کد خبر: ۱۰۴۸۸۸
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۶:۰۴
درنشست تخصصی "علوم انسانی، وضعیت امروز، چشم انداز فردا" در مركزتحقيقات استراتژيك

دكتر فراستخواه: علم در سلطه و استعمار سيستم است

استقلال نهادهاي علمي از سياست وآزاد سازي علوم انساني چه بايد كرد امروز كشور است
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- فروزان آصف نخعي: چرا علوم انساني وجه مطلوب خود را در ايران پيدا نكرده است؟ زيرا علم در ايران تحت سلطه و استعمار سيستم است و بايد آزاد شود. 

دكتر فراستخواه عضو هيات علمي موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي كشور درنشست تخصصی "علوم انسانی، وضعیت امروز، چشم انداز فردا" در مركزتحقيقات استراتژيك با اعلام مطلب بالا در باره چشم انداز فرداي علوم انساني و پاسخ به يك پرسش بنيادين كه چه بايد كرد است گفت:ما بايد علوم انساني را ازاد بكنيم تا علم باشند. ما بايد علم را بخواهيم كه علم باشد ونا علم و شبه علم نباشد. علم ما را مي خواهد راهنمايي بكند نه اين كه ما علم را اسيرش بكنيم. و علم را هرجور كه خودمان بخواهيم تفسير بكنيم. 

اين استاد دانشگاه در ادامه التزام به استقلال دانشگاه ها و نهادهاي علمي و آزادي علمي و علم ورزي سبك دويي را ديگر چه بايد كرد امروز ايران دانست و در باره بيكاري دانش آموختگان علوم انساني گفت: امروزتعداد بيكاران رشته هاي علوم انساني از رشته‌هاي مهندسي كشور كمتر نيست ضمن آن كه اگر علوم انساني ها هم بيكارند به دليل آن است كه اقتصاد كشور مبتني بردانش نيست.البته دانش آموختگان هم مشكل دارند به دليل اين كه به آنان درس خوبي داده نشده است. چرا چون بازهم علم در استعمار سيستم بوده و  محدوديت ها، تصلب ها وانسدادهادركشور این شرایط را برایش رقم زده است. 

فراستخواه در ادامه در پاسخ به اين سخن دكتر خرمشاد كه علم در ايران اپوزيسيون است گفت: اين موضوع تحت عنوان هژموني و پاد هژموني قابل طرح است، اين كه علم حالت اپوزيسيوني دارد علتش اين است كه يك هژموني وجود دارد ، و هژموني موجود به دليل فشارهاي وارده برعلوم انساني سبب مي شود كه يك پاد هژموني در نهادهاي علمي هم شكل مي گيرد. از آن جا كه علم يك ويژگي رهايي بخش هم دارد تبعا از اين جهت قابل فهم است. 

وي در بخش ديگري از سخنان با تاكيد براين كه فكر نمي‌كند علوم انساني در اين كشور عقيم است گفت: اتفاقا علوم انساني در اين كشور زير پوست جامعه دارد حركت مي كند. الآن هركسي براي خود برنامه پژوهشي و در جامعه شبكه اي يك نوع علم ورزي دارد،جمهور علم در ايران مهم بوده و بازندگي و فضاي عمومي با چند ميليون دانشجو، و چند ميليون دانش آموخته سربرآورده و هر خانواده اي ضمن آن كه با علم درگيربوده به نحوي دعاوي ، رويكردها و ديسيپلين هاي علمي را نمايندگي مي كند. اين درحالي است كه سيستم‌هاي ما بيگانه از علم هستند، ولي زندگي جامعه و جهان زيست ما بسيار با علم محشور است. 

وي افزود:فرهنگ علمي در جامعه در حال توسعه است و اين كه مطرح مي شود علوم انساني از هر حيث بيگانه با فرهنگ ما است، به نظرم اين گونه نيست. علوم انساني با عقلانيت وفرهنگ ايراني، روح قومي، و روح ملي ما بيگانه نيست و اين ما هستيم كه گاهي از آن بيگانه هستيم .شناخت نادرستي كه از خداوند متعال داريم منجر به آن شده كه نمي فهميم، علم دري است از درهاي هدايت الهي. علم يك موهبت الهي است كه از طريق آن خداوند بشر را راهنمايي مي كند تا مسايل خودش را حل بكند. 

فراستخواه با تاكيد براين كه تفكرات منحطي در جامعه ما در كسوت ديني و غير ديني وجود دارد كه با علم بيگانه هستند در باره اين ديدگاه كه علم از آلات مشتركه است گفت:برخي علم را جزو آلات مشتركه مي دانند. علم اساسا آلت وابزار نيست. اين نگاه ابزار انگاري از علم درست نيست. علم مي تواند به ابزار سازي كمك كند، ولي خودش ابزار نيست. علم در واقع تعالي وفعاليت و تكاپوي ذهني انسان است. مشكل درانديشه ما است. ما دچار آشوب و آشفتگي ذهني شده ايم.
وي افزود:دين قيدي براي علم نيست. اصلا جايگزيني براي علم نيست خودش، موضوع علم است. اما علم ديني كه ما مي گوييم به آن معنايي كه به شكل گفتارهاي رسمي مطرح مي شود، نه ممكن است و نه مطلوب. در حال حاضر شرايط به گونه اي است كه علم درتصاحب قدرت خواسته مي شود. و برخي مايلند علوم انساني به فرهنگ و يا سياست و....تقليل پيدا بكند كه امكان پذير نيست. 

وي گريز از عقل را يك مشكل انديشگي در جامعه ايراني ذكر كرد كه در نهايت منجر به برخورد رياكارانه با علم شده به نحوي كه برخورد ما با علم كمتر صادقانه و كمتر شفاف است. 

اين استاد دانشگاه در باره امكان و امتناع علم بومي و علم ديني گفت: علم بومي نه ممكن است نه مطلوب. چون علم مباني يونيورسال، زبان يونيورسال، و جهانشمول، و ضوابط جهانشمول دارد. اما دانش بومي هم ممكن است و هم مطلوب و ضروري است. به اين معنا حتي علم موجود در دنيا ويژگي هاي بومي هم دارند.به عبارت ديگر دانش بومي در واقع ذخاير دانشي در يك سرزمين و در يك مرز و بوم است. 

فراستخواه در ادامه اين بحث به منظور دستيابي به دانش بومي و جهاني بر دسترسي به دانش ، جذب و فهم دانش جهاني و بازفهم آن تاكيد و مهمترين كنش علمي را ارزيابي دانش جهاني ذكر كرد و گفت: پس از اين مراحل است كه موضوع تطبيق و تطبيق مجدد دانش جهاني بر مسئله ها و مشكلات ملي ظهور مي‌يابد و اين كه از دانش موجود با توجه به اولويت‌هاي مسئله اي، چه مرهمي براي زخم هايمان درست كنيم؟ در اين جاست كه دانش بومي توسعه پيدا مي كند.در اين جا هر اندازه دانش جهاني با مسايل داخل به هماهنگي رسيده باشد، به همان اندازه دانش بومي مي شود كه باز اين همان دانش جهاني است.

وي در ادامه اين رفتار را كه نان دانش را بخوريم و سپس به به دانش فحش بدهيم ، رياكاري و عيب بزرگ دانست گفت: بدترين جانوران در اين سياره از نظر قرآن كساني هستند كه اندام هاي حسي شان كور است و تعقل نمي كنند و عقلانيت ندارند. مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايد كه 300 بار در قرآن بر حجيت عقل تاكيد شده است كه از اين بايد يك قاعده استخراج شود، درحالي كه در نياورديم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین