آفتابنیوز : آفتاب: بیژن نامدار زنگنه - وزیر نفت دولت هفتم و هشتم و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام - در گفتوگوی خود با همشهری ماه به بازخوانی همین دوره میپردازد.
به گزارش سایت گروه مجلات همشهری، وی همچنین به بیان خاطرات تلخ و شیرینی از آن دوران پرداخته که بخشهایی از این گفتو گو در پی میآید:
عسلویه یکی از بزرگترین فعالیتهای سامان یافته و برنامهریزی شدهای به شمارمیآید که حداقل طی 100 سال گذشته در کشور اتفاق افتادهاست. پیش از عسلویه و پس ازعسلویه هرگزموفق نشدیم پروژههایی به هم پیوسته و منطقی مانند آنچه در عسلویه در دستور کار قرارگرفت، راهاندازی و اجرایی کنیم. باید توجه داشت که عسلویه در اقتصاد ملی کشور نقش بسیار اثرگذاری را داشته است.
همیشه میگفتم عسلویه را عشق و توانایی مدیریت و دانایی ساخته است، نه پول؛ یعنی روح حاکم برعسلویه سه عنصر عشق، دانایی و توانایی دستاندرکاران آن بودهاست.
ما اساسا از پولهای حاصل از صادرات نفت خام در عسلویه هزینه نکردیم. آنچه درعسلویه هزینه شد حاصل جمعآوری منابع خارجی و درآمدهایی بود که به اتکای توسعه آینده پارسجنوبی حاصل میشد. در واقع ما منابع خارجی را با اتکا به اینکه در آینده با راهاندازی فازهای عسلویه این سرمایهها بازگردانده میشود، جذب کشور کردیم.
در میدان مشترک سرعت بسیار اهمیت دارد. ما باید با قطر رقابت میکردیم و در همان زمان هم قطر موقعیت خاصی داشت. این کشور مانند ما در تحریم قرار نداشت و شرکتهای آمریکایی با قطریها همکاری میکردند. در اینجا خاطرهای به ذهنم آمد. همان زمان سفری به قطر داشتم. در این سفر امیر قطر را هم ملاقات کردیم. وقتی ایشان من را دید به سرعت گفت آقای زنگنه من در مورد پارس جنوبی به شما حسادت میکنم. این کلام او در واقع بیان احساسات رقبای ما بود. در اواخر کار که ما در دولت حضور داشتیم حتی میزان برداشت روزانه ما با قطریها برابر شده بود. عسلویه مجموعهای از ساختارهای اقتصادی منظم و سازمان یافته بود.
یکی از دوستان در آن زمان میگفت که پارسجنوبی برای مردم نان حلال به ارمغان آورده است. افراد میتوانستند نان حلال بخورند و لازم نبود برای کسب روزی گدایی کنند. باید توجه داشته باشید که چرخه کاملی در منطقه ایجاد شده و به طورمثال یک عدهای به صورت مستقیم در پارسجنوبی فعالیت داشتند که حدود 50 تا 60 هزار نفر بودند. عدهای دیگر درخارج از منطقه برای پارس جنوبی کار میکردند و بازهم عدهای در قالب شرکتهای پیمانکاری برای عسلویه کار میکردند.
میگفتند که تشکیل شرکت پتروپارس خیانت بودهاست. میگفتند که میلیاردها دلار اختلاس شدهاست. این پرونده یک سالونیم وقت ما را گرفت. اصل پرونده هم هشت سال در قوه قضائیه بود و تازه سال گذشته برای ما حکم برائت صادر کردند. البته همین جا باید نکتهای را صادقانه درمورد قوه قضائیه و آیتالله هاشمی شاهرودی بیان کنم. ایشان پس از آنکه متوجه شدند ماجرا در پرونده چیست مساله را به خوبی دنبال کردند و اجازه ندادند که آسیبی به کار عسلویه وارد شود. سال گذشته نکته جالبی رخ داد؛ فازهای 6 ، 7 و 8 که توسط همین پتروپارس و با ابتکار و مسؤولیتپذیری مدیریت نفت و دولت وقت به اجرا درآمده بودافتتاح شد . همانجا از اقدامات دولت نهم در مورد پارسجنوبی تقدیر شد و بیان داشتند که پتروپارس سند افتخار بوده است. من به یاد مثال «یک بام و دو هوا افتادم». چگونه یک کار در یک دولت خیانت تلقی می شود و در دولتی دیگر دستاورد بینظیر و افتخارآمیز. عسلویه برای ما شده بود سند خیانت ولی همان شرکت به بزرگترین افتخار کشور برای دیگران بدل شد.
یکی از دوستان چند سال پیش به من گفت که سختترین دوران فعالیتهای شما چه زمانی بودهاست؟ به او گفتم سختترین دوران کارم زمانی بود که مدیران زحمتکش نفت و پارس جنوبی را به دادگاه میبردند و نمیتوانستم برای آنان کاری انجام دهم. خاطرهای دیگر به یاد دارم. آقای شاهرودی زمانی برای بازدید به عسلویه آمده بودند. ایشان ابعاد وسیع کار را دیدند و بسیار خوشحال شدند. آقای شاهرودی به من گفتند که کار را محکم و با قوت ادامه دهید. به ایشان گفتم کار را به همان شیوه سابق ادامه میدهیم ولی عدهای هستند که ما را دستگیر میکنند. ایشان گفتند که خیر چنین نیست. من در قوه قضائیه هستم و اجازه چنین رفتاری را نمیدهم. ایشان حتی به شوخی گفتند که حتی اگر برای پارسجنوبی دستگیر هم شوید بازهم ارزشش را دارد.