کد خبر: ۱۱۳۷
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۸۳ - ۱۱:۲۴
اسقف دزموند توتو، برنده جايزه صلح نوبل:

سياستمداران بايد شجاعت اعتراف به اشتباهات را داشته باشند

آفتاب‌‌نیوز :  
در حالي سال 2005 را آغاز كرديم كه خبر سونامي با چنان نتايج فاجعه باري در آسيا، درصدر اخبار قرار داشت.

حادثه ويرانگري بود و انسان آرزو مي كند بتواند همدردي خود را با همه آسيب ديدگان به مناسب ترين شكل ابراز دارد. اين موضوع نشانگر شدت آسيب پذيري بشر است و به ما يادآور مي شود كه در عين زندگي، در برابر مرگ قرار داريم اما من از ازخودگذشتگي مردم شگفت زده شدم. به عنوان مثال شنيدم كه چگونه اشخاصي براي نجات مردم خود را در آب پرتاب مي كردند.

مسئول هماهنگي سازمان ملل، كشورهاي ثروتمند را متهم كرده است كه در كمك هاي خود به كشورهاي آسيب ديده «خست» به خرج داده اند. شما انتظار چه نوع كمك هايي را داريد؟

انتظار دارم كه همه دنيا با سخاوت و همدردي به كمك هاي خود ادامه دهند. درواقع هر اندازه كسي ثروتمندتر باشد، انتظار بيشتري از او براي كمك به ديگران وجود دارد.

چندي قبل شما گفته ايد كه اگر در آفريقاي جنوبي، پس از آپارتايد، عفو و گفت و گو ممكن شد، پس مي تواند در عراق هم اتفاق بيفتد. از انتخابات 30 ژانويه چه نتايجي را انتظار داريد؟

هر انسان معمولي در مقابل آنچه كه براي مردم عادي عراق اتفاق مي افتد، احساس توهين و لطمات بسيار بسيار زيادي مي كند. ما تاكنون هيچ رابطه علت و معلولي در مورد آنچه كه آنجا اتفاق مي افتد، نشنيده ايم. چقدر آرزو دارم كه سياستمداران آن شجاعت و تواضع را داشته باشند كه به اشتباه خود اعتراف كنند. پرزيدنت بوش و نخست وزير بلر و هر آن كس كه از اين تجاوز حمايت كرده است، سرانجام بايد چنان شايستگي از خود نشان دهد كه بگويد ورود به اين جنگ اشتباه بود، چون دلايل او براي ورود به جنگ اشتباه بوده است. نمي دانم آيا اصلا امكان انجام انتخابات معني دار در عراق در شرايط كنوني وجود دارد؟ يعني در شرايطي كه اصلا نمي توان مطمئن بود كه وقتي سوار اتومبيل مي شوي و در جاده رانندگي مي كني هر آن ممكن است اتومبيلي كه از رو به رو مي آيد حامل بمبي باشد كه در برخورد با تو منفجر خواهد شد.

با اين وجود، كشورهاي ديگر- و بهترين مثال آن اولين انتخابات در آفريقاي جنوبي در ده سال پيش با شركت همه نژادها بود- به نحوي برگزار شد كه با وجود شرايط خشونت بار قبل از انتخابات، انتخابات موفقي داشت.

چيزهايي وجود دارد كه سبب اميدواري مي شود. بيشتر مردم خشونت را نمي خواهند. اما چه كسي در شرايط وحشتناك كنوني نماينده واقعي مردم خواهد بود؟ حكومت موقت كه دست نشانده ايالات متحده است، نمي تواند ادعاي مقبوليت واقعي داشته باشد. خوشبختانه در آفريقاي جنوبي (1994) ما مي دانستيم چه كسي نماينده واقعي ماست. به تصور من شرايط ما با شرايط كنوني عراق متفاوت بود.

شما مي گوييد جورج بوش بايد بپذيرد كه اشتباه كرده است. آيا از انتخاب دوباره او تعجب نكرديد؟

هنوز باور نمي كنم كه چنين چيزي واقعيت داشته باشد. كافي است فقط نگاهي به عملكردها بيندازيد: او بدون آگاه سازي مردم در مورد علت جنگ- از روي عمد يا سهوا- وارد جنگ شد. آدم فكر مي كند كه اين عمل بايد او را از صحنه رقابت خارج مي كرد، ولي اين طور نشد. نگاه كنيد به شمار سربازاني كه از زمان ادعاي بوش مبني بر پايان جنگ، كشته شده اند. اما مثل اين كه اين موضوع براي عده قابل توجهي از آمريكاييان ناراحت كننده نبود. من در جكسون ويل مشغول تدريس بودم [در طول رقابت هاي انتخاباتي] و شوكه شدم. زيرا در تمام اين سال هاي طولاني در كمال ساده لوحي اعتقاد داشتم كه آمريكايي ها واقعا به آزادي بيان اعتقاد دارند. اما در آنجا كشف كردم كه هرگاه شما حرف هايي داشته باشيد كه در تضاد با اظهارات كاخ سفيد باشد، آن موقع آنها با شما مقابله مي كنند. براي مردم آفريقاي جنوبي دجاوو (dejavu) وحشتناك بود. آنها درست به همين روش معمول در اينجا عمل مي كردند (در طول آپارتايد)- هتاكي به كساني كه عقيده شان كمي با آنها متفاوت بود.

آيا تشابهات ديگري با حكومت سفيدپوستان در آفريقاي جنوبي مي بينيد؟

به بازداشت هايي كه در خليج گوانتانامو انجام شد، نگاه كنيد. مي پرسيد چرا مردم را اين گونه بدون محاكمه دستگير مي كنيد؟ و وقتي پاسخ مي دهند به دلايل امنيتي، مي گوييد نه نه نه، تقصير آمريكا نيست. اين همان چيزي است كه ما در آفريقاي جنوبي هميشه مي شنيديم. باوركردني نيست كشوري كه بسياري از ما آن را به عنوان دژ مستحكم آزادي واقعي مي شناختيم بتواند آزادي هايي كه به اعتقاد ما غيرقابل انكار و تقريباً مقدس هستند، از بين ببرد. اما وقتي مانند من اين چنين احساس درماندگي مي كني، وقتي مي بيني بسياري از آمريكايياني هم هستند كه مخالف [سياست هاي دولتي] هستند- مردمي كه عليه جنگ جمع مي شوند، شگفت زده مي شوي. آدم بايد هميشه مراقب باشد كاري را كه معمولا اينجا انجام مي دهند- يعني همه چيز را به راحتي تعميم مي دهند- انجام ندهد. بايد به ياد داشته باشيم كه آمريكاييان زيادي هم هستند كه به شدت درمورد آنچه كه در كشورشان اتفاق مي افتد ناراحت هستند. بايد به احترام آنها از جاي برخيزيم.

بپردازيم به مذهب، از نقشي كه مذهب در كاخ سفيد نشينان بازي كرده است، بسيار گفته اند. سخن شما خطاب به كساني كه معتقدند بوش را خداوند انتخاب كرد، چيست؟

[مي خندد] من همواره به ياد مردم مي آورم كه مذهب به خودي خود بي طرف است. مذهب مانند چاقوست. وقتي شما چاقو را براي بريدن نان جهت تهيه ساندويچ به كار مي بريد، ابزار خوبي است. اگر شما همان چاقو را در شكم كسي فرو كنيد، آن وقت همين چاقو، چيز بدي است. مذهب به خودي خود بد يا خوب نيست. همان چيزي است كه شما از آن مي سازيد. بنيادگرايان مي گويند بوش را خداوند نشان كرده است. من از اين نظر بسيار احساس اندوه مي كنم.

آيا اين نقابي براي تظاهر به ايمان نيست؟

نه. تصور مي كنم بعضي ها واقعا به اين چيزها عقيده دارند. به عنوان مثال بوش دنباله روي پرزيدنت رونالد ريگان است كه يك ساده نگر بود. بوش مي گويد ما خوب ها هستيم و آنها بدها هستند. درست مثل ريگان كه درباره اتحاد شوروي مي گفت آنها امپراتوري اهريمني هستند. پرزيدنت بوش هم به همان نتيجه رسيده است كه: مردم پيچيدگي را دوست ندارند.

آيا تفسير شما از بنيادگرايي، اسلام را هم دربر مي گيرد؟

اين مسأله در مورد هر ايماني صادق است. اشخاصي وجود دارند كه گاهي قادر هستند مردم را با پاسخ هاي ساده مشغول كنند. زندگي بسيار پيچيده تر از اينهاست. اما ما دلمان نمي خواهد درگير آن پيچيدگي ها شويم. دوست داريم به پاسخ هاي سرراست برسيم. اين مطلب را نمي توان فقط در مورد مذهب گفت. شما اينها را در نسل كشي نژادي هم مي بينيد. برخي دلايل معتقدين به نسل كشي نژادي آن است كه يك گروه مي گويد ما مردماني را كه غير از ما فكر مي كنند، دوست نداريم. ما خواهان مردمي هستيم كه مانند خودمان هستند، مثل ما مي بينند، و مي خواهيم مردم نژادهاي ديگر را ريشه كن كنيم. براي ما راحت تر آن است كه «ضد» منطق باشيم تا «موافق» آن.

