آفتابنیوز : آفتاب: دروازهبان تیم ملی در وبلاگ شخصیاش درباره جام ملتها، حذف از این مسابقات و در کل فوتبال ایران نوشته است.
هنوز هر شب کابوس بازی با کره را میبینم، برای من سختترین و تلخترین روزهای زندگی ورزشیم در حال سپری شدن است. پس از پنج سال نیمکتنشینی به دروازه تیم ملی دست یافتم و در سه سال اخیر در اوج آمادگی بودم، هدفم موفقیت با تیم ملی و کسب عنوان بهترین دروازبان جام ملتها بود، رویایی که با حرفهای تروسیه، برنومتسو و پکرمن قبل از شروع مسابقات برایم به حقیقت نزدیک میشد.
هنوز نمیدانم چه شد و 15 دقیقه پایانی بازی با کره به چه شکلی گذشت، وقتی داور سوت پایان بازی را زد سرم سنگینی میکرد، مدام احساس میکردم دارم سکته مغزی میکنم و درعین حال میترسیدم این اتفاق بیفتد و نگران خانوادهام بودم. فکر کنم هر خبرنگاری پیشم میآمد متوجه اوضاع وخیم روحیم میشد، چون فقط میگفتم دارم دیوانه میشوم.
سخت است بگویم حق کره جنوبی نبود که مقابل ما به پیروزی برسد، آنها قویتر بودند اما اگر بازی به ضربات پنالتی میکشید قطعا برنده میشدیم، اما عدالت فوتبال زیر سوال میرفت.
فوتبالی که ما دوستش داریم و برایش شعار میدهیم اما در کشورهای دیگر هم دوستش دارند و هم برایش برنامه دارند و کار میکنند. فوتبال ما سالهاست شده شعار، حاشیه، ناسزا و متاسفانه ناپاکی! فوتبالی که از داشتن امکانات یک باشگاه معمولی قطری هم محروم است، فوتبالی که همه در آن به دنبال منافع شخصی و روزمره خود هستند. فوتبالی که برخی کارشناسانش حتی در کارشناسی به دنبال چهره شدن هستند.
مدیری که رکورددار تعویض مربی در لیگ است از فدراسیون در خصوص انتخاب سرمربی تیم ملی عیب و ایراد میگیرد. یادم هست در یک برنامه تلویزیونی کارشناسی به نام صدر میگفت: مهدی رحمتی یکی از عوامل عدم صعود تیم ملی به جام جهانی است و با این حرفهایش باعث شد از قهقهه به سرفه بیفتم و از چشمانم اشک راه بیفتد.
روزهای خیلی بدی در دوران بازیگریم داشتهام، اشتباهات فجیعی هم مرتکب شدهام، اما در بازیهای مقدماتی جام جهانی در نیمی از مسابقات به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب میشدم و یادم هست تمام بزرگان فوتبال مثل ناصر خان حجازی، آقای علی پروین، علی دایی، خداداد عزیزی، احمد رضا عابدزاده، حاج محمد مایلی کهن، آقای غلام پیروانی، حشمتخان مهاجرانی و خیلیهای دیگر مرا به عنوان مهره موثر تیم ملی معرفی میکردند و آن وقت یکی مثل صدر مرا عامل عدم راهیابی تیم به جام جهانی. در آن مقطع داشتم به این فکر میکردم این آقا فکر نمیکند چنین صحبتی در تلویزیون توهین به شعور اهالی فوتبال است و به هرحال هنوز برایم سوال است چگونه تریبون رسانه ملی در اختیار افرادی قرار میگیرد که ...؟
این روزها ناراحت جواد نکونام هم هستم، در این دو سه سال اخیر اکثر تک گلهای امتیازآور تیم ملی را او زده اما همه آنها به فراموشی سپرده شدهاند و هیچ کس بدنبال دلیل بد بازی کردن جواد نیست و اگر هم من بخواهم نظرم را بگویم مسلما مورد هجوم قرار میگیرم! اما به نظرم شرایط برای درخشش او فراهم نبود آن هم در شرایطی که جواد در اوج آمادگی قرار داشت.
خود من این اواخر با افشین قطبی رابطه بسیار خوبی داشتم. اوایل به او گفته بودند بازیکنان ملی پوش سپاهان میخواهند تو را زمین بزنند تا سرمربی خودشان ( قلعه نوعی) به تیم ملی بیاید تا این که متوجه شد چنین چیزی نیست و بازیکنی که فیکس است چرا باید دنبال چنین مسائلی باشد. سپس به او گفته بودند اینها دوست دارند دوباره علی دایی سرمربی تیم ملی شود، خلاصه برایم نامفهوم بود چه کسانی به دنبال مسموم کردن ذهن سرمربی تیم ملی بودند. اما با گذشت زمان مشخص شد آن حرفها کذب محض است.
به نظر من این تیم یکی از کمحاشیهترین و یکدلترین تیمهای تاریخ ایران بود، کسی برای ما قبل ازعزیمت به قطر شانس صعود هم قائل نبود اما بدون اغراق باید بگویم با جانفشانی ملیپوشان، تیم از گروهش با اقتدار صعود کرد و با بدشانسی به کره خورد. اگر به استرالیا میخوردیم سپس حریف ازبکستان میشدیم و صعودمان به فینال قطعی بود، این درست که مدعی قهرمانی باید همه حریفان را ببرد اما اگر قرعه خوبی به ما میخورد حداقل نایب قهرمان میشدیم.
این حرفها در کنار روزها گذشت و به قول معروف علی ماند و حوضش. ما ماندیم و این فوتبال تقریبا ویران. فوتبالی که اولویت آن تخریب یکدیگر است نه ساختن همدیگر. فوتبالی که در آن به جای ساختن امکانات تیمهای پایهای به دنبال قطع کردن بازماندگانش هستیم.
میتوان از امروز به دنبال راه چاره بود اما با این شکل و شمایل فرهنگیمان افسوس که تصور میکنم باز به دنبال توجیه و خراب کردن خواهیم بود.