کد خبر: ۱۳۲۹۰۷
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۸:۴۳
وقتی ارواح تلویزیونی سوار تاکسی می‌‌شوند

تفکیک‌جنسیتی در عالم ارواح موضوعیتی ندارد!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- کیوان کثیریان: فکرش را بکنید، ماه رمضان بیاید و تلویزیون سه چهارتا سریال هرشب پخش نکند، اصلاآن ماه، ماه می‌شود؟ ظاهراً ربنای شجریان را می‌شود پخش نکرد اما سریال‌ها دیگر جزو لاینفک ماه رمضان شده‌اند. اما بیایید از مردم بپرسیم یادشان هست سال گذشته در ماه رمضان چه سریالی دیده‌اند. سخت هم نمی‌گیریم. فقط نام سریال را بگویند کافی است. فکر می‌کنید چند نفر یادشان هست؟ سال‌های قبل از پارسال را که دیگر تخفیف می‌دهیم چون نتیجه معلوم است. البته چند مجموعه به‌یاد‌ماندنی نظیر «صاحبدلان»، «میوه ممنوعه» و تا حدودی «او یک فرشته بود» را مستثنی می‌کنم.

فکر می‌کنید سریال‌هایی تا این حد فراموش‌شدنی چطور امکان دارد روی مخاطب تاثیر بگذارند؟ مگر هدف تلویزیون از ساخت و پخش این سریال‌ها همین نیست؟ مگر تلویزیونی‌ها نمی‌خواهند مردم را با دیدن سریال‌های معنوی ماه رمضان، متحول کنند؟ مگر قرار نیست از شیطان بترسیم. از عاقبت گناه وحشت کنیم؟ عالم برزخ را ببینیم و عبرت بگیریم؟ قرار بر همین‌ها است دیگر.

توجه دادن مردم به ماورا، به تصویر کشیدن شیطان حالاچه در کسوت زن و چه در قالب مرد، تشریح کردن نوع وسوسه‌‌های ابلیس، نشان دادن عاقبت سست عنصرانی که گول آقا یا خانم شیطان را می‌خورند، مذموم شمردن حسد و حرص و طمع و... از راه نمایش عاقبت گنهکاران، لزوم تکیه به روحانیون و آویزه گوش کردن نصایح‌شان برای درامان ماندن از شر شیطان، از جمله محور‌های محتوایی این سریال‌هاست.

جلوه‌های ویژه هم به کمک می‌آید تا فضاهای ماورایی – آنگونه که تجسم و تصور و تخیلات کارگردان است – خلق شود. گاه این صحنه‌ها به فانتزی‌های تخیلی و سرگرم‌کننده با حداقل باور‌پذیری تبدیل می‌شوند که بیش از آنکه تاثیرگذار باشند، مفرح و سرگرم کننده‌اند. 

این قسم سریال‌ها حتی اگر از حیث فرم و ساختار تکنیکی، خوش ساخت از آب دربیایند چون برای مناسبت مشخصی تولید می‌شوند، آنچه بیشتر در معرض بررسی قرار دارد، فیلمنامه و مضمون ومحتواست نه چیز دیگر. مضامین این سریال‌ها هم که حال و روز مشخصی دارند. 

چندی پیش لطیفه‌یی منتشر شد در باب همین سریال‌های ماه رمضان که به نظرم هوشمندانه بود و نشان از آن داشت که مردم به سادگی دست تلویزیون و برنامه‌‌سازانش را در ساخت اینگونه سریال‌ها خوانده‌اند و به فرمول آن دست یافته‌اند: «طرز تهیه سریال‌های ماه مبارک رمضان: آدم خوب و مثبت با محاسن سفید یک عدد+ پیرزن سالخورده یک عدد، ترجیحاً فلانی+ شهرستانی لهجه‌داری یک عدد نمک سریال+ شیطان زن یا مرد+ دختر جوان و زیبا دو عدد+ پسر جوان و جذاب یک عدد+ زن زیبا و معصوم یک عدد، ترجیحا فلانی+ مرد میانسال دو عدد، ترجیحا بهمانی+ بهشت زهرا یک بار+ امام زاده نامشخص+ مسجد بی‌نام‌و‌نشان +جوانان معتقد با نام‌های مذهبی و بسیار قابل اعتماد چند نفر+ پولدارهای غیرقابل اعتماد با نام‌های ایرانی چند نفر+ تعدادی پلیس، معتاد، اهالی و کسبه محل به مقدار لازم. بعد هم همه را هم می‌زنیم و ادامه ماجرا»

از طرف دیگر گاهی تلویزیون احساس می‌کند باید کمی هم در ماه رمضان خنده‌دار و سرگرم‌کننده باشد و مردم را بخنداند. حالا گاهی رضا عطاران می‌شود پای ثابت شبکه» گاهی «زیرزمین» می‌آید و گاهی هم در وانفسای کمبود فیلمنامه خوب و کارگردان کمدی‌ساز، دست تلویزیون خالی می‌ماند و ناچار می‌شود با هر کیفیتی کار را روی آنتن بفرستد مثل همین امسال.

به هر حال وقتی تلویزیون وظیفه خطیر دور کردن مردم از شبکه‌های ماهواره‌یی ‌را بر عهده گرفته باید مردم را به رگبار ببندد دیگر. باید به لطایف‌الحیل مردم را پای شبکه داخلی نشاند، والامعلوم نیست چه فجایعی اتفاق می‌افتد. از عجله هر‌ساله تلویزیون در سفارش دادن و ساخت این سریال‌ها دیگر چیزی نمی‌گویم که رسم هرساله است و از نبود سیاست‌های مشخص برای مناسبت‌ها و نبود هدفگذاری کلان برای پخش این سریال‌ها حرفی نمی‌زنم که اظهر‌من‌الشمس است. 

تلویزیون هنوز و پس از سال‌ها نه بلد است بر مخاطبانش تاثیر بگذارد و نه بلد است آنها را شاد کند. نمونه‌‌هایش هم کم نیست. مثلا شادی‌آفرینی به سبک مجریان مطرح تلویزیونی در برنامه زنده صبح جمعه که ماجرایش را همه می‌دانند.

اما حواستان باشد. سریال‌های معنوی، آموزه‌ها و کارکرد‌های دیگری هم دارند. مثلاً می‌فهمیم وقتی روح از بدنمان جدا می‌شود، چه امکاناتی در اختیارمان هست. کجاها را می‌توانیم طی‌الارض کنیم و کجاها را باید با تاکسی برویم. کجا می‌توانیم روی صندلی بنشینیم و کجاها می‌توانیم از دیوار رد شویم. 

این بار اگر زد و ما هم روحمان از بدن جدا شد، تکنیک‌های مختلفش را بلدیم و آن موقع خیلی گیج نمی‌شویم. یا مثلاً یاد می‌گیریم که کی و کجا و چطور می‌توانیم وارد خواب یکی بشویم. تازه کلی فهمیدیم که آن کسی که می‌رویم توی خوابش باید چطور آدمی باشد. 

یاد می‌گیریم که اگر روح شدیم اشکال ندارد با یک روح از جنس مخالف این ور و آن ور برویم و خودمانی شویم چون تفکیک‌جنسیتی در عالم ارواح چندان موضوعیتی ندارد. به همین دلیل وقتی روح شدیم اجازه داریم وارد اتاق خواب دختر مردم شویم و با کله برویم توی خوابش. چرا که نه؟ خداوکیلی نباید از تلویزیون
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین