کد خبر: ۶۰۴۴۴۸
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۰

سال‌ها کمبود‌های همسرم را جبران کردم، حالا که وضعش خوب شده با دختری ۲۵ سال ازدواج کرده

زن 48 ساله ای که آثار کبودی ناشی از کتک کاری بر چهره اش نمایان بود، برگه شکایت از همسرش را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گذاشت و با بیان این که دیگر نمی توانم کتک ها و تهمت‌های همسرم را تحمل کنم سرگذشت خود را برای کارشناس اجتماعی کلانتری توضیح داد.
سال‌ها کمبود‌های همسرم را جبران کردم، حالا که وضعش خوب شده با دختری ۲۵ سال ازدواج کرده
آفتاب‌‌نیوز :

زن 48 ساله ای که آثار کبودی ناشی از کتک کاری بر چهره اش نمایان بود، برگه شکایت از همسرش را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گذاشت و با بیان این که دیگر نمی توانم کتک ها و تهمت‌های همسرم را تحمل کنم سرگذشت خود را برای کارشناس اجتماعی کلانتری توضیح داد.

او گفت: سال ها قبل به خاطر شرایط جنگی افغانستان به همراه تعدادی از بستگان مان به ایران مهاجرت کردیم و در یکی از محلات حاشیه شهر ساکن شدیم. من هم که درمقطع ابتدایی ترک تحصیل کرده بودم دیگر به مدرسه نرفتم تا این که در 18 سالگی پسر دایی ام به خواستگاری ام آمد.

او 10 سال از من بزرگ تر بود و به عنوان کارگر ساختمانی در مشهد فعالیت می کرد. «کبیر» با آن که درآمدی نداشت و به سختی هزینه های روزانه اش را تامین می کرد، جوان با وقاری بود که به من نیز ابراز علاقه می کرد. به همین دلیل من هم به خواستگاری اش پاسخ مثبت دادم و این گونه زندگی مشترک ما آغاز شد. اما برای تامین هزینه های زندگی با مشکلاتی روبه رو بودیم زیرا کارگری در امور ساختمان به صورت فصلی است و شوهرم روزهای زیادی را در طول سال بیکار بود.

به همین دلیل تصمیم گرفتم در مسیر زندگی مشترک همراه همسرم باشم و در تامین مخارج زندگی به او کمک کنم. این گونه بود که چرخ خیاطی جهیزیه ام را به راه انداختم و برای یکی از کارگاه های تولیدی سری دوزی می کردم. اگرچه بیشتر اوقاتم را پشت چرخ خیاطی و برای دوخت و دوز می گذراندم، باز هم درآمد زیادی نداشتم ولی از این که می توانستم بخش زیادی از مخارج زندگی را تامین کنم بسیار خوشحال بودم.

سال ها می گذشت و ما صاحب دو دختر و یک پسر شده بودیم. هزینه های زندگی هر روز بیشتر می شد و من هم تلاشم را افزایش می دادم تا «کبیر» دست نیاز به سوی دیگران دراز نکند. با سختی و بدبختی قطره قطره پول های حاصل از دوخت و دوز را پس انداز می کردم تا شوهرم احساس کمبود نکند. با این حال و با قناعت های خانوادگی بالاخره اوضاع زندگی ما بهتر شد و همسرم سرمایه زیادی به دست آورد و به قول معروف دستش به دهانش رسید. غافل از این که او جنبه پولدارشدن نداشت به طوری که همان مال و ثروت اندک چشمانش را کور کرد و به بدرفتاری با من و فرزندانم روی آورد.

او برای تنبیه من نه تنها هزینه های زندگی را نمی پرداخت بلکه به هر بهانه ای مرا زیر مشت و لگد می گرفت و به طور وحشتناکی کتکم می زد. در یکی از همین درگیری ها بود که پسر جوانم خودش را سپر کرد تا مانع کتک خوردن من شود ولی «کبیر» که از این رفتار پسرم به شدت ناراحت شده بود او را با لگد از خانه بیرون انداخت و فریاد زد: پسری که به خاطر مادرش با من درگیر شود جایی در خانه ام ندارد! «کبیر» روی حرفش ایستاد و دیگر «غلام» را به منزل راه نداد. او هم که هیچ سرپناهی نداشت به پارک ها و پاتوق معتادان پناه برد و بر اثر معاشرت با افراد خلافکار و معتاد در دام اعتیاد گرفتار شد و به کارتن خوابی پناه برد. اکنون دو سال از آن ماجرا می گذرد و من هیچ اطلاعی از پسرم ندارم حتی نمی دانم او مرده است یا زنده .

در همین حال همسرم به جای آن که به دنبال پسرش برود و او را از منجلاب اعتیاد و کارتن خوابی بیرون بکشد فقط در پی خوشگذرانی ها و ارتباط با زنان و دختران خیابانی است. من هم زمانی به رفتارهای زشت و ارتباطات نامتعارف او با زنان غریبه پی بردم که دیگر دیر شده و همسرم با دختر 25 ساله‌ای ازدواج کرده بود. درحالی که من همواره فکر می کردم او فقط به دنبال خوشگذرانی های لحظه‌ای است اما با فاش شدن ماجرای ازدواجش مورد اعتراض دخترانم قرار گرفت.

«کبیر» برای توجیه ازدواج دومش به من و دخترانم توهین کرد و در نهایت با این بهانه که شما آسایش را از من سلب کرده اید، من و دخترانم را با کتک کاری از منزل بیرون انداخت و فریاد زد: می خواهم با همسر جوانم زندگی جدیدی را آغاز کنم. حالا وقتی به 30 سال قبل بازمی گردم که چگونه تکه های پارچه را زیر سوزن چرخ خیاطی قرار می دادم تاسف می خورم .

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۴
ناشناس
|
Germany
|
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۰
8
0
.. اگر این کارو نمی کرد .. بیشتر جای تعجب داشت!! خدارو شکر کنین که بیرونتون نکرده .. منتظر باشین..
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۳
12
1
اگر وضعتان خوب شده بود برای چی خرجی میخواستی از او. این نشان میده شما هم خیلی منم منم میکردی و خون شوهرت را به جوش آوردی و درامدتان را به رخش میکشیدی. در پول کم جنبه هستن و خیلی بهشون مهمه . زیاد دیدم که زن و شوهر درآمدشان را بر ای خودشان برمیدارن و هرکدام حساب و کتاب دارن......
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۸ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۳
1
7
خانم جان تاسف نخور. این حقیه که مردان هر کاری میخان بکنن ولی اگه زن کوچکترین خطایی کرد حقش سنگسار و خونش حلاله
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۷
0
0
قانونی برای حمایت زنان وجود ندارد.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین