آفتابنیوز : آفتاب: شانزدهمین دوره بازیهای آسیایی در گوانگژوی چین به پایان رسید و کاروان ورزشی ایران با 20 مدال طلا، 14 نقره و 25 برنز و مقام چهارمی کار خود را پایان داد.
1- قبل از هر چیزی باید یک تبریک و خسته نباشید به همه ورزشکاران حاضر در این رقابتها و مخصوصا مدال آوران کاروان ایران و نیز به مسئولان ورزش کشور داشته باشیم و البته اظهار امیدواری کنیم که بازیهای آسیایی 2010، سکوی پرشی باشد برای المپیک 2012 لندن.
2- وقتی در المپیک 2008 پکن ورزشکاران ایران آن ناکامی بزرگ را بهبار آوردند، همه رسانهها -بهحق- انتقادات تند و گزندهای را متوجه مدیریت ورزش کشور کردند.
هر چند در آن ایام، مدیران ورزش کوشیدند با فرافکنی و توجیهات ناروا، از خود سلب مسئولیت کنند اما هیچ کس این مسئولیت گریزی را نپذیرفت. نتیجه آن انتقادات صریح و عمومی را اینک در بازیهای آسیایی میبینیم.
بیگمان اگر در روزهای ضعف و سوءمدیریت، آن انتقادها مطرح نمی شد، مسئولان ورزش کشور، هرگز در صدد اصلاح رویه نامطلوب گذشته برنمی آمدند و نتایج خوب کوانگ ژو برای کشور به دست نمیآمد. ثمرات نقد سازنده را هیچکس نمیتواند انکار کند، هر چند که مسئولان را خوش نیاید.
اینک اما بر سبیل انصاف باید سهم مدیریت ورزش کشور، در تمام سطوح از سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک گرفته تا فدراسیونها را در این موفقیت به رسمیت شناخت و همانطور که در هنگام شکستها، تقصیرها را متوجه مدیران ورزش می کنیم (که البته همین طور هم هست و مدیر باید پاسخگو باشد) باید در زمان موفقیتها نیز نقش مدیریتها را ببینیم چه آنکه در دنیای امروز، موفقیت، امری اتفاقی و شانسی نیست و قطعا در ورای هر کامیابی و توفیقی، برنامه و مدیریت وجود دارد؛ نمونه اش موفقیتهای مستمر کاروان ورزشی چین است که رابطه مستقیمی با توسعه مدیریت در این کشور بزرگ دارد بهگونهای که همزمان با رشد چین در سایر زمینهها، در دورههای اخیر بازیهای آسیایی، این کشور همواره در زمره برترینهای این رقابتها بوده است.
3- هر چند سعیدلو، در حال حاضر رییس سازمان تربیت بدنی است اما فراموش نکنیم که او اندکی بیش از یک سال است که این سمت را عهدهدار شده است.
اما در کنار او، فردی به نام محمدعلیآبادی نیز وجود دارد که تاکنون نقدهای زیادی علیه او و از جمله در همین عصرایران منتشر شده است. با این حال باید گفت اگر نتیجه مسابقات آسیایی گوانگژو رهین برنامهریزی های 5 سال اخیر باشد، سهم علی آبادی- رییس سابق سازمان تربیت بدنی و رییس فعلی کمیته ملی المپیک- در آن، بیش از سعیدلوست که در عرصه مدیریت کلان ورزش، نسبت به علیآبادی تازه وارد است. او پیشتر مقام چهارمی کشورمان را در بازیهای گوانگ ژو پیش بینی کرده بود که در مقابل، سعیدلو، با کنایه گفته بود: علیآبادی دارد آرزوهای خودش را بر زبان میآورد!
به هر حال آنچه مسلم است این که این دو، در نتایج کاروان ایران، سهیماند و شایسته تقدیر.
4 - در طول یک سال گذشته که علیآبادی و سعیدلو، در دو راس مدیریت ورزش کشور (سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک) قرار داشتند، اختلافات زیادی بین شان بود بهگونهای که حتی بر سر پارکینگ نیز این دو مجموعه حتی با یکدیگر درگیری فیزیکی پیدا کردند!
بیگمان اگر این دو مقام ارشد ورزشی، با یکدیگر همدل تر بودند، میشد انتظار مدالهای بیشتری را داشت.
5- علی آبادی در مصاحبه اخیر خود راجع به نتایج کاروان ورزشی ایران گفته است: "تازه راه مدال گرفتن را یاد گرفتهایم."
این جمله اعترافی است به اینکه او زمانی که زمام ورزش ایران را به دست گرفت، تبحری در این عرصه نداشت و انتقاداتی که راجع به انتصاب وی به عنوان مدیر ارشد ورزش کشور مطرح می شد، وارد بود.
در واقع بهجای اینکه از همان اول، که کسی راه مدال آوری را بلد است در راس ورزش بگذارند، فردی را بدان سمت منصوب کردند که بعد از سالها آزمون و خطا، تازه یاد گرفته است که چگونه باید در مسابقات بینالمللی مدال بیاورد.
اما نکته اینجاست حالا که این "مجموعه مدیریتی"مجرب شده و بعد از سالها نتیجه گرفتهاند، باید به ایشان اطمینان کرد و در ادامه راه ورزش ایران، از آنان استفاده نمود.
اساسا یکی از مشکلات کشورمان این است که افراد کم تجربه در سمتهای مدیریتی بهکار گرفته میشوند و تازه وقتی که تجربه ای کسب کردند و راه و چاه را یاد گرفتند، کنار گذاشته میشوند و به جای شان تازه واردان بی تجربه جدید میآیند و روز از نو و روزی از نو!
کسی که در یک سمت مدیریتی کسب تجربه کرده، در واقع مانند فردی است که با هزینه مردم، بورسیه شده ولی وقتی فارغ التحصیل می شود، او را کنار میگذارند و فرد دیگری را بورس میکنند، گویا مردم، به مدیران تازه کار، نذر و بدهی دارند بدون آنکه در نهایت بهرهای از این همه هزینه و تحمل آزمون و خطاها ببرند.
به عنوان مثال شخصی مانند علیآبادی نیز که قبلا در شهرداری کارهای عمرانی میکرد، 5 سال پیش ناگهان بدون هیچ سابقه ورزشی به راس سازمان تربیتبدنی رفت و تازه شروع کرد به یادگیری اینکه در ورزش کشور چه میگذرد و چه باید کرد.
حال چه با این فرد موافق باشیم و چه مخالف، در طول 5 سال گذشته، با هزینه ملت، تجربه مدیریت ورزشی اندوخته است و باید در این عرصه نیز بازدهی داشته باشد. اما چه تضمینی وجود دارد به اینکه همین فرد که اینک یک مدیر ورزشی مجرب شده است، ناگهان از کمیته ملی المپیک به وزارت بازرگانی یا ایران خودرو نرود؟!
یاد بگیریم از مدیران کشور، در عرصه هایی که تجربه دارند، استفاده کنیم.
6 - در این دوره از بازی چند موضوع تلخ نیز رخ داد که نباید مغفول بمانند:
الف- دعوای سعیدلو و علیآبادی بر سر اینکه کدام شان مدال های برندگان ایرانی را بدهند، موضوع شرم آوری بود که آقایان باید وقتی به ایران برگشتند در این باره توضیح دهند که به چه حقی این دعوای بچه گانه را راه انداختند و وهن کشورشان را در بزرگترین رویداد ورزشی آسیا موجب شدند.
ب- مصدومیت پگاه زنگنه نباید مغفول بماند. او که از امیدهای اصلی ایران برای کسب مدال طلا بود، طی حادثهای در دهکده بازیها، مصدوم شد و مسئولان ورزش کشورمان برای اینکه روحیه کاروان کشورمان تحتالشعاع این حادثه قرار نگیرد، این حادثه را کوچک جلوه دادند و حتی گفتند که او یکی دو روز بعد از مصدومیت به میدان خواهد رفت!
حال آنکه وضعیت جسمانی زنگنه به آن خوبی که جلوه می دهند نیست و سازمان تربیت بدنی موظف است این قهرمان ملی که تاکنون 27 مدال بینالمللی برای کشورمان به ارمغان آورده است را مداوا کنند و صحیح و سالم تحویل خانوادهاش دهند.
ج- نتایج خوب کاروان ورزش ایران، در روزهای آینده همه حواسها را به خود جلب خواهد کرد. این امر، نباید باعث شود قرارداد یک میلیارد یورویی سازمان تربیت بدنی با یک شرکت چینی به حاشیه رود و مسئولان سازمان را از پاسخگویی درباره این قرارداد عجیب معاف کند.
د- ناداوری ها در برخی رشتهها مانند کشتی و کاراته، در این دوره از رقابتها بیداد میکرد. این وضعیت به حدی آشکار و زننده بود که بعضا وقتی داوران، به تقلب دست برنده را بالا میبردند، تماشاگران، سکوت اعتراضآمیز میکردند و از تشویق برنده اجتناب مینمودند سپس بازنده را تشویق میکردند.
ناداوریها در گوانگ ژو به کاروان ورزشی ایران هم لطمه زد که انتظار میرود مسئولان ورزش کشور این موضوع را از طرق مربوطه به طور جدی پیگیری نمایند، هر چند که در نتیجه بازیها و تفاوتی ایجاد نخواهد شد.
ه - خدیجه آزاد پور، تنها عضو کاروان زنان ایرانی بود که توانست در رشته ووشو، مدال طلا بیاورد و از این رو به دختر طلایی ایران معروف شد. آن طور که خودش گفته، قرار بود در بدو ورود به ایران، کلید یک باب آپارتمان را به عنوان جایزه به او بدهند ولی بعد از این که به ایران مراجعت کرده، به او گفته اند اول باید شوهر کنی، بعد جایزه بگیری!
این خلف وعده، فقط به زیان آزادپور نخواهد بود و در آینده میتواند باعث مرگ انگیزههای ورزشکاران شود. اگر واقعا چنین قولی داده شده، باید عملی شود و الا ازدواج یک دختر چه ربطی به مسئولان دارد که جایزه دادن را منوط به آن کنند؟!
و - ماجرای جعلی خلیج فارس در افتتاحیه بازیها که آغاز تلخی برای مردم ایران رقم زد، باید مسوولان ورزش کشورمان را در رویدادهای ورزشی بعدی هوشیارتر کند و باعث شود آنها تمهیدات لازم را برای جلوگیری از وقوع رویدادهای مشابه اندیشه کنند.
7 - کار ایران در رقابتهای آسیایی، برای همیشه از دو بابت سخت است. اول اینکه به خاطر محدودیت های فرهنگی، حضور زنان در تمام رشته های ورزشی ممکن نیست و از این رو عملا در بسیاری از رشتهها، هیچ شانسی برای مدال نداریم و ثانیا باز به خاطر اینکه در ورزش زنان چارچوب های خاص خودمان را داریم، نمیتوانیم میزبانی بازیها را عهده دار شویم و از امتیاز میزبانی بهرهمند شویم.
ایران در سال 1974 برای اولین و آخرینبار، میزبان بازیهای آسیایی بود و در همان سال توانست درخشانترین نتیجه را با کسب مقام دومی (36 طلا، 28 نقره و 17 برنز) به دست آورد. بی گمان میزبانی، امتیازی بود که ورزشکاران کشورمان توانستند با بهره مندی از آن، چنان رتبه ارزشمندی را کسب کنند.
در بازی های امسال نیز زنان ایرانی تنها 14 مدال (یک طلا، چهار نقره، 9 برنز) به دست آوردند. در حالی که در کاروان ورزشی چین، زنان 220 مدال و مردان 178 مدال آوردند که این آمار نشان میدهد حضور زنان تا چه اندازه در تعیین رتبه کشور موثر است.
حتی زنان کشوری مانند قزاقستان که بعد از ایران در رده پنجم قرار گرفت، توانستند 36 مدال به دست آورند.
با این اوصاف، باید گفت که 59 مدال ایران در این بازیها، در حالی که بسیاری از زنان ایرانی امکان رقابت را نداشتند، بسیار ارزشمند است.
نکته دیگر آن که نشانههایی وجود دارد مبنیبر اینکه برخی لابی های ذی نفوذ در ورزش جهان، تلاش میکنند همین تعداد از زنان مسلمان را نیز به بهانه حجاب از حضور در مسابقات محروم کنند، کمااینکه در این روز نیز تلاشهای زیادی کردند تا مانع شرکت کاراته کاران زن ایرانی در گوانگ ژو شوند که با پیگیری های مسوولان کشورمان، این امر تحقق نیافت و بانوان کاراته کار ایرانی، در این مسابقات شرکت کردند و مدال هم آوردند.
8 - اینکه گفته میشود در بازیهای آسیایی کوانگ ژو، رکورد شکستیم، سخن درستی نیست چه آنکه از نظر تعداد مدال، در بازی های 1974 تهران، 81 مدال آورده بودیم (36 طلا، 28 نقره و 17 برنز) که از 59 مدال این دوره بیشتر بوده است.
همچنین از نظر رتبه نیز یک بار در سال 1951 (اولین دوره بازی ها) سوم شدیم و یک بار هم در سال 1974 دوم.
همچنین سه بار نیز در سال های 1958 ، 1970 و 1986 رتبه مشابه امسال یعنی چهارم را کسب کرده ایم. بنابراین، آنچه از رکوردشکنی گفته می شود، صرفا مربوط به تعداد مدال های بعد از انقلاب است.
البته بدیهی است که در حوادث انقلاب و جنگ تحمیلی و سازندگی ، ورزش اولویت چندانی در کشور نداشت و اینک با این نتایج می توانیم امیدوار باشیم که قطار ورزش ایران در همان ریلی قرار گرفته که انتظارش میرفت.
9 - هم نتایج این دوره و هم دوره های قبل نشان میدهد که عمده طلاهای ایران، در رشتههای انفرادی مانند کشتی، وزنه برداری، کاراته، ووشو و ... بوده است و رشتههای گروهی، کمتر قرین موفقیت بودهاند.
این موضوع را هم باید از نظر ورزشی پیگیری کرده و هم آن را نشانه ای بر روحیه نامطلوب فردگرایی و جمع گریزی ایرانی ها دانست و در سطح کلان برای رفع این مشکل اجتماعی (ونه صرفا ورزشی) برنامهریزی کرد.
10- موفقیت کاروان ورزشی ایران در رشته های مانند قایقرانی که پیشتر، توفیق چندانی در این رشته ها برای کشورمان وجود نداشت، نکته ارزشمندی است که توجه به آن می تواند ورزش ایران را از چنبره چند رشته خاص خارج کند و دایره مدال آوری را چندین برابر نماید. فقط کافی است در رشته های دیگر نیز برنامه ریزی و هزینه شود و همه پول ها و انرژی ورزش صرف برخی رشته های خاص نشود.
به عنوان مثال فوتبال، در سال های اخیر، شده است آینه دق ایرانی ها! ورزشی با آن همه جذابیت و تحرک و زیبایی، به دلیل سوءمدیریت و نفوذ مافیای قدرت و ثروت و شهرت تنها به دهانی گشوده شده برای بلعیدن بودجه ورزش تبدیل شده است بهطوری که بیش از همه رشته ها، پول و امکانات به خود اختصاص می دهد و کمتر از همه ورزش، افتخار و مدال نصیب ملت میکند. به عنوان مثال، جا دارد بررسی شود که در همین بازی های گوانگ ژو، چقدر صرف آماده سازی تیم فوتبال شد -که حتی یک مدال برنز هم نیاورد- و چقدر برای ووشوکاران، فرنگی کاران و کاراته کاران و مربیانشان هزینه شد؟
بیگمان، اگر هزینهای که صرف فوتبال شده است را به عدالت بین سایر رشتههای "باعرضهتر" تقسیم میکردند، هم اکنون تعداد مدالهای ایران در بازیهای آسیایی، بهمراتب بیش از وضع کنونی بود.