آفتابنیوز : آفتاب- حمید ترابپور(برنا): قرار ملاقات اواسط هفته گذاشته شد؛ امیر میخواست زودتر به تهران بیاید و به بیمارستان کسری برود اما بازی روز چهارشنبه سپاهان در لیگ قهرمانان آسیا مانعی بود برای تحقق این خواسته او.
حجازی از این ملاقات غیرمنتظره خبری نداشت اما امامیان و اسدی دو تن از دوستان صمیمی وی که در تمام روزهای زندگی ناصرخان – به ویژه این روزها – یارو یاور او بودهاند، میدانستند که "امیر" قصد ملاقات با حجازی را دارد.
اصغر حاجیلو هم در جریان بود، اما هر سه نفر تصمیم گرفته بودند این موضوع رسانهای نشود تا حجازی و قلعهنویی با کمترین هیاهو یکدیگر را ببینند.
*** امیر چندین بار قصد داشت به دیدار حجازی برود و ضمن ملاقات با او، بگوید که با وجود جدالهای رسانهای سالهای اخیر میان آنها، برایش آرزوی سلامتی دارد.
در روزهای ابتدایی بیماری حجازی، یکبار امیر عزم خود را جزم کرد تا به منزل حجازی برود؛ آن روز حتی دسته گل زیبایی برای ناصرخان سفارش داد اما یک سری اتفاقات عجیب و یک پیغام عجیبتر مانع دیدار آنها شد.
ماهها از آن اتفاق گذشت و قلعهنویی درباره حوادث آن روز حرفی نزد و حتی در محافل خصوصی نگفت که چه کسی پیغام داده بود به منزل حجازی نرود.
*** در آخرین روزهای سال 89، پرونده آشتی کنان حجازی و قلعهنویی بار دیگر به جریان افتاد و دوستان مشترک این دو نفر تلاش کردند تا بانی جالبترین ملاقات سال شوند که این بار هم فاصلهها برداشته نشد تا خیلیها بر این نظر باشند که دیگر آنان با هم آشتی نخواهند کرد.
در ادامه، مصاحبه حجازی با سایت اختصاصیاش و حرفهای تازه وی درباره قلعهنویی نیز مزید بر علت شد تا دیگر همه بیخیال آشتیکنان این دو نفر شوند.
***
اواسط هفته جاری وقتی خبر وخیم شدن حال حجازی در ایران پخش شد، خیلیها نگران او شدند که امیر قلعهنویی نیز در زمره آن خیلیها قرار داشت.
سرمربی سپاهان تصمیم گرفت به تهران بیاید و یک راست به بیمارستان کسری – جایی که حجازی در آن بستری بود – برود اما بازی حساس چهارشنبه سپاهان – الهلال موجب شد تا این ملاقات به امروز پنج شنبه موکول شود.
آنها در حضور دوستان مشترک خود با یکدیگر دیدار کردند تا سوژه پر سروصدای این سالها دیگر برای رسانهها بیات شود.
سالن انتظار بیمارستان شلوغ بود؛ در حد انفجار! تعدادزیادی از طرفداران ناصر حجازی که این روزها نگران حال او هستند در سالن، انتظار ترخیص وی را میکشیدند؛ این در حالی بود که حجازی به دستور پزشکان فعلا باید در بخش عمومی بستری باشد.
باهماهنگی رییس بیمارستان، قلعهنویی که از فرودگاه سریعا خودش را به محل قرار رسانده بود از طریق یک آسانسور ویژه به طبقه پنجم رفت؛ جایی که حجازی بستری بود.
خانم شفیعی همسر ناصرخان به اتفاق آتیلا داخل اتاق بالای سر او بودند؛ حضور قلعهنویی آنها و حتی پرستاران بیمارستان را متعجب کرد زیرا هیچکس انتظار این میهمان ناخوانده را نداشت.
حجازی با صدای امیر سرش را چرخاند و لبخندی زد و برق شوق در نگاه هر دو نفر نمایان شد.
ناصرخان خیلی زود با دستیار اسبق خود گرم گرفت و گفت: چطوری شما؟ تیمت دیروز چیکار کرد؟
قلعهنویی در حالیکه دست حجازی را گرفته بود پاسخ داد: مساوی شد ولی صعود کردیم، این ابراهیم توره آخرش ما را دق میدهد ناصرخان.
حجازی خندید و گفت: آره، بعضی وقتها توپهای خوبی را هدر میدهد.
قلعهنویی سپس جویای حال حجازی شد و گفت: شما همیشه استاد من هستی؛ انشالله بزودی از روی این تخت بلند میشوی و به فوتبال برمیگردی. راستش چند ماه قبل میخواستم خدمت برسم اما پیغام دادند که نیا!
سرمربی سپاهان دقایقی نیز با آتیلا درباره تیمش(گسترش فولاد تبریز) حرف زد و از او پرسید که با لوکا بوناچیچ چگونه کنار میآید؟
آتیلا هم پاسخ داد: بعضی وقتها خیلی عصبانی میشود؛ اما با هم کنار میآییم.
ازدحام داخل اتاق دلیلی شد تا قلعهنویی به حجازی بگوید: ناصرخان برای شما این شلوغی خوب نیست؛ اجازه مرخصی بدهید؛ انشاالله بعد از بازگشت از دوبی میآیم منزل دیدنتان.
سپس دوستان مشترک حجازی و قلعهنویی در کنار آنها عکس یادگاری گرفتند.
امیر در آخرین لحظه بار دیگر به کنار تخت حجازی رفت و صورت او را بوسید و گفت: انشاالله همیشه سایهتان بالای سر ما باشد و حجازی نیز که قطرههای اشک گونههایش را تر کرده بود با تکان دادن سر تشکر کرد.
آنها در یک فضای گرم و خاص و در حضور رفقای صمیمی خود، کدورتها را کنار گذاشتند تا نشان دهند فوتبال همیشه عامل فاصله افتادن میان آدمها نیست و ...