آفتابنیوز : هر چند بسیاری مایلند حکومت مذهبی ایران را از طریق زور تغییر دهند، مردم ایران به هر گونه دخالتی در امور کشورشان واکنش نشان خواهند داد زیرا دارای احساسات ناسیونالیستی شدیدی بوده و تعهدی دارند که حتی در صورت نارضایتی از حکومت خود، از سرزمین خود در برابر بیگانگان دفاع کنند.
در صورت روی دادن هر گونه حمله ای به ایران، این کار برای تخریب تاسیسات هسته ای این کشور انجام خواهد شد و هیچ نوع آسیب جانبی تا حد امکان رخ نخواهد داد.
اما در این میان نقش اسرائیل پیش بینی ناپذیر است زیرا ممکن است یکجانبه، به همراه امریکا یا بدون حضور آن به ایران حمله کند. اسراییل در سال 1981، تاسیسات اوسیراک را در عراق با موفقیت از بین برد ولی در مورد ایران اوضاع به گونه ای دیگر است.
ایران دارای سیستم دفاعی هوایی قوی است که می تواند هواپیماهای اسراییلی را در فاصله دور هدف قرار دهد و حتی امکان ضد حمله موشکی ایران به اسراییل نیز چندان دور از ذهن نمی نماید.به علاوه بروز چنین حمله ای موجب بی ثباتی و نا آرامی در منطقه و ایجاد جنبش های تروریستی خواهد شد.
ایران هم چنین حامی شبه نظامیان حزب الله و فلسطینی است که هر دوی آنها می توانند برای اسراییل مشکل آفرین باشند به ویژه فلسطین که روند صلح با اسراییل را شدیدا تحت تاثیر قرار خواهد داد.
یکی از استدلال هایی که برای حمله مشابه اوسیراک به ایران وجود داد، این است که واقعه اوسیراک موجب شد قابلیت هسته ای عراق برای ساخت سلاح هسته ای ده تا پانزده سال به تعویق افتد چنانکه در طول دهه 90 که بازرسان سازمان ملل در عراق حضور داشتند، توانایی این کشور برای تولید تسلیحات هسته ای خنثی شده بود.
به این دلیل حمله به تاسیسات هسته ای ایران اگر اهداف این کشور را از بین نبرد، دست کم آنرا به تعویق خواهد انداخت تا زمانی که به ادعای غربی ها حکومت ایران تغییر کرده و دست از برنامه هسته ای بردارد. اما باز هم معلوم نیست که در صورت محقق شدن رویای غرب، حکومت بعدی که در ایران سرکار بیاید، چگونه حاضر به معامله با آنها خواهد بود.
در پایان می توان گفت که اصلی ترین مانع بر سر راه اتخاذ گزینه ای نظامی، فقدان اطلاعات کافی در مورد محل و چگونگی فعالیت تاسیسات هسته ای ایران است. اگر این تاسیسات در مناطق مسکونی واقع شده باشند، آسیب های جانبی بسیار خواهد بود و اگر در اعماق زمین باشند، دیگر بمب ها قادر به تخریب آنها نخواهند بود.
به این ترتیب چالش کنونی یافتن راهی برای استفاده ایرانی ها از انرژی هسته ای برای مصارف غیر نظامی و در عین حال تضمین های جدی این کشور در مورد غنی سازی اورانیوم است. ایران در این راه آشکارا بدون عادی سازی روابط با امریکا که شامل لغو تحریم ها و حل تمامی مناقشات معوقه است، دست از اهداف هسته ای خود بر نخواهد داشت. در مقابل هم اگر امریکا خواهان مذاکره نباشد رسیدن به توافق ممکن نخواهد بود.
شاید گفتگویی« نوآورانه» در عرصه دیپلماسی بتواند به حصل نتیجه ای قابل قبول منجر شود که هر دو طرف در آن احساس پیروزی داشته باشند. در مورد ایران نتیجه اینگونه خواهد بود که « گرچه ایران امروز حاضر به همکاری شده است، معلوم نیست فردا هم بخواهد این کار را ادامه دهد» و امریکا و اروپا هم می توانند ادعا کنند که ایران در نهایت خود را در چارچوب های بین المللی قرار داده و فعالیت های آن اکنون تحت بازرسی های شفاف و مداوم صورت می پذیرند.
از اتخاذ چنین روش نوآورانه ای می توان در زمان حال بهره برد ولی در آینده اگر لازم باشد مذاکرات باید ادامه یابند. این کار خود احتمال مواجهه دو طرف را کاهش می دهد، هر چند آنرا کاملا از بین نمی برد.