استقرار گسترده ادوات نظامی آمریکا در دریای کارائیب و آمادگی هر لحظه برای حمله به ونزوئلا، رخدادی جدید در میان رفتارهای خشن ترامپ نسبت به کشورهای آمریکای جنوبی است. اگرچه ترامپ، حمله به ونزوئلا را تکذیب کرده است، اما با گفتن «دوران مادورو دیگر تمام شده» و نوع آمادگی رزمی، پروازهای شناسایی و... ارتش آمریکا میتوان فهمید که مسئله برای آمریکا جدی است. ناو هواپیمابر نیمیتز به زودی به منطقه خواهد رسید تا آخرین حلقه از این آمادگی نظامی کامل شود. اگرچه با تمام این آمادگیهای نظامی، به نظر میرسد که تیم ترامپ هنوز به قطعیت برای تضمین پیروزی در چنین حملهای نرسیدهاند. از طرف دیگر، بعید است ترامپ قصدی برای ورود زمینی گسترده به ونزوئلا و حضور دایمی در این کشور داشته باشد. چراکه او همیشه منتقد جنگهای بزرگ واشنگتن علیه دیگر کشورها مثل جنگ عراق بوده و به خوبی میداند که هزینه چنین اقداماتی در دنیای امروز تا چه اندازه برای ارتش آمریکا بالاست.
پس احتمالا او به دنبال مدلی از اقدام نظامی محدود و کودتای نظامی همراه با همکاری سیاسی برخی گروههای داخلی است. بدین شکل که با ارعاب گسترده نظامی به وسیله پیاده کردن نیرو و ادوات گسترده در اطراف ونزوئلا، به دنبال آن است تا برخی ژنرالهای ارتش ونزوئلا را بترساند و ترغیب به ارتباط با خود کند. دیگر ژنرالهای وفادار به ونزوئلا هم در یک حمله هوایی سریع و چند ساعته ترور خواهند شد تا همراهان با آمریکا، قدرت را در ارتش به دست گیرند. سپس یک کودتای سریع، همراه با تظاهرات غربگراهای ونزوئلایی، عملا قدرت را از دست تیم مادورو خارج میکند. ارتش آمریکا نیز به عنوان پشتیبان بخش کودتاکننده در ارتش ونزوئلا اقدام نظامی هماهنگ شده انجام خواهد داد تا هرگونه نافرمانی از کودتاکنندگان درجا سرکوب شود. این گونه قدرت به طرف آمریکایی منتقل خواهد شد بدون آن که ارتش آمریکا ورود نظامی مستقیم و زمینی به کاراکاس داشته باشد.
احتمالا علت اصلی توقف فعلی فرایند جنگ، همین پیدا کردن سرپلهای خیانتکار در داخل ارتش ونزوئلا برای اعمال کودتای داخلی است. چراکه گروه غربگرای ونزوئلا به سرکردگی کوریدا ماچادو همین حالا هم از آمریکا برای حمله به ونزوئلا درخواست کرده است؛ لذا باید صبر کرد و دید صحنه عملیاتی ماجرا چه خواهد شد.
چرا واشنگتن به کاراکاس طمع پیدا کرده؟
اما سوال مهم این است که چرا آمریکا به ونزوئلا طمع پیدا کرده؟ ونزوئلا بزرگترین دارنده نفت دنیاست، اما به علت تحریمهای آمریکا و ناتوانی در تکیه به صنعت داخلی، کمتر از یک میلیون بشکه در روز تولید کرده است. احتمالا ترامپ به دنبال آن است تا یک بار برای همیشه از مسئله قیمت نفت رهایی یابد تا بتواند به راحتی پروندههای غیرقابل حل خود در جنگ اوکراین، خاورمیانه و از همه مهمتر چین را حل کند. مسئله این است که تقریبا در تمام این پروندهها، هرگونه اقدام خشن و رادیکالی موجب افزایش قیمت نفت خواهد شد و این مسئله برای اقتصاد داخلی آمریکا مانند سم سریع عمل خواهد کرد؛ لذا باید منبعی جدید به بازار عرضه شود که بتوان از هرگونه تنش نفتی احتمالی جلوگیری کرد. به یاد بیاورید که با انقلاب نفت شل در دهه ۲۰۱۰، آمریکا توانست ایران را از بازار نفت بیرون بیندازد و تا ۹۰ درصد از نیازهای جدید بازار نفت را پاسخ دهد.
معادله نفت در ونزوئلا و تاثیر آن بر آینده ایران
حالا با پیدا شدن یک منبع جدید نفتی و وارد شدن آن به بازار، ممکن است همین ضربه دوباره به ایران و حتی روسیه اصابت کند. به ویژه آن که مسئله امروز آمریکا متوقف کردن ناوگان سایه روسیه و ایران است. درواقع آمریکا میخواهد یک پشتیبان نفت داشته باشد تا بعد بتواند وارد بازی خطرناک توقیف کشتیهای تحریمی و اتفاقات بعد از آن شود. چیزی که امروز به خاطر ریسکهای قیمتی نفت برای آمریکا ممکن نیست. پس باید دقت کنیم که آنچه در دریای کارائیب میگذرد، مستقیما به ما و آینده ما مرتبط است. از طرف دیگر آمریکا احتمالا به دنبال آن است تا با به دست گرفتن کریدورهای آبی، به چین هم فشار بیاورد. تنگه مالاکا هم اکنون تا حد قابل توجهی در سیطره آمریکاست. نقطه کانونی بعدی تنگه هرمز، خلیج عدن و سپس کانال پاناماست. به نظر میرسد آمریکا سعی دارد تا برای هر کدام یک برنامه مخصوص را اجرا کند. اینها به ما یادآوری میکند که در دوران کنونی، قدرت سخت باید در دستور کار تمام کشورهایی باشد که میخواهند از این پیچ تاریخی عبور کنند.
با وجود تمام این نمایش قدرت در کارائیب، بازهم ممکن است که ناگهان آتشی در منطقه خودمان هم شروع شود. یعنی ممکن است این نمایش برای فریب محور مقاومت باشد. البته بیشتر از آن جهت که پروژه کودتای داخلی در ونزوئلا فعلا به نتیجه نرسیده و آمریکا برای عملیات خود محدودیتی داشته باشد. والا پرونده ونزوئلا بر دیگر پروندهها تقدم دارد؛ لذا با نتیجهبخش نبودن ارعاب در آن نقطه، ممکن است ناگهان در لبنان اتفاقاتی رخ دهد. رفتار نظامی و اطلاعاتی، سیاسی و رسانهای دشمن نشان از آن دارد که هم رژیم و هم آمریکا در حال زمینهسازی برای آتشافروزی جدید در جنوب لبنان هستند. آمریکا سعی دارد تا پرونده محور مقاومت را یک بار برای همیشه ببندد. حالا که در غزه آتش کمی فروکش کرده، باید جای دیگری روشن شود. همان طور که ترامپ تمام این پروندهها را به صورت زنجیرهای میبیند، ما هم باید آن را زنجیر شده ببینیم. والا از ارتباط راهبردی موضوعات عقب خواهیم ماند. آمادگی برای سناریوهای مختلف و همچنین یکپارچهسازی حداکثری جبههها باید در دستور کار باشد. هدف ایران درباره ونزوئلا نیز باید این باشد که از سقوط احتمالی دولت کاراکاس تا جای ممکن جلوگیری کند. چون این سقوط به معنای افزایش شدید فشار بر ایران خواهد بود. افزایش بازدارندگی در این کشور در جهت جلوگیری از هرگونه جنگ، بهترین گزینه است.