آفتابنیوز : آفتاب: ماموران به مردم حمله کرده و جوانان را دستگیر کردند و داخل کامیون انداختند. طالقانی به ماموران گفت: «من این جوانان را اینجا آورده ام، اول مرا دستگیر کنید»!
کتاب «ابوذر انقلاب (سیری در زندگی و مبارزات آیت الله سید محمود طالقانی)» نوشته سعیده سادات محتشمیپور که از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، در 240 صفحه به «دوران کودکی و تحصیلات، آغاز زندگی سیاسی، طالقانی و گروه های سیاسی، سال های زندان و اسارت، طالقانی و مسئله فلسطین، طالقانی و امام خمینی، شورا از دیدگاه طالقانی، طالقانی احیاکننده نماز جمعه، آثار و تالیفات طالقانی، طالقانی و قرآن، بزرگان و طالقانی و وداع امت با پدر» پرداخته است.
در فصل سوم این کتاب با عنوان «طالقانی و گروه های سیاسی» آمده است: «طالقانی در مسجد هدایت سخنرانی های تند و مهیجی علیه هیئت حاکمه ایراد نمود و مردم را به ادامه مبارزه و گسترش آن دعوت کرد. از سوی دیگر با نهضت آزادی در راستای مبارزه علیه رژیم نیز همکاری می کرد. در این ایام به مناسبت نیمه شعبان قرار بود مجلس جشنی در مسجد ارک برگزار شود و طالقانی در آنجا سخنرانی کند که با دخالت ساواک و ماموران پلیس در مسجد بسته شد. مردم در کنار مسجد و در میدان ارک تجمع کردند و طالقانی بدون توجه به اخطار پلیس به میان مردم رفت و سخن خود را چنین آغاز کرد: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض...» که پلیس تاب نیاورد و طالقانی را محاصره و مردم را مورد ضرب و جرح قرار داد و مانع برگزاری سخنرانی شد. در این مراسم جهان پهلوان تختی نیز حضور داشت و با فداکاری او و یارانش پلیس نتوانست آسیبی به طالقانی وارد کند.
در اردیبهشت 1340 طالقانی، بازرگان و سحابی به عنوان پیشگامان جریان روشنفکری دینی که سال ها در جبهه مقاومت علیه رژیم ستمشاهی فعالیت کرده بودند به طور رسمی تشکیل نهضت آزادی ایران را با ایدئولوژی اسلامی اعلام نمودند. بدین ترتیب نهضت مقاومت از مبارزات مخفی وارد مرحله مبارزه علنی با شیوه ای واقع گرایانه تر شد.
طالقانی در قسمتی از بیانیه مستقل خود به مناسبت تاسیس نهضت آزادی می نویسد: «برادران و هم وطنان عزیز! شما به چشم خویشتن وضعیت نکبت بار این سرزمین تاریخی و این کشور اسلامی را می نگرید. می بینید که بر اثر سلطه غارتگران چگونه فقر اخلاقی و مادی گریبانگیر اکثر مردم گشته و بدبینی و بداندیشی و پراکندگی چگونه بر سراسر این مملکت سایه گسترده است. کسانی که برای شنیدن هر ندای حقی (کر) و برای دیدن پرتو هر حقیقتی (کور) هستند نه به خود رحم می کنند و نه به مردم تا جایی که مملکت را در معرض طوفان حوادث و بر لب پرتگاه مخوفی قرار داده اند. چاره چیست؟ چگونه می توان تا سقوط قطعی حیات معنوی و مادی کشور سکوت اختیار نمود یا فقط به بهانه لاابالی گری و سرباز کردن از هر مسئولیتی در انتظار فرج غیبی نشست...اینجانب اگر از کوتاهی در انجام وظیفه خود نزد خدا و اولیای اسلام و نیاکان بزگوارم شرمسارم، ولی پیوسته در صف مبارزه با فساد و مفسدین باقی مانده و به این سبب دعوت همکاری با بنیانگذاران نهضت آزادی را پذیرفتم...مسلما افراد آلوده و سست عنصر و بدسابقه را در این جمعیت راهی نیست...امیدوارم برادران دینی و هموطنان عزیز با آمادگی و خلوص نیت به وظایف خطیر خود در این مرحله از تاریخ ایران در کمال امید و همت عمل نمایند».
به دنبال تشکیل نهضت آزادی و تلاش های طالقانی براسی تقویت رویکرد مذهبی این نهضت به سرعت بر تعداد طرفداران آن در محیط های دانشگاهی و مذهبی افزوده شد و فضا برای گسترش مبارزه با رژیم ایجاد گردید.
در تیر 1340 بعد از سال ها خفقان قرار شد به همت طالقانی، مجلسی برای بزرگداشت شهدای 30 تیر 1331 شمسی در ابن بابویه برگزار شود. جمعیت زیادی در قبرستان حضور داشتند. ساواک که از قبل اطلاع داشت؛ ماموران خود را به محل برگزاری مراسم فرستاده بود. ماموران به مردم حمله کرده و جوانان را دستگیر کردند و داخل کامیون انداختند. طالقانی به ماموران گفت: «من این جوانان را اینجا آورده ام، اول مرا دستگیر کنید»!
پلیس می خواست از برخورد با طالقانی حذر کند اما طالقانی نمی خواست از برخورد با پلیس بپرهیزد. او خود را به داخل کامیون رساند و راضی نشد جوانان دستگیر شده را تنها بگذارد. به این ترتیب با پای خودش به زندان رفت. این امر باعث تقویت بیشتر روحیه اسیران و احترام بیشتر آنان به شخصیت مبارز طالقانی شد».