آفتابنیوز : آفتاب: بخشی از محبوبیت خندهبازار به شباهت بسیار زیاد شخصیتها با تیپهای واقعیشان برمیگردد.
شهاب عباسی کارگردان در این باره میگوید: «گریم ما فوقالعاده بود. شهرام خلج پنجههای جادویی دارد. ما اگر شهرام را نداشتیم اصلا به اینجا نمیرسیدیم.»
علاوه بر این سری دوم خندهبازار نسبت به سری اولش به لحاظ متن و تنوع مضامین پیشرفت خوبی نشان میداد. شهاب عباسی در این مجموعه، هم کارگردانی کار را به عهده داشت و هم خودش جلوی دوربین بازی کرد. او یکی از اعضای تیم نویسندگی هم بود.
به گزارش جامجم، «ارث شیرین»، «مشکلات یک مرد محترم»، «تعطیلات پردردسر»، «ماه عسل» و «خوابفروش» تعدادی از تلهفیلمهایی هستند که عباسی کارگردانی آنها را عهده داشته است. او مدرک کارشناسی نقاشی دارد و به گفته خودش با مهران غفوریان، جواد رضویان و حسین رفیعی در دانشگاه همکلاس بوده است.
عباسی در سریالهای «زیر آسمان شهر» و «کوچه اقاقیا» نیز به عنوان یک نویسنده همکاری داشت. با این کارگردان، بازیگر و نویسنده به بهانه پخش «خندهبازار» به گفتوگو نشستیم.
مجموعه آیتمی «ساعت خوش» به لطف حضور بازیگران محبوبش گل کرد، اما در مجموعه شما از بازیگران مطرح و ستاره خبری نیست. قصد ندارید از این بازیگران کمک بگیرید تا کارتان بیشتر دیده شود؟ این اتفاق چند تا دلیل عمده دارد. بودجهای که ما در اختیار داشتیم خیلی محدود بود. ما «خندهبازار» را با یک بودجه کم ساختیم. دستمزد چهار تا بازیگر یک سریال با کل بودجه ما برابری میکند. من چند بار سبک سنگین کردم که بازیگران ستاره را بیاورم. با چند تا از بازیگران «ساعت خوش» تماس گرفتم، اما ارقامی که آنها میخواستند زیاد بود و در توان مالی برنامه ما نبود. نکته دوم این بود که بازیگران تمایلی به حضور در کارهای آیتمی نداشتند. بازیگران وقتی میفهمیدند ما داریم آیتم میسازیم دلسرد میشدند. دلیل این بیانگیزگی به این اتفاق برمیگردد که در سالهای قبل آیتمسازی به ابتذال کشیده شد.
ما تصمیم گرفتیم سراغ بچههای قدیمی برویم یا بازیگران جدیدی که استعداد دارند. ترکیبش همین بازیگرانی شد که شما میبینید. میخواستیم یک کار زیربنایی بکنیم. یعنی خودمان بازیگر بسازیم. خوشبختانه نصف گروه ما استعداد بازیگر خوب شدن را دارند.
«خندهبازار» به واسطه شوخیهایش با برنامههای تلویزیونی به محبوبیت رسید. شما در ادامه کار همان مسیر را ادامه دادید. فکر نمیکنید به لحاظ مضمونی که دارید دست خودتان را میبندید؛ یعنی از یک طرف نشان میدهید که برنامهسازان تلویزیون انتقادپذیر هستند، اما از آن طرف به خیلی موضوعات دیگر خارج از حوزه تلویزیون نمیپردازید؟
شبکه به ما چنین دستوری داده بود. باید قبول کرد که سادهترین و بیدردسرترین راه کمدیسازی همین بود. ما به سراغ هیچ کس دیگری جز خودمان نمیتوانستیم برویم. واکنشها بشدت شدید بود. شما دیدید که در ماه رمضان امسال چه اتفاقاتی افتاد. برخی از دوستان ناراحت شدند.
ما با ترس به سراغ آیتمهای پزشکی رفتیم. من خیلی از مضمونها را عوض کردم. ما نتوانستیم اشاره کنیم که در برخی بیمارستانها پول و زیرمیزی میگیرند. هیچکس نمیتواند منکر این قضیه بشود. در برخی بیمارستانها راه میروید از شما پول میگیرند. بخصوص وقتی که بچهای به دنیا آمده باشد. به این واقعیتها نمیشود اشاره کرد. ما مجبور بودیم که با خود تلویزیون شوخی کنیم.
البته به برخی موضوعات هم گریز میزدیم. با مدیران سیاسی شوخی کردیم. اما عمده شوخیهای ما با برنامههای تلویزیون بود. چارهای جز این نداشتیم.
فکر میکنم کمترین واکنش را هم از سمت خود برنامهسازان تلویزیون داشتید. درست است؟
بله. از تلویزیونیها هیچکس به ما اعتراض نکرد. شخص آقای ضرغامی خیلی از ما حمایت کردند. آقای پورمحمدی مدیر شبکه سه پای کارهای ما ایستادند. ما کاملاً با مشورت آنها جلو رفتیم. کاری را سرخود انجام ندادیم. کوچکترین اشتباه باعث به وجود آمدن بزرگترین مشکلات میشد.
در انتخاب مضمونهایتان به رفتار اجتماعی مردم خیلی توجهی ندارید و بیشتر به سمت عملکرد و اخلاقیات مسوولان و مدیران میروید. چرا؟ ما فکر کردیم این نوع نگرش در سایر کارها هست. ما میخواستیم جسورانهتر رفتار کنیم. سعی کردیم به سراغ سوژههای آپارتماننشینی و ازدواج نرویم. مهران مدیری، سروش صحت و برنامه رادیویی «جمعه ایرانی» درباره این چیزها طنز ساختهاند.
ما باید به سطوح مدیریتی میپرداختیم. هیچکس تا به حال با پلیس بزرگراه شوخی نکرده بود. ما تا اینجا جلو رفتیم. یک سری چیزها به ذهنمان میرسید که کار را بامزهتر میکرد، اما نمیتوانستیم جلوتر برویم. همیشه به ما گفتهاند که پلیس لبخند بر لب دارد و مردم را راهنمایی میکند. اما برخی وقتها این طوری نیست. میبینیم پلیسها حوصله ندارند.
اما افرادی که به شما اعتراض کردند نظرشان دقیقاً برعکس بود. مثلا علی دایی گفت اگر جرات دارند با مدیران سیاسی شوخی کنند. ما شوخیهای سیاسی خیلی زیاد داشتیم. در آیتمهای سونا و جکوزی و میزگرد مدیران خیلی حرف زده شد. مادر من چند بار زنگ زد و گفت دارید خیلی تند میروید! میز گفتوگو با سران یکی از آیتمهای خوبمان بود. من فکر نمیکنم کسی قبل از ما به این شدت با سیاسیها شوخی کرده باشد.
حتما میدانید که در این مدت بازار شایعات خیلی داغ بود. مثلاً گفتند 90 درصد دیگر پخش نمیشود و... این شایعات چقدر صحت داشت؟
هیچ. آقای پورمحمدی جزو مدیرانی هستند که یا قول نمیدهند یا اگر قولی بدهند تا آخرش هستند. 90 درصد و هشت جزو آیتمهایی بود که خیلی طرفدار داشت. ما همهاش را پخش کردیم. این آیتمها را مخاطب عام هم دوست داشت.