آفتاب- سرویس سیاسی: غلامعلی دهقان گفت: واقعیت این است که دولت دهم حتی نتوانست تمامی گرایشهای اصولگرایی را پوشش دهد چه رسد به اینکه از تمامی ظرفیتهای بالقوه و بالفعل جریانهای فکری– سیاسی وفادار به نظام و انقلاب استفاده کند.
وی افزود: نگاهی به ترکیب کابینه نهم و دهم نشان میدهد نیروهای سیاسی اصولگرا که از وزن سیاسی قابل توجهی برخوردار بودند به تدریج حذف و نزدیکترین نیروها به شخص رئیس دولت به قدرت رسیدند که آثار آن در ابعاد مختلف از جمله مسائل اقتصادی مشهود است. در آن حد که برخی مراجع نظام شیعه را هم نگران کرده است.
وی در پاسخ این پرسش که نقش مدیران دولت دهم در ایجاد وضعیت فعلی چه اندازه بوده است؟ گفت: درآمد نفتی دولت نهم و دهم حداقل طی 6 سال گذشته 500 میلیارد دلار بوده است. برای مثال این درآمد در سال 1384، 53 میلیارد دلار، سال 85، 62 میلیارد دلار، سال 86، 81 میلیارد دلار، سال 87، 72 میلیارد دلار و سال 88، 66 میلیارد دلار و سالهای 89 و 90 نیز هر سال 65 میلیارد دلار حداقل درآمد بوده که مجموعاً تا پایان سال 1390 تقریباً 500 میلیارد دلار میشود.
دهقان افزود: بیتوجهی به نظرات کارشناسی، حتی نظرات کارشناسان اصولگرا سبب شد تا در پایان سال 90 شاهد سونامی نقدینگی و همچنین انبوه واردات باشیم که نتیجه اولی افزایش قیمت ارز و طلا و دومی ضربه به تولید ملی است.
این کارشناس سیاسی در ادامه گفت: نگاهی به کارکرد دوت نهم و دهم نشان میدهد شخص حقیقی رئیسجمهور باید ظرفیت مقام ریاستجمهوری را که شخص دوم مملکت در قانون اساسی شناخته میشود، داشته باشد. علاوهبر این آیندهنگر باشد تا روزمرگی او را از آینده غافل نکند. همانطور که امروزه خود اصولگرایان هم در صدد احیای سازمان برنامه و بودجه هستند. همچنین ادبیات رئیس قوه مجریه میبایست وزین و متین باشد و تئوری قابلیت را بر تئوری تابعیت دربارهی زیرمجموعه خود ترجیح دهد و همچنین از سابقه مدیرت کلان و اشراف همهجانبه بر مسائل کشور برخوردار و خرد جمعی و نظرات کارشناسی را از هر جریان فکری- سیاسی سرلوحه کار خود قرار دهد.
عضور شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه در پاسخ به این پرسش که مصادیق مطرح شده در سطح جامعه برای ریاستجمهوری آینده تا چه اندازه با واقعیت منطبق است، گفت: طرح این اسامی بیشتر گمانهزنی است و لزوماً نه به معنای آمدن آنها است و نه به معنای عدم حضور آنها، هنوز تا انتخابات 9 ماه دیگر باقی مانده است باید منتظر زمان باقیمانده بود.
یکی باید بیاد این مملکت که کم کم زوال در رفته میشه کمک کنه.
در زیر این مقاله جای دهید . با تشکر فراوان از همکاریتان .
سالهاست مملکتمان شده صحنه اینطور زنده باد گفتن ها و یا مرده باد گفتن ها . در حال حاضر هم عده ای دارند زنده باد و یا مرده باد برای آقای رفسنجانی می گویند.
خیلی جالب است که از تاریخ هم درس نمی گیریم . سالهاست این جنگ قدرت ها و منیت گرایی ها و غرورهای کاذب و من من گفتنها ، در جامعه سیاسی ایران رواج دارد و مملکت دارد بر باد می رود . این وسط هم دزدان بیت المال و بعضی از مسئولین و مردمان بی اصل و نسب هم مشغول سوءاستفاده از این اوضاع هستند .
انجام وظیفه ها و خدمت به مردم ، مطلقا" فراموش شده است ، و اینکه بیشتری ها ، چه طور همدیگر را بدرند و آبروی هم را ببرند ، رقابت دارند .
باید چند نفر ریش سفید عاقل ، از جمله آقای رفسنجانی ، به
اتفاق عده ای از مراجع مصلح ، با اتحاد دوباره مسئولین قدیم وجدید و حذف دزدهای بیت المال و حق الناس ، در شوراهایی
اساسی و قاطع ، در حضور رهبر انقلاب ، به این اوضاع نابسامان ، پایان دهند .
این مقامها و میزها ، همه امانت هستند و فرصت کمی هم برای خدمت به مردم باقی نمانده است . و همگان بپذیریم که
خشنودی خداوند ، در خشنودی و خدمت به خلق می باشد .