دیاکو عزیزی- مدیریت یک کشور یا هر مجموعه بزرگ اجرایی، مسئولیتی است که نیازمند توان جسمی و ذهنی بالا، تصمیمگیری سریع، برنامهریزی بلندمدت و قدرت هماهنگی میانبخشی است. مطالعات علوم مدیریت نشان میدهد که سن و توان اجرایی مدیران نقش تعیینکنندهای در اثربخشی تصمیمات کلان دارد و ضعف در این ترکیب میتواند منجر به تصمیمات هیجانی، سردرگمی سازمانی و کاهش اعتماد عمومی شود.
وقتی فردی که در سن بازنشستگی قرار دارد، هدایت چنین ساختارهایی را بر عهده میگیرد، نمونههای عملی نشان میدهد که به جای تمرکز بر راهکارهای عملی، بیشتر به مشکلات و ناهماهنگیها تأکید میشود و بحرانهای پیشرو با زبانی هشداردهنده و اغراقآمیز بیان میشوند. این نوع رویکرد، از منظر مدیریت بحران، آسیبزا و غیرسازنده است؛ زیرا هشدار بدون ارائه برنامه عملی، انگیزه اقدام را کاهش میدهد و ذهن مدیران میانی و جامعه را در چرخهای از ترس و ناتوانی گرفتار میکند.
بازنشستگی در واقع برای همین مواقع معنا پیدا میکند: انتقال مسئولیتهای حساس و تصمیمات حیاتی به مدیرانی که توان اجرایی و ظرفیت مقابله با بحرانهای پیچیده را دارند. این نه تنها امر بهینهسازی منابع انسانی است، بلکه از نظر تئوریهای مدیریت ریسک و مدیریت بحران، یکی از اصول اساسی برای کاهش خطاهای راهبردی و افزایش اعتماد عمومی است.
سؤال اساسی اینجاست که چرا با وجود این همه جوان نخبه و توانمند، هنوز اصرار بر بهکارگیری افراد بازنشسته یا در معرض بازنشستگی در پستهای عالی وجود دارد؟ پاسخ روشن نیست، اما پیامد آن آشکار است: تصمیمگیری کند، هشدارهای اغراقآمیز و مدیریت غیرکارآمد بحرانها. این روند نه تنها فرصتهای تازه برای نوآوری و اصلاح را محدود میکند، بلکه جامعه را در چرخهای از ناامیدی و بیاعتمادی گرفتار میسازد.
بحرانهای اقتصادی، محیطزیستی یا اجتماعی نیازمند مدیران تازهنفس، کارآمد و توانمند هستند؛ مدیرانی که بتوانند هم هشدار دهند و هم راهکارهای عملی و برنامههای پیشگیرانه ارائه کنند، مشکلات را شناسایی کنند اما ناامیدی نپاشند. فقدان این تناسب میان سن، تجربه و توان اجرایی، نتیجهای جز اظهارات هشداردهنده، نمایش ترس و سردرگمی عمومی ندارد.
جامعه و نظامهای مدیریتی نمیتوانند روی تصمیمات مدیران فرسوده و ناتوان حساب کنند. بازنشستگی نه پایان مسیر است، بلکه سیگنال ضرورت انتقال مسئولیتها به مدیران توانمند و کارآمد است تا مدیریت کلان، هم امیدبخش و هم مؤثر باقی بماند.