کد خبر: ۱۰۲۹۰
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۸۴ - ۱۰:۳۵

دیپلماسی با ضربه چکش مخملی

آفتاب‌‌نیوز :  اطرافیان رایس به او لقب «چکش مخملی» ‌داده اند.
اکنون که هفت ماه از فعالیت رایس در رأس وزارت خارجه آمریکا سپری شده، وی به خوبی کنترل سیاست خارجی این کشور را به دست گرفته است. وزارت دفاع زمانی در سیاست خارجی دستی برتر داشت و هنوز هم از وزنه ای سنگین بهره مند است اما فاتح بسیاری از جدال های میان این دو وزارتخانه، رایس است. اگرچه مقامات کاخ سفید نیز در مورد سیاست خارجی آمریکا طرف مشورت قرار می گیرد اما رایس برای سیاست خارجی دوره دوم ریاست جمهوری جورج بوش چارچوبی متفاوت را طراحی کرده است. 

وی در مدت زمانی کوتاه نشان داده که مایل است برای کاستن از نگرانی های متحدان آمریکا به تاکتیک های مؤثرتر روی آورد و از برخورد با اصول اساسی طرف های مختلف امتناع ورزد. وی این شیوه را «آرمان گرایی عملی» می نامد. او ضمن آنکه دیپلماسی شخصی قاطعانه تری دارد، رکورد سفرهای خارجی در وزارت خارجه را نیز شکسته و در عین حال تیم های دیپلماتیک متعددی از مقامات ارشد را برای بررسی مسائل و موضوعات فوری تشکیل داده است. 

رایس چندی پیش در یک مصاحبه عنوان داشت: «سیاست خارجی آمریکا همواره رگه هایی از آرمان گرایی داشته است که این به معنای توجه ارزش ها و اصول است. وظیفه ما اتخاذ سیاست هایی است که در این ارزش ها ریشه دارند و به کارگیری مداوم آنها ما را به سوی هدف به پیش می راند.»
هنوز بسیار زود است که درباره نتایج تاکتیک های جدید رایس قضاوت شود. برخی مشکلات موقتی و کارهای مقدماتی در سال جاری بسیاری از اقدامات و گام های وی را با محدودیت مواجه کرده است اما این موانع پیش از آنکه باعث ایجاد بن بست شود، به وی انگیزه داده است. 

در قضیه کره شمالی،‌ رایس با شناسایی این کشور به عنوان «دولتی مستقل»،‌ دولت پیونگ یانگ را به مذاکرات شش جانبه در مورد خلع سلاح هسته ای این کشور بازگرداند. سپس مشاور ارشد در امور شرق آسیا را مامور ساخت تا با مقامات کرده شمالی دیدارهای محرمانه و پی در پی داشته باشد. 

در مورد ایران نیز،‌ رایس موافقت کرد تا با ارائه مشوق هایی این کشور را از دستیابی به فناوری هسته ای باز دارد. در عین حال وی توانست از اروپایی ها امتیازی بگیرد و آن اینکه در صورت شکست مذاکرات هسته ای با ایران، با حمایت 3 کشور اروپایی مذاکره کننده، این پرونده هسته ای را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد. این در حالی بود که کالین پاول در زمان وزارتش در امور خارجه آمریکا نتوانست حتی نام ایران از فهرست کشورهای محور شرارت حذف کند. 

رایس همچنین با فروش تکنولوژی هسته ای به هند موافقت کرد تا بدین طریق روابط میان آمریکا و این کشور را مستحکم تر سازد. با این حال چنین امری،‌ به نحوی، ‌پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای را نادیده می گیرد.
در قضیه سودان،‌ رایس از میان نظرات گوناگون پیرامون حل مسأله دارفور راه میانه ای را برگزید و تلاش کرد تا ضمن طرح قطعنامه ای در سازمان ملل، از دخالت و تحقیق جامعه بین الملل در درافور دفاع کند. 

رایس در مصاحبه ای گفته بود: «در نخستین سفر اروپایی ام و به ویژه مسأله ایران، دریافتم تا زمانی که از منظر و در جایگاه ایالات متحده موضع گیری می کنیم مشکلاتی به وجود می آید که این اتفاق خوبی نیست.» بنابراین او رفتار دیگری را فرمول بندی کرد و آن اینکه امتیازاتی به ایران و سپس کره شمالی بدهد. 

«نیکولاس برنز» معاون وزیر خارجه آمریکا می گوید: «گاهی اوقات قدرت دیپلماسی در این نیست که بگویید «نه». بلکه باید راهی را برگزینید که منافع شما را تامین کند و نیز به سایرین کمک نماید تا آنها هم به پیشرفت هایی دست یابند. این همان نوع دیپلماسی است که منتقدان معتقد بودند ما از اتخاذ آن ناتوان هستیم. به اعتقاد آنان ما ابرقدرتی هستیم که فقط «آری» یا «نه» را می دانیم و از موضعی میانه آگاه نیتسیم.» 

با این همه بسیاری از چالش های عمده جهانی دور نخست ریاست جمهوری جورج بوش، در دور دوم ریاست وی حل نشده باقی مانده است. بدین ترتیب که آمریکا هنوز نتوانسته موافقت پیونگ یانگ و تهران را برای پایان دادن به برنامه های هسته ای آنان جلب کند. همچنین هنوز بیش از 2 میلیون سودانی در اردوگاه های پناهندگان به سر می برند؛ روستاها و معیشت آنان نابود شده و هیچ راه حلی برای رفع مشکلاتشان پیدا نشده است. 

ماندگاری رایس عمدتا به دو چالش برجسته و تاریخ ساز بستگی دارد: 1) رهایی آمریکا از دخالت در عراق  2) برقراری دموکراسی در دنیای اسلام. در هر دو مورد، استراتژی های بلند مدتی به چشم نمی خورد.
«درک چولت» مشاور سیاست خارجی سابق «جان ادواردز»، نامزد دموکرات معاونت ریاست جمهوری در انتخابات 2004 آمریکا اظهار داشت: «اگر نتوانیم چارچوب معنا دار و رضایت بخشی برای وضعیت عراق ارائه دهیم، موفقیت احتمالی ما – با هر معنایی که باشد – و برنامه های خوب آنها (جمهوری خواهان) برای سایر مردم دنیا کم ارزش شده و نادیده گرفته می شود. اگر جمهوری خواهان نتوانند وضعیت عراق را بهبود بخشند همه کارها و برنامه های آمریکا حرفی پیش نخواهد بود.
در دور نخست ریاست جمهوری جورج بوش بسیاری ها رایس را یک مشاور ضعیف امنیت ملی می دانستند که سخت تقلا می کرد تا در رقابت با شخصیت های سیاسی قدرتمند،‌ سیاست خارجی آمریکا را شکل دهد. اما او امروز در مقام وزیر خارجه آمریکا می کوشد تا این تصویر را بزداید. وی اکنون با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک اطرافیان خود را به شگفتی واداشته است.
رایس چندی پیش به نشانه ناخشنودی از بازداشت یک سیاستمدار اصلاح طلب در مصر، سفر خود به این کشور را لغو کرد و اعطای کمک 200 میلیون دلاری آمریکا به مصر را موقتا به حالت تعلیق درآورد. وی همچنین سفر خود به کانادا را به دلیل امتناع این کشور از همکاری با طرح دفاع موشکی آمریکا بر هم زد و هنوز هم برای این سفر برنامه ریزی مجدد نشده است. رایس در توقف خود در عربستان سعودی از این کشور خواست تا به زنان نیز حق رأی بدهد. و در سفر به کرانه باختری رود اردن نیز به اسرائیل هشدار داد که احداث شهرک های جدید یهودی نشین نشانه ای از نقض توافق سال گذشته این رژیم با بوش قلمداد خواهد شد.
رایس در نخستین سفر خارجی اش به اتحادیه اروپا هشدار داد تا از رفع تحریم تسلیحاتی چین اجتناب ورزند و اعلام کرد اگر روزی نیروهای آمریکایی در تنگه تایوان با سربازان چینی مسلح به سلاح های اروپایی مواجه شوند عواقب ناخوشایندی در انتظار آنان خواهد بود. در آن لحظه، ژان کلود یونکر نخست وزیر لوکزامبورگ چنان از لحن تند رایس متعجب شده بود که ناخودآگاه قهوه اش را روی خاویر سولانا مسؤول سیاست خارجی اروپا ریخت.
برنز اظهار داشت: «پس از آن اروپایی ها پشت سرهم هیأت هایی می فرستادند و به رایس می گفتند: لطفا کمی منعطف باشید. اما او تسلیم خواسته آنان نمی شد. رایس در پاسخ می گفت: شما باعث شده اید تا دموکرات ها و جمهوری خواهان در کنگره متحد شوند و این کار آسانی نیست.»
به تبع آن،‌ اروپایی ها از تعقیب برنامه های خود سرباز زدند. اطرافیان رایس به او لقب «چکش مخملی» ‌داده اند. «فیلیپ زلیکو» مشاور وزارت خارجه آمریکا می گوید: «یکی از موهبت های رایس این است که ضمن بیان صریح مطالب و مسائل در گفتگو با دولت های خارجی،‌ موضوعات را به نحوی بیان می کند که مبارزه طلبانه نیست. او بسیار قاطع و متکی به نفس است اما در مذاکره با وی کسی احساس رنش تا تنفر نمی کند.»
برخلاف پاول، رایس از اجرای برنامه های خود لذت می برد و بیش از یک سوم اوقاتش را در سفر سپری می کند. هنگامی که در ماه فوریه به پاریس رفت تا درباره روابط آمریکا و اروپا سخنرانی کند همه را تحت تاثیر خود قرار داد. ژان داوید لویت سفیر فرانسه در آمریکا می گوید:«او دیدگاه رسانه ها و نگرش افکار عمومی نسبت به دولت بوش را تغییر داد.»
لویت می افزاید: «با توجه به تاثیراتی که رایس در 6 ماه نخست وزارتش داشته،‌ شاید بتوان او را قدرتمندترین وزیر خارجه آمریکا در چند دهه اخیر نامید.»
نزدیکان و اطرافیان رایس می گویند وی تلاش کرده تا استراتژی بوش را در بسیاری از زمینه از نو تعریف کند و در این پروسه به بسیاری از جدال ها و اختلافات خاتمه داده است. در دوره نخست ریاست جمهوری بوش، سیاست خارجی آمریکا دارای دو تم متعارض بود. تم نخست را رئالیست ها با رهبری پاول در وزارت خارجه ایجاد کرده بودند. آنان خواستار انطباق مصلحت جویانه با سایر کشورهای جهان در زمینه دستیبابی به اهداف مشترک بودند. تم دیگر را نومحافظه کاران در پنتاگون و دستگاه تحت هدایت دیک چنی معاون رئیس جمهوری شکل داده بودند. این دسته دیدگاه های بلند پروازنه ای برای شکل دهی مجدد به دنیا داشتند.
اما در دور دوم، رایس استراتژی جدیدی را تبیین کرده که در بردارنده هر دو دیدگاه فوق است و آن «آرمان گرایی عملی» نام دارد.
رایس عنوان می دارد: «یکی می گفت هنر دیپلماسی در این است که سایرین را به جایگاهی هدایت کنی که در آنجا سیاست های تو سیاست های آنها نیز هست. بنابراین بخشی از دیپلماسی عبارتست از یافتن وضعیتی که در آن دارای سیاست های مشترک با دیگران هستید. به اعتقاد من، این همان چیزی است که ما زمان زیادی را صرف آن کرده ایم.»
روابط نزدیک رایس با رئیس جمهور و تجارت وی مسئولیت گذشته اش به عنوان مشاور امنیت ملی باعث شده تا وی از سیاست های توانمندانه ای برخوردار باشد. یک مقام آمریکایی اذعان می دارد: «بوش به رایس به عنوان یک مشاور،‌ یک دوست و عضوی از خانواده خود اعتماد کامل دارد.»
رایس هنوز هم بسیار محتاطانه عمل می کند. او برای تحقق خروج اسرائیل از غزه سه بار به این سرزمین سفر کرده است اما کارشناسان برای باورند که دخالت های و میانجی گری های وی برای تضمین همکاری میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها بسیار زیاد بوده است. همچنین وی به رغم تخصصی که درباره مسائل روسیه دارد، همکاری های خود با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را بر مسائل غیرروسی متمرکز کرده است.
رایس بیش از هر چیزی، سیاست های رئیس جمهور برای برقراری دموکراسی در دنیای عرب را در دستور کار خود قرار داده است. این موضوعی است که وی چه در خارج آمریکا و چه در وزارت خارجه کرارا برای تحقق آن کوشیده است.
وی حدود دو ماه پیش در جلسه ای با کارمندان و مقامات وزارت خارجه به مقایسه اوایل قرن بیستم و یکم با سال های 1940 پرداخت و گفت: «در آن سال های پس از جنگ جهانی دوم نیز آمریکا با یک محیط بین المللی در حال تغییر روبه رو بود و امروز در چنین موقعیت مشابهی من به اهدافمان و استراتژی هایمان می اندیشم و سعی خواهم کرد تا با بهره گیری از دیپلماسی آمریکایی بنیان های مستحکمی برای آمریکا بنا نهم.»
رایس در جلسه اظهار داشت که آمریکا حدود 60 سال پیش با قاطعیت استدلال کرد که ژاپن می تواند به دموکراسی دست یابد و این در حالی بود که جامعه آن غربی نبود و دولت های آن در طول تاریخ خودکامه بودند.
رایس معتقد است که پس از دو جنگ در دنیای اسلام (افغانستان و عراق)، خاورمیانه نیز می تواند چنین تغییر مشابهی را به خود ببیند.
در عین آنکه سفرها و ماه عسل رایس به پایان می رسد وی باید ثابت کند که رویکرد جدیدش نتایج پایداری به دنبال خواهد داشت.
سناتور جوزف بایدن دموکرات ارشد در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا می گوید: «دولت بوش به تدریج در می یابد که قوی بودن کافی نیست. باید بدانیم که تنها با قدرت یا اقدام صرف نمی توان منافع آمریکا را تامین کرد. امیدوارم که رایس با گذر از ایدئولوژی به واقعیت این چرخه را کامل کند.»
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین