کد خبر: ۵۷۵۴
تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ - ۱۲:۲۶
نگاهي به كاركرد رسانه‌ها در تغيير رفتار اجتماعي فرزندان

رسانه‌ها و كودكان

آفتاب‌‌نیوز : آن چيزي كه اخلاق رسانه‌اي را بيش از همه مهم جلوه مي‌دهد، تعريف جديد و تازه از اخلاق و رسانه است. اخلاق شايد در نگاه اول فقط مفهومي فلسفي جلوه كند و اينكه كاربرد آن در زندگي بزرگسالي و يا در ميان كساني است كه از اخلاق شناخت و آگاهي دارند، در حالي كه اخلاق فقط يك شيوه و رفتار شخصي اجتماعي نيست، بلكه اين موضوع مي‌تواند در همه شئون زندگي بشري نمود و حتي حضور داشته باشد. اخلاق در كار، روابط فردي، مديريت، رسانه، زندگي مشترك، زندگي اجتماعي و خلاصه اخلاق در همه شئون بشري.

رسانه در جوامع بشري امروز يك واقعيت انكارناپذير است كه ارتباط تنگاتنگي با زندگي انسانها دارد، به گونه‌اي كه نفي و عدم باور به آن نه امكان‌پذير است و نه عقلاني. شايد مهمترين قشري كه تأثير فراوان و جدي از رسانه مي‌گيرد كودكان هستند. كودكان چون در وهله اول هيچ نوع تحليل و شناختي از زندگي پيراموني و يا برنامه‌هايي كه اجرا مي‌شود ندارند، در نتيجه به راحتي از آن متأثر شده و فرهنگ و حتي باور آنها براساس آموخته‌هاي رسانه‌ها، بالاخص تلويزيون، شكل مي‌گيرد. 

كودكان بيش از ديگر اقشار جامعه در معرض خطرات رسانه‌اي قرار دارند و بنگاه‌هاي مهم خبري و تصويري جهان با شناخت اين موضوع سعي دارند كه بيشترين تبليغات خود را بر روي كودكان متمركز كنند.

در جوامع امروزي از اينكه برخي هزينه‌هاي فراواني را براي جذب مخاطبي چون كودكان كرده و ساعتها وقت خود را صرف تبليغ براي كودكان مي‌كنند شايد به اين دليل كه است كودكان خاكريزهاي بدون دفاع و كاملاً فتح شدني هستند و رسانه‌هاي بزرگ جهان براي آنكه هم مخارج خود را تامين كنند و هم نظر تراست‌ها و كارتل‌ها را جلب كنند، سعي دارند به بهترين شكل و با راحت‌ترين شيوه اول پايه‌هاي جوامع مختلف را فتح كنند و آنگاه به خاكريزهاي بعدي كه بزرگسالان جامعه هستند، دست يابند.

كودكان و زنان معمولاً همزمان مورد تهاجم تبليغات قرار مي‌گيرند و همزمان از آنها بهره‌كشي و سوءاستفاده ابزاري مي‌شود. در بسياري از آمارها كه از سوي سازمانهاي مختلف جهاني از جمله سازمان ملل ارائه مي‌شود، نوع بهره‌كشي و استثمار از كودكان و زنان به هم نزديك و گاه به موازات هم است.

در تبليغات رسانه‌اي جهان متأسفانه كودكان و زنان اول توسط رسانه‌ها تسخير مي‌شوند آنگاه بهره‌كشي از آنها آغاز مي‌شود. حساسيتي كه امروزه در باره كودكان وجود دارد و تبليغاتي كه بر روي آنها مي‌شود فقط به اين دليل است كه كودكان زودتر فريب مي‌خورند و زود تسليم حيله‌هاي تصويري و تبليغي مي‌شوند.

تبليغات به هر شكل براي كودكان، از طرف هر كس و هر سازمان و يا رسانه‌اي كه باشد سهل و آسان است.  در عصر كنوني مهمترين وسيله‌اي كه كودكان را در سراسر گيتي هدف قرار داده است، تلويزيون به طور خاص و در كل رسانه‌هاي تصويري است. رسانه‌هاي تصويري چون مي‌توانند زودتر، راحت‌تر و گاه ارزانتر وارد خانه‌ها شوند و اوقات بيشتري از كودكان را بگيرند و از سوي ديگر القائات بصري قوي‌تري دارند،‌ سريعتر به اهداف خود مي‌رسند، همين مسئله باعث شده است كه بسياري از شركتها و كمپاني‌ها توجه ويژه‌اي به رسانه‌هايي با اين كاركرد داشته باشند.
به ديگر سخن مي‌توان گفت كه نقش تلويزيون در تسخير ذهن و فكر كودكان نقشي تعيين كننده و محوري است. چون اين وسيله در كورترين نقاط ممالك دنيا- چه كشورهاي در حال توسعه، توسعه‌نيافته و كشورهاي توسعه يافته- راه يافته است و از همين رو كساني كه قصد بهره‌برداري غيرانساني از اقشار مختلف را داشته باشند توسط تلويزيون راحت‌تر مي‌توانند به اهداف خود برسند.

علاوه بر اين بسياري از كارشناسان علم ارتباطات با همكاري كارتلهاي بزرگ تبليغي جهان سعي مي‌كنند با شگردهاي نويي وابستگي كودكان را به تلويزيون افزايش داده و ساعت‌هاي فراواني، آنها را پاي اين وسيله جادويي بنشانند.

در اين بين كودكان نه تنها فقط آماج حملات تبليغي تلويزيوني نيستند، بلكه گاهي خود به عنوان الگوها و مدلهاي تبليغي بنگاه‌هاي تبليغاتي قرار مي‌گيرند. در تيزرهاي تبليغاتي تصويرهاي كودكان در كنار وسايلي قرار مي‌گيرد كه فقط در خانواده‌ها كاربرد دارد؛ وسايلي كه كودكان توان استفاده از آنها را ندارند؛ مانند اتومبيل، يخچال، و حتي هواپيما. عكس كودك چون از نظر رواني آرامش‌بخش و زيبا هست، به همين علت استفاده از معصوميت تصويري كودكان و زيبايي آنها در فروش كالاها نقش ويژه‌اي دارد،‌ حال آن كه كودكي كه در كنار وسايل مصرفي قرار مي‌گيرد هيچ نقشي در پيدايي و ايجاد آن ندارد، بلكه نقش او فقط هويت بخشيدن به كالاهايي است كه قرار است در آينده توسط افراد جامعه خريداري شود.

در پيمان‌نامه حقوق كودك كه در سال 1989 ميلادي در مجمع عمومي سازمان ملل متحد به تصويب رسيد، بر حفظ و رعايت حقوق كودكان و حمايت از آنها در مقابل كساني كه قصد بهره‌برداري تبليغي از كودكان را دارند، تاكيد شده است. در حقيقت اين پيمان‌نامه بر اين امر صحه مي‌گذارد كه در دنياي امروز چون نگاه و نگره متوليان آنها به انسانها نگاه ابزاري است، اين احتمال وجود دارد كه كودكان به عنوان راحت‌ترين هدف، از آسيب‌هايي كه بر انسانها وارد مي‌شود، در امان نمانده و مورد استفاده ابزاري قرار بگيرند، زيرا در بسياري از كشورهاي جهان نمونه‌هاي زيادي از اين موضوع مشاهده مي‌شود.

*تأثيرات متعدد تلويزيون بر كودكان

همانگونه كه گفته شد، كساني كه ابزار قدرتمندي به نام رسانه‌ها را در دست دارند؛ سعي مي‌كنند كه كودكان را بدون هيچ ملاحظه‌اي ولي با نرمتر‌ين شيوه در اختيار بگيرند تا بهتر به منويات خود نايل آيند.

روانشناسان معتقدند كه كودكان از تصاوير بيشتر تأثير مي‌پذيرند تا از اصوات. در واقع تصاوير ذهن آنها را به خود مشغول مي‌كند و كودكان با تصاوير زودتر ارتباط برقرار مي‌كنند، زيرا كودك با تصوير احساس همذات‌پنداري و هموندي بيشتري دارد. به عنوان مثال كودك با ديدن پرنده خيلي سريع‌تر از زماني كه صداي آن را مي‌شنود، واكنش نشان مي‌دهد. پرنده با حركات خود چشم و ذهن كودك را بيشتر مشغول مي‌كند تا اينكه صدايي را كه كودك هيچ‌ نوع پيش‌آشنايي با آن ندارد. اما همين كه با پرنده مأنوس شد كم‌كم مي‌تواند با صداي آن هم انس بگيرد و در اين زمان است كه با شنيدن صداي پرنده شكل آن را در ذهن تصوير مي‌كند. به همين دليل تصاوير متحرك در رسانه‌هاي ديداري نقشي اساسي در جلب توجه كودكان به آنها را دارد.

برخي از كارشناسان آموزشي معتقدند كه تلويزيون دانش كودكان را افزايش مي‌دهد ولي بايد توجه داشت كه سمت‌وسوي دانش و نوع دانشي كه ارائه مي‌شود بايد مشخص باشد و نقش تخريبي را بازي نكند؛ در عين حال اين واقعيت را بايد قبول كرد كه تلويزيون به همان نسبت كه مي‌تواند به كودكان آموزش بدهد، آنها را شديداً به خود وابسته مي‌سازد و كودكان را از كاوشگري و جست‌وجو باز مي‌دارد.

برنامه‌هاي تلويزيوني(كارتونها) اگر چه پاسخ به نيازهاي كودكان براي رهايي از خستگي و گاه تنهايي و يا پركردن اوقات فراغت محسوب مي‌شوند، ولي در اين قضيه مهم معنا و مفهومي است كه فيلمهاي كارتوني القا مي‌كنند و كودك را تحت تأثير قرار مي‌دهند.

شكي نيست كودك با ديدن فيلمي كه صحنه‌هاي جنگي، قتل وبي‌رحمي در آن وجود داشته باشد به همان اندازه تأثير مي‌گيرد كه فيلمي با موضوعات انساني لطيف و آرامش‌بخش. وقتي كه فيلم لطيف به تصوير در مي‌آيد خود به خود بر روي خصلت و خوي كودكان تأثير مي‌گذارد و مي‌تواند در شكل بخشي به شخصيتهاي آن موثر باشد.

اين وسيله امروزه بيش از هر وسيله و هر مكاني وقت كودكان را به خود معطوف داشته است، به گونه‌اي كه در يكي از آمارها آمده است: يك دانش‌آموز شهري دوره ابتدايي هر سال به طور متوسط 980 ساعت در سركلاس است، ولي در همان سال 1340 ساعت تلويزيون مي‌بيند و زماني كه از دبيرستان فارغ‌التحصيل مي‌شود،11هزار ساعت را در كلاس و 22هزار ساعت را پاي تلويزيون سپري كرده است.

تلويزيون حتي بر خواب كودكان تأثير مي‌گذارد و اين در حالي است كه والدين نيز تسليم خواستهاي كودكان مي‌شوند. كودكان با ديدن سريالهاي كارآگاهي -پليسي دچار اضطراب مي‌شوند و گاهي در خواب دچار كابوسهاي شبانه مي‌شوند.

نقشي كه تصاوير تلويزيوني بر كودكان دارند؛ مانا و تأثيرگذارند. يكي از روزنامه‌هاي اروپايي در تأييد تأثير فيلم‌هاي جنايي بر روي كودكان نوشت كه: دو كودك با ديدن فيلم جنايي مادر 37 خود
را با ضربات چاقو از پاي در آوردند. اين خبر از فاجعه‌اي سخن مي‌گويد كه در حقيقت اخلاق اجتماعي را به چالش مي‌كشد. يعني اگر بخواهيم به تصاوير تلويزيوني به شكل يك سرگرمي صرف نگاه كنيم راه را به خطا پيموده‌ايم، زيرا سرگرمي صرف حداقل كاري كه مي‌كند وقت كودكان را مي‌گيرد، ولي تصاوير، زندگي نوين يا نوعي ديگر از زندگي‌اي را نشان مي‌دهد كه با زندگي كودكي كه در پاي آن مي‌نشيند، بعضاً كاملاً متفاوت است.

در يك بررسي آماري نشان داده شده است كه امروزه در فيلم‌هاي كارتوني خشونت بيش از 6برابر فيلم‌هاي بزرگسالان است. در فيلم‌هاي كارتوني اغلب شخصيت‌هايي كه به انحاي مختلف مي‌ميرند، در عرض چند ثانيه دوباره زنده مي‌شوند و به ايفاي نقش خود مي‌پردازند و يا در برخي از فيلم‌هاي كارتوني شخصيت‌هاي داستان از ارتفاعات و پرتگاه‌هايي مي‌پرند كه در عالم واقع بدون وسايلي خاص امكان‌پذير نيست، اين گونه فيلمها در واقع به كودك به شكل دروغين مي‌آموزد كه اگر كسي را بكشد دوباره زنده مي‌شود، در حالي كه كودك در دنياي واقعي درخواهد يافت كه مرده به هيچ وجه زنده نمي‌شود. اين نوع نگاه كودك را مسخ مي‌كند و گاه باعث مي‌شود در زندگي روزمره خود براي يك بار هم شده آن را تجربه كند؛ چون قهرمان‌ها و يا ضدقهرمانهايي كه او مي‌بيند دو باره زنده مي‌شوند! اين در حالي است كه بسياري از پيمان‌نامه‌هايي كه در حمايت از كودكان نوشته مي‌شود اذعان دارند كه كودكان را بايد از دسترس حركات و اعمال خشونت‌آميز دور نگه داشت.

