آفتابنیوز : آفتاب: پنجمین دورهی طرح ملی «ایران مرز پرگهر» روز سهشنبه، هجدهم آبانماه، در پژوهشکدهی فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی با حضور اسفندیار رحیممشایی ــ رییس دفتر رییسجمهوری ــ و جمعی از دانشجویان پایان یافت.
در آیین پایانی طرح ملی «ایران مرز پرگهر» پس از خواندن پیام رییسجمهوری به این مراسم، اسفندیار رحیممشایی ــ رییس دفتر رییسجمهوری ــ به بحث دربارهی انسانگرایی پرداخت و به حدیثی با مضمون «خدا رحمت کند فردی را که قدر خود را شناخت» اشاره کرد و گفت: انسان اهل معامله است. البته نمیدانم حیوان اهل معامله است یا شاید هم باشد. گاهی خود ما بیآنکه کالایی را معامله کنیم، طرف معامله هستیم. اشکالی ندارد، اما باید دید در این معامله، چه کسی پیروز یا مغموم است. بیداری و هوشیاری پیش از معامله مهم است. انسان به میزان شناختی که از خود دارد، در این معامله شرکت میکند.
او ادامه داد: تمام آفرینش که مقدمهی خلق انسان است و بدون آن، عبث و بیهوده بهشمار میآید، باید درک شود. این کار بزرگی است، پس آن را باید بهموجود بزرگی سپرد. نخستین گام این است که آن موجود این مأموریت را قبول داشته باشد و در اجرای آن، توانمند باشد و پیش از آن بفهمد که بزرگ است.
رحیممشایی بیان کرد: ما حاشیه در مباحث و اعمال زیاد میآوریم، اما اصل ماجرا بزرگ شدن انسان است که معمولا فراموش میشود.
رییس دفتر رییسجمهوری در ادامه گفت: هر چیز که عزت را بهدست دهد، در منطق خدایی پسندیده است و هر چه که عزت انسان را خدشهدار کند، مطرود است. هر چه قیمت آدمی را بالا ببرد، پسندیده است و هر چه قیمت را پایین آورد، ناپسند است که این اصل است.
وی تأکید کرد: هیچ کسی حق ندارد حقارت را برای خود و دیگران بپسندد، چون وقتی انسان حقیر میشود، بدترین بیادبی به ساحت مقدس آدمی اتفاق میافتد. اگر کسی دنبال تعظیم خدا است، باید دنبال تعظیم انسان باشد.
رحیممشایی افزود: هر چه که عزت انسان را بالا ببرد، عین توحید است. من ساعتها به این موضوع فکر کردهام که این نتیجه را بهدست آوردهام.
او با بیان اینکه دین، حقیقت انسانگرایی است، اظهار کرد: وقتی این حرفها را میزنم، بعضیها نمیدانم از سر چه، بیسوادی یا هر چیز دیگری، میگویند مشایی اومانیسم است. این درست نیست، اومانیسم غربی یک بحث دیگری دارد و اشکال این مکتب این است که تعریف درستی از انسان ندارد.
وی ادامه داد: مکتب اومانیسم درست میگوید، انسان، محور است؛ اما تعریف درستی از این انسان ندارد و شناسنامهای که از انسان نوشته، غلط است. وقتی با این تعریف به اقتصاد وارد میشود، اینطور است که انسان هیزم اقتصاد است و در خدمت آن قرار دارد و اقتصاد برای انسان نیست.
رحیممشایی گفت: در شرق هم رگههای بسیاری برای پایین آوردن ارزش انسان وجود دارد. وقتی انسان را در پیشگاه بت ذبح میکنند، بدترین تضاد برای انسان است و رسیدن به خدا را از گذر نفی انسان جستوجو میکنند. درحالیکه تفکر ناب توحیدی این است که انسان و خدا در یک مسیر هستند.
او در ادامه با اشاره به آیهای با این مضمون که «نباشید جزو آنهایی که انسان را فراموش کردند» بیان کرد: شرط نخست کمال، روشن شدن تکلیف انسان است. باید قدر انسان شناخته شود و آدمی همهچیز را برای خود بخواهد. این همه موانع و تفکر غلط، برگرفته از نشناختن درست انسان است. هرچه انسان بهتر شناخته شود، خدا شناخته میشود، چون هیچ مسیری بالاتر از خدا برای شناختن انسان وجود ندارد.
رحیممشایی در این بین، نحوهی معرفی کردن یک ماشین را مثال زد و گفت: هیچ کسی وقتی میخواهد یک ماشین را معرفی کند، نمیگوید خدا را شکر، سرعت این ماشین 250 کیلومتر در ساعت است، چون کسی حق ندارد در مقام معرفی به پاییندست بپردازد، بلکه باید به بالادست بپردازد، این حق محصول است. ائمه اطهار(ع) هم وقتی به انسان نگاه میکنند، بالادستترین را در نظر میگیرند.
سرپرست نهاد ریاستجمهوری در ادامهی سخنانش به بحث شکرگزاری پرداخت و اظهار کرد: چرا خدا مدام میگوید شکر کنید. اگر ما برای کسی کاری انجام دهیم، تشکر او برای ما لذتبخش است، حتا اگر چیزی در این تشکر نباشد. برای خدا که این لذت هم وجود ندارد. پس فلسفهی شکرگزاری چیست. میفرماید اگر شکر کنید زیاد میکنم، اگر کفر کنید عذاب میکنم.
وی ادامه داد: شکر، توجه دادن به نعمت است و در آن، اتفاقهای زیادی میافتد؛ اما اصلیترین و شیرینترین آن معرفت است. کسی که شکر میکند، نعمت را فهمیده است، معادلهی شکر معادلهی معرفت است.
رحیممشایی خواست که این تعبیر را با بیانی نرمتر عنوان کند، بنابراین گفت: اگر کسی عالم بود، شاکر هم هست و اگر کسی ایراد دارد، در بحث علم است. علم عین شکر است.
او بیان کرد: شکر، میزان معرفت نسبت به اهمیت نعمت است. بعضیها اینطور فکر میکنند که اگر خدا را زیاد شکر بگویند، نعمتشان زیاد میشود. درحالیکه اینطور نیست، خدا کارهایش براساس سنت است. زیاد کردن بر اثر شکر، معنای عالمانه دارد. شاکر واقعی کسی است که علم و معرفت دارد و در عمل او کاربرد درست نعمت را میتوان دید.
رحیممشایی در ادامهی این بحث به عنوان طرح «ایران مرز پرگهر» اشاره کرد و افزود: اگر به این عنوان اعتقاد داریم، باید شاکر باشیم. اگر علم و معرفت به وطن وجود داشته باشد، دینی که به وطن داریم، احترام ما را به پرچم وامیدارد. در این حالت، بوسیدن پرچم هم شکر است. تعظیم پرچم، تعظیم نعمتهای الهی و تعظیم انسان است که در واقع، برای خدا تعظیم کردهایم.
ریس دفتر رییسجمهوری ادامه داد: ما تکلیف داریم که وطن خود را دوست داشته باشیم. عشق به ایران، علامت است برای داشتن آن شرط لازم است. برای دوست داشتن محتاج معرفتیم. ادعای محبتی که منشأ معرفت نداشته باشد، دروغ است. این محبت اتفاق نمیافتد و محبت بدون معرفت وهم است که خطر دارد.
رحیممشایی تأکید کرد: ایران را باید دوست بداریم، به هزار و یک دلیل. برای آنکه جان، سر، تن و جوارح ما از عشق به ایران سیراب شود. راهی نداریم جز آنکه ایران را بشناسیم. شناخت همهی زیباییها، خاطرات تلخ و شیرین، میراث آن علم، جغرافیا، ادب، تاریخ و مردم این سرزمین عین دین است.