آفتابنیوز : آفتاب: نمایشنامههای «ظلمت در نیمروز» و «مرگ تصادفی یک آنارشیست» از اولویتهای كاری مركز هنرهای نمایشی خارج شده؛ چون اولی پذیرفته نشده و دومی باید خصوصی روی صحنه برود. دژاكام میگوید: اگر پنجاه كار دیگر هم رد شود باز عقبنشینی نمیکنم. آمادگی اجرا در خیابان را دارم.
امیر دژاکام (نویسنده و کارگردان تئاتر) که پیش از این نمایشنامه «ظلمت در نیمروز» اثر سیدنی کینگزلی را برای دریافت مجوز ارائه داده بود، گفت: زمانیکه این نمایش پذیرفته نشد، بلافاصله نمایشنامه «مرگ تصادفی یک آنارشیست» اثر داریوفو را برای اجرای مهر ماه در تالار اصلی، برای گرفتن مجوز ارائه دادم که به من گفته شد سالن اصلی را نخواهیم داد و از بودجه هم نمیتوانم استفاده کنم ولی مجوز تمرین «مرگ تصادفی یک آنارشیست» را دارم.
وی با بیان اینکه دو هفته طول کشید که نمایشنامه جدید را جایگزین کردم، افزود: داریوفو؛ نویسندهای مردمی است که نوبل ادبی گرفته و در آثار خود به گرفتاریهای مردم و معضلات و مشکلات مختلف در شاخصههای مختلف اجتماعی میپردازد.
حدود دو هفته طول کشید که نمایشنامه جدید را جایگزین کردیم و همین مقدار هم زمان صرف پاسخ شورای نظارت و ارزشیابی شد. جواب هم این بود که این نمایش باید به صورت خصوصی و در سالنی غیر از تالار اصلی اجرا شود.
دژاکام توضیح داد: اگر این نمایش بخواهد بهصورت خصوصی روی صحنه برود، نیاز به یک بودجه تامین کننده اولیه به مبلغ هشتاد، نود میلیون تومان دارد که من این امکان مالی را ندارم اما شاید برخی از دوستان باشند که چنین امکانی دارند یا بعضی از نمایشنامهها هستند که میتوانند با ساپورت مالی محدودتری روی صحنه بروند؛ اما این به آن معنا نمیتواند باشد که همه کارها بتواند این چنین باشد.
وی با اشاره به اینکه به من اجباری نکردند که کار را روی صحنه ببرم؛ گفت: مرا مختار میگذارند که نمایش را بهصورت خصوصی روی صحنه ببرم اما اگر بخواهم این کار را اجرا کنم، باید به صورت خصوصی باشد، درغیر این صورت نمیتوانم.
دژاکام در پاسخ به این پرسش که آیا این؛ شیوه سیاست جدید مرکز است، گفت: نمیدانم؛ اما من با یکی از دوستان که کارگردان بزرگ تئاتر است و نمایشنامهای از چخوف ارائه داده بود، صحبت کردم، به ایشان هم گفتهاند که باید به صورت خصوصی اثرش را روی صحنه ببرد.
وی توضیح داد:به من گفتند که این نمایش؛ جزء اولویتهای فرهنگی ما نیست. به من پیشنهاد دادند که متن دیگری را ارائه کنم. ولی وقتی که هنرمند دو، سه ماه ذهنش را روی نمایشنامهای متمرکز میکند و آن را از همه لحاظ تحلیل و بررسی میکند و نمایشاش رد میشود؛ تمام این روند و شرایط را برای نمایشنامه دوم هم طی میکند. اگر آن هم شرایط مناسبی برای اجرا پیدا نکند، طبیعی است که برای کار سوم، ذهن خستهای دارد.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: از آنجاکه در تئاتر رشد، کار و فعالیت کردم و حرفه من؛ تئاتراست، کار نکردن را جایز نمیدانم. تمام تلاشم را میکنم که بتوانم روبروی تماشاگرم قرار بگیرم.
وی درباره اولویت فرهنگی مرکز نمایشی گفت: برای نمایشهای اول و دوم گفتند که اولویت فرهنگی ما نیست و این اتفاق ممکن است درباره متن سوم هم بیفتد. یکی از پارامترهای آنها این است که كار؛ نوشتهی نویسندگان ایرانی باشد تا به آنها هم کمک شود که آثارشان تولید شود.
دژاکام تصریح کرد: درمورد «مرگ تصادفی یک آنارشیست» گفتند این متن جزو اولویتهاست اما در شرایط کنونی قابل اجرا نیست. دوستان ما در شورا لطف میکنند و وظیفه دراماتورژی را هم انجام میدهند و زمان اجرای اثر را هم برای ما تشخیص می دهند!
وی تاکید کرد: من کارگردانی هستم که در ایران رشد کردهام و همینجا هم باید نفس بکشم و ادامه حیات بدهم. اگر پنجاه تا نمایشنامه دیگر هم از من رد شود، شناسنامه کاری من نشان داده که من عقبنشینی نمیکنم و به فعالیتم ادامه میدهم. همین الان هم میگویم که آمادگی اجرا در خیابان را هم دارم و اصلا به سالن نیاز ندارم. آمادگی اجرا در فضاهای باز را هم دارم و حتی خوشحالتر میشوم در این فضاها کار کنم.
دژاکام با تاکید بر اینکه «مرگ تصادفی یک آنارشیست» در شرایط فعلی قابل اجرا نیست، توضیح داد: این نمایش در این مقطع زمانی با آن برنامهی عملیاتی که من برایش چیده بودم، نمیتواند اجرا شود؛ اما اگر بتوانم اسپانسر پیدا کنم، از این مجوز در شرایط و موقعیت دیگری میتوانم استفاده كنم.
وی درباره نظر خود نسبت به تئاتر خصوصی گفت: بسیار بسیار آن را دوست دارم كه تئاتری را به صورت خصوصی روی صحنه ببرم.اما اگر قرار باشد این کار را انجام دهم، باید کار کم پرسوناژتری با شرایط و امکانات و محاسبات دیگری باشد. من برای تئاتر خصوصی هم آمادگی دارم اما شاید اثری کوچکتر و جمعوجورتر را بتوانم روی صحنه ببرم.
دژاکام درمورد نمایشنامههای جدید خود که جایگزین خواهد کرد، توضیح داد: دو اثر را به نامهای «قصههای زندگی» و «خواستگاری جن» مدنظر دارم که اولی کامل نشده و طرح نمایشنامه دوم هم تحویل مرکز شده است.
وی درباره داستان این دو گفت: "قصههای زندگی" نوشته خود من است. شامل قصههایی درباره زندگی ما در سال 1389 در سراسر ایران که واقعیتها و رویاهای اطراف ما را دربرمیگیرد. این قصه آماده نبود و من هم آمادگی اجرای این متن را نداشتم که باید تصمیم آخر را بگیرم و مذاکره کنم.
او درباره «خواستگاری جن» نیز توضیح داد: «خواستگاری جن» توسط مهدی یوسفی نوشته شده و دو سال است که با هم روی آن کار میکنیم. طرح اولیه این کار زده شده و دیالوگها نیز نوشته شده است.
این نمایشنامه کمدی شاد و مفرح و ریتمیکی است که خیلی صریح به مشکلات زندگی و خانوادههای امروز پرداخته است.