پرونده بسياري از بزهكاران خردسال نشان مي‌دهد كه آنها نقش‌هاي بزهكاري و يا مهارتهاي بزهكاري را از فيلمها و تلويزيون فراگرفتند، ‌زيرا سن كودكان، سن ماجراجويي است و همين حس آنها را وادار مي‌كند كه بدون تفكر دست به اعمالي بزنند، بي‌آنكه به عواقب آن بينديشند. گاه اعتياد كودكان به تبليغات تلويزيوني و فيلم هاي ‌آن سبب مي‌شود كه آنها دچار مسخ‌شدگي شوند و با فرورفتن در دنياي تخيلي از واقعيت‌هاي موجود اطراف خود فاصله بگيرند.

براي اينكه كودكان با تلويزيون نوعي ارتباط دوستانه برقرار مي‌كنند، در نتيجه بسياري از سازندگان اسباب‌بازي‌ها با نمايش وسايل بازي، كودكان را رو در روي والدين قرار مي‌دهند و آنها را وامي‌دارند كه وسايل مورد نظر آنها را خريداري كنند.

*وظايف والدين در قبال هجوم تبليغات

از نظر اجتماعي و اخلاقي والدين اولين كساني هستند كه مي‌توانند كودكان را از دسترس تبليغات مسموم تلويزيوني دور ساخته و يا آنها را به خطرات ناشي از تبليغات نادرست تلويزيون آگاه سازند.

در پيمان‌نامه حقوق كودكان بر نقش دوسويه كودك و والدين براي استفاده درست از رسانه‌ها تأكيد شده است و همچنين حقوقي كه در ‌آن براي كودكان مترتب شده است بيانگر اهميت و توجهي است كه مجمع عمومي سازمان ملل براي كودكان در نظر مي‌گيرد.

واقعيت اين است اغلب حقوقي كه براي بزرگسالان و كودكان در نظر گرفته مي‌شود، محدوديتهايي دارند تا باحقوق و وظايف ديگران برخورد و مغايرتي نداشته باشد. در بند دوم ماده 13 پيمان‌نامه حقوق كودك نوع محدوديتي كه مي‌توان براي حق آزادي بيان و دسترسي به اطلاعات كودكان در نظر گرفت مشخص شده است. اولاً اين محدوديتها بايد قانوني باشند و دوم اينكه در راستاي رعايت و حفظ حقوق و آبروي ديگران و رعايت مصالح و منافع جامعه باشد.

والدين وظيفه دارند كتابها يا فيلمهايي را كه به چهره‌ها يا اعتقادات مذهبي توهين مي‌كند يا تصاويري كه مغاير با اخلاق و عفت عمومي شناخته مي‌شوند را از دسترس كودكان دور نگه دارند و از سوي ديگر ماده 17 همين پيمان‌نامه دولتها را نيز موظف مي‌كند كه از كودكان در برابر اطلاعات و مطالب زيان‌بخش محافظت كند، اطلاعات زيان‌بخش در واقع همان اطلاعاتي است كه كودكان را از هنجارهاي اخلاقي دور مي‌سازد و آنها را در مسير خلاف عفت عمومي مي‌كشاند.

والدين چون مسئوليت كنترل و تماشا كردن تلويزيون از سوي كودكانشان را دارند بايد در انتخاب فيلمها و تصاوير نيز جديت و دقت داشته باشند و سعي كنند كه كودكان را از تماشاي برنامه‌هاي بزرگسالان كه ممكن است خشونت‌آميز باشد و يا با شرايط سني آنها انطباق نداشته باشد باز دارند و حتي لازم است خود والدين از خطرات و آسيب‌هاي رواني و اجتماعي فيلمها آگاه شوند تا بتوانند بهتر و جدي‌تر در مقابل تهاجم تبليغي تلويزيون به كودكان جلوگيري نمايند.
والديني كه تلويزيون را وسيله سرگرمي كودك مي‌دانند و به او اجازه مي‌دهند كه ساعتها در پاي اين وسيله سحرآميز بنشينند در واقع خودشان سلامت رواني و اجتماعي كودك را نشانه رفته و آسيب‌پذير مي‌سازند.
والدين بايد چگونگي استفاده از برنامه‌هاي تلويزيوني را به كودكان خود بياموزند و رفتاري معقول در پيش گيرند، به گونه‌اي بتوانند حداقل راه‌كارهاي زير را اعمال كنند:
الف- محدوديت زماني
ب- كيفيت و ارزش برنامه
ج- كنترل تماشا(بچه‌ها بدون اجازه والدين حتي تلويزيون را روشن نكنند)
د- شناخت برنامه‌هاي ناهنجار
ه- پيام‌هاي بازرگاني


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین