آفتاب- سحربیاتی: "چه نفعی ما میتوانیم از معامله با 7 یا 8 میلیون ولگرد تنبل بهدست بیاوریم؟ "این جملهایی است که یک مقام بلندپایه دولتی روس در رابطه با ایران در زمان مظفرالدین شاه گفته است. دانیل یرگین نویسنده آمریکایی کتاب جایزه علاوه بر افشای بخشی از اسناد مربوط به کودتای 1332 توسط آمریکا صراحتا ارتباط روسیه با ایران را ارتباطی سودجویانه میخواند و معتقد است روسها تنها برای دسترسی به آبهای جنوب و نفت ایران دوستی ظاهری با ایران را در زمان قاجار دنبال کردند و قاجاریها هم بردهوار دست به سینه روسها شدند.
روابط ایران و روسیه ریشه در تاریخ دو کشور دارد و در خلال این مدت فراز و فرودهای متفاوتی را تجربه کرده است. اما طی سالها و ماههای اخیر، نوع رابطه تعاملی دو کشور و دورنمای آتی آن از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار شده است. روابطی که از یک سو به پرونده هستهای ایران و از سوی دیگر به روابط اقتصادی و سیاسی تهران – مسکو به عنوان متحدان استراتژیک گره خورده است. ولی آیا حوادث به وجود آمده حکایت از آن دارد که روابط دو کشور استراتژیک بوده است؟
هرچند دو طرف طی سالهای متمادی روابط خود همواره بر ضرورت انتفاع متقابل از این تعاملات تأکید کردهاند، اما به عقیده برخی تحلیلگران، این روسیه بوده که در مقاطع مختلف با استفاده از مزیتهای خود از کارت ایران سود جسته و بعضاً بدون توجه به منافع ایران به دنبال تأمین ملاحظات خود بوده است. از این منظر باید گفت این دست از روابط را نمیتوان برای دو طرف استراتژیک دانست.
هنوز یک سال از پذیرایی از دکتراحمدی نژاد در شهر تاریخی یکاترینبورگ و تبریک پیروزی به او بعد از اعلام نتایج انتخابات جنجالی ۲۲ خرداد نگذشته که دیمیتری مدودف رییس جمهور روسیه، رفتار جمهوری اسلامی در قبال نگرانیهای جامعه جهانی پیرامون برنامههای اتمی ایران را غیر مسئولانه خوانده است. انتشار رسمی نظر انتقادی کرملین نشانه بروز تشنج بی سابقه در مناسبات مسکو با تهران است. سه روز پیش از اظهارات مدودف، در ۴ اردیبهشت، آندره نسترنکو سخنگوی وزارت خارجه روسیه طی اعلامیهای که انتشار آن تنها با قصد علنی ساختن نارضایتی مسکو از تهران صورت گرفت، اعلام داشت که مسکو از سند نهایی تنظیم شده در پایان کنفرانس بین المللی خلع سلاح (تهران) حمایت به عمل نمی آورد.
مساله روابط ایران - روسیه قبل از هر چیز واجد جنبهای تاریخی و روانی است که به دوره روسیه تزاری و قراردادهای ترکمانچای، گلستان، آخال و عهدنامه 1907 باز میگردد. بعد از انقلاب روسیه، تجدید نگرشی در روابط این کشور با ایران اتفاق افتاد و از امتیازاتی که در ایران داشت چشم پوشی کرد که از آن جمله میتوان به تأکید عهدنامه 1921 بر حق برابر ایران با روسیه در کشتیرانی در خزر اشاره کرد. با پایان جنگ دوم جهانی، روسیه خواستار امتیازاتی در مناطق شمالی ایران شد که این درخواست با واکنش منفی مجلس ایران روبرو شد. روسها این پاسخ را غیردوستانه ارزیابی کرده و با ایجاد قائله آذربایجان و کردستان و عدم خروج نیروهای خود از ایران، به این موضوع پاسخ دادند. این مسائل در ذهن ایرانیان، بازگشت روسیه به دوران تزاری معنا شده است.
بعد از آن، هرچند ایران در طیف جهان غرب قرار گرفت، اما دو کشور همکاریهای اقتصادی و صنعتی را ادامه دادند. هرچند شوروی بعد از انقلاب اسلامی و حذف مواد 5 و 6 عهد نامه 1921، پاسخی به این اقدام نداد و در جنگ 8 ساله، ظاهرا موضع بیطرفی اتخاذ کرد، اما بعد از دو سال سلاحهایی که به دیگران نمیداد را به عراق ارسال کرد. بنابراین موضع شوروی در جنگ به نفع عراق بود. با پایان جنگ و قصد ایران برای راهاندازی تکنولوژی هستهای (بعد از عقبنشینی چینیها بنا به دلایلی)، روسها در کنار تعاملات نظامی، همکاری با ایران در این موضوع را پذیرفتند. بعد از فروپاشی شوروی نیز در کنار سایر زمینههای تعاملی، مسئله رژیم حقوقی دریای مازندران مطرح شد. ابتدا و به ظاهر دو کشور موضع مشترکی داشتند و خواستار نظام مشاع در این دریا بودند، اما واقعیت آن بود که روسیه از همان ابتدا خط مشی دوگانهای را در قبال ایران در پیش گرفته بود. در نهایت هم بخش عظیمی از دریای خزر به روس ها بخشیده شد و با وجود عدم رضایت عمومی دکتر احمدینژاد برای نشان دادن حسن نیت ایران روابط دوستانه و بخشندهای را با روسها از سرگرفت.
این روابط تا جایی پیش رفت که بلافاصله بعد از اعلام نتایج انتخابات 88 در میان بهت و حیرت همگانی احمدی نژاد دست در دست همتای روسی خود به آن کشور سفر کرد و حرف و حدیث های بیشتری را به وجود آورد البته اظهار نظر و دخالتهای بیجای روسها در مسائل داخلی ایران به خصوص در درگیری های داخلی بعد از انتخابات تا جایی خشم همگانی را بر انگیخت که شعار " مرگ بر روسیه " بر زبان معترضان جاری شد و از سوی دولت نیز این شعار به شعاری نامتعارف ترجمه شد اما گویا امروز ترجمه این شعار تفاوت معناداری را در خود پنهان دارد. امروز روسها نه تنها از مواضع بیانیه تهران حمایت نکردند که رئیس جمهور ایران را به عوام فریبی متهم کرده و دست در دست آمریکا بر تحریم ایران تاکید کردند . شاید بتوان این گونه نتیجه گرفت که ایران نه تنها نتوانسته از روسیه استفاده کند، بلکه امتیازات زیادی نیز داده است. به عبارتی رویای اتحاد استراتژیک در روابط ایران و روسیه از هم پاشیده است. ایران در مورد کشتار چچن، با اینکه مردم آن مسلمان بودند از موضع روسیه حمایت کرد. در واقع ایران بیش از آنکه از روسیه امتیاز بگیرد، به این کشور امتیاز داده است. در مورد کارت بازی روسیه در قبال غرب، باید گفت که نقش روسیه بیشتر یک نقش تعدیلکننده و نه تغییردهنده بوده که ایران بتواند از این دیپلماسی استفاده کند.و جالبتر از همه اینکه دکتر احمدی نژاد در سالگرد پیروزی روسیه در جنگ جهانی دوم نامه تبریکی به همتای روسی خود نوشت که آن هم موجب حیرت همگانی شد.
حال چهره واقعی روس ها برای دولت مردان نیز آشکار شده وقتی همه تخم مرغهای ما در سبد روسها یا چینیها است چه انتظاری می توان داشت جز کیش و مات شدن توسط همین دو کشور؟ پیشینه بازی روسیه با ایران هر چند برای مردم واضح و روشن بود اما با این همه گویا دولت تا زمان اهانت مستقیم روسیه نمیتوانست یا نمیخواست این واقعیت تلخ را بپذیرد.
بد نیست نگاهی اجمالی داشته باشیم به وعدهها و عملکرد روسیه: 1- نیروگاه اتمی بوشهر: طبق قرارداد سالها پیش باید این نیروگاه تحویل میشد.علیرغم این که ایران مبلغ قرارداد را حتی بیشتر پرداخت کرده اما روسها هم جهت با غرب بارها خلف وعده کردهاند.
2- سیستم دفاع ضد موشک اس 300: ایران بر طبق قرارداد رسمی این سیستم را خریداری کرده و بهای آن را پرداخته اما روسها که میدانند ایران برای دفاع از آسمان خود به آن نیاز دارد از تحویل آن خودداری میکنند.
3- رژیم حقوقی دریای مازندران: روسها بر خلاف قراردادهای موجود با دولت شوروی میکوشند سهم ایران را از دریای مازندران به زیر 10 درصد کاهش دهند گو اینکه حداقل سهم ایران 20 در صد است. البته نباید سهم اشتباهات استراتژیک وزیرخارجه آقای متکی را در این باره نادیده گرفت که در اجلاس دریای خزر اعلام کرد که سهم ایران 13 درصد است.
4- مورد نهایی عدم حمایت از ایران در مجامع بین المللی: در آخرین اقدام در همین هفته روسیه قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام آژانس را خیلی زودتر از دولتهای غربی علیه ایران امضا کرد . علاوه بر این لحن تهدید آمیز مدودف علیه ایران را در دیدار با اوباما به یاد بیاورید. و توهین مستقیم به رئیس جمهور ایران که وی را به فریب افکار عمومی متهم کرده است. پس از اینکه باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در 17 سپتامبر گذشته لغو طرح سپر موشکی در لهستان و چک را اعلام کرد، شایعههایی منتشر شد مبنی براینکه روسیه باید در مقابله این عقب نشینی، ایران را به عقب نشینی از سلاح هسته ای وادار کند.
در آن زمان یکی از روزنامههای لهستانی به صورت کوتاه نوشته بود: مسکو وعده داده که هم پیمان خاورمیانهای خود را تسلیم و تحویل دهد. اما مسکو پس از گذشت 17 ماه دست به چنین اقدامی نزده است . پس از آن رسانه های غربی شروع به سرزنش روسیه کردند که چرا امتیازهای وعده داده شده به آمریکا را اجرا نکرده است.دستیابی ایران به سلاح هستهای به سود روسیه نیست و موضع روسیه در این وضعیت به مانند دیگر کشورها خواهد بود ولی در عین حال به سود روسیه نیز نیست که ایران مورد هدف حمله پیش دستانه قرار بگیرد همانگونه که بوش پسر در سال 2003 در باره عراق انجام داد. هر درگیری مسلحانه با ایران برای روسیه تبعات بدتری از جنگ عراق به دنبال خواهد داشت. ایران دارای مرزهای مشترکی با جمهوریهای استقلال یافته از شوروی سابق است. بدیهی است که تبدیل جمهوری آذربایجان به کشور مماس با جبهه جنگ و ناآرامی و بیثباتی در آن برای روسیه ، عواقب وخیمی به دنبال خواهد داشت.روسیه منافع دیگری نیز دارد و آن دادن فرصت بیشتری برای حفظ وجهه منطقی اوباما درباره روسیه است که این کشور را دیگر دشمن خود نمیداند. رویکرد اوباما در برابر روسیه از جمله موضوعاتی است که وی توانسته پیشرفت زیادی در آن کسب کند.حال شاید وقت آن رسیده که تهران در روابط خود با مسکو تجدید نظر کند و هر رابطهای را به معنای روابط استراتژیک تلقی نکند.