کد خبر: ۱۰۳۲۷۴
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۸۹ - ۱۶:۳۱

محمدعلی‌زم: باید خود را آماده تشیع پیکر موسسات ‌ورشکسته ویدئو رسانه ‌کرد

قاچاق فرهنگی و سینمایی در کشور ما، قاچاقی است هولناکتر از قاچاق بنزین و آرد و گندم
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: انجمن صنفی ویدئو رسانه کشور در بیانیه‌ای خطاب به اعضاء خانواده بزرگ سینما و صنعت نمایش خانگی در خصوص مسائل مطرح شده در هفته‌های گذشته که تلاش دارد تا خطی انحرافی را در سینما ایجاد و سینماگران، کارگزاران دولتی، سینمای اکران و شبکه نمایش خانگی را در مقابل یکدیگر قرار دهد هشدار داد.

به گزارش کمیته ارتباطات انجمن صنفی ویدئو رسانه متن کامل بیانیه انجمن صنفی ویدئو رسانه که به امضاء محمدعلی زم، رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی ویدئو رسانه رسیده است بدین شرح است

“واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا ..”

و به ریسمان استوار الهی چنگ بزنید (مرام و منش تان را الهی کنید و به خاطر هواهای نفسانی و منافع شخصی) با یکدیگر اختلاف و تفرقه نداشته باشید ( که نتیجه اختلاف، خانمانسوزی اطراف اختلاف خواهد بود)

اعضاء محترم خانواده بزرگ و شریف سینمای ایران و صنعت نمایش خانگی

در هفته های گذشته مطالبی از سوی برخی همکاران سینمادار، تهیه کننده، کارگردان، پخش کننده فیلم ،کارگزاران دولتی سینما و برخی برنامه های تلویزیونی در خصوص سینمای مبتذل، تولید فیلم توسط موسسات ویدئو رسانه و نابودی سینما توسط شبکه نمایش خانگی در سطح جراید، خبرگزاری ها و رسانه ملی مشاهده کردیم که باعث تأسف فراوان شد. تأسف از این جهت که تعدادی از دست اندرکاران شریف، بخشی نگر و فاقد تحلیل از واقعیت های فرهنگی و اقتصادی کشور، نادانسته و ناخودآگاه، آب به آسیاب کسانی می ریزند که کمر همت به نابودی سینمای کشور و صنعت نمایش خانگی بسته و با پناه گرفتن در پوشش افراد متظاهر در صدد رسیدن به مطامع خود می باشند. انجمن صنفی ویدئو رسانه ضمن هشدار به همکاران صنفی خود در صنعت نمایش خانگی، جامعه سینمایی، مدیران فرهنگی و سینمایی و کارخانجات تولید کننده C.D و … مبنی بر رعایت حقوق شرعی و عرفی یکدیگر از آنها می خواهد که در سال همت مضاعف همه ظرفیت و عزم خویش را با آگاهی از حرکت های تهاجمی فرهنگ ستیز غرب در جهت وحدت، همدلی ملی ، افزایش کمیت ، ارتقاء کیفیت آثار نمایش خانگی و نیز مبارزه با اختاپوس هزار سر قاچاق محصولات دیداری و شنیداری مصروف نمایند. انجمن صنفی ویدئو رسانه دیدگاه های خود را پیرامون مباحثات جاری بشرح زیر اعلام می دارد:

یکم: جنگ نرم دارای ماهیت ضد فرهنگی است

بی شک اوضاع نا صواب فرهنگی، هنری، سینمایی و … کشور را باید شعاعی از جنگ نرم دولت امریکا علیه ملت و فرهنگ ایرانیان دانست که در تداوم جنگ سخت تحمیلی ۸ ساله آنها طراحی شده است. جنگ نرم غربیان علیه ملتهای مستقل و نوپا همواره دارای ماهیت ضد فرهنگی است و انواع کنش های سیاسی و اقدامات و فشارهای اقتصادی آنها علیه ملتها به اتکا و تبع پیشروی و هجوم های ضد فرهنگی آنها صورت می پذیرد. هجوم فرهنگی غربیان در سرزمین ما همواره در دو قالب ۱- پراکنش و ترویج محصولات تأثیرگذار و تولیدات بیگانه ۲- از کار انداختن چرخه تولیدات فرهنگ ملی ما صورت پذیرفته است و متاسفانه دیربازی است که این دو اقدام جنگ نرم دشمنان از یک سو بدلیل فقدان اعتماد و عدم پشتیبانی دولت نسبت به گروه های نافذ فکری و مولد محصولات تاثیر گذار فرهنگی بخش خصوصی داخلی و از دیگر سو رخوت و سستی و کلیشه کاری مراکز فرهنگی نظام کارگر افتاده و انبوهی از نیروهایی که می بایست اوقاتشان مصروف امید بخشی، کارآفرینی و بهره وری فرهنگی و تولید اندیشه، تصویر، صدا، کلمه و هنر گردد معطل و خنثی مانده است، قالب نخست فعالیتهای تهاجمی دشمن برق آسا از طریق حمله های هوایی هزاران سایت اینترنتی، ماهواره ای و تلویزیونی و با تکثیر انبوهی فیلم های غیرمجاز ایرانی و خارجی و عرضه آنها در هر کوی و برزنی توانسته است صنایع پایدار رسانه ملی، سینمای ایران و نوپای نمایش خانگی را دچار رکود و نیروهای تلاشگر و صادق این عرصه را دچار خسارت، زیان، رو در رویی و اختلاف کند.

