کد خبر: ۱۳۲۶۳۹
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۹

هاشمی: درایت امام نبود، آزادگان كنار ما نبودند

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: آیت الله هاشمی رفسنجانی تاكید كرد: خوشحالم كه درایت‌های امام راحل قبل از رحلت، شرایطی را فراهم كرد كه امروز آزادگان عزیز را در میان خویش داریم.

به گزارش آفتاب به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در آستانه سالروز بازگشت غرور آفرین آزادگان به وطن؛ طی یادداشتی ضمن بازخوانی روند دیپلماتیك تسلیم صدام مقابل دیپلماسی موفق و عزتمند جمهوری اسلامی ایران و یادآوری اینكه صدام در نهایت نوشت "به هر آنچه می‌خواستید دست یافتید" خاطر نشان كرد: مكاتبات حساس و كارگشای اینجانب با صدام دیكتاتور بغداد در فضا و شرایطی خاص از بیم و امید شكل گرفت كه نهایتاً به آزادی آزادگان انجامید ضمن آنكه امروز هم وقتی حامیان سابق صدام دوباره آن نامه را می‌خوانند، به خاطر ادبیات خاص آن عرق شرم بر پیشانی خویش می‌بینند".

متن كامل یادداشت هاشمی بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اكنون وقتی به لحظه ورود آزادگان به وطن می‌اندیشم، تمام وجودم سرشار از شور و شعف می‌شود. عزیزانی كه در راه دفاع از انقلاب اسلامی و وطن در بند بودند، مخصوصاً در سیاه‌چال‌های رژیمی كه بویی از انسانیت نبرده بود.

به واسطه سوابقی كه در زندان داشتم، می‌دانستم هر لحظه حبس چقدر سخت می‌گذرد!! به ویژه اینكه شرایط اسرای ما در عراق از دو جهت متفاوت بود:

اولاً آنان در یک كشور دیگر كه ۸ سال با ما مشغول جنگ بود، اسیر و محبوس بودند.

ثانیاً از قبول قطعنامه و پذیرش آتش‌بس چند ماهی گذشته بود و عزیزان در بند ما در برزخی از خوف و رجاء بودند.

در آن حال و هوا، وقتی خبر ورود اولین گروه از آزادگان را شنیدم، ناخودآگاه به یاد روح خدا افتادم كه همین چند ماه پیش به خدا پیوسته بود. می‌دانستم غم فراق آن عزیز سفر كرده، در برگشتن فرزندان در بندش، هم برای آزادگان و هم برای مردم ایران تازه و سنگین‌تر می‌شود.

اسرا با كوله‌باری از رنج و محنت چندین ساله اسارت و با امید وجود دلگرم‌كننده امام(ره)، می‌آمدند.

وقتی خبر همراه با تصاویر اولین گروه را شنیدیم و دیدیم كه چگونه از مرز خسروی وارد میهن خویش می‌شوند، حالتی به من دست داد كه هنوز هم پس از گذشت چندین سال نمی‌توانم توصیفش كنم.

می‌دانستم چه ساعات و لحظاتی بر آنان گذشته است، وقتی كه در كنار پیكرهای مطهر همرزمان شهیدشان، دستبند اسارت بر دست‌هایشان بسته می‌شد، وقتی كه با حالتی تحقیرآمیز آنان را سوار بر خودروها می‌كردند و در جهت مخالف جاده‌های منتهی به وطن، به سوی عراق می‌بردند، وقتی كه به زور از آنان می‌خواستند جلوی دوربین‌های تلویزیونی از خوشحالی اسارت!! بگویند، وقتی كه دور از چشم صلیب سرخ جهانی بی‌نشان بودند و یا نامه‌های خانواده‌ها را برای شكنجه روحی به آنان نمی دادند، وقتی كه با شلاق‌ها پذیرایی می‌شدند، وقتی كه تن نحیفشان به جرم سجود بر خاك نمناك زندان زیر ضربه‌های شلاق كبود می‌شد، وقتی كه خبرهای دروغین شكست‌های رزمندگان ایرانی را از بلندگوهای زندن‌ها پخش می‌كردند تا زنجیر مقاومت آنان را بگسلند، وقتی كه خبر رحلت امام(ره) را با آب و تاب فراوان می‌دادند و نمی‌گذاشتند برای تسلاّی دل خویش گریه كنند و مخصوصاً وقتی كه جنگ تمام شده بود و آنان از زمان آزادی خویش می‌پرسیدند و بعثی‌ها آن كلام زندانیان رژیم پهلوی به مبارزین را تكرار می‌كردند كه آن‌قدر باید بمانید تا موی سرتان مانند دندان‌هایتان سفید شود!!

در این شرایط سخت بود كه پیكی از سوی مرحوم یاسر عرفات با نامه دیكتاتور عراق رسید. نامه‌ای كه تداوم تبادل آن منجر به آزادی آزادگان شد مكاتبات حساس و كارگشای اینجانب با صدام دیكتاتور بغداد در فضا و شرایطی خاص از بیم و امید شكل گرفت كه نهایتاً به آزادی آزادگان انجامید. ظرافت سیاسی ایجاب می‌كرد كه طی نامه‌ها كه مجموعاً ۱۲ نامه مبادله شد، شأن و جایگاه ملت ایران حفظ شود و از سوی دیگر دشمن بی‌منطق را كما فی‌السابق به كارهای غیرمنطقی‌تر نكشاند.

خدا را شكر كه صدام در لابلای نامه‌ها، زیاده‌طلبی خویش در اشغال كویت را افشاء كرد و همین باعث شد كه نامه‌های من با ادبیاتی خاص نوشته شود، ادبیاتی كه حتی امروز وقتی حامیان دیروز صدام می‌خوانند، به خاطر نمك‌نشناسی صدام و روحیه بزرگوارانه مردم ایران عرق شرم بر پیشانی خویش می‌بینند.

نامه‌ها می‌آمد و می‌رفت تا در تاریخ ۲۳/۵/۶۹ آخرین نامه صدام آمد كه نوشته بود: «مبادله فوری و همه‌جانبه اسرای جنگ به هر تعدادی كه در عراق و ایران در اسارت به سر می‌برند» و جالب‌تر اینكه در ادامه نوشت: «با این تصمیم، ما دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را كه می‌خواستید و بر آن تكیه می‌كردید، تحقق می‌یابد.»

صدام برای اولین بار- به ما- راست گفت، ایران به آنچه كه می‌خواست رسیده بود و من در جواب او نوشتم: «اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ الجزایر از سوی شما راه اجرای قطعنامه و حل اختلافات را هموار ساخت» و از او خواستم كه «آزادی اسرا با آهنگ و سرعت هرچه بیشتر ادامه یابد و تكمیل گردد.»

و بدین صورت بود كه عزیزان در بند ما پس از سال‌ها دوری، قدم بر خاك میهن اسلامی گذاشتند.

به یاد دارم كه پس از آزادی آنان، سید آزادگان مرحوم حجت‌الاسلام ابوترابی در یک جلسه طولانی و دو نفره، خط سیر حالات اسارت را از لحظه شروع تا لحظه پایان ترسیم كرده بود، حالاتی كه هنوز هم وقتی به یاد می‌آورم، با اینكه سا‌ل‌ها از آزادی آنان می‌گذرد، غم تمام وجودم را فرا می‌گیرد.

اما خوشحالم كه درایت‌های امام راحل قبل از رحلت، شرایطی را فراهم كرد كه امروز آن عزیزان را در میان خویش داریم و خوشحال‌ترم كه هنوز نیامده بودند كه در مجلس شورای اسلامی قوانین بسیار نیرومندی برای خدمات به آنان در زندگی، اشتغال، درمان و مهمتر از همه تحصیل تصویب كردیم و الان قشر بسیار فرهیخته‌ای در كشور داریم كه اگرچه در میانسالی هستند، اما در كنار جانبازان، خانواده‌های شهدا و مفقودان و انبوه ایثارگران سرمایه‌های بی‌بدیل جامعه ما می‌باشند و در این بین، سرنوشت نامعلوم گروهی از عزیزان كه فكر می‌كردیم به صورت گمنام اسیر ‌باشند، چون كوه بر دلمان سنگینی می‌كند.

در میان آزادگان عزیز، عزیزان آزاده دیگری داریم كه اگرچه به وطن برنگشتند، اما در میانه اسارت، آزاد و رها شدند و علاوه بر اجر اسارت، ثواب مضاعف شهادت را نیز در پرونده زندگی افتخارآمیز خویش ثبت كرده‌اند.

شهیدان عزیزی چون مهندس تندگویان كه شهادت در اسارتشان اولاً نشان از ثبات قدمشان دارد و ثانیاً سبعیّت رژیم بعث را در تاریخ ثبت می‌كند، حال آنكه قوانین تمام جوامع و مراكز بین‌المللی مربوطه، بر حفظ كرامت و سلامتی جسمی و روحی اسرا تأكید دارد.

اینجانب به همه آزادگان، مخصوصاً آنانی كه در زمان فرماندهی من در جنگ به اسارت درآمدند، سلام و درود می‌فرستم و امیدوارم در كنار تلاش و كوشش خویش برای رونق زندگی فردی و اجتماعی، همچنان عزیز مردم ایران بمانند و اگر نارسایی و كم‌توجهی و غفلتی در رسیدگی به مطالبات بر حق خویش احساس می‌كنند، مانند سالهای اسارت صبوری كنند و به مسئولان مربوطه نیز سفارش می‌كنم كه قدر این دردانه‌ها را بدانند كه تك تكشان در كنار جانبازان، یادگاران جنگ و استوانه‌های مستحكم برای بقای خیمه انقلابند و بدانند حق آنان در مقابل صبر ارزشمندی كه در زندان‌های بعثی‌ها داشتند، با هیچ اجر و مزد مادی ادا نمی شود و خدای بزرگ ما را نخواهد بخشید.

اگر آنان در راه احقاق حقوق حقه خویش احساس كم‌توجهی و یا خدای ناخواسته احساس غبن كنند، هرچند به خاطر آشنایی‌هایی كه با آنان داریم، می‌دانیم سال‌های سخت زندان را برای اعتلای كشور و رضایت خداوند تحمل می‌كردند و همواره نزد مردم قدرشناس ایران عزیز و محترمند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین