آفتاب- سرویس سیاسی: حجتالاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در دیداری که در آستانه سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات داشت، با مرور ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران که برخاستهاز خواستهای اصلاحطلبانه مردم ایران بود بر این نکته که "ما پایبند به انقلاب بوده و هستیم" تاکید کرد و گفت: "معتقدیم ملت ما بسیار برای انقلاب هزینه داده است و باید از آن پاسداری شود".
به گزارش آفتاب، وی از "جمهوری اسلامی" به عنوان دستاورد بزرگ انقلاب نام برد و خاطرنشان کرد: پاسداری از این جمهوری اسلامی با همان وجهه ای که در انقلاب بود و عرضه شد بزرگترین کار انقلابی است و کسی که از این دفاع کند او انقلابی واقعی است و کسی که به آن لطمه بزند ولو به نام دین و یا هر نام دیگری اوست که از انقلاب فاصله گرفته است ولو ادعای انقلابیگری کند.
رییس دولت اصلاحات با دعوت از اصلاحطلبان در جهت تبیین و بسط صحیح اندیشه اصلاحطلبی در شرایط موجود، تصریح کرد: یکی از رسالتهای اصلاحات دفاع از انقلاب و آرمانهای انقلاب است برای اینکه بیگانگان با روح انقلاب با هر عنوان و تبلیغاتی نیایند محور همه کارها شوند و جامعه بشری را بدبین یا مردم را دلسرد کنند.
سید محمد خاتمی همچنین با بیان اینکه امروز به ناحق "گروههای قانونی و دلسوز "منحل میشوند و راه فعالیت به روی دیگران هم بسته میشود، به طرح این پرسش که چرا باید احزاب و تشکلها طی دو سال گذشته حتی نتوانند کنگره سالانه خود را برگزار کنند؟! پرداخت و پیشنهاد داد به عنوان گام خیرخواهانه اول اجازه داده شود همه احزاب کنگره خود را با امنیت و آزادی برگزار کنند.
رییس موسسه بینالمللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنها همچنین با اشاره آنچه در تونس گذشت و اعتراضهای مردمی علیه مبارک در مصر؛ به مرور سیر روشنفکری دینی در مصر طی ادوار مختلف تاریخی پرداخت و گفت: امروز خواست مردم مصر مشخص است و آن این است که دیکتاتور برود؛ آزادی احزاب و گروه ها باشد و مردم تعیین کننده سرنوشت خود باشند و خیرخواهانه به نمایندگی از ملت برای عدالت؛ برای حیثیت و امنیت زندگی مصریان تلاش کنند.
وی با آرزوی توفیق برای مردم مصر افزود: امیدوارم خداوند به آنها توفیق دهد و موفق باشند؛ هزینه دادهاند و هزینه می دهند ولی مطمئنا این مسیر غیر قابل برگشت است.
متن کامل سخنان حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در این دیدار به شرح ذیل است:
از دیدار با شما خوشحالم؛از اینکه این دیدار همزمان با دهه فجر انقلاب اسلامی صورت میگیرد خوشحالی مضاعف دارم.
انقلاب اسلامی برای همه ما مهم است.مخصوصا باید تاکید کنیم که برای ما و به نظر همه کسانیکه مدعی اند مسیر اصلاحات درست را طی میکنند انقلاب یک مبدا تحول برای نظام و جامعه و همه مردم ما بوده است و در واقع آن را اوجی از اصلاحات دیرپایی میدانیم که ملت ایران از قدیم الایام تاکنون می خواسته است.
حرکت پیامبران را هم اصلاحی میدانیم
به طور کلی حرکت پیامبران را هم اصلاحی می دانیم.همچنانکه قیام حضرت سید الشهداء یک جریان اصلاحی بود؛در قبل از مشروطیت هم حرکتی که در ایران شروع شده بود حرکت اصلاحی بود.مشروطیت نتیجه اصلاحات بزرگ بود.
و نیز در طول صد سال بعد از مشروطیت همواره جریان اصلاحات حقیقی و اساسی؛ اصلاحاتی بر اساس ارزشهای الهی برای اعتلاء و رشد دادن انسان و به اصطلاح تامین حق و حرمت انسان اصلاحات اساسی بوده و هست.
انقلاب اسلامی هم همین بود و هست و ما پایبند به انقلاب بوده ایم و هستیم و معتقدیم ملت ما بسیار برای آن هزینه داده است و باید از آن پاسداری شود.
انقلاب واقعه بزرگی در جهان بود
انقلاب واقعه بزرگی در نه ایران بلکه در منطقه و به یک معنا در جهان بود. ملتی با دستهای تهی به پا خواست با یک رهبری ممتاز الهی. منتهی رهبری که به حقوق و حق و حرمت انسان اعتقاد داشت و این را بارها بیان کرد پس انقلاب ما برای رهایی انسان؛ برای برداشتن قیدها و زنجیرها و برای از بین رفتن استبداد و وابستگی به بیگانه و عوامل عقبماندگی کشور و ملت و برای اینکه هم جامعه ما پیشرفته باشد هم در دنیا جایگاه والایی داشته باشد و انسانها احساس هویت و حق و حرمت کنند و برای اینکه به جای اینکه تصمیمهایی از بیرون تعیین کننده راه و روش و مدیریت کشور باشد این تصمیمها از درون ملت برخیزد و حاکمیت از سوی ملت آمده باشد و در مقابل ملت مسئول باشد مطالبی است که امام هم بارها گفتهاند و ملت ما هم از صمیم انقلاب به آنها باور داشت و برای گذر از آن وضع ناگوار و رسیدن به وضعیت مطلوب قیام کرد.
امام اینها را از موضع اسلام بیان کردند و مردم دیدند؛ اسلامی که امام میگوید اسلامی است که میتواند همه خواستهای مادی و معنوی آنها را برآورده سازد بدون آنکه جا را برای دیگران تنگ کند.
انقلاب آنچنان که ملت میخواست و آنگونه که عرضه و معرفی شد این بود که میشود به خدا ایمان داشت در عین حال حرمت بندگان خدارا نگه داشت. میشود بنده خدا بود و در همان حال از آزادی انسان دفاع کرد؛ میشود خواستار عدالت و اخلاق در جامعه بود و در عین حال با پیشرفت همهجانبه توام با عدالت کشور موافق بود.
میتوان ارزشهای الهی را پاسداشت در عین حال میزان را رای ملت و رای مردم دانست. میشود جمهوری اسلامی داشت و در متن جمهوری اسلامی حتی غیرمسلمان نه تنها جناحها و سلیقههای مختلف بلکه هر کسی با هر آئین و مرامی وقتی زیستن در این نظام را پذیرفته است و در چارچوب میثاق وحدت ملی کشور یعنی قانون اساسی حرکت میکند شهروند جمهوری اسلامی است و دارای حق و حرمت و حقوقی است که یک شهروند دارد.
این اسلامی است که در انقلاب ما مطرح شد به خصوص هنگامی که داشت نظام جایگزین عرضه میشد.
مردم هم به همین رای دادند و دستاورد بزرگ انقلاب ما جمهوری اسلامی است و پاسداری از این جمهوری اسلامی با همان وجههای که در انقلاب بود و عرضه شد بزرگترین کار انقلابی است و کسی که از این دفاع کند او انقلابی واقعی است و کسی که به آن لطمه بزند ولو به نام دین و یا هر نام دیگری اوست که از انقلاب فاصله گرفته است ولو ادعای انقلابیگری کند باید دید این جمهوری اسلامی که حاصل انقلاب ما بود چه بود و چه میخواست.
اصلاحات واقعی با پایبندی به این مبانی و اصول و معیارها است و اگر انحراف و اشتباهی بود باید با همین معیارها اصلاح بشود. اگر جایی دیده شد ظلمی میشود؛ کارآمدی نیست؛ با کارشناسی درست مدیریت پیش نمیرود؛ اگر درجایی دیده شد افراد به خاطر بیان عقیده و فکرشان هزینه باید بپردازند؛ اگر در جایی دیده شد انتخاباتی که اینقدر مهم و قلب دموکراسی و مردمسالاری است اشکالاتی در آن است اینها بیان بشود و راهکار هم داده شود نه فقط انتقاد شود اصلاحات یعنی این.
آن چیزی که ما میگوییم اصلاحات؛ خدا و پیغمبر و همه اینها هم قبول و نظامی را میخواهیم که ارزشهای الهی در آن حاکم باشد احکام الهی در آن اجرا شود البته باز هم اینجا تاکید میکنم؛ امام هم فرمودند احکام باید با توجه به زمان و مکان که دو عنصر تعیینکننده در اجتهاد اسلامی هستند باشد و به گونهای که بتواند مشکلات انسان امروز را حل کند؛ همچنان که امام مواضع بسیار شجاعانهای در مورد زنان؛ فرهنگ و هنر و مسائل اقتصادی گرفتند و گرهگشایی کردند و رفتند اینها ارزشهایی است که ما به آنها اعتقاد داشتیم و اعتقاد داریم در عین حال به عنوان دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی ما که آزاد شدن مردم بود چه از قید سلطه خارجی چه از قید استبداد درونی و دستیابی حاکمیت بر سرنوشت که در قانون اساسی ما به عنوان حق الهی شناخته شده است. اگر دنیا امروز حاکمیت بر سرنوشت را به عنوان حق انسان یک دستاورد بزرگ دنیای مدرن میداند که به جای اینکه افراد خاص، سران قبیله و طبقه ویژهای حاکمیتشان را بر جامعه تحمیل کنند مردم باید تعیین سرنوشت کنند و این را حق طبیعی میداند ما بالاتر در قانون اساسی مان این را حق الهی دانستهایم.
اینها دستاورد و جهت انقلاب ما بود و قرار بر این بود انقلاب وضعی را که تولید و زراعت و صنعت در رژیم شاه داشت؛ وضع ارتش؛ حاکمیت مستشاران خارجی در کشور و همپیمانی آن رژیم با رژیم صیهونیستی و جاهای دیگر، تنگناهایی که برای افراد صورت میگرفت و درها را به روی مردم بسته بودند؛ در سایه انقلاب همه اینها تحول پیدا کند و الحق که خیلی تغییرات هم حاصل شد؛ امام آمد و با همیاری مردم انقلاب پیروز شد و امروز در سیودومین سالروز آن قرار داریم.
جا دارد به شما و همه ملت ایران این دهه را تبریک بگوییم و باید این انقلاب را پاس بداریم. که انشالله در راه درست تداوم هم پیدا کند.
متاسفانه فضایی شده، آنهایی که دلبستگی و وابستگیشان به انقلاب بیشتر است بیشتر مورد تهاجم هستند
شما عزیزانی که عنوان پاک اصلاحات را بر خود دارید با تکیه بر محکمات اصلاحات؛ باید حضور فعال داشته باشید. گفتم محکمات اصلاحات تا اشاره باشد به اینکه ممکن است کسانی، چیزی درباره اصلاحات بگویند که با اصول و معیارها در تناقض باشد البته هر کس هر چه خواست بگوید آزاد است ما هم از آزادی بیان دفاع میکنیم ولی نظر خود را هم میگوئیم. تلاشی شد که اصول اصلاحات تدوین شود و شد و در اختیار همگان است شما باید اینها را به بحث بگذارید و با توجه به زمان و مکان ممکن است اصلاحات نیاز به اصلاح داشته باشد و اینها در سطح مردم تبلیغ شود به خصوص با این وضع ناگوار تبلیغات سوءیک طرفه وسیعی که علیه هر انسان خردمند خیرخواهی ولواینکه وابستگی به این انقلاب دارد؛ وجود دارد. متاسفانه فضایی شده آنهایی که دلبستگی و وابستگی شان به انقلاب بیشتر است بیشتر مورد تهاجم هستند.
انتقاد کنید؛ اصلاح کنید و کار را پیش ببرید
ولی در این فضا اگر حکومت بد رفتار کند خود به خود این بد رفتار کردن تبلیغ به نفع کسانیکه به حکومت اعتراض و انتقاد دارند خواهد بود منتهی ما که به اصل نظام و انقلاب پایبندیم وقتی محدود میشویم آن وقت دیگران حق را به جانب کسانی میدهند که اصل را قبول ندارند نه انتقاد نسبت به فلان روش حکومت دارند.
شما بروید اینها را بسط دهید؛ صحبت و انتقاد کنید اصلاح کنید و کار را پیش ببرید.
ما باید این انقلاب و راه درست امام و راهی را که انقلاب معین کرد و از خواستها و آرمانهای ملت ایران را تبیین کنیم و از آنها دفاع و راهکارهایمان را برای آینده بگوییم حالا اینکه بگذارند یا نگذارند حرف دیگری است. همه ما رفتنی هستیم نباید انتظار داشته باشیم همیشه ما کارهای باشیم.
بلاخره حرفها و مواضع ما در تاریخ میماند؛ قضاوت نسلهای گوناگون را جدی بگیریم به خصوص نسل امروز که دفعتا در اثر انفجار جمعیت وضعیت ترکیب جمعیتی را عوض کرد نسلی الان روی کار است که 70 درصد آنها انقلاب و جنگ را ندیده یا اگر جنگ بوده خیلی خردسال بودهاند باید از انقلاب دفاع کنیم تا دیگرانی که با اصل مخالفند نیایند همه چیز را زیر پا بگذارند.
یکی از رسالتهای اصلاحات دفاع از انقلاب و آرمانهای انقلاب است
اتفاقا یکی از رسالتهای اصلاحات دفاع از انقلاب و آرمان های انقلاب است برای اینکه بیگانگان با روح انقلاب با هر عنوان و تبلیغاتی نیایند محور همه کارها شوند و جامعه بشری را بدبین یا مردم را دلسرد کنند.
مساله دیگر که قابل ذکر است چیزی است که در شمال آفریقا و سطح وسیعی در مصر و با شدت و ضعف در همه کشورهایی که دچار عقب ماندگی تاریخی به خاطر حکومت های فاسد و وابسته اند بوده و در جهان اسلام به نحوی از انحاء در حال رخ دادن است این امر بسیار مهمی است که باید به آن توجه کنیم.
در تونس که کشور کوچکی است و نسبتا هم از نظر اقتصادی بد نبودند ولی دیکتاتوری نفس گیری که هم با دین و هم با دنیای مردم مخالف بود حکومت خودکامه داشت؛ دیدیم چه رخ داد. شاید تا سه چهار روز قبل کسی احساس نمی کرد این رژیم در مقابل حضور مردم اینگونه فرو بپاشد از شروع این جنبش تا فرار دیکتاتور آنجا 29 روز طول کشید.
در مصر هم همین طور بخصوص مصر جوان به صحنه آمده در مقابل رژیم مسلطی که کاملا مورد پشتیبانی در دنیا بود. مصر، کوچک نیست بلکه تمدن چند هزار ساله دارد. به هر حال ملت تمدنساز؛ ملت بزرگی است همچنان که ما دارای سابقه تمدن بزرگ هستیم.
بعد از اسلام هم مصر مثل ایران از کانون های ایجاد و بسط و گسترش تمدن اسلامی بود.
"اگر ایران کفوی داشته باشد مصر است و اگر مصر همتائی داشته باشد ایران است "
تعبیری که من از یکی از مصریها شنیدم که میگفت: ایران و مصر دو بالی هستند که تمدن اسلامی به کمک این دو بال برخاست و اوج گرفت. اگر ایران کفوی داشته باشد مصر است و اگر مصر همتائی داشته باشد ایران است. مصر این پایگاه و جایگاه را داشته است و ملت مصر ملتی ارجمند است که در دنیای اسلام تاثیرگذار بوده است. در 150 سال گذشته هم واقعا یکی از کانونهای مبارزه با استعمار و پیشتازی با حق و حرمت مردم و مبارزه با دخالت خارجی بوده است.
"سید جمال الدین اسد آبادی" وقتی از همه مایوس میشود به مصر میرود و آنجا فضای را ایجاد میکند و میبیند که با اصلاح و تغییر موافق است و برای طرح اسلام مترقی و پیشرو و نیز مبارزات ضد استبدادی و استعماری مصر را جایگاه مناسب میبیند. مصر این چنین کشوری است و تجربههای مختلفی را هم داشته است.در انجا حرکتها و موجهای اسلامی هم بوده است.
اگر ما چیزی به عنوان روشنفکری اسلامی داشته باشیم؛ در مصر یکی از کانونهای بسط روشنفکری اسلامی بوده. پیشتازی مصریان در دفاع از آرمان مردم فلسطین و نفی و محکوم کردن و حتی مقابله با جنایاتی که رژیم صیهونیستی با اشغال و جنایتش داشته است پیشتاز بوده است.
دو جریان افراطی و تفریطی از درون حرکتها و جنبشهای اسلامی و مبارزاتی بیرون آمد
دو جریان افراطی و تفریطی هم از درون حرکتها و جنبشهای اسلامی و مبارزاتی بیرون آمد ولی روح غالب مردم مصر و متفکران اسلامی از این دو جریان جدا بود. یکی جریان افراطی و خشونتگرا است که از اسلام جز ظواهر را نمیشناسد و این ظواهری که بخشی از آنها هم عادتزدگیهای تاریخی است نه واقعا ظواهر صددرصد اسلامی که باید باشد ولی به نام اسلام تلقی شده جز این هیچ چیز را حقیقت نمیداند و هیچ روشی جز خشونت نمیبیند و هیچ سازوکاری برای مدیریت جامعه به جز استبداد نمیشناسد.
صحبت او این نیست که حکومتهای مستبد سر کارند و باید بروند بلکه میگوید استبداد من که از ارزشهای اسلامی دفاع میکنم خوب است ان استبداد بد است که ما نمونهاش را در همسایگی خود برای سالها دیدهایم و این جریان تند تنها ابزار را "زور" میشناسد و به راهکارهای خود عنوان دینی میدهد و نابود کردن کسانی که با ذهنیت و سلیقه آنها موافقت ندارند را دنبال میکند.
این جریان افراطی از درون جنبشهای اسلامی در آمده از آنطرف هم جمع تفریطی جریانی که تحت تاثیر تحولات غربی بوده و آنچه در غرب رخ داده است و به خیال خود خواسته است اسلام را پویا کند ولی در این پویا کردن بیشترین زیان را اسلام دیده است.
نمیخواهم بگویم آنها سوءنیت داشتهاند ولی واقعا این حرکت تفریطی جریانی بود که تحت تاثیر تحولات غرب بود و میگفت متن و نص را باید تفسیر و تاویل کرد و آن را روز آمد نمود البته تاویل در صورتی قابل قبول است که به اصل متن ضربه نزند.
در جریانات روشنفکری تفریطی میبینیم که به نام تاویل اینقدر سایش در متن ایجاد شود که به پایین که می رسیم اصلا متن و وحی و کلامی که کلام خدا باشد محو میشود؛ بهر حال این جریانات بوده است.
ولی غالب مردم و متفکران مصر اسلام را قبول دارند واقعبین هم هستند. هم به وحی و کلام الهی پایبنداند؛ هم دنیای امروز را درک می کنند و هم نیازهای مردم امروز را میفهمند البته در مصر غیر مسلمان هم کم نیستند که محترماند در این چند دهه مصریان تجربههای سیاسی و اجتماعی زیادی را نیز از سر گذراندهاند.
بازگشت به خویشتن و نیز مقابله با استعمار و سلطه بیگانه و مقابله با ظلم؛ وجه مشترکی بین همه جنبشهای اسلامی اجتماعی و فکری
وجه مشترکی بین همه جنبشهای اسلامی اجتماعی و فکری وجود داشته است و آن بازگشت به خویشتن خویش حالا یا خویشتن ملی یا دینی خود و نیز مقابله با استعمار و سلطه بیگانه و مقابله با ظلم به همین دلیل است که مردم مصر با همه اختلافاتی که دارند به محمد عبده احترام می گذارند همچنان که به جمال عبدالناصر احترام میگذارند. جمال عبدالناصر به مصر آزادی نداد ولی هویت داد؛ تحقیرشدگی ملت مصر را بازگرداند و در مقابل استعمار ایستاد. بیانگر دردهای مظلومان و به خصوص فلسطینیان و دفاع از آرمان فلسطین شد. تلاش کرد عدالت در جامعه بیشتر شود. ولی در قاموس او نیز اینها آزادی که امروز خواست غالب و فرگیر ملتهای جهان و کشورهای اسلامی است خیلی جایگاهی نداشته است. ولی همین اندازه که کسی بوده در مقابل تحقیر ملت ایستاده است مورد احترام است چون هیچ ستم و ضربه ای بالاتر از تحقیر شدگی در تاریخ نیست.
انسان آزادی توام با گرسنگی را بر سیری با استبداد ترجیح میدهد
انسان گرسنگی را میتواند تحمل کند ولی تحقیرشدگی تا مغز استخوان او را میسوزاند و استبداد انسان را تحقیر میکند انسان نمیتواند استبداد را بپذیرد.انسان آزادی توام با گرسنگی را بر سیری با استبداد ترجیح میدهد؛ این فطرت انسان است.
کسی که با تحقیر شدگی مقابله می کند مورد احترام قرار میگیرد.
و حالا مردم مصر میبینند که مصر با آن سابقه در این سالیان دراز؛ نه دست آورد اقتصادی تاثیرگذار در زندگی مردم داشته است، نه فضای باز سیاسی را تجربه کرده است نه از لحاظ بینالمللی اعتبار لازم را دارد.
البته تحولات اقتصادی و علمی هم در مصر هم صورت گرفته اما اینکه مردم اثار این بهبودی را در زندگی عمومی خودشان احساس کنند نبوده و این مهم است که اگر ما تحول ایجاد کنیم و مردم احساس نکنند که آن تحول در زندگیشان اثر دارد آن تحول اقتصادی مانع از مشکلات بعدی که پیش خواهد آمد نخواهد بود.
از طرف دیگر آزادیهایشان سرکوب شده نه انتخابات درستی وجود دارد نه احزاب امکان نفس کشیدن دارند همین اخوانالمسلمین هم که معتدل هم هست منحل میشود. حزب حاکم جا را برای همه تنگ میکند و به صورت فرمالیته انتخابات برگزار میشود؛ فضا فضای خفقانآور و نفسگیر است و بالاتر از آن نه تنها از ارمان دفاع از مظلوم و فلسطین و مقابله با تجاوزات یک رژیمی که دارد نسبت به مردم مظلوم فلسطین جنایت میکند و منشاء فساد در منطقه است دفاع نمی شود بلکه حکومتشان دست در دست دشمن؛ و در مقابل ملتهای منطقه و ملت مظلوم فلسطین ایستاده است این مردم نمیتوانند تحمل کنند و یکباره میبینیم این اتفاق مبارک میافتد.
تکرار دیکتاتوری؛ نگرانی مصریها
البته یک نگرانی هم در مصریها وجود دارد که گذر از این مرحله مبادا به نام ناسیونالیسم؛ آزادی؛ سوسیالیسم و به هر نام دیگری دوباره شاهد دیکتاتوری دیگری باشند چون مصر اینها را تجربه کرده است یا خدای ناکرده به نام اسلام یک نوع افراطگرایی و خشونتگرایی سر کار بیاید و راه را بر همه ببندد.
خواست آنها مشخص است؛ دیکتاتور برود آزادی احزاب و گروهها باشد و مردم تعیین کننده سرنوشت خود باشند و خیرخواهانی به نمایندگی از ملت برای عدالت؛ برای حیثیت و امنیت زندگی مصریان تلاش کنند.
این چیزی است که الان در مصر است و امیدوارم خداوند به آنها توفیق دهد و موفق باشند؛ هزینه دادهاند و هزینه میدهند ولی مطمئنا این مسیر غیرقابل برگشت است.
امیدواریم ملت مصر موفق باشد و بتواند از این مرحله سنگین و دشوار با پیروزی بیرون بیاید.
خواست ما استقرار و پایداری جمهوری اسلامی است
برگردم به خودمان؛ ما همواره گفتیم و میگوییم که خواست ما استقرار و پایداری جمهوری اسلامی است. نظامی که در آن هم ارزشهای الهی حاکم است هم ازادی انسان و هم پیشرفت جامعه و هم حق اعتراض و انتقاد وجود دارد و هم مسئولیت قدرت مداران در مقابل مردم و نهادهایی و این حاصل انقلاب ما بوده و باید باشد بجای آنچه افراط گرایان خشونت طلب مثلا در افغانستان می گفتند و اگر ما در ارائه الگو موفق باشیم خود به خود دیگران از اینجا الگو میگیرند. نه تنها اکثریت که مسلمانند بلکه اقلیتهای غیر اسلامی هم احساس میکنند اگر این الگو پیاده شود در چارچوب این الگو و نظام حق و حرمت دارند و چرا این راه را انتخاب نکنند!
در نظامی که هم ارزشهای الهی و هم اخلاق و عدالت و هم آزادی و پیشرفت و کار کارشناسی و مسئولیت حاکمان باشد خود به خود الگو میشود.
انتخابات آزاد؛آزادی بیان و آزادی اندیشه و تبادل اندیشه و رای و هزینه نداشتن انتقاد و اعتراض را در جمهوری اسلامی مهم میدانیم و جنبههای منفی با اخلاق و عدالت الهی پر میشود.
باید برای الگوسازی تلاش کنیم
کار ما بعد از انقلاب اسلامی فقط حفظ مرزها یمان نیست؛ مرزهای عقیدتیمان هم باید حفظ کنیم، باید برای الگوسازی تلاش کنیم.
معتقدیم انقلاب ما انقلاب آزاد کننده بود و این آزادی باید در همه عرصهها باشد به همین دلیل میگوییم در نظام جمهوری اسلامی رای؛ آزادی، حرمت مردم و عدالت باید جایگاه والا داشته باشد و منظور از آزادی ولنگاری و هرجومرج نیست اتفاقا ما به اخلاق در کنار آزادی و عدالت تکیه بسیار زیادی باید بکنیم و میکنیم؛ همچنانکه در جنبه سلبی استبداد و استعمار را باید با هم نفی کنیم.
فضای مطلوب در همان چارچوبی که قانون اساسی میگوید و در آرمانهای ملت ایران بود و در انقلاب بیان شد و مطابق در خواستهای تاریخی ملت بود اگر درست تامین شود بهترین خدمت به جمهوری اسلامی شده است ومردم ما با اشتیاق بیشتری در صحنه خواهند بود و خودشان را صاحب همه چیز میدانند.
من اصلا کاری به محتوای انتخابات گذشته ندارم ولی ببینید چقدر نیروها به خاطر مشارکت در انتخابات دچار تنگنا شدند؛ این نه با معیارهای منطقی و شرعی و قانونی نظام جمهوری اسلامی سازگار است و نه به مصلحت خود نظام و حاکمیت. این فضا باید باز شود از این فضای امنیتی باید بیرون رویم اگر واقعا دلبسته به انقلا هستیم همه هم باید تلاش کنیم.
به عنوان نقد نباید تخریب کرد؛ از ان طرف هم اعتراض و نقد نباید هزینه داشته باشد
نه به عنوان نقد باید تخریب کرد از ان طرف هم اعتراض و نقد نباید هزینه داشته باشد آن وقت خواهیم دید باز چه شورو شوقی در مردم ایجاد خواهد شد و چه دلبستگیهایی برای مردم خارج از مرزها ایجاد میشود که حرکتشان به این سو باشد.
به صراحت عرض کنم فضای کنونی کشور نه به مصلحت کشور و جامعه و حتی حکومت است و نه مطابق با معیارها وملاکهایی که قانونا و شرعا داریم.
به عنوان گام خیرخواهانه اول اجازه داده شود که همه احزاب کنگره خود را با امنیت و آزادی برگزار کنند
امروز به ناحق گروههای قانونی و دلسوز منحل میشوند و راه فعالیت به روی دیگران هم بسته میشود. چرا باید احزاب و تشکلها طی دو سال گذشته حتی نتوانند کنگره سالانه خود را برگزار کنند؟! به عنوان گام خیرخواهانه اول اجازه داده شود که همه احزاب کنگره خود را با امنیت و آزادی برگزار کنند این یعنی باز شدن آن فضای سیاسی و اجتماعی که البته این کافی نیست بلکه همه باید بتوانند در فرآیندهای تعیین کننده مثل انتخابات؛ با تضمین امنیت و آزادیشان حضور فعال داشته باشند.
باید در ساز و کار انتخابات تجدید نظر شود
ساز و کار انتخابات طوری باشد که همه گروهها احساس کنند آزادانه و با امنیت میتوانند حضور داشته باشند و نامزد داشته باشند و برگزاری انتخابات به صورتی باشد که واقعا رای و نظر واقعی مردم تامین شود.
همه دولت ها و همه وزرای کشور در همه ادوار اجماع روی این داشته اند که باید در ساز و کار انتخابات تجدید نظر شود.آیا دیگر اجماعی بالاتر از این وجود دارد؟ این کار زودتر باید انجام شود و خود نظام هم بایدآن را انجام دهد.
با این امر میتوان نگاه به آینده داشت نه نگاه به گذشته؛ وقتی افق روشن باشد! آن وقت میبینید کشور دوباره متحد؛ منسجم و پیشرو و همه در عرصه خواهند بود.
بزرگترین تضمین کننده نظام و انقلاب حضور مردم در صحنه است
بزرگترین تضمین کننده نظام و انقلاب حضور مردم در صحنه است. حضور مردم هم انگیزه و شوق میخواهد. نظام و حاکمیت بیشترین نقش را میتواند در ایجاد فضا برای حضور مردم و تضمین حضور آنها داشته باشد.
انشالله دلهای همه ما تحول پیدا کند و همه ما به سویی برویم که درآن همه نیروهایی که عاقلند و علاقمندند امکان حضور تضمینشدهای داشته باشند آن وقت است که ما مطمئنیم گامی بزرگ در جهت رسیدن به اهداف انقلاب برداشتهایم.
در آغاز این دیدار نیز رییس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به ارائه گزارشی از اقدامات؛ فعالیتها و برنامههای این شورا پرداخت.
همچنین تنی چند از اعضای این شورا در خصوص مسائل جاری کشور، نقطه نظرات خود را بیان کردند. از جمله موارد مورد تاکید؛ لزوم گسترش فضای سیاسی کشور؛ فعالیت آزادانه احزاب و رفع محدودیتهای وارد بر آنان و همچنین اطلاعرسانی آزاد رسانهها؛ رعایت قانون و احترام به حقوق شهروندان بود.
زمان ریاست جمهوری شما گوشت از 3000 تومن شد 3750 تومن مردم صداشون در اومد اما الان که 5 سال گذشته شده 20000 هزار تومن و کسی نطق نمیکشه.
...
چقدر دلم برای صدای خاتمی تنگ شده
خدا تورو واسه ما حفظ کنه که اگه نباشی دلامون یخ می زنه بین این همه ... به این مردم و مملکت