صحبتهای رئیس قوه مقننه در نطق پیش از دستورش، از صبح دیروز، آن قدر شنیده شده که نیازی به تکرارشان در اینجا نباشد؛ مختصرش اینکه «محمدباقر قالیباف» در حین تمجید از همکاریهای منطقهای که بدخواهیهای طرف غربی را کمرنگ کرده، ناگهان گریزی به گفتههای هفتههای اخیر «رئیسجمهور و وزیر خارجه اسبق» زد که به باور ایشان، به روابط در حال شکلگیری ایران با چین و روسیه ضربه زده است.
به دنبال این نطق، «امیرحسین ثابتی» نماینده تهران هم در بخشی از تذکر خود، گریزی به یکی از همان مقامهای اسبق زد و با ادبیاتی نامطلوب، ادعا کرد او «امروز رکوردهای منفورترین سیاستمدار ایران را جابهجا کرده ولی همچنان زبانش دراز است» و در ادامه در اظهاراتی عجیب مدعی شد آن مقام اسبق «به جای فکر کردن به مقامهای بالاتر باید به جای واقعیاش که پشت میلههای زندان است فکر کند!».
پس از ثابتی، «حمید رسایی» دیگر نماینده تهران هم در تذکر شفاهی خود با همان ادبیات نامطلوب، درباره آنچه «هشت سال کرنش و التماس در برابر آمریکا» و «قهقهههای مستانه در برابر مسئولان انگلیسی» میخواند، نکاتی گفت.
در ادامه و پس از پایان نطق «محمد معتمدیزاده» نماینده مردم بردسیر و سیرجان که او هم اظهاراتی را علیه رئیسجمهور اسبق طرح میکند؛ چند نماینده علیه همان مقام پیشین شعار دادند و برای لحظاتی، صدای «مرگ بر فریدون» فضای صحن علنی مجلس را به هم ریخت.
تبلیغ
40میلیون وام بدون ضامن
بلوبانک سامان
yn-ad
البته بیانصافی است که حرفهای ثابتی و رسایی را کنار نطق محمدباقر قالیباف بگذاریم و آنها را در ارتباط با هم ارزیابی کنیم. هیچ چسبی، محمدباقر قالیباف را به آن دو نفر دیگر نمیچسباند. پس در این پاراگرافها، صرفاً به همان دو سه جمله قالیباف میپردازیم و اصلاً کاری نداریم که همین حرفها، زمینهای ساخت تا آن حرفهای دیگر، آسودهتر بیان بشود و آن فضای نامطلوب در خانه ملت شکل بگیرد و کاری نداریم که «فکر کردن به مقامهای بالاتر» چه معنا و مفهومی دارد و اگر اسمش بیادبی محض درباره بزرگان نیست، پس چیست؟
آن جملات در نطق پیش از دستور رئیس مجلس، بیشتر از آنکه جفایی باشد در حق آنهایی که او اسمشان را آورد و سمتشان را بیان کرد، جفایی است در حق محمدباقر قالیباف. قالیباف حتی اگر آنچنان که این روزها در رسانهها زبان به زبان میچرخد، فرمانده میدان جنگ ۱۲روزه هم نبوده باشد، قطعاً یکی از ارکان فرماندهی میدان در آن روزهای پرالتهاب بوده؛ و حتماً بهتر از من و شما میداند آن جنگ، در صورتهایی دیگر، همچنان ادامه دارد. او حتماً بهتر از من و شما میداند آنچه ما و میدان را، در آن نبرد به پیروزی رساند، همگرایی بیسابقهای بود که در بن جامعه جان گرفت؛ همان که رهبر معظم انقلاب از آن به «اتحاد دلهای مردم» تعبیر کردند و «اتحاد عزمها و ارادههای مردم» و تأکید کردند «همه ما وظیفه داریم وحدت ملی را، اتحاد مردم را، اتحاد مردم و مسئولین را حفظ کنیم؛ روز به روز آن را تقویت کنیم». قالیباف اینها را به خوبی میداند. اصلاً اصطلاح «هسته سخت ۹۰ میلیونی» که شکل دیگری از همین بیانات است را او به ادبیات سیاسی این روزهای کشور اضافه کرده. پس او از این اصل اساسی، بیاطلاع نیست. اما چطور میشود که ناگهان در وسط یک نطق رسمی، ناگهان یاد یک مسئول اسبق میافتد و حرفهایی میزند که میتواند بیهیچ دلیل دندانگیری، فضای همدلی و انسجام را بیاشوبد و آتشتهیه تازهای برای بگومگوهای تمامنشدنی و فرساینده فراهم کند؟ ذهنهای سیاستزده در چنین وضعیتی، پیش خودشان خیال میکنند لابد اینها درد و داغ یک زخم قدیمی انتخاباتی است که ناگهان در یک صبح سرد پاییزی، سر باز کرده است.
بماند که همچنان که از رئیسجمهور اسبق انتظار میرود مباحث مطرح در حوزه تصمیمگیریهای کلان را به میدان منازعات نازل سیاسی نیاورد، از دیگر مقامات سیاسی، از جمله از رئیس قوه مقننه هم انتظار میرود به ویژه از تریبون خانه ملت، بر آتش مناقشات قدیمی و اختلافات مجادلهبرانگیز ندمند و آتش بیار معرکهای نشوند که حاصلی جز تفرقه ندارد.
طرح این مباحث در شرایط کنونی، حتی اگر «بحق» هم باشد، دستکم «بجا» نیست؛ و روشن است که طرح مباحث نابجا نتیجهای همانند طرح مباحث نابحق دارد؛ همچنان که در تقابل جلیلی- روحانی هم همین حکم جاری بود و همین جا در همین صفحه از روزنامه قدس، آن دعوای نابجا هم در ذیل تیتر «وقتنشناسی آقایان» نقد شد.
ادبیاتیها و آنهایی که در فنون بلاغت بحث میکنند، اصطلاحی دارند به نام «لزوم ما لایُلزَم» مصداق مختصرش این میشود که ادیبی در سخنانش، خودش را به پیچ و تابی بیندازد که هیچ ضرورت عقلایی برای آن وجود ندارد. در شرایط فعلی کشور، وقتی هزار و یک مسئله و مشغله در حوزه حکمرانی وجود دارد، پرداختن به موضوعی که اگر گرهی درست نکند، گرهگشایی هم نمیکند، آیا مصداق همان لزوم ما لا یلزم نیست؟ آن هم از تریبون مجلس که خانه ملت است.
گیرم همین امروز صبح آن مسئولان اسبق (و آن اسبقترها) را گرفتیم و محاکمه کردیم و به بند کشیدیم، تصور میکنید کدام مسئله از انبوه مسئلههای پیش رو، پاسخی در خور مییابد؟ و کدام گره از انبوه گرههای کور، با این تدبیر گرهگشایی میشود؟ اشتباه نشود. قصد این قلم، سفید کردن روی نه چندان سفید کسی نیست؛ چه آنکه این بضاعت مختصر رسانهای، توش و توانی هم برای این دست سفیدشوییها ندارد.
و آخر دعوانا؛ قالیباف میگوید «دقیقاً در شرایطی که مسیر همکاریهای راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است، رئیسجمهور و وزیر خارجه اسبقمان با مواضع خود به این مسیر لطمه زدند» و پاسخی نمیدهد که این کدام «همکاریهای راهبردی» است که با اظهار نظر دو مقام پیشین، لطمه میخورد؟ و انصاف اینکه اگر این گونه همکاریهای راهبردی، مصداقی هم داشته باشد، همان بهتر که در همین نخستین قدمها از آغاز آن، لطمه ببیند و به سرانجام نرسد؛ چرا که حقیقتاً معلوم نیست با آن راهبردها تا کجا میتوان پیش رفت و آن همکاریها چه آوردههایی برایمان فراهم خواهد کرد.