روزنامه کیهان نوشت: آخرین بحثها در پیرامون او به ماجرای عدم اجرای سرود ملی در یک بازی دوستانه هنرمندان بازمیگردد. بازغی در مصاحبهای با اشاره به این موضوع گفته بود که علت این اقدام، اعتراض به وضعیت مالی هنرمندان بوده است. با این حال، سابقه کاری و دستاوردهای اقتصادی او - از پروژههای سینمایی گرفته تا مجریگری و حضور فعال در تلویزیون - نشان میدهد که وضعیت مالی او چندان بحرانی نیست و این توضیح میتواند بیش از آنکه یک اعتراض واقعی باشد، بهانهای برای توجیه رفتارش تلقی شود. اگر هم هدف او دفاع از هنرمندان کمتر مشهور بوده که باید بگوید در انجمن بازیگران برای آنها چه کرده است؟
در این میان، یک تناقض دیگر هم وجود دارد: دختر او، نفس بازغی، در سنین نوجوانی و جوانی به عرصه بازیگری وارد شده است. برخی معتقدند حضور نفس در سینما و تلویزیون تا حد زیادی به پشتوانه و نفوذ پدرش بوده است، اما پژمان بازغی با لحنی عجیب تلاش کرده این موضوع را انکار کند و حتی گفته است که توانایی لازم برای بازیگری را در نفس نمیبیند. این تناقض میان حمایتهای عملی و اظهارات رسمی، درباره صداقت و شفافیت بازغی ابهام ایجاد میکند.
یکی دیگر از نکات قابل توجه، جایگاه پژمان بازغی در خانه سینما است؛ جایی که او رئیس انجمن بازیگران است و نقش وی میتواند روی سیاستها و تصمیمات صنفی و حمایت از هنرمندان تأثیرگذار باشد. همین مسئله تناقض بین ادعای اعتراض مالی و موقعیت او را برجستهتر میکند. اگر بازغی دغدغه واقعی وضعیت هنرمندان را دارد، جایگاه او در خانه سینما میتواند بستری برای اقدامات عملی باشد، اما تاکنون عمدتاً شاهد اظهارات شخصی و جنجالی بودهایم تا تغییرات ملموس در حمایت از هنرمندان.
در مجموع، پژمان بازغی با مجموعهای از رفتارها و اظهارات، تصویری متناقض و گاه جنجالی از خود ارائه میدهد: او هنرمندی پرکار و برخوردار از موقعیت مالی و اجتماعی است، اما در برخی صحنهها همچون عدم اجرای سرود ملی یا نحوه مواجهه با بازیگری دخترش، به گونهای رفتار میکند که همزمان اعتراض و انکار را در خود دارد. این تناقضها نگاه مخاطبان و اهالی سینما به او را پیچیدهتر کردهاند؛ نگاه به هنرمندی که بین حمایت و انتقاد، بین سکوت و اعتراض، و بین عمل و حرف در نوسان است.