آفتابنیوز : آفتاب: مصباحیزدی با بیان اینکه در فرهنگ اسلامی ویروسهای فكری به مراتب خطرناکتر از آفات و بیماریهای جسمانی تلقی میشوند، اظهار کرد: آزادی بیانی که خود را تابع خواست و سلیقه مردم جامعه خود را میداند مردود است؛ بلکه آزادیها فقط باید در نظام ارزشی اسلام قرار بگیرد.
آیتالله محمدتقی مصباحیزدی میگوید: از جمله آزادیهایی كه این روزها در ادبیات سیاسی كشور مطرح است، بحث آزادی عقیده است كه به دنبال آن نیز آزادی بیان مطرح میشود. میگویند اینها از جمله حقوق آزادیهای فوق قانون هستند. هر انسانی در هر نظام ارزشی و تابع هر دینی كه باشد آزاد است هر عقیده و اندیشهای را برگزیند. به دنبال آن نیز آزاد است كه این اندیشه خود را بیان كند، تبلیغ نماید و درباره آن با دیگران به بحث و گفتو گو بپردازد.
وی میگوید: باید ببینیم دیدگاه اسلام در مورد این آزادیها چیست، پاسخ كلی این است كه از نظر اسلام، آزادی در همه این امور ثابت است مادامی كه با مصالح مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی تضادی نداشته باشد، این مسأله شبیه این است كه یک تولیدكننده مواد غذایی آزاد است كه هر ماده غذایی را تولید كند مگر آنكه برای سلامت انسان ضرر داشته باشد. همین كه احتمال داده شود در تولیدات یک تولیدكننده ماده غذایی مسمومكننده و خطرناك وجود دارد تولیداتش ممنوع میشود و این منافاتی با آزادی تجارت ندارد.
مصباح یزدی همچنین اظهار کرد: در فرهنگ اسلامی ویروسهای فكری به مراتب خطرناکتر از آفات و بیماریهای جسمانی تلقی میشوند. آیا ویروسی كه زندگی 50ساله انسان را به مخاطره میاندازد خطرناکتر است یا عقیده و اندیشهای كه موجب تباه شدن زندگی هزاران میلیون سالی و ابدی انسان میگردد؟
البته غرب هم كه شعار آزادی عقیده را میدهد اگر جایی منافع خود را در خطر ببیند دیگر حقوق بشر و آزادی عقیده اهمیت ندارد و به هر قیمتی با آن برخورد میكند. همین چند سال قبل شاهد بودیم كه در آمریكا طی یک مراسم مذهبی و به صورت دستهجمعی دست به خودسوزی زدهاند. بعدها اسناد معتبر نشان داد كه در این قضیه دست دولت و پلیس آمریكا در كار بوده است. آری، اگر عقیدهای با سیاست آنها در تضاد باشد دیگر آزاد نیست و این چنین آن را با صاحبانش میسوزانند.
در اصل جواز ایجاد ممنوعیت و محدودیت به هنگام احتمال خطرهای بزرگ و حساس، بین ما و غرب اختلافی نیست؛ اختلاف در تشخیص و تعریف مصالح است. آنها مصالح را فقط مادی و دنیایی میدانند اما ما مصالح را اعم از مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی میدانیم.
این عضو مجلس خبرگان ادامه داد: یكی از آزادیهایی كه موضوع آن بیشتر در عصر مدرنیته پیدا شده مسأله آزادی بیان و آزادی مطبوعات است. صنعت ارتباطات روز به روز پیشرفتهتر میشود و امروز با امكاناتی نظیر رایانه، ماهواره و اینترنت میتوان هر مطلبی را با سرعتی بسیار بالا و در زمانی بسیار كوتاه در همه جهان نشر داد.
این بحث از دو جهت اهمیت دارد، اول اینكه بسیاری بر این تصورند كه این آزادی نسبت به سایر آزادیها متفاوت است و هیچ حد و حصوری برای آن قائل نیستند. دیگر آنكه برخی میپندارند چون این موضوع از مسائلی است كه جدیدا پیدا شده و قبلا نبوده است. از این رو اسلام نیز درباره آن سخنی نگفته و نظر خاصی ندارد.
مصباح یزدی در زمینه آزادیها و تابعیت آن از عرف یا دین میگوید: میخواهیم ببینیم آیا رسانهها باید كاملا آزاد باشد و هیچ حد و مرز و قید و شرطی در مورد فعالیت آنها نباید باشد؟ و آیا واقعا اسلام در این باره هیچ نظری ندارد و ما باید در این باره به عرف و افكار عمومی مراجعه كنیم؟ یا اینكه میتوان از اصول و قواعد فقه و معارف اسلام حكم این مسئله را استخراج نمود؟
در مورد سؤال اول باید بگوییم این بحث كه آیا مطبوعات و رسانههای جمعی باید آزاد باشند یا نباید آزاد باشند از گروه قضایای باید و نباید و از سنخ قضایای ارزشی است بنابراین بحث از این مسئله باز میگردد به یك بحث اساسی دیگر در مورد ملاك و منشاء تعیین ارزشها. كسانی معتقدند ارزشها تابع خواست و سلیقه مردم هر جامعه هستند و به همین دلیل نمیتوان از باید و نبایدها و ارزشهای كلی و ثابت و هر زمانی و هر مكانی سخن گفت، طبیعی است كه بر چنین مبنایی باید تعیین كنیم در چه زمانی و در چه جامعهای هستیم تا ببینیم بر اساس خواست و سلیقه مردم آن زمان و آن جامعه چه باید بگوییم. اما این مبنا از نظر ما مردود است و ما معتقدیم كه همه ارزشهای اجتماعی را نمیتوان با نظرسنجی و مراجعه به خواست عمومی تعیین كرد بلكه بسیاری از ارزشها بر اساس مصالح واقعی انسانها تعریف میشوند.
در مورد سؤال دوم نیز به این نتیجه میرسیم كه باید و نبایدهایی كه ما در زمینه آزادی مطبوعات مطرح میكنیم تابع نظام ارزشی اسلام خواهد بود. همانگونه كه این مسأله در هر نظام ارزشی دیگری هم مطرح میشود تابع همان نظام ارزشی خواهد بود.
نظام ارزشی اسلام، نظامی است هرمی شكل كه یک نقطه مركزی در بالا دارد و سطوح پایینتر آن به ترتیب طوری روی هم چیده میشوند كه از كنار هم قرار گرفتن و روی هم قرار گرفتن آنها به آن نقطه راس هرم برسیم. آن نقطه نهایی ارزشها كه در راس هرم قرار دارد همان چیزی است كه ما از آن با تعبیر "قرب الیالله " یاد میكنیم. به تعبیر فلسفی ما كمال نهایی را قرب الی الله میدانیم. هر چیزی كه انسان را به سمت خداگونه شدن ببرد امری است خوب و مطلوب و هر آنچه كه انسان را از خدا بازدارد و وی را به سمت مادیت و حیوانیت سوق میدهد، بد و دارای ارزش منفی خواهد بود.
اگر مطبوعات رسانهها در جهت تكامل و نزدیكی انسان به خدا موثر باشد امری مطلوب و دارای ارزش مثبت خواهد بود و اگر موجب دوری انسان از خدا و بازماندن از پیمودن راه كمال او شوند، ضد ارزش تلقی خواهند شد و در مواردی بر حكومت لازم است كه جلوی آن را بگیرد همان گونه كه برای حفظ سلامت و بهداشت جسمانی افراد، از توزیع گوشت آلوده و مواد غذایی یا دارویی مسموم و خطرناك جلوگیری میكنند.
مصباحیزدی همچنین اظهار کرد: آزادی بیان و مطبوعات مشمول قوانین حقوقی هستند، چراكه گفتن و نوشتن دو رفتاری هستند كه فقط مربوط به خود شخص نمیشوند و میتوانند به سایر افراد جامعه نیز ارتباط پیدا كند. گفتار و نوشتار نه تنها در جامعه تاثیر دارند و از این جهت رفتار اجتماعی محسوب میشود بلكه باید گفت از چندان تاثیر اجتماعی برخوردارند كه هیچ رفتار دیگری آن تاثیر را ندارد. بزرگترین تحولات اجتماعی چه در بعد مثبت و چه در بعد منفی نتیجه تاثیر همین دو رفتار بوده است.
وی میگوید: مسألهای كه باقی میماند این است كه گاهی غرض كسی از بیان یك مطلب، ترویج و تبلیغ آن نیست بلكه طرح یك سوال است. حكم این مسئله از نظر اسلام چیست؟
وی ادامه میدهد: اسلام برای طرح سؤال و بحث علمی جایگاه و ارزشی خاص قائل است. هیچگاه جلوی سوال پرسیدن را نمیگیرد نه تنها مانع نمیشود بلكه برای پاسخ به سوال و رفع شبهه تا آن حد اهمیت قائل است كه حتی اگر كسی از دشمنان اسلام در میان جنگ و آتش گفت من در مورد حقانیت و حقیقت دین شما سوال دارم، اسلام دستور داده شرایطی برای او فراهم آورید كه بتواند بیاید و پاسخش را بگیرد."
وی خاطرنشان میسازد: نكتهای كه باید در این رابطه به آن توجه داشت این است كه هر سخن جایی و هر نكته مقامی دارد. سوال و پرسش محترم است اما باید در چارچوب همان نظام ارزش كلی اسلام قرار گیرد یعنی نحوه و شرایط طرح سوال و پرسش محترم است، اما باید در چارچوب همان نظام ارزشی كلی اسلام قرار گیرد یعنی نحوه و شرایط طرح سؤال به گونهای نباشد كه موجب ضرر به دیگران و بازداشتن آنان از كمال نهایی باشد. سوال و شبهه علمی دینی باید در محل خودش مطرح شود، نه اینكه مثلا در جمع بچههای مدرسه یا هر جمع دیگری كه با مبانی اسلام و بحثهای فلسفی و كلامی آشنا نیستند طرح شبهه شود.