کد خبر: ۱۲۱۹۶۴
تعداد نظرات: ۱۵ نظر
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۷:۳۸

ماجرای عشق و رسوایی عارف قزوینی با دختر ناصرالدین شاه!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: عارف قزوینی، شاعر و ترانه‌سرای مشهور دوران مشروطه، دلباخته افتخار‌السلطنه دختر ناصرالدین شاه بود. 

عارف قزوینی به خاطر همین دلدادگی، تصنیف زیبای «افتخار آفاق» را به نام وی می‌سراید:


افتخار همه آفاقی و منظور منی
شمع جمع همه عشاق به هر انجمنی
ز چه رو شیشه ی دل می‌شكنی
تیشه بر ریشه ی جان از چه زنی؟
سیم اندام ولی سنگ دلی
سست پیمانی و پیمان شكنی ...

ملاقات‌های افتخار السلطنه و عارف در مجالس بزمی‌ صورت می‌گیرد كه شوهر افتخار السلطنه «نظام السلطان»، دوست صمیمی‌ عارف آن را بر پا می‌كرده و به قولی خودش به دست خود تیشه به ریشه‌ی زندگی اش می‌زند و الحق و الانصاف عارف هم حق دوستی را به كمال و تمام ادا می‌كند!

در همان بزم‌های سه نفره، نه تنها با ایما و اشاره و شعر‌های پرشور عاشقانه دل همسر دوست صمیمی‌اش را از راه به در می‌برد، بلكه خودش هم آنچنان دلباخته می‌شود كه آرزو می‌كند جای نظام‌السلطان باشد. بطوریكه در یک تصنیف فریاد می‌زند كه «اگر عارف، نظام‌السطان شود، چه میشه؟».

كم كم نظام السلطان از این شعرها و آن نگاه‌ها و آه‌ها، پی به عمق فاجعه می‌برد و می‌فهمد كه چه آتشی روشن كرده اما برنامه‌های بزم همچنان بر اثر مكر زنانه‌ی افتخار السلطنه ادامه می‌یابد.

نظام‌السلطان ناچار بود در این بزم‌های سه نفره شركت كند اما جرأت نمی‌كرد حتا برای قضای حاجت هم لحظه ای مجلس را ترک كند. تا اینكه یک شب هر چه مقاومت می‌كند، فایده ای نمی‌بخشد و ناچار می‌شود كه برای چند لحظه‌ای برود و زود برگردد. اما هنگام بازگشت با آنچه كه نباید، روبرو می‌شود و و دوست عزیز و همسر زیبایش را در حالتی نامناسب می‌بیند.

البته نظام السلطان چیزی به روی خود نمی‌آورد و با خونسردی مجلس بزم آن شب را بی آنكه خم به ابرو بیاورد، به پایان می‌رساند. به این ترتیب بزم‌های سه نفره برچیده می‌شود، اما عارف از این عشق دست بر نمی‌دارد و مرتب تصنیف‌های عاشقانه به اسم افتخار السلطنه می‌سراید. این تصنیف‌ها به گوش زن و شوهر می‌رسد و زن را دل شیفته‌تر و شوهر را خشمگین‌تر می‌كند.

افتخار‌السلطنه كه دیگر در مقابل این عشق طاقت نداشت، یک روز با احتیاط به همسر می‌گوید كه چون عارف وضع زندگی‌اش خوب نیست، یک شب او را دعوت كند و به رسم صله به او مقداری كمك برساند.

نظام السلطان كه دل پر دردی از دوست ناجوانمرد خود دارد، اینجا دیگر رگ غیرتش به جوش می‌آید و می‌گوید «لازم به دلسوزی شما نیست، آن صله‌هایی كه شما می‌خواهید به عارف بدهید، او از زنان زیبای دیگر می‌گیرد!»
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۱۵
ناشناس
|
Canada
|
۰۸:۲۶ - ۱۳۸۹/۱۲/۱۰
6
8
عجب عارفی بود
ناشناس
|
United States of America
|
۱۱:۳۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
3
11
با سلام
لطف می کنید آدرس منبع این مطلب را بگویید. در منابع ادبی از این شاعر دوران مشروطه با به به و چه چه یاد شده است. این خبر می تواند شخصیت این شاعر را در نزد طرفدارانش در هم بشکند. بنده هم در دیوان او اشعاری در وصف این خانم و آن خانم دیده ام، اما تا این حدش را نه!
ناشناس
|
Puerto Rico
|
۲۲:۳۲ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۱
0
3
منبع؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ساناز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
4
1
مكر مردانه صحيح است چون مكر زنانه وجود ندارد.
پاسخ ها
وحید
| Netherlands |
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۲/۲۹
مکر،مکر است.مردانه و زنانه ندارد
ناشناسی دیگر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
0
2
منبع؟؟
ایوب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۲
0
1
منبع؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایوب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۲
0
1
منبع؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ابوالفضل
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۰۱:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
0
1
سلام
این قصه ساختگی است. منبع معتبر ندارد.
بهنام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۵
0
2
شرم آوره که انقد احمقانه ترور شخصیتی میکنیم ..اگه این آدم یک شخصیت ملی گرا نبود و شخصیتی مذهبی بدان شکل که امروز می شناسیم بود باز این گزافه گوییها ادامه داشت؟
ناشناس
|
United States of America
|
۰۰:۴۶ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۸
0
1
....منبع ات را را نشون بده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۹
1
1
تا بوده نخبه کشی بوده
شما هم بکشید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۱۹
0
0
متاسفانه سایت های اینچنینی به راحتی داستانهای ساختگی و بدون منبع را منشر می کنند ویک عده خواننده که علاقه ای به مطالعه ندارند این مطالب را باز نشر میکنند به امید روزی که هر کدام از ما قبل از ایینکه بخواهیم مطلبی را منتشر کنیم حتما منبع دقیق آن را ذکر کنیم
مرجان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۱
0
2
چه داستان مسخره ای!!شما واقعا ,,,,,,,,فرض کردید؟؟؟
مرجان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۱
0
0
چه داستان مسخره ای!!شما واقعا .......فرض کردید؟؟؟
حمید نایت
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۱/۲۶
1
0
این شاعر قزوینی رو حتی تو خود قزوین تو کوچه ی که زندگی میکرده کسی نمیشناخت یه خونه متروکه خونه عارف قزوینی هست ولی وقت خراب کردن شخصیت باشه اینجوری بین مردم بد نشونش میدن منبع موثقی نداره این مطالبی که دربارش گفتن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۴ - ۱۳۹۶/۰۱/۲۷
1
2
احمد کسروی، بعد از مرگ عارف، دربارۀ او نوشت:

عارف قزوینی، مردی بود آزاده و یک‌رنگ و غیرتمند و دلیر. عارف، ارجی به مال دنیا نمی‌گذاشت و سختی را بر خود هموار کرده، منت از کسی نمی‌پذیرفت. هرگز دروغ نمی‌گفت و هیچ‌گاه نادرستی نمی‌کرد. از دورویی سخت برکنار بود و آنچه در دل داشت، همان را بر زبان می‌راند. هر که را به نیکی می‌شناخت، به هواخواهی او برمی‌خواست؛ و هر که را بد می‌دانست، دشمنی فرو نمی‌گذاشت. آنچه را که روا شمرده، می‌کرد، از کسی پوشیده نمی‌داشت؛ و آن چه را که نیکو باور می‌کرد، از کسی نکوهش گوش نمی‌داد.
این‌ها خوی‌های برگزیده‌ای است که در کمتر کسی می‌توان سراغ گرفت.

زبان عارف، بـی‌دیـن بود، ولی آداب دین همان است که او داشت.

کنون که عارف مُرده، این راز زندگی او را بازنمایم که در سال‌های آخر که حال سختی داشت و از غیرتمندی، از کسی پول و مساعدت نمی‌پذیرفت، یکی پذیرایی‌های رادمردانۀ دوست ما آقای اقبالی همدانی، و دیگری دستگیری‌های دو همشهری ما آقای نخچوانی و آقای حیدرزاده بود که کمکی به زندگانی او می‌رساند.

در پاکی و پیراستگی عارف، همان‌بس که همکاران او، در آن هرج و مرج مشروطه، توانگری اندوختند و هر یکی، امروز آسایش برای خود دارد، ولی عارف با همۀ تقدمی که بر دیگران داشت، از آن بازار، تهی‌دست درآمده و با آن سختی، سال‌های آخر عمر خود را به سر داد.

خدا روان او را شاد گرداند.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین