرفته است.
در این مطلب با اشاره به رشد منفی کتابهای حوزه دین، بیتوجهی به این حوزه به وزارت ارشاد فعلی نسبت داده شده و ادعای رشد نشر کتابهای دینی در دوره گذشته در نتیجه سیاستهای صحیح دوره قبل مطرح شده است.
در قسمتی از مصاحبه آمده است: "در دورهای که ما فعالیت میکردیم، با بودجه اندک توانستیم زمینهای را ایجاد کنیم که انتشار کتابهای دینی هر ساله با رشد قابل توجهی منتشر شود و زمینه رشد کتابهای دینی در هشت سال دوره اصلاحات سهبرابر شود؛ اما اکنون به رغم ٢٥ برابر شدن بودجه، بنا به گفته ایشان [آقای صفار هرندی] دوستان میدانند میزان انتشار کتابهای دینی چقدر است؟"
در این بخش دو مشکل وجود دارد؛ یکی این که ایشان بودجه حوزه کتاب را در دوره خودشان اندک شمردند؛ در حالی که حداقل در سالهای آخر دولت قبل، بودجه بخش کتاب نزدیک به ٧/١برابر بودجه فعلی بوده است. اینکه بودجه دوره قبل را نسبت به زمان حاضر اندک بشماریم و پیوند بزنیم، به سخنان آقای وزیر که افزایش ٢٥برابری بودجه مرکز توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی را یادآور شده بودند، کمی عجیب به نظر میرسد.
آقای صفارهرندی در صحبت خود هرگز نگفته بود که بودجه حوزه کتاب ٢٥برابر شده است؛ بلکه ایشان به ٢٥برابر شدن بودجه مرکز توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی اشاره کرده بود که آن هم هیچ ربطی به حوزه کتاب ندارد و بعید است آقای مسجدجامعی از این موضوع بیاطلاع باشد. عجیب است که به این موضوع بدیهی در این مصاحبه توجه نشده و افزایش بودجه فعالیتهای فعالیتهای قرآنی که هیچ ارتباطی به حوزه کتاب ندارد، به مسأله کتابهای دینی پیوند زده شده است و به جای اشاره به کاهش بودجه بخش کتاب، مدعی ٢٥برابر شدن آن شدهاند که کذب محض است. در بخشی از این گفتوگو آمده است: "رشد کتابهای دینی در سالهای دوره اصلاحات متناسب و گاهی سریعتر از دیگر کتابها بوده؛ اما این روند در سه سال اخیر معکوس شده است".
درباره عبارت سه سال اخیر، باید توجه داشت که قاعدتاً سال ٨٨ را دربر نمیگیرد؛ چون تازه وارد آن شدهایم و دوره سهساله مورد نظر ایشان قطعاً سالهای ٨٥ و ٨٦ و ٨٧ است.
آقای مسجدجامعی در ادامه گفته است: "در سال ٧٥ تعداد کتابهای منتشرشده حوزه دین ٣٥٠٠ عنوان بود که سال ٨٤ وقتی که دولت را تحویل میدادیم، به بیش از ١٠هزار عنوان رسیده بود. سال ٨٥ رشد کتابهای دینی منطبق بر سالهای اصلاحات بود و تعداد ١٢٤٩١ عنوان کتاب دینی منتشر شد. از سال ٨٦ که میتوانیم آن را سال قطعی سیاستهای دولت نهم بدانیم، برای نخستینبار در سالهای پس از انقلاب، انتشار کتابهای دینی با کاهش روبهرو شده و تعداد عناوین کتابهای دینی به ١٢٠٣٢ عنوان رسید و سال گذشته به تعداد ٧٠٥٨ عنوان رسیده که پایینترین حد در سالهای اخیر است".
این تحلیل بر اساس عدد ناصحیح ٧٠٨٥ عنوان ارائه شده است. طبق آمار رسمی خانه کتاب (به نقل از روابط عمومی این مؤسسه)، که در تاریخ ٢٧ اسفند ١٣٨٧ با کد مطلب ٣٦٢٣٨ روی خروجی خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) قرار گرفته و در سایر خبرگزاریهای معتبر نیز منتشر شده است، از آغاز سال ١٣٨٧ تا ٢١ اسفندماه آن سال، کتابهای منتشرشده در حوزه دین، با ١٠٢٣١ عنوان، بالاترین آمار را همچنان نسبت به سایر گروهها حفظ کرده است. ظاهراً مستند فرمایش ایشان، اطلاعات مربوط به کتاب تا مقطعی از سال ١٣٨٧ (١٠/٩/٨٧) است نه تا پایان آن و اگر به جمع آمار ارائهشده مورد استناد ایشان هم توجه میکردند، تا آن تاریخ، مجموع عناوین کتابهای منتشرشده، ٣٤٦٨٧ عنوان بوده (عددی که در پایان سال از ٥٥ هزار عنوان عبور کرده) است.
ایشان خود میدانند آمار قطعی کتاب منتشرشده هر سال در پایان خردادماه سال بعد اعلام میشود؛ چون بخشی از اطلاعات کتابهای شهرستانها دیرتر وارد اطلاعات سایت خانه کتاب میشود و بخش زیادی از کتب حوزه دین در قم و مشهد منتشر میشوند. این نکته را از این باب میگوییم که ایشان در ادامه صحبتهای خود اهانت آشکاری به همکاران خانه کتاب کردهاند که گفتهاند: "این آمارها، همه آمارهایی است که توسط دوستانمان در خانه کتاب ایران که زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کنونی اداره میشود، ارائه شده است و تا الآن این آمار بر روی سایت خانه کتاب در دسترس همگان است؛ مگر اینکه بعداً تغییر کند".
ایشان با علم و آگاهی کامل از اینکه این آمارها تا پایان خردادماه قطعاً تغییرات مختصری پیدا خواهد کرد، آن تغییر را که هر سال با افزوده شدن اطلاعات به آمار خانه کتاب اضافه میشود، به شکل غیرمستقیم زیر سؤال بردهاند.
همکاران خانه کتاب بحمدالله عموماً کسانی هستند که در دوره مسؤولیت ایشان به کار گماشته شدند و الآن هم به فعالیت خود ادامه میدهند و بنا بر دستکاری آمار ندارند یا لااقل از سوی وزارتخانه چنین ابلاغی به کسی نشده است و اگر هم در گذشته کسانی چنین کارهایی کردهاند، الآن حتماً توبهکار شدهاند!
در این زمینه چند نکته به چشم میخورد: اول اینکه تحلیل یکبعدی آمار و ارقام کاری غیراصولی و غیرمنطقی است و نباید به مقایسه چند عدد با هم اکتفا کنیم و ثانیاً ایشان در فرمایشهای خود به روند نزولی سه سال اخیر اشاره کردند که قاعدتاً شامل ٨٥ و ٨٦ و ٨٧ میشود؛ بلافاصله هم سال ٨٤ را مستثنا کردند و هم سال ٨٥ را، یعنی منظورشان از سه سال، دو سال ٨٥ و ٨٦ بوده است.
نیمی از سال ٨٤ دولت جدید بر سر کار بود. باید پذیرفت که رخدادهای سال ٨٤ را میتوان پای دولت قبلی گذاشت؛ اما نمیتوانیم سال ٨٥ را همچنان نتیجه عملکرد دولت قبل بدانیم و عملاً نیمی از فعالیت دولت جدید را نادیده گرفته و تنها قضاوت خود را معطوف به نیمه دوم این دوره کنیم.
ایشان کاهش کتابهای حوزه دین در سال ٨٦ به نسبت سال ٨٥ را ذکر کردهاند که البته صرفاً ٤٥٩ عنوان طبق آمار کاهش وجود داشته؛ یعنی ٣٧صدم درصد که به لحاظ علم آمار، این میزان اصلاً ارزشمند نیست و کاهش کمتر از نیمدرصد اصلاً به حساب نمیآید که بر روی آن هیاهو کنیم. ضمناً آمار سال ٨٦ نسبت به ٨٤ (که ایشان آن را سال آخر دولت قبل برشمردند)، باز هم بیش از ٢٠٠٠ عنوان افزایش نشان میدهد؛ یعنی انتشار کتابهای حوزه دین در سال ١٣٨٦ نسبت به سال آخر دولت قبل (به تعبیر ایشان) ٢٠درصد افزایش داشته است.
در سال ١٣٨٧ نیز آمار نهایی، نسبت به سالهای ١٣٨٣ و ١٣٨٤ (سال آخر دولت قبل) نه تنها هیچ کاهشی را نشان نمیدهد؛ بلکه تا این لحظه چندصد عنوان افزایش یافته است. کاهشی که میبینیم، در قیاس با سال دوم دولت جدید است؛ نه در قیاس با سالهای کاری دولت قبل! دو عامل در کاهش نشر کتابهای حوزه دین در سال ٨٧ نسبت به سال ٨٦ مؤثر بوده است: عامل اول، عمل به قانون برنامه چهارم توسعه بوده که در دولت قبلی معطل مانده و دوستانمان به آن عمل نکرده بودند.
طبق بند «ز» ماده ١٤ قانون برنامه چهارم توسعه باید تغییر نظام پرداخت یارانه از تولید به سمت مصرف صورت گرفته باشد که متأسفانه ظاهراً دوستانی که مسؤولیت داشتهاند، شاید شجاعت انجام این کار را نداشتند و این کار سه سال معطل مانده بود. تحلیل تمام کارشناسان این بود که با تغییر رویکرد یارانه کاغذ، تعداد عناوین کتابهایی که بعضاً به صورت کاذب اعلام میشد و رشد نشان میداد، به سر جای اصلی خود بازخواهد گشت و این خطری بود که عاشقان ارائه ارقام رشدیافته هرگز نمیتوانستند به آن تن دهند.
بیماری شناختهشدهای در عرصه نشر در دورههای گذشته وجود داشته و آن هم تفاخر به ارقام و اعداد افزایشیافته بوده که بیتوجه به کیفیت آثار منتشره و میزان صحت ارقام، دائماً مورد تفاخر قرار میگرفته است.
اگر در دوره مسؤولیت دوستانمان تردیدی درباره صحت رشد میزان نشر کتاب وجود داشت و گزارشهای متعددی از سوی نهادهای نظارت و بازرسی به مجموعه منتقل میشد که برخی سودجویان برای بهرهمندی از یارانه کاغذ اقدام به کتابسازی و درج تیراژ دروغین در شناسنامه کتاب میکنند و با دریافت کاغذ و فروش کاغذ دولتی در بازار کاغذ به سود بادآورده دست پیدا میکنند، عمل به قانون برنامه چهارم توسعه (که اینک انجام شده است) دیگر به تردیدها درباره آمار کاذب پایان داده است.
در دوره گذشته، برخی افراد نوسانات بازار کاغذ را به دلیل وابستگی این بازار به عرضه غیرقانونی (ولی رایج) کاغذ دولتی در آن میدانستند!
حالا که یارانه کاغذ شجاعانه جابهجا شد، این شبههها و شکها هم دیگر محلی از اعراب ندارند. اگر امروز میبینیم در سال ٨٧ بیش از ٥٥هزار عنوان کتاب منتشر میشود، آن هم با تیراژ متوسط نزدیک به چهارهزار نسخه، این یک جریان سالم و قابل اعتماد است و کسی به طمع دریافت کاغذ و فروش آن در بازار، اطلاعاتسازی نکرده است.
عامل دوم کاهش عناوین کتابهای حوزه دین نسبت به سال گذشته، جلوگیری از چاپ و نشر کتابهای خرافی و عرفانهای کاذب وارداتی است. متأسفانه با بیتوجهی و غمض عین بعضی از عزیزانمان در یک دوره، کتابسازیهای مسألهدار و کممحتوا رونق گرفته بود.
اتفاقاً واقعی شدن آمار و ارقام کتابهای حوزه دین و افزایش تولیدات فاخر در این حوزه و حذف کتابهای بازاری و خرافی و کمارزش، نشاندهنده صحت سیاستگذاری و سلامت برنامههایی است که در این دوره رخ داده است.
باز هم باید توجه داشت که آمار واقعی امروز نسبت به دوره کاری عزیزان افزایش نشان میدهد؛ نه کاهش!
بد نیست به یک نکته اساسی توجه کنیم. سیاستهای گلخانهای که دوستانمان در دوران قبل پیش گرفته بودند و باعث رشد کاذب بعضی اعداد و ارقام میشد، لطماتی به حوزه فرهنگ زده است که به این زودی قادر به برطرف کردن عوارض آن نیستیم. در حالی که در اکثر کشورهای پیشرفته نشر حرفهای با ٤٠٠ تا ٥٠٠ ناشر وسعتی جهانی را پوشش میدهند؛ در کشور ما به دلیل پرورش گلخانهای و سیاستهای غلط در حوزه نشر نزدیک به ٩هزار شخصیت حقیقی و حقوقی دارای پروانه نشر شدند و نشر را به صورت شغل دوم یا سومی درآوردند که کاملاً از حالت حرفهیی خارج شده و مشکلات فراوانی برای فرهنگ به دنبال داشته که اگر بخواهیم راجع به آن صحبت کنیم، فرصت زیادی را میطلبد.
این علاقه بیحساب و کتاب به عدد و رقم و نشان دادن رشد کمی و بیتوجهی به رشد کیفی که در برخی از دوستان وجود داشته، موجب شد تا اصلاً توجهی به عواقب تصمیمات خود نکنند و با بیتوجهی به تذکرات متعددی که دلسوزان و کارشناسان به موقع خود دادند، کیفیت را فدای کمیت کردند و اساساً ارزیابی کیفی در بسیاری از موارد جایی نداشته است.
حالا که بنا است درباره سیاستها حرف بزنیم، چرا درباره خرید کتاب حرف نزنیم؟ چرا نگوییم با سیاستهای غلط، عملاً کتابخانههای کشور محروم از کتابهای مناسبی شده بودند که ناشران ارزشی و بزرگ ما منتشر میکردند و چرا نگوییم در نتیجه این سیاست غلط نیمی از بودجه خرید در چند سال متوالی صرفاً صرف خرید از ١٠ ناشر میشد؟ در حالی که عنوان کمیته خرید کتاب در دوره وزارت آقای مسجدجامعی «خرید کتاب به منظور حمایت از ناشران» بود. آیا نباید این خرید از همه ناشران صورت میگرفت؟ آنها که میخواستند با این سیاستها از همه ناشران حمایت کنند، چه پاسخی دارند هنگامیکه به شهادت آمار و ارقام موجود، نیمی از بودجه خرید کتاب صرفاً بین گروه اندکی از ناشران و نیم دیگر، بین حدود هشتهزار ناشر دیگر که دارای پروانه نشر بودند، توزیع میشد؟
آیا نباید پرسید چرا با بیتوجهی کامل به ضوابط نشر کتاب، به کتابهایی مجوز داده شد که احساسات و عواطف عمومی و ملی و مذهبی گروه کثیری از آحاد جامعه را برانگیخت؟ چرا نگوییم که با بودجه بیتالمال و حمایت وزارتخانه، کتابهایی منتشر شد که نظام را به چالش کشید و دادگاههای قوه قضاییه را زیر سؤال میبرد؟ چرا نگوییم برخی از جوایز به ظاهر خصوصی راه افتادند که خط حرکتی خود را از کشورهای بیگانه و متخاصم دریافت میکردند؟
معلوم نیست آیا وزیر سابق از شغل جدید معاون فرهنگی دوران خود اطلاع دارند؛ همان کسی که تصور میکنند سیاستگذاری و برنامهریزیهای او بوده که به رشد کتابهای حوزه دین کمک کرده است؟
به ایشان پیشنهاد میکنیم مصاحبه ١٠٠ثانیهای معاون فرهنگی اسبق خود را با محل کار جدیدش گوش کنند. ایشان در این مصاحبه بسیار کوتاه، به صراحت دلیل برکناری خود را اعتراض علمای قم به سیاستها و برنامههای اجراشده توسط خودش نسبت میدهد و به این امر (مخالفت علما با سیاستها و عملکرد خودش) تفاخر میکند! آیا ممکن است کسی به مخالفت علما با خودش افتخار کند و ما مدعی شویم او باعث رشد کتابهای حوزه دین شده است؟ آیا همین یک دلیل برای بطلان این ادعا که در دوره مسؤولیت ایشان کتابهای حوزه دین رشد کرده و اینک سیر نزولی یافته است، کفایت نمیکند»؟