کد خبر: ۱۳۴۰۸۶
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۷

ناگفته‌های علی کریمی از قصه بازوبند تا برف مونیخ

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- حسین قدوسی: این یعنی یک مصاحبه نطلبیده. یعنی درست در وقتی که انتظارش را نداری، با کسی مصاحبه می‌کنی که مدت‌هاست انتظار نشستن پای حرف‌هایش را داری. تیم ملی تا ساعتی دیگر باید راهی قطر شود که خیلی اتفاقی روبروی هتل اسپیناس قرار می‌گیریم‌، جایی که جواد نکونام ایستاده و با موبایلش حرف می‌زند‌. سلام و علیکی کوتاه با او و بعد ربرو شدن با علی کریمی‌. علی کریمی که مدت‌هاست تنها با وب‌سایت شخصی خود گفت‌و‌‌گو می‌کند اما این بار دعوت به مصاحبه را می‌پذیرد. حالا او روبروی ما نشسته. درحالی که کلی قبل از شروع گفت‌و‌گو با نکونام خوش‌و‌بش می‌کند و هر دو نشان می‌دهند واقعاً اختلافی بین‌شان نیست. این علی کریمی‌ست که در گفت‌و‌گویی صریح با خبرآنلاین به سئوال‌های‌مان پاسخ می‌دهد. سئوال‌هایی از کاپیتانی تیم ملی گرفته تا برف مونیخ.

الان بحث بازوبند است. بهتر است از همین جا شروع کنیم. واقعاً شما خیلی ساده قبول کردید که بازوبند نبندید.

در عالم حرفه ای این مسائل وجود دارد. در فوتبال اروپا خیلی اتفاق می افتد. مربی احساس می‌کند با یک بازیکن بهتر می‌تواند ارتباط داشته باشد. حتی مواردی اتفاق افتاده در فوتبال اروپا که بازیکن امروز با باشگاهی قرارداد بسته و فردای کاپیتان شده‌، بی‌آنکه سابقه‌ای در آن تیم داشته باشد. من در آلمان خیلی از این اتفاقات دیدم.

واقعاً؟ می‌توانی برایم مثالی هم بزنی؟

کلینزمن در دومین سال حضور فن بومل ، او را کاپیتان بایرن کرد یا اینکه یادم هست بازیکنی در شالکه داشتیم که الان اسمش خاطرم نیست‌، از شالکه رفت به هامبورگ. در همان لحظه ورود به تیم جدید‌، بازوبند را در اختیارش گذاشتند. این اتفاق‌ها در فوتبال حرفه‌ای می‌افتد و نباید در آن بحثی باشد. از مطبوعات هم می‌خواهم خیلی به این مسأله دامن نزنند. بالاخره ما با یک مربی خارجی و حرفه‌ای کار می‌کنیم که سال‌ها در فوتبال اروپا بوده و بر همان اساس و با قواعدی که در آن فوتبال کار کرده ، این تصمیم را گرفته است. ایشان همه کاره تیم ملی است و باید به تصمیماتش احترام گذاشت.

اما در سنت فوتبال ایران‌، بازیکنی کاپیتان می‌شود که بازی ملی بیشتر یا سابقه بیشتری داشته باشد؟ مثل این می‌ماند که یک آدم‌، یک سنت را رعایت نکند. این باعث می‌شود همه ایراد بگیرند.

فراموش نکنید ما یک مربی حرفه‌ای آوردیم با افکار آن سبک از فوتبال. برای تان مثال‌هایش را هم زدم. بنابر این باید به این تصمیم احترام بگذاریم. وقتی او تشخیص می‌دهد‌، همه ما باید به این نظر احترام بگذاریم.

یعنی باور کنیم با این تصمیم مشکلی نداری؟ واقعاً جا نخوردی‌؟ ته دلت ناراحت نیستی؟

اگر در فوتبال اروپا نرفته بودم شاید هضمش برایم مشکل بود اما من این چیزها را با چشم خودم در فوتبال حرفه‌ای دیدم. این‌ها آنجا کاملاً طبیعی است.

شما دو بازی ملی بیشتر از جواد داری و یکسال زودتر ملی‌پوش شدی، تازه دو سال هم بزرگتر هستی.

گفتم که نظر مربی تیم مهم است و اینکه او چه تصمیمی می‌گیرد.

چطور از ماجرای کاپیتانی مطلع شدی؟ آیا قبل از این تصمیم‌، کروش به شما چیزی گفت؟

نه، من هم همین طوری خبردار شدم‌. فکر کنم آقای کروش در کنفرانسش این را گفته بود و من هم از طریق یکی از دوستانم در جریان این اتفاق قرار گرفتم.

آن لحظه جا نخوردی‌؟

نه. من که خیلی درباره ماجرای بازوبند توضیح دادم‌، این موضوع به نظرم یک بحث حاشیه‌ای است. ما برای صعود به جام جهانی‌، راهی دراز و سخت را پیش‌رو داریم. من به این فکر می‌کنم که بتوانم در خدمت تیم ملی کشورم باشم و آن وظایفی که مربی در اختیارم می‌گذارد را به بهترین شکل انجام بدهم.

علی کریمی خیلی فرق کرده‌، همین امروز در یکی از سایت‌ها می‌خواندم که نوشته بودند‌؛ کریمی دیگر یاغی نیست.

از چه نظر یاغی‌؟ روی چه حسابی این اسم را برای من گذاشتند. آدمی که یک وقت‌هایی مصاحبه می‌کند و حقایق را می‌گوید یاغی است؟ چرا راحت روی آدم اسم می‌گذارند. فرقی ندارد که اسم خوب می‌گذارند یا اسم بد.

گذشته از این حرف‌ها قبول داری که تغییر کردی؟

از چه نظر عوض شدم؟

از نظر رفتار‌، مصاحبه کردن، همه چیز. دیگر خبری از مصاحبه‌های جنجالی‌ات خبری نیست.

من همان کریمی 7 یا 8 سال پیش هستم. آدمی که با یک سیستم زندگی کرده‌، بزرگ شده‌، شاید دیگر مصاحبه‌های آنچنانی‌ام که به این و آن گیر بدهم‌، انجام نمی‌دهم‌. شما اسم این را می‌گذارید عوض شدن اما من همانی هستم که بودم و تغییری در رفتارم نداشتم.

ولی خیلی فرق کردی. یادت هست مسائلی که پشت سر گذاشتی. الان صحنه‌ای تو نظرم آمد که بعد از تعویض در جام جهانی‌، ساک را شوت کردی؟

شما دارید می‌گویید ساک را شوت کردی. من نمی‌خواهم خودم را با زیدان مقایسه کنم اما مگر زیدان در فینال جام جهانی این کار را نکرد؟ تازه او زیدان است‌، بزرگترین فوتبالیست جهان. این اتفاقات در یک لحظه می‌افتد. اگر زیدان آن واکنش را به ماتراتزی نشان نمی‌داد تا داور از زمین اخراجش کند‌، شاید فرانسه بود که قهرمان جهان می‌شد. شاید اصلاً آنها به ایتالیا گل می‌زدند و کار به پنالتی نمی‌کشید. در این جور مواقع‌، آدم پنج دقیقه بعد می‌فهمد چه کار کرده و آن کارش اشتباه بوده یا نبوده است. بالاخره من هم انسانم و گاهی یک کارهایی در فشار می‌کنیم.

ولی هرچه بیشتر صحبت می‌کنم‌، احساس می‌کنم خیلی عوض شدی!

به نظرم علت خاصی ندارد‌، هیچ چیزی برایم عوض نشده‌، فقط تنها چیزی که تغییر کرده این است که سعی می‌کنم «آسته برم‌، آسته بیام که ...» خلاصه سعی کردم این طوری باشم.

پس این سیاست را در پیش گرفتی!

تقریباً.

قبلاً وقتی مصاحبه‌های تند انجام می‌دادی‌، از کسی مشورت می‌گرفتی؟

نه. من همیشه حرف‌هایی را زدم که به ذهن خودم رسیده است.

فکر نمی‌کنی شرایط سنی در این تغییر رفتار موثر باشد؟

لابد منظورت این است که سنم رفته بالا و پخته تر شدم؟(‌می‌خندد) بالاخره این اتفاقی است که برای همه می‌افتد! (‌کمی می‌خندد و بعد از مکثی کوتاه می‌گوید) حالا می‌خواهی یک چیزی من بگویم؟

اینجا هستم تا حرف‌های شما را بشنوم!

می‌خواهم برایت یک مثال بزنم درباره کریم باقری‌. کریم که خیلی ناگهانی بر اثر یکسری از اتفاقات‌، فوتبال را گذاشت کنار درحالی که در آن سن‌، هنوز هم در اوج آمادگی بود‌. حتی فصل قبل هم هنوز تا جایی که بازی می‌کرد یکی از بهترین‌های پرسپولیس بود. کریم باقری در 36 یا 37 سالگی هنوز هم یکی از موثرترین‌های لیگ بود. او یک مثال خوب است که بگویم در فوتبال، سن مهم نیست در فوتبال. این روزها اما حرف‌هایی درباره سنم می‌شنوم که برایم عجیب است. نمی‌دانم چطور شده تا من که هنوز 33 سالم هم تمام نشده‌، می‌شوم مسن. می‌گویند سن تیم ملی را بالا برده است!

حتی بعضی‌ها می‌گویند که کریمی پیر شده!

من اصلاً مخالف این نیستم که جوان‌ها بیایند کار را بگیرند اما...

البته فراموش نکنید که 90 درصد مطبوعات مخالفتی با دوست شما یا مجیدی ندارند و حتی تلاش زیادی داشتند که شما به تیم ملی برگردید؟

من هم این قضیه را قبول دارم. ولی وقتی ما دعوت نمی‌شویم‌، انتقاد می‌شود که چرا این‌ها دعوت نشدند و وقتی هم دعوت می‌شویم‌، می‌گویند سن تیم ملی رفته است بالا. یعنی با مجیدی‌، کریمی و نکونام‌؛ با این سه بازیکن‌، سن تیم ملی بالا می‌رود؟ ما سه نفر بالای 30 سال هستیم، بقیه چی؟ در همین تیم ملی( با دست به پشت سرش که ملی‌پوشان دیگر نشسته‌اند‌، اشاره می‌کند) 2 یا 3 بازیکن داریم که 21 ساله هستند. ما والله خودمان هم گیر کردیم که داستان چه است. باید در تیم ملی باشیم یا نباشیم. یک مثالی هست که می‌گویند( کمی مکث می‌کند و می‌گوید) دم خروس را باور کنم....(کمی مکث) بقیه‌اش را بلد نیستم.

قسم حضرت عباس (ع)

آره دیگر‌، یک مدت می‌گویند چرا فلانی نیست. بعد هم که می‌آید می‌گویند چرا آمده‌، این مشکل پیش آمده و...

کلاً چه شد که تصمیم گرفتی به تیم ملی برگردی؟ تو از تیم ملی خداحافظی کرده بودی؟

من شخصاً دوست دارم چیزهای تازه یاد بگیرم. دیدم یک مربی با تجربه برای تیم ملی انتخاب شده که در تیم‌های بزرگی کار کرده و فضایی جدید در تیم ملی ایجاد می‌کند. در رسانه‌ها هم بحث درباره من زیاد بود و اعلام کردم اگر دعوت شوم‌، با کمال میل در اختیار تیم ملی خواهم بود. این بود که وقتی دیدم چنین مربی خوبی آمده ترجیح دادم در سال‌های آخر فوتبالم چیزهای جدیدی یاد بگیرم.

فقط برای کروش برگشتی؟

این یک چیز طبیعی و افتخاری است که هر بازیکنی بتواند در تیم ملی کشورش بازی کند. من هم شرایط را بررسی کردم و دیدم همه از بازگشتم استقبال می‌کنند و دیدم جو برای برگشتم مثبت است‌، آمدن آقای کروش و اینکه بتوانم چیز یاد بگیرم هم مزید بر علت شد تا بخواهم برگردم و برگشتم.

حالا چیزی از کروش یاد گرفتی‌؟

هنوز زمان زیاد هست تا بتواند در کنار این مربی کار کرد. در این مدت هم به خیلی چیز‌ها دقت کردم تا یاد بگیرم. چه از نظر فنی و چه از نظر برخوردها‌، نکات آموزنده زیادی دیدم.

وسط مصاحبه حرف از سال‌های آخر فوتبالت زدی. تا چه سالی ملی بازی می‌کنی و تا چه زمانی باشگاهی بازی می‌کنی؟

باور کن فعلاً همیچ تصمیم خاصی در ذهنم نیست‌، هرچه که قسمت باشد.

خیلی‌ها می‌گویند کریمی تا موقعی خوب است که انگیزه داشته باشد. آن انگیزه در وجودت هست؟

انگیزه که همیشه هست ولی بستگی به شرایط هم دارد. فعلاً چیز خاصی مد نظرم نیست. باید ببینم قسمت و تقدیرم چه است‌، در آینده چه اتفاقی می‌افتد. باید ببینم تا کجا می‌توانم پیش بروم.

بعد از پایان بازیگری چی؟ به مربیگری علاقه‌ای داری؟

اصلاً به این چیزها فکر هم نکردم. هر اتفاقی ممکن است بیفتد. به نظر من در هر کاری باید شرایطش مهیا باشد.

بعضی فوتبالیست‌ها می‌گویند مربیگری دوست ندارند و حتی به آن فکر هم نمی‌کنند اما شما انگار از مربیگری، بدت نمی‌آید.

آدم دوست دارد از چیزهایی که یاد گرفته‌، استفاده کند. در عین حال آنچه بلد است‌، یک طرف‌، شرایط هم یک طرف. شرایط باید مهیا باشد تا آدم بتواند کار کند. بنابراین از الان نمی‌شود درباره آن موقع حرف زد.

برسیم به بازی با اندونزی. خودت از بازی راضی هستی. فکر می‌کنم اگر جای بازی‌ات کمی جلوتر بود‌، بهتر می‌شدی.

من در نیمه دوم بازی با اندونزی یک مقدار جلوتر رفتم اما همه این‌ها بستگی به نظر سرمربی دارد که چه بازیکنی‌، کجا بازی کند. مهم این نیست که من یا شما بخواهیم در چه پستی باشم‌، مهم این است در جایی که مربی می‌خواهد مفید باشی و آن خواسته‌هایی که مربی مورد نظرش است را اجرا کنی.

این تیم ملی به «جام جهانی برو» هست؟

راه خیلی دشواری در پیش است. الان به این فکر می‌کنیم که برویم مرحله بعد. انشالله این اتفاق می‌افتد‌. در مرحله بعد کار خیلی دشوارتر خواهد بود اما هیچ چیز غیرممکن نیست. این‌طور نیست که شما بپرسی تیم می‌رود جام جهانی‌؟ من بگویم بله و تیم به جام جهانی برود. با خودمان تعارف که نداریم‌، کار سختی است‌، باید زحمت بکشیم و همه شرایط مهیا باشد. ما به عنوان بازیکن ملی به کمک همه نیاز داریم. باید تمام ایران پشت سرمان باشد و حامی ما تا به جام جهانی برسیم. من از همه مطبوعات و تماشاگران و البته مسئولان می‌خواهم که در این راه‌، کمک‌مان کنند. جا دارد همین جا از مردم عزیز که در بازی با اندونزی برای ما سنگ تمام گذاشتند‌، تشکر کنم. راستش خودم هم باورم نمی‌شد 75 هزار تماشاگر بیاید استادیوم‌، آنها ما را سورپرایز کردند و روحیه دادند. حالا همه بچه‌های تیم ملی می‌دانند که مردم منتظرند تا صعود به جام جهانی را جشن بگیرند.

مثل اینکه آن روز اتفاقات جالبی هم افتاده. صحنه‌های رومانتیکی که در آن تماشاگران استقلالی شعار دادند‌، فرهاد علی را بردار و بیا!

الان دیگر بحث رنگ‌ها مطرح نیست. اینجا تیم ملی است و مردم خودشان می‌دانند که چطور حمایت کنند‌، چه وقتی کری بخوانند و چه وقتی از تیم ملی حمایت کنند. رفتار تماشاگران در آن روز واقعاً شگفت‌انگیز بود. آنها حمایت کردند‌، به استادیوم آمدند و با همین کارهایی که شما می‌گویید‌، یکدلی و همبستگی را ایجاد کردند. این‌ها عوامل خیلی موثری است برای رسیدن به موفقیت.

عازم قطر هستید‌، این شاید سخت‌ترین بازی شما در مرحله اول انتخابی باشد.

در راه جام جهانی‌، بازی آسان نداریم. اینجا همه بازی‌ها سخت هست. حتی در بازی با اندونزی دیدید که آنها چطور مقاومت کردند‌. چیزی نمانده بود در تهران و جلوی این همه تماشاگر کارمان گره بخورد. قطر یک تیم معمولی نیست‌. بارها با این تیم بازی کردیم و حتماً شما بهتر یادتان هست که خیلی وقت‌ها شده که کارمان با این تیم گره بخورد. البته تمام تلاش تیم این است که این مرحله را با موفقیت طی کند.

حتماً از الان به بچه‌های تیم گفتید تا مراقب جنگ‌های روانی باشند.

نیاز چندانی هم به صحبت ما‌‌ها نیست. این‌ها در عین جوانی‌، میدان‌دیده هستند و می‌دانند که قطری‌ها دست به چنین کارهایی‌، همیشه می‌زنند و ما فقط باید به فکر این باشیم تا برویم‌، ببریم و برگردیم.

بعد هم بلافاصله به بازی پرسپولیس و ذوب می‌رسید. حمید استیلی گفته ملی‌پوشان نیستند و از این بابت خیلی ناراحت بوده است.

این برنامه است که از قبل اعلام شده و کاری برایش نمی‌شود کرد. ما هم به عنوان بازیکن از یک طرف به تیم ملی تعهد داریم و از طرفی به باشگاه‌مان‌. تا چند دقیقه دیگر عازم قطر هستیم و با برگشت‌مان بلافاصله باید به اصفهان برویم.

داشتیم درباره پرسپولیس حرف می‌زدیم؛ اصلا چه شد که برگشتی؟ درحالی این کار را کردی که مدیر برنامه‌هایت می‌گفت پیشنهاد‌های خوب اروپایی داری؟

بالاخره اواخر فوتبالم را دوست داشتم در ایران بازی کنم و چه جایی بهتر از پرسپولیس در ایران‌ برای من. خوشحالم که شرایط مهیا شد تا در پرسپولیس باشم. امیدوارم همه چیز به خیر و خوشی باشد.

در شرایطی به فوتبال اروپا پشت کردی که قبلاً هم از این کار‌ها کرده بودی. زمانی که در امارات بازی می‌کردی‌، پیشنهاد‌های خوبی داشتی، بعد از بایرن هم پیشنهاد داشتی اما به قطر رفتی... یادم هست دوستانم در مطلبی نوشته بودند نهنگ در آکواریم‌، برای زمانی بود که در امارات بازی می‌کردی!

(می‌خندد) عجب مثال‌هایی می‌زنید! بعضی وقت‌ها شرایط طوری هست که آدم تصمیم‌های خاصی می‌گیرد‌، گذشته هرچه بوده‌، گذشته و تمام شده. الان تا صبح هم درباره‌اش حرف بزنیم‌ چیزی به عقب بر نمی‌گردد. مهم آینده است‌. آنچه گذشته که اتفاق افتاده و رفته‌اند.

ولی قبول کن این انتقادها همیشه درباره تصمیماتت بوده. اینکه زیاد به خودت سختی نمی‌دادی و دوست داشتی یا ایران باشی یا جایی همین حوالی.

انتقاد که همیشه هست. ماشاالله شما و دوستان‌تان خوب کار کنیم‌، انتقاد می‌کنید‌، بد هم که باشیم انتقاد می‌کنید(می‌خندد) البته من حمایت‌های رسانه‌ها داشتند را نادیده نمی‌گیرم اما در کل خودم از فوتبالم و آنچه بر من گذشته راضی هستم.

ولی تو بازیکنی بودی که یکشبه بایرن مونیخ خواستت‌. هیچ‌کس خبر نداشت تا اینکه خبرش اعلام شد. کسی که یکسره می‌رود بایرمونیخ یعنی سال‌های قبلش می‌توانسته در بوندسلیگا بازی کند. اما سه یا 4 سال از عمر فوتبالت را در الاهلی گذراندی؟

بالاخره باید شرایطش هم باشد. نمی‌گویم سال‌هایی که الاهلی بودم، پیشنهادی نداشتم اما شاید شرایطش از همه نظر آماده نبود اما زمان بایرن‌، همه چیز را خوب دیدم و به این تیم رفتم. یا اینکه نیم فصل قبل‌، شرایط طوری بود که رفتم شالکه. خودم از آنچه برایم اتفاق افتاده‌، پشیمان نیستم ولی قبول دارم می‌شد بهتر از این هم باشد.

به نظرت علی کریمی چند درصد از استعدادش را بروز داده؟

به نظر شما چقدر این کار را کردم؟

از نظر من شاید 50 درصد از توانایی‌هایت

(مکثی طولانی می‌کند و بعد می‌گوید) نمی‌توانم درصدی تعیین کنم. من خودم شخصاً از سرنوشتم راضی هستم.

بخواهی یا نخواهی همیشه این بحث بوده که تو تنبل بودی و انگیزه‌هایش برای درخشش در سطح اول دنیا خیلی زیاد نبوده وگرنه با این استعدادش باید خیلی جایگاه بالاتری می‌داشتی؟

تنبلی؟ اسم آدم بد در برود‌، بد در رفته است. به قول شما تا آخرش هر کاری بکنم می‌گویند تنبل است یا بد اخلاق است‌، یک اسمی روی آدم می‌گذارند که می‌ماند دیگر. حالا مثلا ًیک بار به یکی بگویند خوش‌اخلاق هم آن اسم تا ابد رویش می‌ماند. اینجوری است دیگر‌، کاریش هم نمی‌شود کرد.

شاید تنبل واژه درستی نباشد اما واقعاً انتظار از استعداد کریمی با این توانایی‌، خیلی بیشتر بوده.

شما گفتید بازیکن تنبل‌، چطوری بازیکنی که اسمش را می‌گذارید تنبل، می تواند با ماگات که در تمام اروپا معروف است به دیوانه‌، کار کند و با تمرینات سخت و سنگین او که شهرت جهانی دارد‌، کنار بیاید؟ خیلی‌ها می‌گفتند کریمی حتی نمی‌تواند تا نیم فصل در بایرن بماند اما دیدید که من تا آخر قراردادم آنجا ماندم.

بله‌، رنگ برف زمستان را دیدی!

(با خنده می‌گوید) آره‌، اتفاقاً برف بهارش را هم دیدم. آنجا بهار شده بود اما هنوز برف می‌بارید. این را جدی می‌گویم.

از این چیزها که بگذریم‌، پرسپولیس‌، فصل را با حاشیه شروع کرد.

ما حاشیه‌ای نداشتیم. درست است که در نتیجه‌گیری خوب عمل نکردیم‌؛ اما انصافاً یک مقداری بدشانس بودیم و امتیازات زیادی را از دست دادیم. ولی تازه 5 هفته از لیگ گذشته و هنوز خیلی به پایان فصل مانده است انشالله بعد از این تعطیلات‌، امتیازات خوبی می‌گیریم و نتایجی را که از دست دادیم را جبران می‌کنیم. ما باید سعی و تلاش مان را خیلی بیشتر کنیم..

ولی تیم‌های دیگر هم بی‌کار نمی‌نشینند. آنها می‌خواهند فاصله خودشان را با پرسپولیس حفظ کنند.

این تازه اول کار است در لیگ، همه تیم ها مقاطع خوب و بد دارند. آن تیم‌های بالای جدول هم قطعاً در بعضی هفته‌ها دچار افت می‌شوند. این‌طوری نیست که نتایج پرسپولیس همیشه مثل 5 هفته اول باشد، اما قبول دارم تیم‌های دیگر هم بازیکنان خوبی گرفتند و در ادامه فصل هم تلاش می‌کنند تا بهترین نتایج را رقم بزنند. کار سخت است ولی ما هم تلاش می‌کنیم جایگاهی داشته باشیم که در خور نام پرسپولیس و هوادارانش باشد.

برای تیم، شانس قهرمانی هم قائل هستی؟

پرسپولیس هم به اندازه تمام تیم‌های مدعی شانس قهرمانی دارد. فوتبال و لیگ ایران هیچ وقت قابل پیش‌بینی نیست. من می‌توانم ذوب آهن را مثال بزنم. آنها همیشه تا 7 یا 8 هفته آخر لیگ صدرنشین بودند اما در نهایت دوم یا سوم می‌شوند. بنابر این کسی با 5 بازی نمی‌تواند درباره آینده پرسپولیس قضاوت کند. این طور نیست که فکر کنید تیم صدر جدول فعلی ، قهرمان می شود. هنوز 29 هفته از لیگ باقی مانده است. در این 29 هفته‌، هزار و یک اتفاق می افتد. بنابراین باید صبر کرد و دید چه خواهد شد.

درباره حاشیه‌ها پرسیدم اما چیزی نگفتی، اتفاقات سکوها و ماجراهای کنار تیم.

درباره آنچه روی سکوها بود می‌گویم نمی‌تواند ادامه داشته باشد چون اگر ادامه پیدا کند‌، لوث می‌شود و اگر تکرار شود دیگر آن کارایی را ندارد چون همه چیز عادی می‌شود. من می‌دانم بعضی افراد می‌خواهند به نوعی چوب لای چرخ تیم بگذارند اما این حربه اثری ندارد.

این روزها عده‌ای به دایی اتهاماتی زدند؛ چون تماشاگران نام او را فریاد می‌زنند. در این باره می‌خواهیم نظر شفافت را بدانیم؟

نه‌، علی دایی که نمی‌آِید این کارها را بکند. او نه نیازی به این کارها دارد و نه آدمی است که از این کارها بکند. ولی یکسری دوست دارند این اتفاق‌ها بیفتد تا چیزی هم گیرشان بیاید. آنها منتظرند این اتفاق‌ها بیفتد و سودش را ببرند. چطور می‌شود که بیایند بنرهای بزرگی درست کنند که خداتومان پولش است و من و تو باورمان شود که یک هوادار پول این بنر را داده است. به نظرم یکسری می‌خواهند با این کارها‌، اسم علی دایی را هم خراب کنند. علی دایی از اسطوره‌های فوتبال ماست و نیازی به این کارها ندارد. او بالا و پایین این فوتبال را زیاد دیده اما یکسری‌ها می‌خواهند از کنار اسم دایی و اعتراض مردم به اهداف خودشان برسند و این برای خود دایی هم بد می‌شود. آقای دایی الان تیم دارد و دارد مربیگری‌اش را می‌کند. دنبال این مسائل هم نیست اما یکسری‌ها این قضایا را دامن می‌زنند و دنبال اهداف شخصی‌شان هستند.

مدام می‌گویی« این‌ها»، این‌ها چه کسانی هستند؟

کسانی که این کار را می‌کنند. این‌ها خودشان می‌دانند منظورم با چه کسانی است‌. من فقط می‌گویم این بنرها کار چند نفر هوادار نیست.

تو روی دو تا بنر تاکید داری درحالی که الان نام دایی در همه ورزشگاه‌ها فریاد می‌شود. شاید حق با استیلی بود که گفت مشکل نوع رفتن دایی است.

این یک بحث دیگر است که برای همه حل شده. خیلی وقت‌ها شرایطی پیش می‌آید که ادامه همکاری میسر نیست و دو نفر خیلی راحت از هم جدا می‌شوند.

اما اگر بعد از قهرمانی در جام حذفی با دایی خداحافظی می‌کردند‌، شرایط خیلی فرق می‌کرد تا اینکه قصه هزار و یک شب راه بیفتد تا دایی مربی نباشد. مردم از این رفتار که به قول فردوسی‌پور بی‌صداقتی بوده و بازی گرفته‌شدن‌شان‌، ناراحت هستند؟

بالاخره این شرایطی هست که اتفاق افتاده. این اولینش نیست و آخری هم نخواهد بود. (‌در این زمان ملی‌پوشان عکس یادگاری گرفتند و رفتند تا سوار اتوبوس شوند آنها مدام کریمی را صدا می‌کردند تا این آخرین سئوال ما باشد.)

علی دایی درباره تیم ملی گفته‌، کریمی خودش یک تیم است؟

او به من لطف دارد و من هم برایش آرزوی موفقیت می‌کنم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین