آفتابنیوز : آفتاب- سرویس سیاسی: عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه و کارشناس تاریخ معاصر به مناسبت شصتمین سالگرد ملی شدن نفت ایران در گفتوگو با آفتاب، اظهار کرد: درباره سالروز 29 اسفند 1329 و حوادث قبل از آن از جمله ترور رزم آرا در 16 اسفند همان سال تاکنون مطالب قابلتوجهی طرح شده است. اما از آن جا که تاریخ معاصر ما انگار درحال یک چرخش دائمی است، و از سوی دیگر با توجه به این که تاریخ میتواند بهترین آموزگار باشد، جای آن دارد که همچنان از تاریخ و به خصوص تاریخ معاصر بیاموزیم تا بتوانیم در حوادث آتی از آن حوادث قبلی بهره ببریم.
غلامعلی دهقان با اشاره به این که با این نگاه و از این منظر همچنان داستان نفت در سال 1329 و حوادث پسینی و پیشینی آن میتواند درسهایی داشته باشد، گفت: نگاهی به رویدادهای ملی شدن نفت در سال 29 نشان میدهد آنگاه که نیروهای فعال سیاسی اعم از مذهبی و ملی با یکدیگر همگرایی و وحدت در موضوع داشتند که همان موضوع خلع ید دولت انگلیس از نفت ایران بود، به پیروزی رسیدند و همین همگرایی باعث عقبنشینی استبداد داخلی و استعمار خارجی که در آن موقع مظهر تام و تمام آن انگلیسها بودند، منجر شد.
وی افزود: اما پس از رخداد 29 اسفند 1329 که صنعت نفت ایران از سوی مجلس سنا نیز ملی اعلام شد، با توجه به این که در 23 اسفند همان سال مجلس شورای ملی هم کار را تمام کرده بود، پس از این حادثه در سالهای 30 و 31 و 32 ما شاهد واگرایی قابل توجهی میان جناحهای فکری و سیاسی کشور هستیم که اوج آن را میتوان در نیمه دوم سال 31 و نیمه اول سال 32 به خوبی دید.
عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه در ادامه با اشاره به این که میان حامیان آیتالله کاشانی و حامیان دکتر مصدق اختلافات قابلتوجهی بروز کرد، گفت: هر چند در آغاز این اختلافات از سوی هم کاشانی و هم مصدق بروز داده نمیشد، اما برخی از کسانی که مدعی طرفداری از این دو شخصیت تاریخ معاصر بودند به این اختلافات دامن زدند که منجر به موضعگیریهای آشکار این دو شخصیت نسبت به یکدیگر شد که اوج آن را میتوان در نطق آیتالله کاشانی در آخرین روزهای عمر مجلس هفدهم در مرداد 1332 دید.
وی افزود: آن چه امروز مسلم است نفوذیهای بیگانه این اختلافات را دامن زدند. هرجا پای تفرقه و تشتت درمیان باشد، باید احتمال آن را داد که عوامل بیگانه حضور مرئی و نامرئی داشته باشند. در آن حوادث عوامل به نزدیک به دولت انگلیس نقش حزب توده را پررنگ کرده و بافت مذهبی کشور ما را نسبت به خطر کمونیسم تحریک کرده بودند برای مثال نامههایی به اسم طرفداران کمونیسم در ایران به علمای قم مینوشتند و در دل آنها ارعاب ایجاد میکردند. همین بزرگنمایی نقش تودهایها در عرصه سیاسی کشور باعث شد تا جریان مذهبی آرام آرام پشت مصدق را خالی کند و شد آن چه که نباید میشد.
دهقان در بخشی دیگر از سخنان خود به فراموش شدن دشمن اصلی در رقابتهای داخلی اشاره کرد و گفت: آن چه درنهضت ملی شدن صنعتنفت قابل توجه است فراموش شدن دشمن اصلی از سوی جناحهای فکری و سیاسی آن دوره بود. برای مثال زمانی که در نیمه دوم سال 1331 آیزنهاور رییسجمهور وقت آمریکا از جناح جمهوریخواه به قدرت رسید و چند ماه پیش از آن چرچیل بار دیگر از حزب محافظهکار از انگلیس قدرت را به دست گرفت هر دو جریان حاکم در انگلیس و آمریکا به این نتیجه رسیدند که ملی شدن نفت در ایران، بازتاب گستردهای در عرصه بینالملل داشته و میتواند استمرار آن باعث شود که در کشورهای دیگر نفتی خاورمیانه، نفت ملی شود. بنابراین آنها به این نتیجه رسیدند دولت ملی دکتر مصدق به هر شکل ممکن حتی با کودتا باید سرنگون شود. درحالی که چنین توطئهای درحال تکوین بود جریانات داخلی دشمن اصلی را فراموش کرده و رقبای فرعی را به جای دشمن اصلی خود گرفته بودند.
وی افزود: از اینرو جریانات داخلی کشور هیچگاه نباید گفتمان اصلی را فراموش کنند و باید مراقب باشند تا رقابتهای داخلی را اصل قرار نداده و فراموش نکنند که رقیب بیرونی که به هیچکدام از جناحها تعلق خاطری ندارد و فقط به فکر منافع خود میباشد در حال کمین و رصد اوضاع به نفع خود است.
وی سپس به نقد نهضت ملی شدن نفت پرداخت و گفت: در جریان نهضت ملی شدن نفت همه متفقالقول بودند که نفت ایران باید توسط ایرانیان مدیریت شود اما با چه سازوکاری و با کدام نیروهای متخصص؟ و این نفت درکدام بازار باید به فروش برسد، به این مسایل توجهی نشده بود. برای مثال وقتی که انگلیسیها مانع فروش نفت به ایران شدند، و دو کشتی نفتی را هم درخلیج عدن توقیف کردند، درآمد نفتی برای کشور ما حائز اهمیت بود. همین عدم فروش نفت سبب شد تا در 28 ماه حکومت دکتر مصدق اوضاع اقتصادی چندان بر وفق مراد نباشد و قطعا این عامل میتواند یکی از عوامل موفقیت کودتا چیان باشد. بنابراین باید توجه داشت که بیش از آن که به جنبه سلبی تحولات بپردازیم، باید به جنبه ایجابی آن هم توجه داشته باشیم. نکتهای که در انقلاب 1357 امام خمینی(ره) به آن توجه داشت و تلاش میکرد در روزهای قبل از پیروزی، به جنبه ایجابی انقلاب هم اشاراتی داشته باشد و همان شعار استقلال، آزادی، و جمهوری اسلامی حاصل نگاه ایجابی رهبر فقید جمهوری اسلامی بود. حال آن که در نهضت ملی شدن نفت جنبه سلبی قویتر بود.
وی به تحولات ملی شدن نفت اشاره کرد که نشان داد کشور ایران به جهت موقعیت جغرافیایی خود و پیشینه تاریخی میتواند همیشه سبب حرکتهای گستردهای در منطقه خاورمیانه شود و گفت: برای مثال در ایران باستان حرکت کوروش کبیر حرکتی بود که فراتر از ایران خود را نشان داد. علاوه براین، در دوران نیز ساسانی شاهد بودیم که ایرانیان توانستند اورشلیم یعنی بیتالمقدس فعلی را فتح نمایند. در ایران اسلامی نظارهگر آن بودیم که ایرانیان در فروپاشی امویان در قرن دوم توسط ابومسلم خراسانی، و همچنین در فروپاشی دولت عباسی در قرن هفتم به واسطه حضور خواجه نصیر طوسی در کنار هلاکوخان مغول نقش داشتند. حرکت انقلاب مشروطه در یکصد وچهار سال پیش باز هم فراتر از مرزهای ایران را تحت تاثیر قرار داد.
وی افزود: اما نهضت ملی شدن نفت در سال 1953 میلادی سببب شد تا جمال عبدالناصر رییسجمهور وقت مصر در سال 1956 کانال سوئز را ملی اعلام کند. حرکت ملی شدن باز نشان داد ایرانیان میتوانند خاورمیانه را تحت تاثیر حرکت خود قرار دهند. هر چند نهضت ملی شدن نفت موفق نبود، اما انقلاب اسلامی 1357 با عبرتگیری از نهضت ملی شدن نفت به پیروزی رسید و آن حادثه در طول 3 دهه گذشته توانسته است اثرات شگرفی در خاورمیانه ایجاد کند. هماکنون شاهد اثرات آن انقلاب بزرگ در خاورمیانه میباشیم. بدون تردید بیداری جهان اسلام طی چند ماه اخیر ریشه رد انقلاب 1357 ایران دارد، موضوعی که کارشناسان غربی هم به آن اذعان دارند.