آفتاب: با گذشت یک هفته از جدایی قاضی شریفی از کمیته انضباطی، او همچنان استعفایی نداده و حرفها درباره دلایل جدایی ناگهانیاش ادامه دارد.
شریفی که با لحن آرامش در مقام یک پژوهشگر اسلامی در زمان حضور در کمیته انضباطی هم پای ثابت برنامههای مذهبی سیما بود، میگوید به مشهد برمی گردد تا پژوهش هایش را از سر بگیرد.
او البته دلیلی دیگر هم برای جداییاش آورده: «یکی از اعضای هیأت رئیسه فدراسیون به دروغ رفت و گفت که من با دایی رابطه دارم. درحالی که 4 ماه است به خاطر حکم قراردادش حتی با هم حرف هم نمیزنیم. حتی بعد از طرح این ادعا، مسئولان حراست فدراسیون و تاج هم با دایی در این باره حرف زدند که مطمئن شوند این ادعا واقعیت ندارد و من نه هیچ رابطه مستقیمی با دایی دارم نه ارتباط غیر مستقیم.»
اینکه چه رابطهای میتواند میان دایی و شریفی وجود داشته باشد که منجر به حذف او از فوتبال شود حالا یکی از بزرگترین سئوالهایی است که کفاشیان، رئیس فدراسیون هم سعی میکند در برابرش سکوت کند.
دایی دوستی در مشهد دارد که کلاسهای اخلاقش به صورت مداوم برگزار میشود. مردی که تمرکزش را روی اهالی فوتبال گذاشته و البته عدهای از تواناییهای خرق عادت این مرد در تحت تاثیر قرار دادن اطرافیانش سخن میگویند. مردی که مدام از علم و ادب سخن میگوید. قاضی شریفی هم البته یکی از حاضرین در کلاسهای اخلاق همین استاد است که رابطهای گرم و صمیمی با او دارد. مردی که دستی هم در ورزش کشور دارد و در یکی از لیگهای حرفهای کشور فعالیت ورزشی میکند.
پیش از ماجرای دعوا بر سر قرارداد دایی، گفته میشد او و قاضی شریفی به واسطه این دوست مشترک با هم دوستی نزدیکی دارند اما دعوای مالی فدراسیون و دایی نشان داد که این دو به سختی با هم اختلاف پیدا کنند. اما اینکه حالا شریفی در زمان جدایی، یکی از دلایل رفتنش را این دوستی با واسطه یا بیواسطه میداند، اینکه گفته شده دایی و شریفی حتی بعد از بازی پرسپولیس و استیل آذین، این دو با هم تماس داشتهاند. نکتهای که البته پس از تماس مهدی تاج با دایی، منتفی میشود. در روزهایی که در دیگر حوزههای سیاسی، اجتماعی کشور سعی شده تا حساسیتی ویژه روی برگزاری این گونه کلاسهای فلسفه اخلاق باشد، جنجال جدایی شریفی هم ایجاد میشود.
کفاشیان اما این جدایی را تنها به دلیل مشکلات خانوادگی شریفی نسبت میدهد و به ایسنا میگوید: «او خودش می خواست برود. فشار هم به خاطر مشکلات خانواده اش بوده که به او تحمیل شده. نه سعیدلو فشاری برای رفتنش آورده و نه حبیب کاشانی.»