کندل یا شمع، روشی برای نمایش نوسانات قیمت داراییهای مختلف در بازارهای مالی است که در آن، جزئیات بیشتری از رفتار قیمت را میتوان در هر بازه زمانی مشاهده کرد. به نمودار قیمتی که از کندلها تشکیل شده باشد نیز نمودار کندل استیک (Candle Stick) گفته میشود. در این نمودار، مانند نمودارهای خطی، محور عمودی، قیمت و محور افقی، بازه زمانی است. با این تفاوت که در اینجا، امکان تنظیم تایمفریمهای داخلی برای هر کندل یا شمع مانند شمع روزانه، هفتگی یا ماهانه نیز وجود دارد.
برای درک بهتر مفهوم candle یا شمع، باید ساختار یا شکل آن را توضیح دهیم. هر کندل به شکل یک مستطیل عمودی با دو خط عمودی در بالا و پایین خود است. به مستطیل وسط، بدنه یا بادی (Body) و به خطوط عمودی نیز دم، سایه یا استیک (stick) گفته میشود. با این شرح اولیه، هر کندل در حقیقت، بیانگر چهار قیمت در تایمفریمهای مشخصشده از سوی تریدر به شرح زیر است:
اولین نکتهای که برای تفسیر نمودار کندل استیک و هر شمع باید بیاموزید، تفسیر رنگ آن است. شمعها با دو رنگ قرمز یا سبز نمایش داده میشوند. یک شمع قرمز، بیانگر کاهش قیمت دارایی در بازه مورد نظر است. بنابراین پایینترین ضلع مستطیل چنین شمعی، قیمت بسته شدن و بالاترین ضلع آن نیز قیمت باز شدن را نشان میدهد.
برعکس، یک شمع سبز، نشاندهنده رشد قیمت دارایی و یک علامت صعودی است. پایینترین ضلع آن نیز بیانگر قیمت باز شدن و بالاترین ضلع نیز بیانگر قیمت بسته شدن آن هستند. در برخی پلتفرمها ممکن است از رنگ سفید به جای سبز و از رنگ مشکی به جای قرمز استفاده شود.
علاوه بر رنگها در تفسیر کندل قیمت باید به اندازه بدنه و دمها نیز توجه کنید. بهطورکلی، بدنههای کوچک و دمهای بلندتر به معنی نوسانات بیشتر و عدم جهتگیری خاص قیمت هستند؛ اما بدنههای کوچک و دمهای کوتاه بهطور ضمنی به عدم نوسان بازار اشاره داشته و میتوانند سیگنالی از یک روند خنثی باشند.
عکس این موضوع نیز زمانی صادق است که بدنهها بلند و دمها کوتاه باشند. در این موارد میتوان نتیجه گرفت که بازار با جهتگیری مشخص و قدرت نسبتا خوبی یک روند صعودی یا نزولی را در پیش دارد.
همچنین مقایسه طول دمهای کندل نیز میتواند اطلاعات خوبی درباره قدرت فروشنده و خریداران و درنتیجه روند صعودی یا نزولی بازار به شما ارائه دهد. طبیعتا دم بالایی بلندتر به معنی قدرت بیشتر خریداران یا گاوها و دم پایینی بلندتر به معنی قدرت بیشتر فروشندهها یا خرسها است. البته اهمیت این موضوع در مقایسه با رنگ کندل و فاصله قیمتهای باز شدن و بسته شدن، ثانویه محسوب میشود.
ذکر این نکته هم ضروری است که تفسیر هر کندل باید با توجه به کندلهای قبلی، کلیت چارت و ماهیت روند صورت بگیرد.
یکی از مهمترین موارد کاربرد نمودار کندل استیک، تعیین دقیق سطوح حمایت و مقاومت است. یک سطح حمایت یا Resistance Level به سطحی گفته میشود که قیمت دارایی در روندهای نزولی با رسیدن به آن معمولا بازگشت کرده است. برعکس، سطح مقاومت یا Support Level به قیمتی گفته میشود که در یک روند صعودی، معمولا با شروع روندهای اصلاحی یا نزولی قیمت همراه بوده است.
با نگاهی به نمودار کندل استیک در یک بازه زمانی مشخص معمولا میتوانید کف چند مستطیل را با یک خط افقی به یکدیگر متصل کرده و سطح حمایت را پیدا کنید. عکس این کار هم با اتصال بالاترین ضلع چند مستطیل برای تعیین سطح مقاومت انجام میشود.
یکی از مهمترین کاربردهای نمودار کندل استیک، الگوهای پرایساکشن اختصاصی این نمودار است. این الگوها اشکال خاصی هستند که در تایمفریمهای مختلف تشکیل میشوند و میتوانند راهنمای شما در تعیین وضعیت روند فعلی و نیز پیشبینی روندهای بعدی قیمت باشند. آنها میتوانند شامل تنها یک شمع یا تعداد بیشتری باشند. از نظر اصولی نیز به انواع زیر تقسیمبندی میشوند:
از دیگر الگوهای پرایساکشن مهم در نمودار کندل استیک میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
البته، تفسیر هریک از این الگوها به محل تشکیل آنها روی نمودار ازجمله هنگام تشکیل سقفها یا کف های قیمتی، روندهای اصلاحی یا بازگشتی و غیره بستگی دارد.
نکته مهمی که در پایان این مقاله توجه به آن ضروری است، عدم کفایت الگوهای پرایساکشن کندل استیک در تعیین قطعی روندهای بازار است. برای این منظور باید سیگنال خود را با دیگر شاخصهای تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال نیز تایید کنید. همچنین توجه به شاخصهایی نظیر حجم معاملات روزانه و تغییرات آن نیز ضروری است.