آفتابنیوز : آفتاب: مشرق مصاحبهای با فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام كرد و به نقل از وی نوشت: (در واكنش به این جمله كه شما خاطرتان هست كه در مجلس ششم دختر یكی از آیتاللهها كه سابقه طولانی در انقلاب دارد با چكمه چرمی و شلوار جین برای كاندیداتوری مجلس عكس گرفت) اجازه بدهید آن آقا را آیتالله ندانیم. چون واقعاً ظلم به واژه آیتالله است. بله اتفاقاً میخواهم بگویم كه الگوسازیهای منفی از همین خانوادهها شروع شد. چطور خانمهای متشرع كه در شورای زنان هستند گاهی تا 11 شب جلسه دارند؟!
*در دوره اصلاحات به همراه تعدادی از خانمها محضر رهبری نرفتم و گفتم "با اینكه برای بنده خیلی زیباست كه خدمت رهبری برسم ولی روز تعطیل از خانه بیرون نمیآیم و در آن جلسه نیز صحبت نمیكنم. روزی كه همسر و فرزندانم در خانه هستند بیرون نمیآیم."
*كدام خانواده مذهبی میپذیرد كه دختر چادریاش با یک مرد نامحرم در صندلی جلوی ماشین بنشیند و حالا هر گفتوگویی بكنید؟ بهم خوردن حریم مرز دینداری و غیردینداری باعث شد خانواده آسیب ببیند. حریمهای فرهنگی شكسته شدهاند و صداو سیما حریم شرعی ندارد.
*بنده تذكرات اكیدی كه مادرم میدادند را هرگز فراموش نمیكنم. حتی با همان سطح سواد خواندن و نوشتن. بنده آرزو میكنم كه ای كاش مادران دارای تحصیلات عالیه امروز كمی از تفكرات مادر بنده كه سواد ابتدایی داشت را میداشتند. پدرم هم توبیخهایی میكردند كه الان نیز ممنون آن توبیخها هستم. الان هم حركتهایی ندارم كه بگوییم عقده آن توبیخها و سختگیریهای به جا است.
*خانه ما حریم و چهارچوب خاص دارد. با هركسی رفت و آمد نداریم و بچه من در این فضا بزرگ میشود. مثلاً بچههای من میگویند به لحاظ شخصیتی دوست نداریم با فلان شخص رفت و آمد كنیم. ولی وقتی حریم خانواده را شكستیم و اجازه ورود هر مسألهای را دادیم، فرزند دچار مشكل میشود.
*با ورود دانشگاه آزاد در سالهای گذشته، حریمهای فرهنگی در روستاها نیز شكسته شد و هماكنون نیز به طور كلی دانشگاه آزاد و غیرآزاد در حال حریمشكنی هستند. هم اكنون فردگرایی لیبرالی بیداد میكند. مادرانی همسن بنده وجود دارند كه از گذشته خود پشیمان هستند و میگویند "ما تمام عمر خود را فدای خانواده كردیم پس خودمان چه؟ "
*اگر میخواهیم كودكی را تربیت كنیم باید تبیین كنیم. بنده دو پسر دارم و كودكی آنها به دوره آقای هاشمی رسید. وقتی میخواستم به آنها بگویم كه این لباسی كه هماكنون مد شده بد است نمیگفتم این لباس را نمیخرم. بلكه میگفتم ببینید الگوها چیست و چه كسانی این لباسها را میپوشند.
*سن ازدواج هم یک معضل است. زمانی كه طالبان به افغانستان حمله كرده بود دولت خاتمی بیشترین تبلیغات و مانورها را روی این مسأله و بر علیه اسلام آغاز كرد. فضا در كشور طوری شده بود كه هركس در كشور حرف دین میزد به او میگفتند طالبانی. ازجمله مواردی كه شبانهروز در تلویزیون تبلیغ میشد جنایات طالبان بود. ازجمله جنایات طلبان این بود كه دختران را 15 ساله شوهر میدادند. آیا این خلاف شرع بود؟ بماند كه این ازدواجها چطور صورت میگرفت.
*یاد دارم كه از ابتدای انقلاب دوستان من كه در مدرسه تدریس میكردند به من میگفتند؛ باید جلوی مادرانی كه فرزندان خود را در دوره راهنمایی شوهر میدهند بگیریم. به آنها گفتم چرا باید جلوی این كار را بگیریم؟ اگر به نافرجامی میرسد بله، وگرنه چرا باید جلوی آن را میگرفتیم؟
*برنامهای است كه آخر شبها با نام این شب ها پخش میشود. گاهی این برنامه تا یک نیمهشب طول میكشید. یک خانمی در این برنامه حاضر شد كه درباره اسلام حرف میزد. برای من سؤال است كه چرا یک خانم باید تا ساعت 1 بعد از نصفه شب در بیرون خانه بماند، آنهم برای برنامه تلویزیونی؟ یا مثلاً خانم میآید از اسلام حرف میزند و مجری مرد است و یا فرد روحانی میآید و مجری خانمی كه در مقابل او است چهرهای تغییر داده و آرایش شده دارد.
*برخی از خانمهای هم سن بنده میگویند كه "چرا میگویی زن نباید در برخی مجامع حاضر شود؟ و مثلاً فلان خانم رفت و در مجمعی جهانی سخنرانی كرد. آیا این تبلیغ اسلام نیست؟" بنده گفتم: خیر این تبلیغ اسلام نیست. در مجلس هفتم كاندیداهای اصولگرای مجلس هفتم عكسی انداختند كه بسیار زننده بود. خانمهای محجبه بسیار بدشكل بودند. یكی از همان خانمهایی كه در بیرون حجاب خوبی دارد در تصویری كه با رئیس مجلس در سفری خارجی حاضر بود متاسفانه حجاب متفاوتی داشت. خوب مردم از كدام ظاهر این خانم الگو بگیرند؟ بله، زنی كه وزیر و وكیل مجلس است برای مردم ما الگو شده است.
یكی از مسائل مهمی كه در آفتزایی میان جامعه اسلامی-انقلابی مؤثر بود همین افراد خانوادههای حاكم بر جامعه هستند. یعنی زنان و دختران و پدرانی كه از آنها حمایت كردند. مثلاً كسی رئیسجمهور بود و حاضر نبود به دختر خود تذكر بدهد كه گفتهها و رفتارهای او آسیبزننده است. حتی میگفت اهداف بلندی دارد كه در حال دستیابی به آن است. این خاطرهنویسی مدتهاست یک وبالی برای جامعه شده و به عنوان خاطره بدترین مسائل را مطرح میكنند. مردم جامعه توقع ندارند كه یک خانوادهای كه باید الگو باشد، اینگونه عمل كند.
*خانمی در آستانه 60 سالگی عكس 14 سالگی خود را منتشر میكند. در كجای عرف و دین این را میگویند؟ این چه نوع خاطرهگویی است. خانم یكی از مسئولان كه دختر او نیز به حریمشكنی مشهور است در مصاحبهای عكس 50 سال پیش خود را با صورت كاملاً باز انداخته بود. چه ضرورتی دارد؟
*اگر نگاه احمدینژاد به زنان را در مسائلی همچون ورود به ورزشگاه میدانستم به ایشان رأی نمیدادم. چون من از رؤسایجمهور مطالبه مشخصی داشتم وگرنه بنده بهشخصه كه یک زندگی اقتصادی محدود دارم و رفت و آمدن دولتها نیز تأثیری روی آن ندارد.
*در دوره دهم نمیخواستم به احمدینژاد رای بدهم ولی با جوی كه پیش آمد و كاندیداهایی كه در دوره دهم، حاضر شدند نهتنها احمدینژاد مطلوب بود بلكه ناجی كشور نیز محسوب میشد. ما دیگر به این رسیده بودیم كه «نه به احمدینژاد» اسرائیل و فتنهگران داخلی را باید با «بله به احمدینژاد» اصلاح كنیم. رأی دادم و دلم میخواست كه ضعف دولت نهم در زمینه فرهنگ در دولت دهم نباشد. ولی اولین تصمیم ایشان درباره انتخاب وزیر زن نهتنها امید ما را ناامید كرد، بلكه فهمیدیم این راهی است كه انتهای آن نامعلوم خواهد بود.
*دختر و همسر احمدینژاد بهترین و كاملترین حجاب را دارند اما رییسجمهور در مسائل فرهنگی ضعف دارد.
*هاشمی خود را مجتهد میدانست و بحث تعدیل حجاب را در خطبههای نماز جمعه مطرح كرد. در حالی كه حق این كار را نداشت. آقای خاتمی هم نمیگفت ولی تا جایی كه توانست عمل كرد. رئیسجمهور حق ندارد بگوید بیحجابهای ما چهار دستهاند!
*احمدینژاد مجری قانون اساسی است و قانون میگوید اسلام باید حاكم باشد. مجتهدین باید حدود حجاب را مشخص كنند ولی ایشان متاسفانه وارد این مسائل میشود.