بنابراين آيا شما معتقديد حملات يازده سپتامبر و آنچه كه به نام جنگ از طريق ترور ناميده مي شود، كانون توجه ديگري براي آمريكا و متحدانش به وجود آورد؟

بله. در اين حرفي نيست. مثل اين است كه ما به دشمن احتياج داريم تا به خودمان هويت ببخشيم.

آرزوهاي شما براي آفريقا در سال 2005 چيست؟

اميدوارم قدرت تشخيص بهتري را شاهد باشم. وقتي حادثه اي در يك كشور آفريقايي پيش مي آيد، همه قاره مورد سرزنش قرار مي گيرد. مردم تفاوتي قائل نمي شوند مثلا در اين مورد كه از وقتي دوران استعمار در بوتسوانا پايان يافت، دموكراسي در آنجا برقرار شد يا نمي گويند هي آفريقاي جنوبي را ببينيد! آفريقا به عنوان يك واحد يكپارچه ديده مي شود و در بيشتر موارد مسائل منفي خبرساز هستند و تصورات دنيا را در مورد آفريقا شكل مي دهند.

گفت و گوي چندي پيش شما با پرزيدنت تابومبكي، تيتر اول خبرهاي آفريقاي جنوبي را تشكيل مي داد. او ادعا كرد كه شما «احترام لازم براي حقيقت» قائل نشده ايد. بعد از اين كه شما گفته بوديد رياست او در كنگره ملي آفريقا (ANC) بحثي بيهوده در مورد زيمبابوه، ايدز و فقر به وجود آورد. شما در پاسخ گفتيد كه پرزيدنت شما را «دروغگو و كسي خوانده كه به حقيقت احترام نمي گذارد و نيز يك حقه باز كه ژست طرفداري از فقر را گرفته.» رابطه شما پس از رد و بدل كردن چنين سخناني چگونه است؟

[مي خندد] بسيار خوب، من هميشه دوستانه رفتار كرده ام. اما معمولاً سعي دارم حقيقت را همان گونه كه مي بينم بيان كنم. ادعا نمي كنم كه هيچ گاه لغزشي نداشته ام اما اين كار را در تمام طول حرفه ام در اينجا انجام داده ام. من از خيلي از كارهاي دولت آفريقاي جنوبي حمايت كرده ام.

بنابراين قصد داريد هر موقع كه لازم بدانيد صحبت كنيد؟

در حال حاضر علاقه اي ندارم در انظار عمومي ظاهر شوم. سعي مي كنم به يك زندگي متفكرانه پناه ببرم. مايلم ساكت تر باشم، مايلم متفكرتر باشم و به مراقبه در مسيحيت بپردازم. بله بيشتر وقتم را صرف دعا و نيايش كنم. اما اين كشوري است كه دوستش دارم و مي خواهم شاهد موفقيت كشورمان باشم. حالا فرصتي پيش آمده تا حق عبادت را ادا كنم و به چيزهايي توجه كنم كه تصور مي كنم احتياج به توجه بيشتري دارند.

مبكي به شدت مورد انتقاد قرار گرفته كه در تهيه داروهاي ضدايدز براي فقراي آفريقاي جنوبي يعني كشوري كه بيشترين مردم مبتلا به HIV را داراست، سستي كرده است. آيا شرايط بهتر شده است؟

به تصور من حكومت ما بسيار كمتر از آنچه كه بايد صورت مي گرفت انجام داده است. ما زمان زيادي را صرف مباحث آكادميك كرديم در حالي كه مردم مي مردند و اين جاي تأسف بسيار دارد.

شما به دليل سرطان پروستات تحت معالجه هستيد... وضعيت سلامتي شما در حال حاضر چگونه است؟

من خوبم. [مي خندد] گاهي به مردم مي گويم هر موقع آن بالاها چشم اندازي از آمدن من به وجود مي آيد، همه دچار وحشت مي شوند و مي گويند نه نه اين يكي نه. بگذاريد همان پايين باشد ما نمي توانيم او را در اينجا مهار كنيم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین