کد خبر: ۱۲۲۹۰۴
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۵:۵۵

حکایت کسانی که سعی در تخریب بزرگان دارند

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: سید شیرازی نوشت:  متاسفانه جریان افراطی و اباحی‌گر قرار نیست دست از توهین و تخریب و ... بردارد. با دیدن یک شعر سراسر هجو و منبعث شده از تفکرات ایرج میرزا در وبلاگ «محفل طلبگی» دلم نیامد جوابی به او ندهم. از این‌رو مطلب زیر را به او و همه مخربان دایره اخلاق تقدیم میکنم. 

یک نفر توی یک محله‌ای زندگی می‌کرد که مردم خیلی تحویلش نمی‌گرفتند. کاری به کارش نداشتند و ... . این وضعیت سبب شده بود که تخم حسادت توی دل این فرد ریشه بزنه و درخت تنومندی بشه. یکروز وقتی دید مردم دارند به بزرگ محله ادب و احترام می‌کنند حسابی کلافه شد و به فکر افتاد باید کاری بکنم که توجه همه را به سمت خودم بکشونم برای همین شروع کرد به فحش دادن به بزرگ محله و هرچه توی این مدت توی دل داشت بیرون ریخت تا شاید مردم را بسمت خودش متوجه کنه. آخه پیش خودش فکر می‌کرد با بزرگی در افتادن و فحاشی کردن هنر هیچ کسی نیست و برای همین مورد توجه و نظر مردم میشه. فارغ از اینکه وقتی یک مدت گذشت و غائله تمام شد دید نه تنها مردم بیشتر از گذشته لعن و نفرینش می‌کنند از طرفی دیگه بجای اینکه مردم محله بیشتر تحویلش بگیرند یک‌سری دزد و قاچاقچی و مزاحمین به نوامیس مردم که از دست بزرگ محله زخم خورده بودند دوروبرش جمع شده‌اند. بیچاره تازه فهمید چه کلاهی سرش رفته نه تنها جلب قلوب مردم نکرده بلکه با همنشینانی گرد آمده که آبروش را هم برده‌اند. این حکایت کسانی است که سعی در تخریب شخصیت‌هایی بلندمرتبه و موثر نظام مثل آقای هاشمی دارند شاید عبرت بگیرند. 

اگرچه می‌دانم اتمام حجت توسط همه بزرگان به ویژه مقام معظم رهبری در رابطه با تخریب ننمودن آقای هاشمی صورت پذیرفته ولی چاره‌ای نیست جز اینکه به زبان شعر هم که شده مخربان هاشمی را خطاب قرار دهم شاید این زبان را بهتر بفمند ...

هر مرد شتربان که اویس قرنی نیست
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
هرخاک و گلی گوهر نایاب نگردد
هرگوهر نایاب عقیق یمنی نیست
شمشیر بود در خور دست اسدالله
هر تیغ به دستی هنر بت‌شکنی نیست
بر بی‌خردان پند مده٬ خویش میازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین