هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که شعلهای از دل جنگلهای بلوط سر برآورد؛ همچون زخم کهنهای که دوباره سر باز کرده باشد.
صدای خشخش برگها دیگر نوای زندگی نبود؛ صدای احتضار درختانی بود که سالها ایستاده نفس کشیده بودند.
آتش آرام نیامد، خشمگین بود؛ شعلههایی که، چون مارهای آتشین بر تن درختان پیچیدند، برگها را بلعیدند و شاخهها را تا مغز استخوان سوزاندند.
درخت بلوط، کهنهسرباز زاگرس، با صدایی ترکخورده فرو ریخت، گویی فریاد میزد: «کمکم کنید...».
و من با نگاهی اشکبار و دلی سوخته از دوری و صعبالعبور بودن مسیر، هیچ کاری از دستم برنمیآمد.
اینجا منطقه «گچان» در ارتفاعات کوههای مانشت و قلارنگ مشرف به ایلام است، جایی که در شعرهای و سرودههای شاعران این دیار همواره نماد زیبایی و سرسبزی است، اما این روزها آتش به جانش افتاده و دود سفیدی بر فراز آن در آسمان شهر ایلام چشم هر بینندهای را میسوزاند.
گروههای مختلف، دوستداران طبیعت و حیوانات و مردم محلی، دواندوان با بیل و وسایل مختلف تلاش میکردند تا خود را به آتش برسانند؛ اما هم آتش در ارتفاعات صعبالعبور بود و هم حجم آن آنقدر زیاد که زیر تیزی تیغ آفتاب و گرمای سوزان خرماپزان تیرماه، خشکیدگی علفهای هرز بهشدت در حال افزایش بود.
همه دلسوزان راه افتاده بودند؛ دستهای پینهبستهشان، بیهیچ ترسی، به مقابله با دیوی از جنس آتش میرفت، زنها در شهر دعا میخواندند و نگاهشان به خط قرمزی بود که از دور، افق را میبلعید.
بیش از هر چیز، این آتش جان آدم را میسوزاند؛ نه فقط به خاطر درختهایی که خاکستر شدند، بلکه به خاطر پرندههایی که لانهشان سوخت، روباهی که در دود گم شد و کودکی که از پنجره خانهاش آتش را تماشا کرد و پرسید: «مامان، جنگل گریه میکنه؟»
آری، زاگرس گریه کرد؛ با صدای شکستن درختان، با هقهق خاموشِ برگها و با اشک مردی که دستش تاول زده بود، اما دلش بیشتر سوخته بود.
اکنون که آتش همچنان زبانه میکشد، ستونهای بلند دود، آسمان آبی را خاکستری کردهاند؛ بوی سوختگی در هوا مانده و سکوتی سنگین بر خاکسترها سایه افکنده است.
باید به پایش ایستاد، باید برای احیای قلب ضعیف و تن رنجورش تلاش کرد تا این میراث کهن، این ریههای زمین زنده بماند.
زاگرس، این شاهرگ زیستمحیطی غرب کشور اگرچه این روزها زخمی و خسته است، اما همچنان به حیات خود ادامه میدهد.
دوستداران طبیعت، گروههای مردمی و مسئولان ایلام بر لزوم بسیج همه امکانات برای مهار کامل آتش و احیای رویشگاههای آسیبدیده تأکید دارند.
کارشناسان معتقدند همراه با کنترل سریع حریق، اتخاذ تدابیر پیشگیرانه، آموزش عمومی و تقویت تجهیزات امدادی میتواند نقش موثری در حفظ و احیای این سرمایه ملی ایفا کند.
امید میرود با تلاش جمعی و نگاه مسئولانه، نفس زاگرس دوباره تازه شود و سایه بلند بلوطهای آن بر سر سرزمین مادری ماندگار بماند.