آفتابنیوز :
چه دليلی برای توجه به اين انتخابات تا این حد وجود دارد؟ به نظر من اين انتخابات از اهميت زيادی برخوردار است. اساسی ترين مسئله مسير حرکت آلمان دراروپا و يا جهان نيست بلکه اصلاحاتی است که شهروندان آلمانی به دنبال آن هستند. بحث ها عمدتاً درباره اصلاحات در بيمه درمانی و اجتماعی،اصلاحات ماليات و اصلاحات مالی می باشد. ما احتياج زيادی به اين اصلاحات داريم. کشور ما دارای جمعيتی است مسن و سيستم بازنشستگی و بيمه درمانی توانايی پوشش چنين جمعيتی را ندارد مگربرنامه ای اساسی برای اصلاح اين سيستم پياده کنيم. هرچند که اين مسائل، موضوعات داخلی محسوب می شوند وليکن در عمل برای سلامت آلمان پر اهميت می باشند و آلمان سالم نه تنها به نفع اروپا بلکه به نفع شرکاء برون قاره ای مانند ايالات متحده و کشور های آسيايی نيزهست. نبايد فراموش کرد که 80 ميليون از جمعيت 450 ميليونی اتحاديه اروپا را ما تشکيل می دهيم بنابراين آلمان نقش بسيار مهمی را دربازارجهانی ايفا می کند. اگرجامعه ما رشد کند، تاثير مثبتی بر رشد اتحاديه حواهد داشت، همانطور که رکود ما اثری منفی بر جا خواهد گذاشت. بنابراين اهميت اين انتخابات در آينده آلمان و تاثير آن بر اقتصاد کشورهای عضو اتحاديه اروپا است. اقتصادی که همطرا ز با جمع اقتصاد آمريکا و ژاپن می باشد.
اشاره کرديد که مسيرسياست خارجی آلمان تغيير چندانی نخواهد کرد. اما دو حزب رقيب دراين انتخابات دو نظرمتفاوت در مورد الحاق ترکيه به اتحاديه اروپا دارند. با درنظر گرفتن تمايل آمريکا به پشتيبانی از ترکيه و همچنين اقليت چهار ميليونی ترک در آلمان، نقش اين مسئله در نتيجه انتخابات را چگونه می بينيد. مسلماً موضوع الحاق ترکيه به اتحاديه اروپا نه تنها در آلمان پر جنجال است بلکه بحثی داغ در تمامی قاره می باشد. اجازه بدهيد که حقايق محض را در نظر بگيريم. درعمل تصميم گرفته شده است که در سوم ماه اکتبر، يعنی ده روز پس از انتخابات آلمان، اتحاديه اروپا مذاکرات اوليه خود را با ترکيه آغازکند. دولت وقت آلمان، که من نمايندگی آن را درآمريکا به عهده دارم، از مشوقان و پشتيبانان آغاز اين پروسه برای عضويت احتمالی ترکيه در آينده بوده است. حزب مخالف که اميد دارد سکان رهبری کشور را به دست آورد، با شک و ترديد به عضويت ترکيه نگاه می کند واز راهی کاملاً متفاوت به موضوع نزديک می شود. با وجود اين تفاوت لازم به ذکر است که هيچ فرد مسئولی پيشنهاد نمی کند که پرونده عضويت ترکيه به دور انداخته شود. به گفته ديگر، اگر بحث و جنجالی است بر سر سرعت و عقلانيت اين پروسه است. وليکن در حقيقت اين حق ترکيه است که وارد مذاکره بشود و اگرآن کشور اصلاحات لازمه و تقاضا شده را انجام بدهد، می تواند به مذاکره ادامه بدهد تا ببينيم به چه نتيجه ای می رسد. به احتمال زياد اين پروسه سال ها طول خواهد کشيد.
عده ای معتقدند که مقصر اصلی در شکست آخرين دوره از مذاکرات هسته ای با ايران سه کشوراروپايی بوده اند که بيشتر توجه شان در راضی نگه داشتن واشنگتن است تا ارائه برنامه ای که مورد رضايت ايران و اتحاديه اروپا باشد. آيا با اين نظر موافقيد؟ نه، با اين نظر موافق نيستم. بنظر من عدم وجود سياستی واحد بين واشنگتن و سه کشور اروپايی واقعاً رقت انگيز است. تا همين چند وقت پيش هيچ نوع هماهنگی بين دو گروه درقبال ايران وجود نداشت. در واقع هيچ نوع رابطه حساب شده ای بين غرب و ايران از زمان گروگان گيری شهروندان آمريکايی، در طول 25 يا 26 سال گذشته نداشته ايم. ما می بايست زود تر از اينها دست به عمل می زديم. اين کوته بينی غرب بود. ما می بايست سال ها پيش با يک سياست واحد از طرف غرب، يعنی اروپا و آمريکا با ايران روبرو می شديم. با وجود اين، در حال حاضر آمريکا پشتيبان مذاکرات اروپاييان با ايران است. ما با توافق کامل چشم انتظار به گزارش هفته آينده آژانس هسته ای دروين داريم که ايران را مورد سرزنش قرار داده، مسئوليت اين کشور را در قبال آژانس اتمی گوشزد کند و پرونده ايران را به شورای امنيت سازمان ملل بفرستد. اين پيشرفتی در روابط دو کشور است چون اگر سال گذشته چنين سئوالی را می پرسيديد من نمی توانستم درباره توافق واشنگتن و برلين و يا واشنگتن و بروکسل درمقابله با ايران چيزی بگويم. هرچه اتحاد و توافق بين دولت های غرب بيشتر باشد، شانس موفقيت در مذاکرات بيشتر است و اين يگانگی سياست حتی به نفع ايران در اين مذاکرات است. مسئله مهم اين است که دولت ايران قول داده است که از برنامه هسته ای برای ساخت سلاح های اتمی استفاده نخواهد کرد.