آفتابنیوز :
آفتاب- فرشید فتاحی: مرگ ناصر حجازی نه تنها فوتبال بلکه عرصههای دیگر را تحت تاثیر قرار داده و اتفاقاتی که طی روزهای اخیر در تشییع جنازه، کفن و دفن و همینطور مسایلی که دیروز در مجلس ختمش افتاد همه چیز را به خوبی نشان میدهد. اظهارنظر دوستان و همبازیهای حجازی هم با اینکه مختلف است و به ذکر خاطرات خوشی از او میپردازند در یک نکته مشترک است؛ او به حقش در فوتبال نرسید.
اینکه رسیدن به حق در نظر همبازیان حجازی و پیشکسوتان امروز فوتبال چیست شاید امری نسبی باشد اما ناصرحجازی با تاج، تیم ملی و استقلال به هر افتخاری که باید به یک بازیکن بزرگ میرسید، تقریبا رسید. قهرمانی کشور، آسیا، حضور در جام جهانی و المپیک و بازیهای درخشان و به یاد ماندنی حجازی نشان از این ادعا دارد. همه اینها البته ورای شخصیت مردمدار و مردانه و رکگویی خاص اوست که از علی پروین گرفته تا حسن روشن به آن اشاره کردهاند.
اما این که میگویند حجازی به حقش نرسید چه معنایی به غیر از این دارد که چرا حجازی سرمربی تیم ملی نشده است؟ مطمئنا با همه افتخاراتی که ناصر حجازی به دست آورده، اما سرمربی نشدنش در تیم ملی، مسألهای است که تا لحظه مرگ روی دل حجازی ماند. او قبل از مرگش همیشه به این نکته اشاره میکرد که عدهای نگذاشتهاند سرمربی تیم ملی شود. اما این افراد چه کسانی هستند؟ چه کسانی اجازه ندادند ناصر حجازی سرمربی تیم ملی شود؟ وقتی علی پروین در مراسم ختم حجازی با دوربینها و خبرنگاران گفتوگو میکرد، زمانی که به این جملات رسید که حقش بوده که سرمربی باشد و نگذاشتهاند خون از چشمانش میبارید.
این 3 نفر سرمربی نشدن ناصر حجازی در تیم ملی به 3 مدیر ربط پیدا میکند. مصطفی هاشمیطبا، سعیدفائقی و داریوش مصطفوی که در اوایل دهه 70 زمامدار ورزش و فوتبال ایران بودند. اولی رئیس سازمان تربیت بدنی و معاون رئیسجمهور وقت، دومی معاون وقت رئیس سازمان و سومی رئیس وقت فدراسیون فوتبال هستند. البته از صفایی فراهانی رئیس بعد از مصطفوی فدراسیون فوتبال هم نام برده میشود اما ماجرای دیگری ولی با همین مضمون به او ربط پیدا میکند. در مراسم تشییع جنازه ناصر حجازی هاشمیطبا، فائقی و صفاییفراهانی هم حضور پیدا کرده بودند و حضور آنها باعث شد تا برای طرفداران دو آتشه ناصرحجازی سرمربی نشدن حجازی در تیم ملی زنده شود و یکی از این طرفداران در اطراف درب ورودی ورزشگاه آزادی با گریه و داد و هوار فریاد میزد: «همینها بودند که نگذاشتند ناصرخان سرمربی تیم ملی بشه، حالا اومدن مراسمش!» او سرش را به زمین میکوبید و فریاد میزد و توجهها را به خود جلب کرده بود. اما واقعا ماجرا از چه قرار است؟
پیشنهاد مصطفوی رد شد اوایل دهه 70 و پس از حضور استانکو در تیم ملی که توسط عابدینی رئیس فدراسیون فوتبال وقت انتخاب شده بود و ناکامی که برای تیم ملی در رقابتهای آسیایی پیش آمد، پس از روی کار آمدن دوباره آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری 1372، مصطفی هاشمیطبا رئیس سازمان تربیت بدنی شد. اما فوتبال همچنان روی دور ناکامی بود و تیم ملی در دوران هاشمیطبا و ریاست فدراسیونی داریوش مصطفوی در بازیهای آسیایی هیروشیما 1994 ناکام شد و به نوعی انتقادها از مدیرین فوتبال بالا گرفته بود. داریوش مصطفوی رییس آن دوران فدراسیون فوتبال در نشستی مشترک با هاشمیطبا پیشنهاد داده بود تا ناصر حجازی سرمربی تیم ملی شود و همینطور علی پروین مدیر فنی تیم ملی ایران باشد تا با حضور اسطوره های فوتبال در تیم ملی مردم دوباره با فوتبال آشتی کنند. ورزشگاهها در آن روزها هم مثل این روزهای فوتبال ایران شده بود و تیم ملی جام جهانی 94 امریکا را از دست داده بود ودر رقابتهای مقدماتی به بدترین وجه حذف شده بود. پیشنهاد مصطفوی با توجه موفقیت حجازی در تیم محمدان بنگلادش و محبوبیت بیش از پیش او نزد هواداران فوتبال پیشنهاد بدی به نظر نمیرسید اما با پیشنهاد مصطفوی مخالفت شد و حجازی با وجود آنکه در آن زمان محتملترین و نزدیکترین گزینه به تیم ملی به نظر میرسید، انتخاب نشد و این محمد مایلی کهن بود که سرمربی تیم ملی شد. ناصر حجازی در این باره زیاد مصاحبه کرده و همیشه هم به این نکته اشاره داشته که مصطفوی حتی به او گفته بوده که بازیکنان تیم ملی را انتخاب و به فدراسیون فوتبال اعلام کند اما خود مصطفوی هم بعدها به حجازی گفته بود پیشنهادش به سازمان تربیت بدنی دستور بالادستیهای فدراسیون و حتی سازمان وتو شده بود. در این باره دیروز به دنبال این بودیم که با داریوش مصطفوی صحبت کنیم اما او گوشیاش را خاموش کرده بود. ضمن اینکه هاشمیطبا و فائقی هم تلفنهای همراهشان را به هیچ وجه پاسخ نمیدادند. این در حالی است که هر سه مدیران، در روزهای گذشته همواره پاسخوی رسانها بودهند اما عدم پاسخویی آنها برای شفافازی در این باره عجیب به نظر میسد.
مایلیکهن به جای حجازی به این ترتیب در میان بهت و حیرت همگان محمد مایلیکهن به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و این بهت و حیرت زمانی بیشتر می شود که در آن زمان مایلی کهن دستیار بهمن صالحنیا در تیم جوانان بود.حضور مایلیکهن روی نیمکت تیم ملی در آن زمان از سوی رسانهها شوکی بزرگ به فوتبال تلقی شد. البته از بخت خوب مایلیکهن نسلی از بهترین بازیکنان فوتبال ایران در اختیار او قرار گرفتند و او با تیم ملی نتیجه گرفت گرچه نتیجهگیری او با تیم ملی در رقابتهای جام ملتهای آسیا 1996 امارات و پیشمقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه به سرانجام بدی انجامید و او نشان داد که توان کنترل و مدیریت ستارهها را ندارد و ایران از سختترین راه ممکن و در ملبورن و با مربیگری والدیر ویرای برزیلی به جام جهانی رسید.
مدافع سرسخت مایلی کهن بودند در همان روزهایی که مایلی کهن سرمربی تیم ملی بود مصطفی هاشمیطبا، سعید فائقی و داریوش مصطفوی از مدافعان سرسخت مایلیکهن حتی در روزهای ناکامی بودند و اگر شکست تیم ملی از قطر در رقابتهای مقداتی جام جهانی 1998 با آن فضاحت اتفاق نمیافتاد و به قول خود محمد مایلیکهن دربرنامه نود او از ناحیه بالاتری برکنار شد، شاید مدیرانی که از آنها نام بردیم هرگز راضی به اخراج مایلیکهن نمیشدند. محمد مایلیکهن در برنامه نود فروردین 88 جملات جالبی در پاسخ به سوال عادل فردوسیپور به کار برد. عادل از او پرسید چطور او با کارنامه غیرقابل قبول سرمربی تیم ملی ایران شده که مایلیکهن جواب داد: «انتخاب سرمربی تیم ملی در هر زمانی، چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب با موافقت مقامات بلندپایه کشور بوده است.»
به هرحال ناصر حجازی که زنده نمیشود و همه این ماجراها اتفاق افتاده و به هیچوجه قابل برگشت نیست. اما ای کاش در این باره مدیران برای عدم انتخاب حجازی صحبت میکردند تا همه از دلایل مسئولان وقت سازمان برای انتخاب مایلیکهن و عدم انتخاب حجازی مطلع میشدند. ولی به هر جهت حضور این 2 مدیر در ورزشگاه آزادی این ماجرا را دوباره زنده کرد. با توجه به اینکه هاشمیطبا در چند وقت گذشته درباره مسایل کلان و جزئی ورزش کشور همیشه اظهارنظر کرده و پاسخگوی رسانهها بوده، انتظار میرفت که وی به صورت روشنی در این باره پاسخگو باشد که چرا با مربیگری حجازی در تیم ملی مخالفت کرد. در حالیکه مایلیکهنی به جای او سرمربی تیم ملی شد که تا آن زمان تجربهای در سرمربیگری تیم ملی نداشت. به هر حهت همه اینها ثابت میکند که سازمان تربیت بدنی در همه دورانها در انتخاب سرمربی تیم ملی دخالت مستقیم داشته است.
برش
یکی از ورزشینویسان قدیمی که در حال حاضر ایران نیست در فضای مجازی درباره انتخاب محمد مایلیکهن به جای حجازی میگوید: «سال 1995 بود من به اتفاق پدرم و داریوش مصطفوی در مجموعه انقلاب، هاشمیطبا را که آن زمان رییس سازمان تربیت بدنی بود دیدیم. مصطفوی تازه رییس فدراسیون فوتبال شده بود و جایگزین عابدینی شد که با فائقی مشکل پیدا کرده بود. همانجا یک جلسه سرپایی میان مصطفوی و هاشمیطبا شکل گرفت و من و پدرم سعی کردیم فاصله بگیریم اما صدایشان به وضوح شنیده میشد. مصطفوی میگفت برای جانشینی استانکو بهترین راهکار استفاده از پروین به عنوان مدیر فنی است و ناصر حجازی سرمربی-(هرچند معتقدم این انتخاب از سوی مصطفوی عوامفریبی بود )-اما جواب هاشمیطبا شنیدنی است وی با لحنی تحکیمی میگفت داریوشخان !دیگر اسم (...)ها رو پیش من نیار من میخوام امثال مایلی کهنها به راس کار بیایند. این همه (...)ها بودن بسه حالا نوبت اینهاست و چند روز بعد محمد مایلی کهن سرمربی تیم ملی شد.»
البته درباره اینکه صفاییفراهانی هم در دوران ریاستش در فدراسیون میخواسته حجازی را به سرمربیگری تیم ملی انتخاب کند دو نکته قابل توجه است. اگر حجازی استقلال را قهرمان آسیا میکرد که متاسفانه در فینال ودر ورزشگاه آزادی دو بر یک مغلوب شد، احتمال این وجود داشت که صفایی به این مسأله فکر کند اما وی در دوران ریاستش به حضور مربیان خارجی در فوتبال معتقد بود و زیاد به مربیان ایرانی اعتقاد نداشت.