آفتابنیوز : آفتاب: امیرهادی انواری در وبلاگ خود گفتو گویی منتشر نشده را که به گفته وی مجله همشهری ماه از چاپ آن خودداری کرده است را منتشر کرده است.
این گفتو گو که با احسان صالحی، سردبیر سایت رجانیوز انجام شده است، حاوی نکاتی در خصوص چگونگی شکلگیری این سایت و همچنین مباحث چالشی در خصوص رویه و سبک خاص اطلاعرسانی این سایت اصولگراست.
در اینجا بخش هایی از این مصاحبه را ملاحظه می کنید:
برای اولین سوال، بیایید در مورد راهاندازی رجا صحبت کنیم، چطور شد که این سایت را راهاندازی کردید، ظاهرا توصیه یکی از آقایان هم بوده، ماجرا را برای مخاطبان ما شرح میدهید؟ سایت ستاد انتخاباتی آقای دکتر احمدینژاد در انتخابات ۸۴ سایت خدمت بود. آقای زریبافان که در زمان انتخابات مسئول ستادهای مردمی بود، بعد از انتخابات گفتند دو-سه ماهی است این سایت فعالیت جدی ندارد، به هر حال ظرفیت خوبی است، شما بیایید و این را ادامه بدهید، ما هم حدود سه ماه کمک کردیم، آذر تا اسفند ۸۴، یک ملاحظهای که وجود داشت و ملاحظه درستی هم بود، این بود که این سایت منتسب به آقای رئیسجمهور بود، در حالی که ایشان در سیاستگذاری سایت اساساً دخالتی نداشتند، منتها این انتساب رسمی موجب میشد که اگرچه از طرف آقای احمدینژاد پشتیبانی محتوایی نمیشد، اما از سوی دیگر همه چیز به پای ایشان نوشته شود.
البته مسائل نادرستی هم در خروجی سایت منتشر نمیشد، اما اینکه یک رئیسجمهور بخواهد پاسخ به حجم زیادی از سوالات بدهد، چندان صحیح نبود. ما بعد از سه ماه احساس کردیم این شیوه فعالیت صحیح نیست. اشاره بکنم به دیداری که اواخر بهمن ۸۴ با آیتالله مصباح یزدی در قم داشتیم. ایشان تازه از سفر حج واجب تشریف آورده بودند، صحبت هایی در مورد فضای مطبوعاتی موجود شد، آقای سروش مصاحبه ای با روزآنلاین کرده بود و کلی نسبت به آقای مصباح فحاشی کرده بود، در مورد آن مصاحبه و فضای موجود بحث شد و بعد در مورد کار خودمان توضیحی دادیم و گفتیم که سه ماهی است چنین کاری می کنیم و احساس می کنیم این کار لازمی است و این محدودیت ها هم هست.
ایشان جملهای گفتند که به نظر من جمله کلیدی بود “واجب کفایی که متصدی مشخص نداشته باشد، واجب عینی است” بعد مثال زدند که امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است، اگر کسی این کار را انجام دهد و متصدی مشخصی داشته باشد ـ مثل نماز نیست که به همه افراد جامعه واجب باشد ـ بر همه واجب نیست، اما اگر متصدی مشخصی نداشته باشد، واجب عینی می شود و به تک تک افراد جامعه واجب میشود.
توضیحی که دادند این بود، اگر احساس می کنید این کاری که می کنید درست و لازم برای اسلام و انقلاب است و اگر شما آن را انجام ندهید، روی زمین خواهد ماند و کسی آن را انجام نمی دهد، باید این کار را انجام بدهید تا وقتی که ببینید، کسان دیگری هم آن کار را می کنند (آن وقت،تکلیف از شما ساقط می شود) در سال ۸۵ فضا مثل حالا نبود، اختلافات و درگیری های سیاسی و جناحی به شدت بالا بود، آقای احمدی نژاد تازه مستقر شده بود، یک عقبه تشکیلاتی روشنی هم نداشت که برنامه هایی را که داشت تئوریزه و برای افکار عمومی تبیین و دفاع کند.
مجموعه اینها باعث شد که رجا تاسیس شود؛ دولت آنطور مورد تایید رهبری بود، مأموریتهای بزرگ و حساسی را برعهده داشت، فضای تخریبی جریانهای مختلف با انگیزههای متنوع یکسان بود، اما در فضای رسانه آنطور که در سال های ۸۴ و ۸۵ به یاد دارید به دولت حمله می شد، و خلأ دفاع و تبیین بهویژه در حوزه سایبر آنقدر واضح بود که جمعی از دوستان را برای تأسیس سایت به جمعبندی برساند.
من فکر میکنم همانطور که گفتید ادامه این بحث درست نیست؛ به اخبار محرمانه بپردازیم، شما خبری میزنید و از پروژهای میگویید در قلب کاخ سفید که مربوط به لابی “غیر رسمی” صهیونیستهاست. بهنظر میرسد این اخبار خیلی سری باشند، از کجا این اخبار را میآورید، یعنی شما در کاخ سفید هم لینک خبری دارید؟ به نظرم رسانه، زنده بودنش به چند چیز است، یکی خبر است. مزیت نسبی رسانه شما این است که به منابع خبر متصل شوید. در مورد منابع داخلی که این منابع آشکار است، چیزی نیست که یک منبع امنیتی لزوما در اختیار ما قرار بدهد. در مورد رسانههای داخلی هم به نظرم یکی از ضعفهایشان دسترسی در سایر کشورها است، باید به فکر این باشیم که در سایر کشورها بتوانیم به منابع مطمئن و دست اول دسترسی داشته باشیم. ما در آمریکا چنین کاری کردیم، یعنی چند کانال مطمئن داریم، البته اخباری که از آنجا میرسد با مراجع داخلی چک میکنیم. اینطور نیست که هر خبری به ما رسید، لزوما استفاده شود.
رجانیوز یک وجه تمایز دیگر هم دارد، کم نیست اخبار محرمانه که ظاهرا شما دلیلی هم نمیبینید آنها را ادیت خاصی بکنید، مثلا انتشار یک جلسه خصوصی در خانه یکی از اصلاحطلبان، مکالمات تلفنی و… آخرینش هم انتشار فیلم آقای تاجزاده، نمیخواهیم ارزشگذاری کنیم، که این کار درست است یا خیر، در رسانه به نظر شما انتشار چنین اخباری صحیح است؟ به نظرم الان وجه تحلیلی سایت خیلی برجستهتر از وجه اخبار اینچنینی است که شما میفرمایید. درباره اخبار افشاگرانه، من نظر خودم را میگویم، بعد در مورد آن چند مصداق هم حرف میزنیم. شخصا اخبار افشاگرانه را زیاد نمیپسندم و به کار تبیینی خیلی بیشتر اعتقاد دارم. معتقدم اگر جامعه باید این را بفهمد که اتفاقات سال قبل، آنطور که مطرح شده نبوده، این باید طی یک فرایند تبیین شود. خیلی معتقد به رویه انتشار اخبار اینچنینی در رسانههایی که در همین جریان اصولگرایی هم بعضاً تعریف میشوند، نیستم، مثل اینکه فلانی در فلان سونا، چه گفت و…
در خصوص برخی موارد خاص که گفتید، مثل فیلم آقای تاجزاده، اگرچه این فیلم به نظرم به صورت مخفی گرفته شده است، شاید از لحاظ اخلاقی هم خرده اشکالی به آن وارد باشد. اما به نظرم چون مستند است و حرفی هم که آقای تاجزاده میگوید، شخصی نیست. یعنی مثلاً به دنبال یک نقطه ضعف خانوادگی از آقای تاجزاده نیست، که اینطور کارها، مثل ورود به بحثهای خانوادگی خیلی زشت است. اما این اولا مستند است و مثل اخبار مربوط به مکالمات تلفنی و سونا و محفل و… نیست. دوما شخصی نیست، چون در جمع خانواده مطرح نشده و در مورد یک مسأله شخصی بحث نمیشود.
وقتی ایشان میگوید من که سابقه برگزار کردن چند دور انتخابات را دارم، میدانم در این سطح تقلب ممکن نیست، این باید به افکار عمومی نشان داده شود و مقایسه شود با حرفهایی که ایشان طی یک سال گذشته زدند. این بهنظرم با توجه به مستند بودنش بد نیست. بله؛ یک خردهاشکالی بابت اینکه این فیلم مخفی بوده بر آن وارد است، اما در یک تحلیل فراتر، چون بحث مهمی بوده و مرتبط با کشوری بوده که بابت این ادعاها (تقلب در انتخابات) ضربه خورده است، پیشرفت کشور عقب افتاد و… جبران آن هم (ضربه ها) به هر قیمتی درست نیست، اما اشکال ندارد با مدارک مستند و دقیق، این ضربهها تا حدودی جبران شود و جامعه در مقابل آسیبهای مشابه هوشمند شود. البته کسی نباید خبرسازی کند، اما اگر اخبار و مستنداتی با تعریف و هدف فوق وجود دارد و انتشار آنها یک نفعی برای جامعه دارد، منعی در مورد انتشار نمیبینم.
کالبدشکافی گذشته افراد نکته دیگر است، در رجا یوز کم مشاهده نمیشود که یک فرد نامهای مینویسد، انتقادی میکند یا… بعد رجانیوز گذشته او را (درست یا نادرست) به رخ او میکشد و در خبر با آب و تاب نقل میکند، این از نظر حرفهای و اخلاقی درست است؟ من آنقدری که از روزنامهنگاری میدانم جواب میدهم؛ از نظر روزنامهنگاری به نظرم اشکالی ندارد و مرتبط با این موضوع است. بالاخره خواننده باید در جریان باشد که این تصمیمی که گرفته شده، این حرفی که یک نفر میزند یا کاری که یک مقام مسئول میکند، ممکن است منبعث از یک جریان فکری باشد، به نظرم اشکالی به ان وارد نیست و اتفاقا در روزنامه نگاری بر تاریخچه نویسی خیلی هم تاکید شده.
از نظر اخلاقی چطور؛ هر کسی اصولی دارد، از منظر اصول شما این کار درست است. وارد بحث منتقدین و اپوزیسیون هم میشویم، اما مثلا آقای توکلی که خودش یک نماینده اصولگراست. ایشان نامهای می نویسند و به آقای احمدینژاد نکاتی را گوشزد میکنند و شما با تعابیر خاصی مسأله جعبه میخ و داروفروش را مطرح میکنید!؟ از نظر اخلاقی بهنظرم آنجایی غیر اخلاقی است که واقعا این موضوع مرتبط نباشد و یا آن شخص از آن گذشته فاصله گرفته باشد و این را اعلام کرده باشد و شما بخواهید به برای به کرسی نشاندن حرفتان، از آن گذشته توبه شده به مخاطب حقنه کنید و بگویید که این هنوز همان فرد است، هنوز همان نگاه را دارد، در صورتی که او واقعاً از گذشته خود گذشته! از نظر اخلاقی این اشتباه است، اما غیر از این موارد چه اشکالی دارد، که مخاطب جوان اینترنت بداند دو دهه قبل در مملکت چه گذشته ـ مثلا همین نامه آقای توکلی که به آن اشاره کردید ـ آقای توکلی که در سالهای اول دهه ۶۰ وزیر کار این مملکت بوده، چطور در مورد حقوق کارگر و کارفرما فکر میکرده و الان هم که در مورد همان موضوعات حرف میزند چطور حرف میزند. ایا یک طیف فکری در درون این آدم هست یا خیر. این به نظرم نه تنها اشکال ندارد، بلکه یک حسن هم هست.
ادبیات خاصی دارید، بگویید این طرز ادبیات را از کجا آوردید؛ برای مثال این «پروژه توالت فرنگی» را از کجا آوردید؟ در باره توالت فرنگی، با نامه آقای حمزه کرمی شروع شد، از صدقهسری ایشان است! میدانید که بعد از نامه ای که به رهبری نوشت و نوعی تظلم خواهی بود. یک کمیته ای تشکیل شد، توسط قوه قضائیه که نمایندگان امنیتی هم در آن کمیته بودند، از معتمدین خود ایشان هم در آن کمیته بودند. نتیجه بررسی این بود که ادعای این آقا، کاملاً کذب است. این یک پروژه هدایت شده برای بیاعتبار کردن اعترافات مهم سال گذشته در دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات بود.