دوم: ضرورت ملی بررسی افت مخاطب سینمای ایران

صرفنظر از بخشی نگری های صنفی و تقصیر تراشی های دولتی می بایست با پژوهش مستمر، کارآمد، میدانی و ملی به دلایل فروریزی مخاطب سینمای ایران در هر سال نسبت به سال قبل مبادرت جست. فقدان پژوهش های راهبردی در این زمینه سبب شده است که مخاطب سینمای ایران از ۸۱ میلیون نفربلیط در سال ۶۸ به ۸ میلیون نفر بلیط در سال ۸۸ تنزل پیدا کند!! متاسفانه در این دو دهه هیچ اقدام بازدارنده ای در جهت جلوگیری از این وضعیت نزولی صورت نگرفته است. بی شک عقب ماندگی تولیدات سینمای ایران از تکنولوژی و پیشرفت های فنی صنعت سینمای جهان، ضعف ادبیات داستانی و نمایشی، فقدان قصه های جذاب و داستانهای مورد نیاز مخاطبان ایرانی ، عدم پیونند سینما با تئاتر، فقدان سالن های روزآمد و جذاب نمایش فیلم و عدم احداث مجموعه های متنوع سینمایی در محلات و جغرافیای جمعیتی کشور از جمله نتایج قطعی پژوهش های محتمل الوقوع!! در بررسی علل افت مخاطبان سینمای ایران می باشد. اینک با اظهار تاسف و دردمندی به خاطر از دست دادن فرصتهای فرهنگی گذشته نظام فرهنگی جمهوری اسلامی،مدیریت کلان فرهنگی و اقلیم تولید هنر و اندیشه در کشور با انواع متفاوتی از ذائقه های فرهنگی فراوانی مواجه گردیده است . شهروند ایرانی آگاه از پیشرفت های تکنولوژی تصویری در جهان سال ۸۸ با شهروند سال ۶۸ که محروم از دسترسی به اینترنت ، شبکه های ماهواره ای و فیلم های روز دنیا بوده . نیاز، سلیقه ، ذائقه و میل فرهنگی متفاوتی دارد . شهروند امروز ایران زمین برای استفاده از انبوه و انواع برنامه های هنری و سینمایی مورد نیاز و در دسترس خود مواجه با کمبود وقت است و برای دیدن فیلم های بی رمق و خنثی تولید وطنی که در سه دهه گذشته تحولی در خور پیشرفت های فرهنگی مخاطبان خود پیدا نکرده است ، آن هم در سالنهای قدیمی ، محدود ، غیرمحلی ، بی کیفیت و ….. سینما ، حاضر نیست که وقت خود را تلف کند .

برای گذر از تنگه نابسامان و موقعیت ناهموار کنونی هنری و سینمایی و برای رسیدن به جایگاه سال ۶۸!! ، سینمای ما اولا : نیازمند تولیدات پرمحتوا، متنوع و برخوردار از تکنیک های روز دنیاست.

ثانیا : نیازمند داشتن پردیس های بزرگ و روزآمد سینمایی در نقا ط متراکم جمعیت شهری است و برای دست یابی به این دو مهم ، رفع موانع پیش رو و فراهم ساختن زیرساخت های امن برای حضور، سرمایه گذاری و فعالیت بخش خصوصی از جمله انتظاراتی است که از دولت جمهوری اسلامی ایران وجود دارد .

سوم: موقعیت صنعت نمایش خانگی

در دهه شصت ، سیاست دولت وقت (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ) در جهت حمایت و حفاظت از سینمای گلخانه ای تازه تاسیس شده مخالف فعالیت ویدئویی و راه اندازی صنعت نمایش خانگی در کشور بود و در آغاز دهه هفتاد و با تغییر مدیریت دولتی در حالی که کشور بیش از دو دهه از صنعت روز ویدئو جهان عقب نگه داشته شده بود فعالیت ویدئویی به عنوان یک رسانه جدید آن هم فقط در ساختار و انحصار دولت رسمیت یافت و متعاقب آن نوید حضور بخش خصوصی داده شد که صدور محوز فعالیت اولین ویدئو رسانه بخش خصوصی بیش از یک دهه به طول انجامید!

بخش خصوصی با تکیه به اعتماد به دولت به عرصه این صنعت پا گشود و تا پیش از تغییر تکنولوژی (فرمت VHS به CD) مواجه با زیان اقتصادی بود و برخی از موسسات ورشکسته شدند . در پی تجویز ورود انیمیشن توسط موسسات ویدئو رسانه ( از سه سال پیش ) موسسات به سود مقطعی و ناپایداری رسیدند که با انگیزه کمک به اعتلای سینمای ایران قیمت خرید رایت فیلم های ایرانی روبه افزایش تدریجی نهاد به نحوی که تصورات گرم ! برخی مدیران ، آنان را به رقابت ناسالم و سبقت پیشگی بر دیگران واداشت و موجب شد که از نیمه سال ۸۸ قیمت رایت فیلم های ایرانی در یک چشم و هم چشمی صنفی به مرز پانصد میلیون تومان!! برسد . اعضای انجمن صنفی ویدئو رسانه و برخی تهیه کنندگان سینما به یاد دارند که در همان زمان ، هیات مدیره انجمن پس از بررسی کارشناسانه موضوع ، زنگ های خطر ناشی از ناپایداری و رشد کاذب قیمت ها را به صدا در آورد و هشدار داد که رشد بادکنکی قیمت رایت فیلم ایرانی در اندک زمانی متوقف خواهد شد اما عوارض سوء آن گریبانگیر موسسات ویدئو رسانه و تهیه کنندگان را خواهد گرفت . متاسفانه هم آنها که در صنف ویدئو موجد پیدایش این بلای خانمان سوز برای ویدئو و سینمای کشور شدند و تبع آنها تهیه کنندگانی که «سود آنی» خود را در پرتو این رشد کاذب بر « منافع آتی » خود ترجیح دادند و در سرمستی ناشی از افزایش قیمت رایت فیلم های ایرانی ، صدای این زنگ خطررا نشنیدند و مانع از اجرای « طرح پایدار کردن قیمت رایت فیلم های ایرانی » شدند . به هر حال عمر این دولت مستعجل بسیار زودتر از آنچه نمایانده می شد به سرآمد و از ابتدای سال جاری و در پی التهابات غیر قابل کنترل و بازار راکد موسسات ویدئویی، فیلم های ایرانی خریداری شده موسسات ویدئویی با عدم اقبال مخاطبان و تیراژ های برگشتی مواجه گردید . در رهگذر این بازار فروریخته برخی همکاران صنفی که بازار پایدار نسبی گذشته را در رقابتی کاذب به نفع خود بهم ریخته بودند در مواجهه با بحران جدید ناگزیر به عرضه کالاهای مرجوعی خود با یک سوم قیمت (۳۰۰ تومان) به بازار شدند . این قیمت شکنی یک طرفه صنفی علاوه بر ایجاد اختلال کالای دیگر موسسات آنها را دچار بحران عدم ایفای تعهدات و بازپس دادن رایت های خریداری شده ایرانی کرد ، پیش بینی می شود بی مشتری شدن خرید رایت فیلم های ایرانی در شبکه ویدئویی به فاجعه گسترده تری همچون باز شدن پای سودجویان، دلالان و بازار شکنان خارج صنف علیه موسسات ویدئو رسانه شود فاجعه ای که پیش تر دلالان بر سر کالای ویدئویی تولید شده موسسات ویدئو رسانه آورده اند و بازار آنها را با عدم ثبات قیمت مواجه ساخته اند . متاسفانه در هر بخشی از کار دولت که نظارت مفقود باشد و نهادهای صنفی قانونی هم به دلیل عدم حمایت دولت و روحیه کار جمعی و صنفی و زیاده خواهی برخی اعضای صنف ها ناتوان گردند وجود چنین بحران ها و شکست هایی دور از انتظار نخواهد بود . صنعت پر التهاب و تحول « نمایش خانگی » که ا نقراض تدریجی سی دی و جایگزینی « بلو- ری » ، « فلش » و « هارد » شرایط اقتصادی بدتری از وضع موجود را در پیش رو دارد همچنان در معرض وانتظار آسیب جدی تری بخاطر بیش خواهی های درون صنفی ، باورها و تحلیل های غلط اقتصادی جامعه سینمایی و تحمیل های ناصواب دولتی قرار دارد و اگر رسیدگی عاجل به این محتضر ، در دستور کار دولت،
جامعه سینمایی و صنف ویدئو رسانه قرار نگیرد در اندک زمانی دیگر باید خود را آماده تشیع پیکر موسسات ورشکسته ویدئو رسانه نمود.

