کد خبر: ۱۳۳۲۱۹
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۰

طنز/ چرا به بلژیک پناهنده نشدم

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- شهرام شکیبا: یک سایت بنده‌خدایی برای اینکه چند کلیک خواننده گدایی کند، خبر داده بود من پناهنده شده‌ام به بلژیک. در جواب این ماجرا مطلبی نوشتم با عنوان «حکایت پناهندگی من به بلژیک» که اگر اهلش هستید آن را هم بخوانید اما اساساً امکان ندارد به بلژیک پناهنده شوم، دلایلش را هم به اختصار عرض می‌کنم. 

1- اگر به بلژیک بروم، نمی‌توانم بخوابم چون مدت دو سال است که عادت کرده‌ام شبی دو فیلم نگاه کنم. یکی کلاسیک و یکی هم از آثار سینمای روز دنیا. کجای دنیا می‌توانم با 2000 تومان دو DVD قاچاق از کنار خیابان بخرم؟

2- مگر هر کشوری چند طنزپرداز می‌خواهد؟ در بلژیک به اندازه کافی طنزپرداز هست. من بروم آنجا چه‌کار کنم؟ به قول شاعر:

روشن شود هزار چراغ از فتیله‌ای
یک داغ دل بس است برای قبیله‌ای

3- ما خودمان برای عالم و آدم شوخی می‌سازیم، حالا باید برویم بلژیک که فرانسوی‌های کم‌نمک برای ما شوخی درست کنند؟ می‌دانید که فرانسوی‌ها برای بلژیکی‌ها جوک درست می‌کنند و تازه یک ضرب‌المثلی هم دارند که می‌گویند: «هر ملتی بلژیکی خودش را دارد» پس با این حساب بنده همین الان هم در قلب بلژیک زندگی می‌کنم.

4- علی‌الحساب سه سالی است که شغل رسمی‌ام شده است طنزنویسی. سوژه‌هایم هم داخلی است. پس من وامدار سوژه‌های خودم هستم. کجای دنیا بروم بهتر از اینجا؟ هرچه باشم نامرد نیستم. من بروم بلژیک پی عشق‌وحال، آن‌وقت سوژه‌هایم اینجا بمانند و 24 ساعته زحمت بکشند؟ عمراً! اگر بلژیکی‌ها خیلی اصرار دارند من بروم آنجا، باید اسفندیار رحیم‌مشایی، علی‌اکبر جوانفکر، حمید بهبهانی، حمیدرضا بقایی، کورش کبیر و... را هم در قالب یک هیأت بلندپایه دیپلماتیک دعوت کنند که من تنها و دست‌خالی نمانم در ولایت قدرت.

5- در هر اداره‌ای همه می‌کوشند تا در دفتر مدیرعامل کار کنند، چرا که از نظر حقوق و مزایا اوضاع بهتر است. حالا من بیایم از جوار دوستانی که بناست همه دنیا را مدیریت کنند، بروم در یک گوشه کم‌اهمیت و دورافتاده؟ حاشا و کلا! پناهندگی من به بلژیک در شرایط کنونی کنونی و شرایط کنونی آینده جهان مثل این است که آدم از دفتر مدیرعامل خودش را منتقل کند به سررشته‌داری انبار اموال متروکه شماره دو.

6- کدام عقل سلیمی حاضر است سرزمین مادری‌اش را رها کند و برود در دل غرب وحشی؟ یعنی جایی که بنابه اخبار تلویزیون ما مردمش جز تجاوز و دعوا و کشتن همدیگر هیچ کار دیگری بلد نیستند و تا خرخره فرو رفته‌اند در انواع ناهنجاری اخلاقی و اجتماعی و به انواع بن‌بست‌ها رسیده‌اند؟

7- با توجه به تلاش شبانه‌روزی مسئولان سیاسی و فرهنگی ما داریم اخلاقیات و آزادگی و معنویات را صادر می‌کنیم به قلب اروپا. خب آدم در مصدر و منبع تولید باشد، بهتر است یا اینکه برود جایی که بشود مصرف‌کننده دست‌چندم معنویات و اخلاقیات وارداتی؟

8- وایستادم که وایستادم به درک که وایستادم!
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین