آفتابنیوز : آفتاب: عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با تجلیل از هدایتهای مدبرانه و هوشمندانه مقام معظم رهبری تاکید کرد: من به لحاظ جامعهشناختی معتقدم که اگر رهبری اجازه میدادند انتخابات ابطال شود، قطعا نظام از بین میرفت.
به گزارش رسانیوز، حجتالاسلام خسروپناه در همایش علمی آینده انقلاب اسلامی و تحلیل مسائل سیاسی کشور که روز چهارشنبه همزمان با عید سعید قربان در سالن همایشهای مؤسسه امام خمینی(ره) قم برگزار شد، سخنان مهمی را در خصوص نظریه ولایت فقیه، شخصیت علمی و سیاسی مقام معظم رهبری، رابطه رهبری با مراجع و علما، نظر حضرت آیتالله وحید خراسانی درباره مقام معظم رهبری و ولایت فقیه و مطالبی را درباره خانواده و بیت مقام معظم رهبری ایراد کرد که گزارشی از بیانات این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه آمده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
بهطور کلی مباحث مربوط به ولایتفقیه در سه حوزه مباحث نظری اعم از فقه سیاسی، فلسفی و فقه کلامی مطرح است که باید از هم تفکیکشان کنیم زیرا خیلیها در این مسأله خلط میکنند.
و اما مباحث حقوقی؛ برخیها به قانون اساسی و یا اختیارات رهبری در قانون اساسی اشکال میگیرند که در مواجهه با اینگونه اشکالها و شبهات باید نظامهای حقوقی دیگر کشورها را هم دانست و از آن مطلع بود.
در حوزه مباحث مصداقی نیز اشکالاتی را نسبت به شخص امام و یا رهبری مطرح میکنند که البته باید هر سه حوزه فوق را با دو روش تبیینی و استدلالی بحث کرد و بینشان تمییز قائل شد.
بسیاری از شبهات و اشکالات درباره ولایت فقیه ناشی از تبیین نادرست بحث است، زیرا مسأله اگر درست تبیین شود اشکال برطرف میشود. در مباحث قدما کمتر مباحث تبیینی داریم و بیشتر مباحث استدلالی است و قدما کمتر به تبیین و تعریف میپردازند. ما باید در مباحث ولایت فقیه، تبیین ولایت مطلقه فقیه را داشته باشیم و با این روش بسیاری از شبهات نیز برطرف میشود.
درباره مباحث نظری تبیین انتصابی ولیفقیه، وقتی گفته میشود ولایت انتصابی مطلقه فقیه یعنی زمامداری و حاکمیت فقیه جامعالشرائط که 3 شرط مدیر و مدبر و عالم را جهت اجرای تمام احکام اجتماعی اسلام را برای هم مردم داشته باشد و این منصوب به نص عام از طرف خدای سبحان است؛ لذا وقتی گفته میشود ولایت، یعنی زمامداری نه قیم بودن و با این توصیف هر شخص و فردی نمیتواند ولی فقیه باشد.
ولایت مطلقه فقیه غیر از مطلقهای است که تمام اختیارات مردم به حاکم جامعه تفویض شود و مردم هیچ اختیاری از خود نداشته باشند و هیچ آزادی سیاسی هم نداشته باشند، مطلقه یعنی مطلق احکام اسلامی برای همه مردم.
این معنا از ولایت مطلقه فقیه یعنی زمامداری ولی فقیه در عصر غیبت برای اجرای احکام اجتماعی شرعی و اسلامی به عنوان حاکم شرع در عصر غیبت و این مسأله در کتب فقهی نیز سابقه زیادی دارد.
برخیها یک اختلافی را به مرحوم حضرت آیتالله خویی نسبت میدهند در خصوص ولایت فقیه؛ ایشان در کتاب تکمله میگوید برای من محرز نشده است که فقیه غیر از ولایت در امور حسبه، افتا و قضا ولایت دیگری هم داشته باشد، اما چون اسلام احکام اجتماعی دارد که لازمالاجرا نیز هست و جز فقیه توده مردم نمیتوانند آن را اجرا کنند بر فقیه اجرای احکام واجب است.
ایشان معتقد به وجوب تکلیفی اجرای احکام اجتماعی اسلام برای فقیه است به عبارت دیگر ایشان حکم وضعی ولایت را برای اجرای احکام قبول ندارد، ولی حکم تکلیفی را قبول دارد و متاسفانه برخیها وقتی میخواهند دیدگاهها و نقطهنظرات ایشان را مطرح کنند تنها به یک بخش توجه میکنند و بخش دیگر را رها میکنند. ایشان میگوید که حکم وضعی ولایت برایم اثبات نشده است، اما اجرای احکام مخصوص فقیه است.
لذا وقتی مرحوم آیتالله خویی دستور انتفاضه در عراق را صادر کرد، این همه عراقی در این کشور کشته شدند، اینها همه براساس چه حکمی بود؟ براساس وجوب حکم تکلیفی و حتی در این جریان احتمال شهادت خود این شخصیت بزرگوار هم بود و لذا وقتی امام راحل به عراق تبعید شدند بیت آیتالله خویی امکانات لازم را در اختیار ایشان قرار داد.
ما اگر مسأله ولایت فقیه را خوب تبیین کنیم بسیاری از دانشجویان و جوانان شبهاتشان در این راستا حل میشود. اگر این بحث بر اساس آنچه فقها به خوبی تبیین کردهاند، تبیین شود میشود همان مردمسالاری دینی.
همه فقها با عنوان مصلحتالاسلام والمسلمین حکم صادر کردهاند و حکم اولیه را موقتا تعطیل کردهاند و مصلحتالاسلام والمسلمین همان ملاک حکم حکومتی است.
پاسخ به شبهه اختیارات ولی فقیه اما محور حقوقی بحث ولایت فقیه؛ عدهای هستند که میگویند اختیارات رهبری در قانون اساسی بسیار زیاد است، برای پاسخ به این سؤال و شبهه میتوان از روشهای تطبیقی و مقایسهای با دیگر نظامهای جهان نیز کمک گرفت.
به عنوان مثال اختیارات رییسجمهور آمریکا در این کشور طبق قانونشان بسیار زیاد است؛ میگویند رییسجمهور آمریکا منتخب مردم است و رهبری در نظام اسلامی اینگونه نیست، در جواب باید گفت: رهبری در نظام اسلامی با واسطه با رای مردم انتخاب میشود، در آمریکا نیز اینگونه است. اشکال میکنند که رییسجمهور در آمریکا دورهاش مشخص و 4ساله است، میگوییم اگر در آنجا 4ساله است، در مسأله رهبری در جمهوری اسلامی ایران لحظهای است و اگر رهبر حتی یک لحظه یکی از شرایطش را از دست داد، خبرگان او را عزل میکنند و حتی اگر یک نفر برتر از او پیدا شد او را به عنوان رهبر انتخاب میکنند؛ این یک روش تطبیقی و به تعبیری جدلی برای این اشکال است.
محور سوم بحث محور مصداقی است. در اوج فتنه سال گذشته جلساتی پیرامون مسأله ولایت فقیه در دانشگاه تهران برگزار شد که بسیار مفید و مؤثر بود. در این گونه جلسات که ما نیز توفیق حضور داشتیم، بخش زیاد و قابل توجهی از سؤالات دانشجویان و اساتید پیرامون مسائل مصداقی و شخص امام راحل و مقام معظم رهبری بود.
باید مسأله رهبری، توانمندی، مدیریت، اجتهاد، فقاهت و تدبیر ایشان برای دانشویان تبیین شود و در این بین نقش مسئولان نهاد نمایندگی بسیار مهم و اساسی است. قریب به اتفاق دانشجویان غرضی ندارند، سؤالاتی دارند که باید پاسخ داده شود.
در یکی از این جلسات که در تهران داشتیم، یکی از اساتید که بسیار تند و تیز هم انتقاد و اشکال میکرد و مطالبی را هم نسبت به شخص حضرت آیتالله خامنهای مطرح میکرد، پس از پاسخهای ما گفت میخواهم توبه کنم و از این به بعد مقلد مقام معظم رهبری باشم.
مجلس خبرگان، مقام معظم رهبری را بهترین فرد برای مدیریت کشور میداند یکی از اشکالاتی که زیاد مطرح میشد این بود که مقام معظم رهبری مجتهد نبوده است، در پاسخ به این سؤال باید گفت که ایشان عضو خبرگان و مجتهد بوده است و سطوح عالی حوزه را قبل از انقلاب تدریس کردهاند، امام راحل هم دوبار اعلام کردند که ایشان صلاحیت دارند و مجلس خبرگان رهبری هم در آن زمان قریب به اتفاق به ایشان رای دادند و الان هم پس از 20 سال اگر از نمایندگان خبرگان رهبری دراین خصوص سؤال شود میگویند مقام معظم رهبری بهترین نفر برای اداره و مدیریت کشور است و ما بهتر از ایشان را سراغ نداریم.
شخصیت حضرت آیتالله خامنهای روز بهروز توانمندتر، قوی تر و مدیرتر هستند، توان اجتهادی و فقاهتی و علمی مقام معظم رهبری را باید برای نسل جوان و دانشجویان گفت و تبیین کرد.
آیتالله مؤمن با آن درجه از تقوا، نظرشان بعد از امام راحل این بود که اعلم آقای منتظری هستند، بعد که در شورای فقهی مقام معظم رهبری رفتند و نظرات فقهی ایشان را دیدند گفتند ما در این جلسه فهمیدیم که خداوند این نعمت را به هر کسی نمیدهد.
در بحث تدبیر حضرت آقا نیز یکی از مراجع عظام تقلید فعلی که من نمیخواهم در اینجا نامی از ایشان ببرم، میگفت برای من محرز شده که تدبیر مقام معظم رهبری از تدبیر امام راحل(ره) قویتر است.
ایشان به خوبی مسائل و بحرانهای مختلف را مدیریت و تدبیر کردهاند. در فتنه سال گذشته نیز نمایندگان کاندیداها را خواستند و فرمودند اعتراض شما چیست؟ یکی از آنها گفت ما به شما اعتراض داریم، آقا گفتند اعتراض شما چیست، او گفت شما از یک کاندیدا حمایت کردید، آقا گفتند من کی حمایت کردم، آن نماینده گفت شما در کردستان مطالبی را مطرح کردید که بر یکی از کاندیداها تطبیق داشت؛ آقا فرموند من صحبتی که کردم هر 4کاندیدا گفتند آقا نظرشان ما است، ثانیا اگر من شرایط را گفتم مگر خلاف شرع بود؟ آیا یک رییسجمهور نباید این شرایط را داشته باشد، اگر من ولی فقیه اینها را نگویم به وظیفهام عمل نکردهام.
در این مسائل که هنوز خبری نبود آقا متوجه شدند که میخواهند مسأله ابطال انتخابات را مطرح کنند، اولین فردی که متوجه انقلاب رنگین و مخملی شد شخص مقام معظم رهبری بود، حتی برخی از نیروهای امنیتی نیز متوجه نشدند، بعد هم همه دیدند که طرح ابطال انتخابات را پیش کشیدند که بعد از آن هم سازمانهای بینالمللی بیاید.
من به لحاظ جامعهشناختی و نه به لحاظ فقهی عرض میکنم که اگر رهبری اجازه میدادند انتخابات ابطال شود، قطعا نظام از بین میرفت، این را رهبری متوجه شدند، بصیرت یعنی همین.
در همین حوادث بود که به مقام معظم رهبری خبر دادند عدهای از فضلای حوزه که تاثیرگذارند و شبهه و تردید دارند میخواهند خدمت شما برسند، آقا فرمودند اینها را پیش من بیاورید، این جمع 2 ساعت و 45 دقیقه صحبت کردند و حتی برخیها هم توهینآمیز در این جلسه حرف زدند، آقا راحت گوش کردند و با محبت و استدلال مطالب را بیان کردند و بسیاری از اینها هم قانع شدند.
صبری که مقام معظم رهبری در مدیریت دارند فوقالعاده است، صبر در مدیریت خار در چشم و استخوان در گلوست.
ارتباطی که ایشان با مراجع داشته و دارند فوقالعاده است، ایشان بارها در سفرهای اعلام نشده از تهران به قم میآیند و با مراجع تقلید دیدار میکنند. قبل از سفر اخیر خود به قم نیز به دیدار مراجع آمدند و یک هفته بعد از سفر نیز با این بزرگواران دیدار و گفتو گو داشتند و بعد از این هم خواهند داشت.
رابطه آیتالله وحید خراسانی با مقام معظم رهبری و نظر وی درباره نظام یکی از طلاب که خدمت حضرت آیتالله وحید خراسانی رسیده بود و مطالبی را با ایشان مطرح کرده بود، ایشان گفته بود یعنی من وحید بروم حاکم بشوم، مگر من میتوانم؟ سید اولاد پیغمبر دارد بهخوبی کشور را اداره میکند.
برخی میگویند پس چرا حضرت آیت الله وحید خراسانی در سفر اخیر رهبری به قم به دیدار ایشان نرفت؛ ایشان شخصا فرزندان خود را فرستادند.
تشخیص من این است که ایشان دغدغه مهمی نسبت به اهل سنت در کشور دارند و معتقدند که اهل سنت دارند خیلی در این کشور میدان میگیرند، مقام معظم رهبری نیز معتقدند که باید با محبت رابطه شیعه وسنی تقویت شود تا هم شیعیان در دیگر کشورها در امنیت باشند و هم شیعه و سنی بتوانند در جهان در برابر استکبار بایستند، حکم اولیه اسلام هم همین است.
تعبیر و تشخیص من این است که ایشان میگوید من وقتی به دیدار رهبری بروم باید نسبت به این مساله اعتراض کنم و ایشان هم معذوریتهایی دارند؛ بالاخره بین مراجع و علما یک سلسله روابط خاصی است والا اصلا این گونه نیست که حضرت آیتالله وحید خراسانی مخالف نظام باشند، ایشان حفظ نظام را هم واجب میدانند.
آن گونه که ما میدانیم و 12 سال هم خدمت حضرت آیتالله وحید خراسانی بودیم، نظرات ایشان درمساله ولایت فقیه نظر مرحوم آیتالله خویی است و لذا حتی ایشان وقتی میخواستند بحث بیع را مطرح کنند، ایشان احتراما گفتند من بحث را مطرح نکنم چون ممکن است تضعیف نظام تلقی شود و درست نیست، لذا وارد بحث ولایت فقیه نشدند و باید توجه داشت که رابطه رهبری با مراجع تقلید فوقالعاده است.
بقای انقلاب اسلامی در گرو تحول علوم انسانی است اما در بحث تحول در علوم انسانی؛ هیچ شخصیتی در اندازه ایشان متوجه آسیبهای علوم انسانی نشده است و برای این مساله هم دارند فرهنگسازی میکنند.
بقای انقلاب اسلامی در گرو تحول علوم انسانی است و اگر علوم تحول پیدا نکند بزرگترین دشمن نرمافزاری برای ما خواهد بود و رهبری در دانشگاه و حوزه بارها نسبت به این مسأله اشاره و تاکید داشتهاند.
ایشان از کارشناسان مختلف و متعدد استفاده میکنند، هرکس در زمینه علوم انسانی کار کرده باشد، از دفتر مقام معظم رهبری تماس گرفته میشود که حضرت آقا سلام رساندند و حاصل تحقیقات علمی خود را در اختیار ما قرار دهید.
مقام معظم رهبری در دورهای که رییسجمهور بودند، بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند، از این رو ضروری است آقایان طلاب و فضلا پایاننامههای خود را درباره رهبری مطرح کنند.
علت دشمنی با بیت و خانواده مقام معظم رهبری
دشمنان در رسانههای خود مطالبی را علیه رهبری، بیت و خانواده ایشان مطرح میکنند که کاملا بیپایه و اساس است، فرزندان حضرت آقا بهقدری محجوب هستند که برخی از رسانهها مطلبی را درباره آقا مجتبی میزنند، اما عکس آقا مسعود را میزنند؛ واقعا فرزندان مقام معظم رهبری بسیار فاضل، متعهد و متواضع هستند.
من سال گذشته به منزل همسر شهید مطهری رفتم، ایشان به من گفت آقای خسروپناه من با همه خانوادههای مسئولان نظام ارتباط دارم، اما در بین خانمهای مسئولان نظام، خانمی همچون همسر مقام معظم رهبری متواضع، ساده و ساده زیست ندیدم، ایشان نمونه هستند ولی رسانهها چقدر علیه رهبری و خانواده ایشان حرف میزنند.
اینها میدانند که اگر مصداق و مقام معظم رهبری را از ما بگیرند، چه خواهد شد و ما چه مشکلاتی پیدا خواهیم کرد.
ما باید شخصیت، علم و ابعاد مختلف وجودی مقام معظم رهبری را برای جامعه و نسل جوان معرفی و تبیین کنیم.
وجود مقام معظم رهبری برای ما نعمتی الهی است که خدا به ما داده و شکر آن نیز به تبیین شخصیت، علم و نظام فکری معظم له است؛ ایشان در جهات مختلف علمی، سیاسی، فرهنگی و مدیریت کلان نمونه هستند و ما باید قدر وجود با برکت ایشان را بدانیم و شخصیت ایشان را تبیین کنیم.