راه‌کارهای کلان و کوتاه مدت این بخش عبارت است:

۱- دولت باید ویدئو را به عنوان رسانه منتخب مردم در کنار سینما و تلویزیون تعظیم بدارد و اندکی از یارانه‌های پرداختی به سینما و تلویزیون را مصروف تمهید و تامین زیر ساخت‌های حفظ و توسعه آن سازد.

۲- دولت باید هزینه و شرایط دست یابی موسسات ویدئو رسانه به رایت فیلم‌ها و برنامه‌های خارجی همچون تلویزیون ارزان و آزاد کند و منافع فرهنگی و اقتصادی کشور در بخش سینما و ویدئورا به خاطر فشار برخی دلالان سود جو و جو ساز بیرونی (خارجی ) گرفتار عسرت و ضیق نسازد در شرایطی که بدیهی ترین حقوق ملی ما توسط اجانب غربی نادیده انگاشته می‌شود و فیلم‌ها و برنامه‌های منحرف و فاسد غربی از زمین و هوا، فکر و فرهنگ و ایمان ملت و جوانان ما را بمباران ضد فرهنگی می‌کنند معاونت سینمایی دایه دار دولت انقلابی چه اصراری بر خرید رایت فیلم‌ها از دلالان خارجی که با هزینه‌های کلان می‌بایست اصلاح، دوبله و آماده‌سازی شود، دارد؟ راستی چرا برای پخش فیلم‌های خارجی از کانال‌های هوایی و زمینی با زیرنویس و دوبله‌های غلط فارسی هیچ منع و ادعایی وجود ندارد اما اصلاح و دوبله درست و عرضه قانونی آنها در شبکه رسمی ویدئویی کشور مواجه با این همه منع و مشکل و از جمله تهدید دلالان خارجی است؟! در دوسال گذشته که سیاست تعیین هزینه رایت خارجی و تامین خارجی موسسات ویدئو رسانه به صنف واگذار شده بود قیمت رایت فیلم های ایرانی هم افزایش یافته بود، نتیجه اینکه موسسات ویدئو رسانه از محل درآمد فیلم های خارجی خود می‌بایست هزینه خرید رایت فیلم‌های ایرانی را پرداخت کنند و در بهترین حالت عرضه فیلم ایرانی در شبکه نمایش خانگی ( فارغ از تیراژها‌ی کاذبی که برخی موسسات ویدئویی به منظور‌های خاص ( بازار شکنی دیگران، جلب آگهی تبلیغاتی و … ) در جلد کالاهای خود درج می‌نمایند) فاقد سود برای موسسات ویدئو رسانه است و این صرفنظراز اوضاع وخیم و زیان باری است که اکثر موسسات ویدئورسانه در عرضه فیلم ایرانی (خصوصا در ماه های اخیر ) با آن مواجه بوده‌اند. به نظر می‌رسد رعایت حقوق رایت فیلم خارجی مستلزم رعایت حقوق رایت داخلی و خشکاندن بازار قاچاق داخلی است، وقتی یک DVD حاوی ۶-۵ فیلم ایرانی و خارجی موسسات در بازار قاچاق تکثیر و به قیمت کمتر از هزار تومان عرضه می‌شود فشار بر موسسات برای افزایش قیمت رایت ایرانی و رعایت حقوق رایت خارجی، مفهوم دیگری جز فشار برای تعطیل کردن این موسسات نخواهد داشت.

۳- در وضعیت کجدار و مریز کنونی شبکه نمایش خانگی، جامعه سینمایی نبایستی انتظاری بیش از تامین ۳۰% تا ۵۰% از هزینه تولید فیلم های ایرانی خود از طریق این شبکه را داشته باشد، برای اقتصادی تولیدات ایرانی می‌بایست بر این منوال تنظیم گردد.

۴- موسسات ویدئو رسانه می‌بایست در یک همگرایی و هماهنگی صنفی به رتق و فتق امور خود بپردازند و از هرگونه تک‌روی و صدای مستقلی که کلان سینما و شبکه نمایش خانگی رامواجه با ناپایداری و شکست کند پرهیز نموده و آن‌را گناه نابخشودنی اجتماعی و صنفی بپندارند.

چهارم: تلویزیون و فراموشی وظیفه ملی

کارکرد تلویزیون ملی در کلان حاکمیت ملی آیینه تمام رخ بودن معضل‌ها، مشکل‌ها، طرح ایده‌ها، رواج نقد‌ها و … و بالاخره استفاده از ظرفیت‌های فکری و ایده ساز نهادهای آموزشی، پژوهشی، علمی و بهره‌گیری از استعداد سازمان‌های مردمی غیر دولتی در این زمینه هاست آنچنان که نقش تلویزیون در نسبت با صنایع سینمای ملی و نمایش خانگی همواره می بایست نقش حمایتی و امدادی باشد. متاسفانه دیربازی است که رسانه ملی ازاین وظیفه خطیر و موقعیت بایسته خود فاصله گرفته و بجای تولید و حمایت از تولید فیلمهای کوتاه، آموزشی، مستند و غیره که می‌بایست غالب فعالیت‌های تلویزیون را تشکیل دهد مبادرت به تولید سریال‌های سنگین، تولید فیلم های سینمایی و ( درسالیان اخیر هم) تله فیلم را جایگزین خرید فیلم های سینمایی ایرانی کرده است آیامفهوم رسانه ملی بودن ، جز استفاده از ظرفیت ملی، پاسداری از منافع ملی همه بخش‌ها و خصوصا صنعت سینما و ویدئو کشور است؟ در نتیجه اعمال سیاست های ناصواب در حق سینمای ملی اصلی ترین سرمایه و بدنه و عامه سینما، که هنرپیشگان، کارگردانان و تهیه کنندگان هستند و می‌باید همه ظرفیت و اوقات آنها در جهت تقویت «مدیوم » اندازه سینمای ملی و برافراشتن پرچم های فتح جهانی آن هزینه گردد، صرف تولید سریال‌ها و فیلم‌هایی می‌شود که اغلب بیش از یک بار امکان دیده شدن پیدا نمی‌کنند (آنهم در « مدیوم» اندازه تلویزیون ) می‌شود. در دسترس قرار گرفتن چهره‌های محبوب و مردمی سینما از طریق تلویزیون موجب هولناک‌ترین آسیب‌ها ( کاهش مخاطبان) به سینمای بدنه و عامه ایران شده است و این صرف‌نظر از آسیبی است که از ناحیه عدم تولید و تقویت فیلم کوتاه، تله تئاتر و مستند (که ظرف نمایش آن در شرایط کنونی منحصر به رسانه ملی است)، به زیرساخت‌های هنر نمایشی و سینمای کشور و موجب گران تمام شدن تولیدات سینما و رسانه ملی شده است!

انقلاب اسلامی در دهه چهارم حیات پر افتخار خویش و در چشم انداز برنامه بیست ساله خود می‌بایست به سطح و اندازه ای از تولیدات تاثیر گذار سینمایی، تلویزیونی و ویدئویی دست یابد که اغلب آنها قابلیت فروش و عرضه در گوشه و کنار جهان به‌ویژه کشورهای اسلامی (با بیش از دو میلیارد مخاطب که شامل اغلب کشورهای آسیایی، آفریقایی و حتی قاره‌های اروپا و آمریکا می شود) داشته باشد، متاسفانه «فتح سنگرهای کلیدی جهان» که از جمله آرمان‌های استراتژیک امام راحل و مقام معظم رهبری مدظله العالی می‌باشد سالیانی است که مغفول دستگاه عظیم و هزینه بر تولیدات تصویری (سینما، تلویزیون و ویدئو) کشور شده است، صرفنظر از آسیبی که از ناحیه عدم باروری اقتصادی و درآمد‌زایی سینما، تلویزیون و ویدئو به کشور وارد می‌شود و طرفه از عدم بهره گیری ملی از منافع و تاثیر گذاری های فرهنگی این سه رسانه مقتدر جهانی اساسا فرهنگ، هنر و سینمای انقلاب اسلامی در این سالیان فاقد چشم‌انداز و دست‌یابی آفاق فرهنگی – جهانی بوده است از این روست که انتظار دست‌یابی به رکورد ملی در مدیم هفتاد میلیمتری و تصویر سه بعدی، توسط مردان رشید اقلیم فرهنگ و هنر و سینما به ضرب دون مایگی مادی شخصی آنها و در غفلت نظارت نهادها و مجریان سیاست گذار دولت آنها را جبرا به ساحت و اندازه ( تلویزیون ) ۳۰ اینچی تقلیل و تنزل داده‌ایم و رسانه ملی را رسانه مصرف‌زده چهره‌ها و ستاره‌های سینما و مردم را دلزده از تکرار بی‌رمق و کلیشه‌ای چهره ی آنها کرده‌ایم.

رسانه ملی نمی‌تواند به بهانه عدم تطابق سیاست‌هایش با سیاست‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به خرید و پخش فیلم‌های سینمای ایران بی‌تفاوت باشد و نباید سرمایه‌ها و ستاره‌های انسانی سینما را به نفع تولید مدیوم خود مصادره نماید آنچنان که نباید به بهانه داشتن «ویدئو رسانه سروش» از حمایت تبلیغاتی و اقتصادی و فرهنگی شبکه نمایش خانگی چشم پوشی نماید. رسانه ملی در صورت داشتن چشم‌انداز اقتصادی فرهنگی می‌توانست در یک تعامل صنفی با شبکه نمایش خانگی بخش از برنامه‌های تولیدی خود را ( قبل از پخش) از طریق این شبکه عرضه و از این طریق بخش عمده از هزینه‌های مصروفه خود را بازگرداند آنچنان که می‌باید بخشی از برنامه‌های پخش شده خود را از طریق شبکه نمایش خانگی در دسترس دائمی مردم قرار دهد. همه این‌ها صرف‌نظر از امکان هماهنگی است که می‌تواند درخرید، اصلاح، دوبله و … برنامه‌های خارجی بین رسانه ملی و شبکه نمایش خانگی به‌وجود بیاید تا از خروج بی‌رویه پول ملی که عمدتا به جیب دلالان و واسطه های خارجی واریز می‌گردد پیشگیری شود. فراموش نکنیم اگر مهندسی رهبری سه صنعت سینما، تلویزیون و ویدئو کشور رخ ننماید طولی نخواهد کشید که نظام گسترده سینمای هالیوود که در چین، کره، سنگاپور خود را تکثیر و تکرار کرده است، بضاعت تولید داخلی ما را از کار خواهد انداخت و ما را ناگزیر به «اکل میته‌های تصویری» خود خواهد ساخت نظام تصویر‌سازی هالیوود برای کاستن از حساسیت روبه رشد ضد آمریکایی کشور‌های اسلامی و روبه توسعه و بسط اقتصاد سرمایه سالار خود، شعبات تولیدی خود را در چین و کره راه‌اندازی کرده تا اینبار از طریق «چشم بادامی‌های دماغ پهن» و با کاهش «دوز» حساسیت ملت‌ها همچنان عاطفه تاثیر پذیر تصویری و صوتی آنها را تحت اشغال خود حفظ و مدیریت کند.

پنجم: قاچاق ویرانگر قدرت اقتصاد و اقتدار فرهنگ

قاچاق فرهنگی و سینمایی در کشور ما، قاچاقی است هولناکتر از قاچاق بنزین و آرد و گندم و … مبدا تولید ظرف و مظروف این قاچاق (برخلاف گذشته که از خارج وارد می شد) در درون مرزهای جمهوری اسلامی است و شناسایی، مهار و خشکاندن آن، کار چندان سختی نیست.

کارخانجات تولید VCD و DVD که با توجیه ارتقاء فرهنگی و با استفاده از سرمایه هنگفت ارزی کشور ( صندوق ذخیره ارزی ) و پول ریالی بانک ها توسط بخش خصوصی راه اندازی شده است، امروز هر واحد تولید خامشان با قیمتی حدود 100تومان در بازار بدون نظارت حاکمیت عرضه و توسط قاچاقچیان فرهنگی! با درج (رایت و تکثیر انبوهی) ۶-۵ فیلم ایرانی روی آنها به قیمت 500 الی هزار تومان در شبکه قاچاق به دست مصرف کنندگان رسانده می‌شود. CD و DVD خام داخلی سالانه حدود ۴۰۰ میلیون عدد و به همین میزان هم واردات خارجی (رسمی و قاچاق) انجام می شود اگر از مجموع ۸۰۰ میلیون عدد DVD خام (حداکثر) ۱۰% آن صرف فعالیت های آموزشی و پژوهشی شود حدود ۷۰۰ میلیون یعنی ۷ برابر میزان تیراژ همه موسسات ویدئو رسانه قانونی، سهم فیلم های قاچاقی است که در شبکه غیر مجاز عرضه می‌شود و اگر متوسط هر DVD خام حاوی ۵ فیلم ایرانی و خارجی باشد حدود سه میلیاردو پانصد میلیون DVD فیلم مجاز و غیر مجاز در بازار قاچاق در دسترس مردم قرار دارد و در برابر آن فقط یکصد میلیون تیراژ سهم فیلم مجازی که در شبکه قانونی ویدئویی کشور عرضه می‌گردد. درآمد 700 میلیارد تومانی بازار قاچاق نه تنها کمکی به تقویت و توسعه فرهنگ و هنر سینمای ملی نمی‌کند بلکه زیان نادیده گرفتن این پولشویی در چرخه اقتصاد ملی غیر قابل انکار و موجب هدم و نابودی سرمایه انسانی، اقتصادی و فرهنگی کشور می‌شود. اگر این ظرفیت غیر مجاز تبدیل به ظرفیت مجاز شود از ناحیه احیاء و مدیریت براین منبع مالی میتوان صنعت سینما و صنعت نمایش خانگی ملی را با بازسازی نوین و فعال و آنها را متناسب با تکنولوژی روز دنیا به طور مستمر بهینه‌سازی کرد. دست‌اندر‌کاران دولتی و خصوصی سینما و ویدئوی کشور به جای رویارویی های ضعیف و شکننده و تن دادن به دعواهای حیدری، نعمتی بر سر خرده‌پول‌های ناچیز باید همه همت مضاعف خویش را معطوف خشکاندن سرچشمه‌ها و ریشه‌‌های قاچاق، مقابله با عوامل آن و تبدیل کاربری این عوامل در جهت رونق بخشی به شبکه مجاز ویدئویی و توسعه سینمای ملی صرف کنند راه‌کارهای کوتاه مدتی که برای مقابله با قاچاق می‌توان متصور شد این است:

الف – نظارت بر تولید داخلی و بازار مصرف تولیدات DVD خام و تبدیل تدریجی تولیدات خام کارخانجات به DVD پرشده براساس توسعه بازار مجاز.

ب – تشکیل شرکت خصوصی «پلیس رسانه» با بهره مندی از تجویز، تجهیز، استعداد و ظرفیت نیروی‌های بازنشسته نیروی انتظامی (تامین هزینه آن از طریق شبکه نمایش خانگی انجام خواهد گرفت) برای مقابله با عوامل شناسایی شده واردات، سرنخ‌های تکثیرهای غیر مجاز و حفظ ثبات و توسعه بازار مجاز.

این دو اقدام بازداردنده پس از مدت کوتاهی منجر به افزایش دائمی تولید کارخانجات داخلی و ثبات درآمد سینما و شبکه نمایش خانگی مجاز و قهرا گسترش کمی و کیفی تولیدات سینمایی و ویدئویی خواهد شد.

ششم: ضرورت اندازه شناسی متفاوت 3 رسانه سینما، تلویزیون و ویدئو

ضرورت اندازه شناسی (مدیوم) مغزافزاری و نرم‌افزاری رسانه ویدئو به عنوان رسانه‌ای مستقل و متفاوت در کنار سینما و رسانه ملی ضرورت انکار‌ناپذیر امروز ماست. در یک نگاه کلان ملی و از منظر مهندسی فرهنگی تولیدات سه‌گانه سینما، تلویزیون و ویدئو نه تنها باید با یکدیگر تزاحم و تداخل نداشته باشندبلکله لاید مکمل و در امتداد یکدیگر قرار داشته باشند. واقعیت این است که در شرایط گذشته و حال و در فقدان هوشمندی ، استراتژی و مغز افزار فرهنگی نه تنها از ظرفیت درست، کامل و بهینه این 3 رسانه (سینما، تلویزیون و ویدئو) استفاده ملی و اثر بخش نشده است بلکه در مواقع و موارد عدیده عوامل هریک از این 3 رسانه با پای در کفش یکدیگر کردن از دامنه تاثیر‌گذاری بهینه هریک از آنها کاهیده و طبعا به 3 بخش آسیب جدی وارد کرده‌اند و متاسفانه نیروی انسانی هربخش به جای رشد و پیشرفت فنی و کیفی در کار خود به زعم تزاحم و تداخل واقعی و یا محتمل بخش دیگر احساس خطر کرده و به نقد توهم انگیز و جنگ زرگری علیه یکدیگر اوقات و سرمایه خود را به هدر داده‌اند.

شبکه نمایش خانگی کشور برای تامین نیازهای فراوان و متنوع مخاطبان خود در گستره حوزه جغرافیایی فرهنگ پارسی و فارسی زبان( ایران، افغانستان، تاجیکستان، بخشی از پاکستان، هندوستان، ترکیه، عراق، آذربایجان و ….) نیازمند انجام و داشتن تولیدات فرهیخته وبایسته منحصر به «مدیوم» اندازه کارخویش است که می بایست در یک تعریف ملی، صنفی و فرهنگی تفاوت تولیدات شبکه رسانه ویدئو از تلویزیون و سینما مشخص گردد تا این بخش گرفتار تکرار تولیدات بخشی و سخیف نشده و تولیدات مطلوب خود را از رهگذر تعامل هماهنگ با بدنه سینمای نیمه آماتور، تجربی و حرفه‌ای تحت مدیریت تهیه کنندگان سینمایی به‌دست آورد.

هفتم: سوپرمارکت، فرصت یا تهدید

در یک نگاه کلان ملی باید فرصت ارائه محصولات فرهنگی در محلی که در آن مایحتاج روزمره مادی مردم عرضه می‌شود را یک فرصت بی بدیل و آرزوی تحقق یافته اقلیم فرهنگ و هنر قلمداد کرد. همه اهالی فرهنگ باید از این فرصت که حاصل زحمات مردان گمنام و نتیجه فهمیدن و فهماندن ضرورت لزوم دستیابی سریع و ارزان مردم به محصولات فرهنگی است حفاظت و حراست کنند و نباید این دستاورد مهم اهل فرهنگ در چنبره کج‌فهمی‌ها، لجبازی‌ها و گروکشی‌های شخصی و صنفی آسیب ببیند. ایرادات شکلی و مشکلات محتوایی اینکار که ناشی از تازه کاری، عدم نظارت و فقدان سازمان‌دهی مطلوب است باید با مطالعه و پژوهش مستمر همراه و مرتفع گردد و دامنه تسریع آن باید در آینده شامل کتاب و آلبوم موسیقی و…. نیز بشود. تامین و در دسترس قرار دادن خوراک فکری جامعه در نظام جمهوری اسلامی اگر اهمیت مضاعفی به نسبت به غذای جسمی نداشته باشد حداقل با آن یکسان است. در شرایطی که پس از گذشت سه دهه عمر جمهوری اسلامی به خاطر فقد اقتصاد فرهنگ، راه اندازی فروشگاه‌های سراسری و مستقل عرضه محصولات فرهنگی و هنری مقدور و ممکن نگردیده است، عرضه یک نمونه محصول فرهنگی در سوپر مارکت‌ها را باید قدر دانست و از آن به عنوان یک الگوی موفق برای عرضه دیگر محصولات فرهنگی بهره جست!

راستی چرا تیراژ کتاب در کشوری با بیش از هفتاد میلیون جمعیت باید حدود دو هزار جلد باشد؟! آیا عرضه سوپر مارکتی و در دسترسی مردم قرار گرفتن محصولات مجاز ویدئویی یکی از مصادیق رفع محرومیت و مظلومیت از فرهنگ نیست؟

آیا شکر این نعمت عظمای الهی ایجاب نمی‌کند که اهل فرهنگ و هنر و سینما این نهال تازه رسته را نقد، تقویت، تصحیح و تکمیل کنند؟؟

انجمن صنفی ویدئو رسانه در دوره‌ای که رهبر فرزانه و فرهنگ شناس انقلاب اسلامی توصیه به رفع مظلومیت فرهنگ نموده و دولت خدمتگزار دهم هم ، اولویت نخست کار خویش را حمایت و تقویت فرهنگ قلمداد و اعلام کرده است، آرزو و تقاضا داده است که همکاران صنفی، سینماگران، کارگزاران دولتی دست در دست یکدیگر نهاده و از این فرصت تاریخی برای تفاهم، تعامل، تقویت و توسعه فرهنگ، هنر، سینما، تلویزیون و صنعت نو پای نمایش خانگی و افزایش کمی و کیفی تولیدات تصویری و رفع و دفع موانع رشد صنفی و ملی در پیش روی سینما، ویدئو و تلویزیون بهره کامل بجویند و همواره بدانند که فرصت ها چون ابرها در گذرند و ماندنی نخواهند بود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین